خاطره شیرین با محمد (2)

1393/10/14

…قسمت قبل

سلام من شیرینم. نمیدونم چندمین خاطره منو محمدو تاحالا خوندین. اینبار یکی از خاطراتمو میخوام تعریف کنم که یه مدت قبل اتفاق افتاد. یعنی سه ماه پیش. بازم یه مدت طولانی منو محمد سکس نکردیم. تازه اوایل شروع کارم بود. آخر تابستون بود و نه دانشگاهی داشتم نه کلاس زبانی. فقط میرفتم سرکار. بخاطر سختگیری های صاحب کارم محمد نمیتونست بیاد دفتر و منم نمیتونستم مرخصی بگیرم. محمد هم گیر داده بود که حالا که مادرش اینا رفتن مسافرت منم برم خونشون وگرنه دیگه فرصتی پیش نمیاد. به هر سختی بود دروغ سرهم کردم برای مامانم که میخوام ناهار برم خونه فلان دوستم و مستقیم بعد از تعطیلی دفتر میرم خونه اونا و یکی دو ساعت هستم. بعد از اینکه کارم تموم شد یه آژانس گرفتمو مستقیم رفتم خونه محمد اینا. سر ظهر بود و منم گرسنم شده بود. محمد زنگ زد از بیرون برامون غذا بیارن. رو مبل نشسته بودم که موبایلم زنگ زد. صاحبکارم بود که داشت چک میکرد فلان کارو کردی؟ فلان برگرو تنظیم کردی و … دیگه داشت کلافم میکرد که محمد اومد کنارم و دستشو گذاشت دورمو شروع کرد به خوردن گردنم. منم رو گردن حساسسس!!! دیگه نمیفهمیدم زنه چی میگفت. فقط گفتم باشه باشه و قطع کردم. سریع با عطش و ولع رفتیم تو کار لب خوری از هم. دلم میخواست لباشو بکنم. فکر کنم داشتم لباشو گاز میگرفتم. هی زبونشو میکرد تو دهنمو محکم میکش میزد. راحت تو بغلش دراز کشیده بودمو لذت میبردم که زنگ درو زدن. غذا رو آورده بودن. محمد هم رفت غذارو بگیره. منم رفتم طبقه بالا. آخه دلم میخواست یکمی تو سکس هیجان داشته باشیم. سریع لباسامو درآوردمو لخت روی تختش دراز کشیدم. صدای در اتاقو شنیدم که بازش کرد. میگفت" شیرین مگه قبلا با 20 تومن نگرفتیم الان چرا گرونتر شد؟ بیا فاکتورو ببین" وقتی دید من توی اتاق نیستم گفت" باز کجا غیب شدی شیطون" رفت در حیاط پشتی رو باز کرد وقتی دید اونجا نیستم گفت" دیوونه کجا رفتی؟" بازم هیچی نگفتم که خودش اومد طبقه بالا. فاکتور دستش بود گفت" بیا فاکتورو…" قیافشو دیدم که سر پله ها مات ایستاد. فکر کنم کاملا تونستم سورپرایزش کنم. چون سریع اومد سمتم و گفت" گوربابای فاکتور اصلا" لباساشو با عجله در آورد و پرید روم. وزنشو که رو خودم حس کردم احساس کردم ارضا شدم. وقتی تن گرمش بهم میخورد حسابی تنم میلرزید. تمام تنمو داشت میخورد. از گردنم شروع کرد تا به سینه هام. محکم میخوردشون و میزد روشون. سینه هامو از بس خورد و چلوند قرمز شد. تمام شکممو لیس میزدم. منم که مستقیم با بلیط یه طرفه رفته بودم به معراج و اصلا حالیم نبود چقدر دارم حال میکنم. محمد همیشه اونقدر منو حشری میکنه تاجایی که خودم شخصا بهش بگم کیرتو میخوام. سرشو گرفتم و کشیدمش سمت خودم و گفتم" کیرتو میخوام لعنتی. بکنش تو کسم" اونم اومد بالاتر و پاهامو گذاشت رو شونش و کیرشو کرد تو کسم. بازم چون یکمی طولانی شد سکس نداشتم باهاش رفتن کیرش توی کسم کسمو میسوزوند. اونم داشت آروم آروم فرو میکرد تو کسم. سرشو گرفتم و لباشو با ولع میخوردم. گفتم" همشو میخوام. همشو میخوام بکنی تو وجودم" یهو کل کیرشو فرو کرد تو کسم تا ته. بدجور کسم میسوخت. ولی لذت داشت. هرچی دردش بیشتر لذتش بیشتر. بعدش شروع کرد به تلمبه زدن. با قدرت میکوبید تو کسم. از اینکه کیرش توی وجودم بود نهایت لذتو میبردم. گلوی محمد گرفتم و خوابوندمش رو تخت و افتادم روش. دستاشو گرفتم به سمت بالا و شروع کردم به خوردن لباش. آروم در گوشم گفت نمیخوای بکنی توش؟" گفتم میخوام بفرستمش یه جای بهتر" و کیرشو گذاشتم دم سوراخ کونم و آروم فرو کردم تو کونم. یکمی درد داشت و میسوخت. ولی به هرحال داشتم لذت میبردم. همینکه سر کیرش رفت تو کونم چشماشو بست و محکم گفت اوووفففف (توجه داشته باشید این اوووف خودش به اندازه چندین حرف سکسی معنی داره) منم آروم تا ته نشستم رو کیرش. نمیتونستم خودم رو کیرش بالا و پایین کنم بخاطر همین منو به پشت خوابوند و کیرشو کرد تو کونم. محکم تو کونم تلمبه میزد و کسمو میمالید و انگشتاشو میکرد تو کسم. یعنی به معنای کامل کس و کونمو زخمی کرد. دیگه داشت احساس دفع بهم دست میداد. وقتی بهش گفتم داره احساس دفع بهم دست میده با فشار محکم تری کیرشو تا ته کرد تو کونم و آبشو خالی کرد توش. بعد همینجوری افتاد روم و شروع کرد به بوسیدنم. یکمی که نفسمون جا اومد کیرشو کشید بیرون. آب کیرش هم از کونم داشت میریخت بیرون. رفتم دستشویی و خودمو خالی کردم. رفتیم سریع یه دوش گرفتیم و ناهارمونو خوردیم. یکمی که استراحت کردیم بازم سکس کردیم البته دوبار دیگه که حوصله ندارم تایپ کنم. مرسی که خوندید امیدوارم قسمت همه شه سکس با عشقشونو تجربه کنن چون لذتش صد برابر سکس با آدم بی احساسه.

