تو باشگاه بدنسازی منو دید میزد

1401/08/07

سلام بچه ها من امیر هستم داستان قبلیم که براتون از کون دادنم تو هتل نوشتم. بخاطر استقبالی که شد گفتم خاطرات دیگه زندگیمم براتون به اشتراک بزارم…برای در ارتباط بودن با من میتونید منو داخل اینستاگرامم دنبال کنید…
من بخاطر حس دخترونه و اندام دخترونه ای که دارم تقریبا خودمو دختر میدونم و همیشه خودم مثال mandy muse پورن استار معروف میدونم و خیلی به خودم میرسم. از همین رو یکی از روز های پاییز تصمیم گرفتم برای متعادل نگه داشتن اندام سکسیم و کون قلمبم به باشگاه بدنسازی برم…
هفته اول برنامه باشگاهیم تازه داشتم با وسایل و حرکات بدنسازی اشنا میشدم که متوجه نگاه های مرد تقریبا 28 ساله شدم که مدام به بهانه آموزش حرکات بدنسازی خودش بهم نزدیک و نزدیک تر میکرد…
در هفته های بعدی که کمی آموخته شده بودم و تقریبا حرکات یادگرفته بودم. در هفته بیشتر از هر کسه دیگه ای حرکات مخصوص به کون و رون خوشکلم انجام میدادم و وقت بیشتری رو به اندام پایین تنم اختصاص میدادم.آشنایی من با اون مرد که اسمش هم محمد به جایی رسیده بود که شروع و پایان حرکاتمون تقریبا باهم بود و حرکاتمون با هم میزدیم. حین زدن حرکات که گاهی ازش کمک میگرفتم احساس میکردم که بیشتر از حد خودش بهم نزدیک میکنه و از جایی که کونم با نزدیک شدنش بهم مور مورش میشد بیشتر ازش کمک میگرفتم و دوستداشتم بیشتر بهم نزدیک بشه و گاهی حتی کامل بدنش و کیرش و احساس میکردم. همینطور چند ماه گذشت و گذشت که تعطیلات عید شد و باشگاه برای چند روزی تعطیل شد.
روز اخر باشگاه قبل از محمد بهم گفت چون باشگاه تعطیل میتونی برای اینکه عقب نمونی به منزلم بیای و با وسایل من تو خونه باهم ورزش کنیم…
منم قبول کردم و روز اول عید بود که عصری رفتم خونشون مقداری خوراکی مخصوص برام آورد و لباس تنگ و سکسی پوشیده بود که دوباره کونم با دیدنش یجوری میشد و حس دخترونم دوست داشت مثل یک زن بهش بدم…
خلاصه بعد از پذیرایی گرفت بریم زیرزمین و وسایل اونجاس که شروع کنیم. حین عوض کردن لباسام بودم که یهو اومد چشش که به کونم افتاد چشاش دیدم که از روی تعجب گرد شده بود که من همچین کون سفیدی دارم…
بخاطر اینکه وسایلش کم بود باید باهم تمرین میکردیم…
حین حرکات بود که من دیونه شده بودم کونمم منو دیونه کرده بود و تشنه کیر شده بود…
سر یکی از حرکات برای آموزش اومد پشتم قرار گرفت که قشنگ گرمای کیرش حس میکردم و نا خداگاه اونقدر کونم حشری شده بود که نفهمیدم چیشد کونم زدم به کیرش و دیدم محمد به خنده افتاد…
همونجا بهم گفت من خیلی تو کفت هستم و تو واقعا از یک دختر بهتری… منم که قند تو دلم آب شده بود وکونم از شدت خماری کیر، دست به بدنش زدمو محمدم از پشت بهم چسبیدو اوووم
گرمای کیرش به کونم میخورد و از خود بیخود میشدم. از پشت با دستش دست به کونم میزد و شلوارکم کشید پایین گرمای دستش به کونم میخورد و میخاستم مثل یک زن منو بکنه…
از شدتی که حشری شده بودم خودم برگشتم شرتتش کشیدم پایین و اووووم اون کیر کلفتش یهو خورد تو صورتم…
مثل یک پورن استار کیرش میخوردم و مک میزدم… میخاست منو دراز کنه بکنه که من گفتم دستشویی دارم رفتم کامل خودم خالی و تمیز کردم اومدم دیدم بوی اسپری تاخیری میاد که فهمیدم به خودش زده… دوباره رفتیم بقل هم از پشت اومد روم با کرم کونم خیس کرد و با کونم بازی میکرد و همش میگفت جوون عجب کونی داری تو…
منم که همینجوری قند تو دلم آب میشد و کونم براش تکون میدادم… اوووم خیلی دوست دارم کون بدم
کیرش اورد دم کونم و اروم اروم فشارش داد… آی کمی درد داشت هر بار با عقب جلو کردنش من از حال میرفتم اااااه صدای ناله هام زیاد شده بود اونم با سرعت بیشتر کیرش و تو کونم حرکت میداد. خیلی دوست داشتم که مثل یک زن دوباره دارم کون میدم… بعد از چند دقیقه آبش اومد و تو کونم خالی کرد… مثل جنازه شده بودیم…
دیگه شب شده بود من میخاستم برم که ازم خاست شب بمونم منم قبول کردم تا صبح چند بار دیگه منو کرد…
اینم از داستان من مرسی که تا انتها خوندید نظراتتونم میتونید به آیدی پیج اینستاگرامم trans.amir77 بفرستید…
از این ببعد هم با اسم امیر ترنس داخل شهوانی براتون خاطراتمو مینویسم
تشکر

نوشته: امیر ترنس


👍 15
👎 8
28401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

900683
2022-10-29 00:44:29 +0330 +0330

نوش جان بکنت . چرا من هرچی میگردم یه کیس خوشگل از کرمانشاه پیدا نمیکنم ترنس با شیمیل

0 ❤️

900687
2022-10-29 01:04:27 +0330 +0330

فقط تو این شلوغیا بیرون نری که باتوم حیف بره تو کونت😂😂

4 ❤️

900747
2022-10-29 13:41:06 +0330 +0330

سلام خوبی بد نبود طولانی تر بنویسی بهتره

0 ❤️

900752
2022-10-29 15:21:42 +0330 +0330

خب به کیرم
یه باتومم خرج تو

0 ❤️

900756
2022-10-29 16:03:53 +0330 +0330

جون با همه استرس سکس با آدم غریبه لدت بخشه و هیجان انگیز

0 ❤️

901110
2022-11-01 22:29:49 +0330 +0330

عالی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها