جولیا (۱)

1402/03/24

با بوی آب و خاک غلیظی که باد از پنجره با خودش می‌اورد تو اتاق از سنگینی خوابم فرار کردم ، بدون اینکه چشام و باز کنم با‌ دستام به دنبال موبایلم بودم و بعد چند لحظه تقلا و ناامیدی موبایلم و از زیر بالشتم پیدا کردم . گوشه چشمامو آروم باز کردم ساعت شیش ونیم صبح بود ، به این بخت و اقبال زیر زبون ناسزا میگفتم و تو مغزم به زمونه غر و لند کنان کنایه میزدم . از رو پایتختی کنار دستم توتون و ‌پیپر ام و برداشتم یه سیگار پیچیدم ، در حال دود کردن سیگار و چک کردن ایمیل هام بودم که در اتاق باز شد …

  • بازم که تا نصفه شب بیرون بودی !
    -صبح بخیر پدر ، روز تو هم بخیر
    +مزه نریز ، هر چیزی یه حدی داره هزار بار گفتم زیاده روی نکن ….
    (حرفشو قطع کردم )
    -پدر من نمره های دانشگاه که خوبه کارم هم که داره درست پیش میره یه تفریح میمونه که بزار اونم کوفتمون نشه هر دفعه بعدش زد حال میزنی
    +از ایران نیومدی اینجا که عشق و حال کنی اومدی پیشرفت کنی ، نکنه میخوای تا آخر عمرت بارتندر باشی ؟
    -نه چرا حرف میذاری تو دهن آدم فعلا از شرایط دارم لذت میبرم
  • حواست باشه شرایط برات عادت نشه
    -ای قربون بابای چیزفهم بی زحمت یه قهوه برا من درست کن تا یه دوش میگیرم
    بابا با لفظ کون گشاد نسبت به من اتاق و ترک کرد .
    لباسامو دونه دونه در می آوردم به بدنم تو آیینه دقت میکردم نه سیکس پکی نه عضله ای یه بدن معمولی و چهارشونه داشتم ، به رنگ موهام دقت کرده بودم دیگه کم رنگ تر شده بود و از قرمز جیغ به یه رنگی مثل گلبهی رسیده بود . ساعت هشت و ربع صبح بود ، هوا همچنان ابری ولی بارون بند اومده بود و جای خودش و به مه داده بود ، از در آشپزخانه وارد رستوران شدم با والری(Valerii) سرآشپز جدیدمون احوالپرسی کردم و سمت بار رفتم .
    خب …. آب لیمو و پرتقال تازه چک ، دستگاه اسپرسو چک ، یخچال آبجو و سافت درینک چک ، بطری های لازمه چک ، نعنا تازه و گارنیش چک …….
    بعد از آماده سازی بار برای یک شنبه شلوغ رفتم پشت رستوران و دور و برم و چک کردم و بعد که مطمئن شدم کسی نیست پیپ کوچیکم و از جیبم در آوردم و توش با گل پر کردم با یک کلیک فندک سر پیپ خاکستر و ریه های من پر دود شد … ااااههه با آرامش خاصی دود و بازدم کردم انگار که روزم تازه شروع شده بود ، یه نفس عمیق کشیدم و به چشام قطره زدم و شروع کردم به پیچیدن سیگار …
    آندری از دور صدام زد
  • هی پسر صبح بخیر ، امروز شیفت صبحی ؟
    -اره بروفسکی ، اگه اشتباه نکنم تو ۱۲ میای ؟
  • اره دو ساعت دیگه میبینمت برنامه امشب یادت نره
    -اوکی
    با توجه به اینکه روز شنبه بود و ملت همیشه برای صبحانه و قهوه هجوم می آوردن ، این شنبه خلوت تر از بقیه روز ها داشت طی می‌شد با کلافگی به بازتاب قیافم توی دستگاه اسپرسو نگاه کردم مشغول باز کردن موهام و بستن دوبارشون بودم ، ریشه موهام رشد کرده بود و دو رنگی خاصی به موهام داده بود انگاری که شعله ور شده بود .
    با همین افکار توی سرم داشتم موج سواری میکردم که یه صدای آشنا اسمم و صدا زد . میدونستم کیه ولی همیشه خیلی مودب و خجالتی باهاش رفتار میکردم و تا مجبور نمی شدم باهاش چشم تو چشم نمیشدم ، جولیا زیباترین زنی بود که تا به حال توی عمرم باهاش هم کلام میشدم و یه جورایی مشتری ثابتمون بود و تقریبا هر روز برای یه کاپ آفوگاتو به رستوران/بار ما سر میزد . نمیدونم چرا و چطوری بعد از شیش ماه سر به زیر بودن احساس کردم که دیگه کافیه و باید جذبم رو بهش نشون بدم خیلی خونسرد چشمم و از دستگاه کشیدم به سمت چشماش و با خونگرمی تمام جویای حالش شدم . -جولیا دو روزی بود که نیومدی ، نکنه یه جای دیگه میری سفارش میدی خانوم ؟(و چشام و به طرز مشکوک و طنزی کج کردم براش)
  • دَن چند بار بگم که خوشمزه ترین قهوه های عمرم و پیش تو خوردم ، سرم این دو روز مشغول کارای پایانی طلاق و حضانت بچم بود.
    -اولا که خوشحالم که مشتری جذابمون و همچنان راضی نگه داشتم (سعی کردم با لحن یه فاک‌بوی خالص این و بگم و سرخی رو گونه هاش نشونه موفق بودنم بود)دوما اینکه هم تبریک میگم هم ابراز همدردی برای جولیا کوچولو که فقط مامانشو داره الان
    +نظرت در مورد اینکه یه آفوگاتو خوشمزه بدی چیه ؟
    -اون که حتما (و با لحن شوخی ادامه دادم)، نظرت در مورد من تو ساحل و شراب چیه ؟
    (از پیشنهادم جا خورد ولی خونسردیش و حفظ کرد)
    +پیشنهاد جالبیه ، چرا که نه ؟
    -صرفا که شوخی بود ولی بدم نمیاد با خانومی به زیبایی تو برم پیک نیک
    (لپاش سرخ تر شد ، بالاخره بعد از شیش ماه رو در رو شدن و لاس زدن این اولین باری بود که اون داشت خجالت میکشید و من داشتم با اعتماد به نفس و کاریزمام بحث و کنترل میکردم)
    مشغول درست کردن strawberry daiquiri بودم که دیدم از لب بار بلند شد و چشمک ریزی زد و من به خودم فحش میدادم که چرا بیشتر حرف نزدم شاید باید با کلماتی با بار روانی بیشتری باهاش بازی میکردم و درگیر بودم که اولین شانس بعد از شیش ماه لاس زدن و نگاه کردن و به گا دادی پسر ، سفارش و گذاشتم رو بار و زنگ سرو و زدم .
    به سمت صندلی که جولیا نشسته بود رفتم تا لیوانش و بردارم زیر لیوان یه کاغذ بود که روش هفت شماره حک شده بود با حس غرور کاغذ و برداشتم و شمارشو سیو کردم درجا پیام دادم :
    -بدون خدافظی رفتن دور از ادب و احترامه خانومه جذاب
    +خدافظی لازم نیست ، مگه امشب دریا نمیریم؟
    (منی که فکر میکردم همش شوخی و لفظ بازی بوده با یه نفس عمیق خودم و آروم کردم و براش نوشتم )
    -چرا ۸ حاضر باش میام دنبالت

ماشین بابام و قرض گرفته بودم و رفتم مارکت شراب خریدم و انگور و پنیر با کاندوم نشستم تو ماشین و دوباره اطرافم و چک کردم باز پیپ‌ام و پر کردم از گل و یه کلیک ،خاکستر ، دود .
نوتیف جدید اومد رو موبایلم جولی برام لوکیشن فرستاده بود . خیلی ریلکس و اروم داشتم سمت خونش میروندم، صدای ضبط و بیشتر کردم :

First born unicorn
Hardcore soft porn
Dream of Californication
Dream of Californication
Dream of Californication
Dream of Californication

آهنگ با باد شرجی که از پنجره میزد تو ماشین مثل مورفین تو رگ هام پخش می‌شد ، جلو خونه جولی پارک کردم بودم و داشتم با آهنگ هم‌خونی میکردم که در ماشین باز شد .
+اوه نمیدونستم نوجوون جذابمون راک گوش میده
-اگه برای پیک نیک اینقدر خوشگل کردی برای قرار رسمی چی میشی (آروم سمتش خم شدم و روبوسی کردیم)
+دیگه نگاه جوونا به ماها بنده گفتم ناامید نشن
-درضمن اونقدرا هم بچه نیستم ۱۹ سالمه
آروم لپم و کشید و گفت :
+ببخشید آقا
دوباره احساس خجالت کردم حق هم داشتم ، جولیا یه زن ۳۳ ساله جا افتاده و خانوم بود از همه نظر و من یه نوجوون ۱۹ ساله پرادعا هرچند مغرور و مشنگ .
به کمک جولی نزدیک موج های آب زیر انداز و پهن کردیم و من انگورها و پنیر و گذاشتم وسط و شروع به باز کردن شراب کردم و جولی داشت لیوان هارو از تو سبد در می‌آورد، چند لحظه بعد لیوان هامون و بهم زدیم و اولین جرعه و به مناسبت ماه کامل نوشیدیم.
+اممممم …. چه شراب خوشمزه‌ایه د‌َن معلومه که خوش‌سلیقه ای
خودم و تو کلم پر کردم و با پررو ای تمام تو چشاش زل زدم و گفتم : اگه خوش سلیقه نبودم الان اینجا نبودم با تو ، به آرومی برای جرئه دوم رفتم ولی وقتی گفت معمولا همه چی و شیش ماهی طول میدی یا قسمت ما بود که شراب تو گلوم گیر کرد و جفتمون خندیدیم.
۳ ساعتی می‌شد که لب دریا بودیم آب ذره ذره به زیر پاهامون رسیده بود ، سرش روی پام بود و داشتم با موهاش بازی میکردم هر چند دقیقه به یک ستاره اشاره می‌کرد و داستانی براش سر هم می‌کرد و من فقط با نگاه به چشماش حرفاش و تایید میکردم .
از شدت حرصش پهلوم و نیشگون گرفت و گفت تو که اصلا نگاه نمیکنی الکی تایید میکنی . صدام و تو گلوم صاف کردم و شستم و گزاشتم رو گونش
-چون الان قشنگ ترین ستاره ها تو چشای تو گم میشن ، تو فارسی میگیم چشات سگ داره .
+خنده ریزی کرد و گفت ضرب المثل های شما همیشه به گوش عجیب و جالب…
خم شدم روش دستام و بردم پشت گوشاش و لب پایینش و با لبام آروم کشیدم و شروع کردم به مکیدن بعد چند ثانیه لبش و ول کردم و رو لباش و گردن و چشم هاش بوسه های خیس و ریز میزدم ،چشاش که باز بسته شد موج شهوت و لذت و دیدم تو چشماش. نشستم روی شکمش و دستاشو بردم بالای سرش با دست دیگم از روی لباس زیر ممه سمت راستش و گرفتم و آروم چنگ زدم و زبونم و همزمان کردم تو دهنش
با ناله های سکسی مواجه شدم که تو عمرم نشنیده بودم این زن واقعا الهه زیبایی و جذابیت بود .
من و از رو خودش هل داد زیر چونم و با انگشتاش آورد بالا و روی لبام و بوسه زد و در گوشم زمزمه کرد بریم خونه .

توی تختش با یه شورت منتظر بودم قلبم داشت رو هزار میزد قبلش چند باری سکس داشتم ولی اولین بارم بود با یکی سر تر از لیگ خودم داشتم بازی میکردم با استرس رفتم سمت دستشویی و از کنار در گفتم دخانیات آزاده ؟
+اره فقط در اتاق و ببند و پنجره و باز کن تا بو تو اتاق بچه نره
با استرس زیادی یه پیپ دیگه پر کردم و دوباره
کلیک ، خاکستر و دود
احساس سبکی میکردم این batch آخری که بار زدم با شرابه خیلی ساخت بدون دغدغه ای رو تخت لش کردم و تو نورپردازی قرمز اتاق محو شدم تا با صدای در به خودم اومدم .
+چشمات و ببند و تکیه بده
به حرفاش گوش کردم و حس کردم بین دو تا پام نشسته، انگشتاش رفتن روی کیر نیمه خوابم و از رو شرت میمالید کیرم و خم شد روم لبامو با نوک زبونش خیس کرد و کشید روی گردنم زبونش و خیسی نوک زبونش تو اون عالم چت مستی دنیای دیگه ای بود برام .
اروم با بوسه های ریز و لبای خیسش خودش و به کیرم رسوند شرتم و در آورد و کل کیر نیمه خوابم و گذاشت تو دهنش و شروع کرد به مکیدن و همزمان تخمامو با دستش ماساژ میداد . طولی نکشید که کیرم شق شق شد تو حلقش و با خنده‌ای حاکی از رضایت کیرم و در آورد از تو دهنش و بهم گفت چشمامو باز کنم . وقتی داشت از زیر کیرم تا نوکش و لیس میزد تو چشام زل زده بود و منم دستم تو موهاش آروم مشت کردم و سرش و به کیرم فشار دادم ، لباش و زیر کیرم غنچه کرده بود و با آب دهنش از زیر کیرم تا نوکش و بالا پایین می‌کرد . کیرم رو لباش نبض میزد و انگاری منتظر همچین لحظه‌ای بوده باشه برگشت روم و ۶۹ شد کسش و آروم گذاشت رو لبام و کیرم و تا ته کرد تو حلقش ، دستام و رو لمبرای کونش میکشیدم و زبونم و میکردم تو سوراخش و در حالی که به سقف سوراخش فشار میدادم زبونمو میکشیدم رو چوچولش ، ناله های بلندش با وجود کیرم ته حلقش خفه میشدن .
چوچولشو تند تند با زبونم بالا پایین میکردم و مک میزدم ، انگاری که برام کافی نبود بهش گفتم بلند شه و به حالت میشنری دراز بکشه و پاهاش و باز کنه برام ، زبونم و لای کسش پهن کردم و محکم بالا پایین میکردم دستام و همزمان از کنار پاهاش رد کرده بودم و با ممه هاش ور میرفتم نوک زبونم و دور سوراخش می کشیدم و آروم توش میکردم لرزش پاهاش و که دیدم زبونم و تا ته کردم تو کسش و بهش موج میدادم ، ناله هاش داشت بلندتر و بلندتر می‌شد نوک ممه هاشو با انگشتام میکشیدم و زبونمو تو سوراخش میچرخوندم و همزمان با دست دیگم چوچولش و میمالیدم ، طولی نکشید که سرم و به کسش فشار داد و موهام چنگ زد با یه جیغ بلند رو زبونم و لبام ارضا شد ، درخشش نور قرمز روی بدن خیس و سفیدش حشری ترم می‌کرد روش دراز کشیدم و مشغول عشق بازی بودم که صدای دختر ۵ سالش از پشت در اومد .
مامان خوبی ؟
جولی گفت که یکم صبر کنم تا برگرده یه سیگار روشن کردم لب پنجره و بعد دو کام پرتش کردم اه سیگار چیه دلم کس می‌خواد الان تو همین افکار خوابم برده بود
صبح تو بغل جولی از خواب بیدار شدم این دفعه پراکندگی نور خورشید روی نیپل های صورتی جولی بود که توجه ام به خودش جلب کرد.
ادامه دارد….
(پی‌نوشت: دوستان اولین باره که دارم خاطره مینویسم خوشحال میشم با نظراتتون نوشته های بنده حقیر رو نقد کنین و امیدوارم که نگرشم و نگارشم هرچند خام مورد پسند شما عزیزان قرار بگیره)

نوشته: DD


👍 18
👎 5
13401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

932957
2023-06-14 01:59:40 +0330 +0330

ساعت شما برعکس میچرخه

1 ❤️

932959
2023-06-14 02:02:57 +0330 +0330

قشنگ بود ولی یه مقدار بیشترش کن

1 ❤️

932986
2023-06-14 06:05:04 +0330 +0330

هم لایک میکنم بخاطر نوشتار خوب هم دیسلایک میکنم به دلایلی که حال ندارم توضیح بدم

1 ❤️

933000
2023-06-14 09:57:04 +0330 +0330

خوب بود اما بسیار جای پیشرفت داری

1 ❤️

933025
2023-06-14 14:34:44 +0330 +0330

خوب بود عزیزم
فقط کمی اول شخص گنگه صحبت کردنش یعنی معلوم نیست کی حرف زده تا جمله بعدش.
بیا سیگارتو روشن کن منو بکن خخخخ
بوس بوس مارتا

2 ❤️