نوشته: شیرین


👍 0
👎 0
26267 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

449548
2015-01-05 01:29:01 +0330 +0330
NA

شما خجالت نمی کشی بااین آبوتاب داستان تعریف می کنی؟اونم همش کسوشعر…؟؟؟

0 ❤️

449549
2015-01-05 01:41:56 +0330 +0330
NA

عزیز نظر دیگرون را تحمل کن اگه طاقت داری

0 ❤️

449550
2015-01-05 03:25:09 +0330 +0330
NA

همون قسمت اول که نوشتی گفتم دیگه ننویس!!!
خدا به هممون رحم کنه bad bad dash1

0 ❤️

449551
2015-01-05 03:40:01 +0330 +0330

مرسی داستانت بنظر واقعی میامد.درکل خوب بود.راستی اسم منم محمد هست براتم ناهار میخرم هم لپ لپ.پایه ای کس وکون بدی؟ give_rose

0 ❤️

449552
2015-01-05 07:23:50 +0330 +0330
NA

تو که یه جنده هستی پس اگه کیر خواستی کیر خوب هست البته باید ساک هم بزنی

0 ❤️

449554
2015-01-09 15:25:46 +0330 +0330
NA

آخ از این احساس دفع نگو که دهن آدمو سرویس میکنه…کل حستو میپرونه…
ولی واقعا با حرفت موافقم… سکس فقط با عشق

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها