خانواده من (۴ و پایانی)

1401/05/17

...قسمت قبل

فردای اون روز پول حاصل از کشت این فصل به خانواده اومد و طبق معمول هر کس سهمیه ای داشت و اون روز منو بابا و مامان کلی خرید داشتیم با این تفاوت که مامان به تاکید من لباس های جذب و خوش رنگ گرفته بود و من هم کلی خرید داشتم ،
شب رو بیرون شام خوردیم و خسته و کوفته به خونه برگشتیم ،
فردا صبح ساعت ده بود که روبروی مامان داشتم صبحانه می‌خوردم و مامان یکی از اون لباس های تازشو پوشیده بود و بابام رو می‌دیدم که داشت دنبال جوراب هاش می‌گشت ،
با خروجش از خونه بلند شدم و به سمت مامان رفتم که حالا ته آشپزخونه بود ،
وقتی منو دید و میدونست چی ازش میخوام اخمی از سر خستگی کرد ،با بوس کردنش و نوازشش قصد در راضی کردنش داشتم که عین خروس بی محل گوشیش زنگ خورد ،
منیژه بود ،همون لحظه ازش خواستم روی بلندگو بزنه ،
منیژه صدای نفس هاش میومد که داشت قدم میزد ،از سهمیه ای از کشت محصول که گیرش اومده بود رفته بود خرید و از مامان سراغ بابام رو گرفت و بعد سراغ منو ،حالا که همه چیزو محیا دید گفت خسته ام و نمی‌تونم خرید کنم میخوام در حد یک ساعت بیام اونجا و برگردم ،مامان که میدونست چی میخواد بهش گفت باشه بیا که زود برگردی و گوشی رو قطع کرد و لبخندی به من زد ،
با بوسه ای محکم به لباش بغلش کردم و از فکری که به سرم زده بود براش گفتم و مامان با لبخند رضایت مشغول پختن غذا برای چند نفر شد ،
با ورود منیژه چند دقیقه ای مشغول بازی با بچش شدم تا مامان توی آشپزخونه خیال منیژه رو راحت کنه که حالا حالا ها اینجاست ،از توی اتاقم کاندوم ها رو توی جیب شلوارکم گذاشتم ،
صدای منیژه رو شنیدم که پشت تلفن به حبیب می‌گفت که ناهار رو بیاد خونه ما ،
با این حساب چیزی بیشتر از سه ساعت وقت داشتم ،
خطاب به بچه منیژه گفتم دایی میخوای با کامپیوتر بازی کنی ،بچه که ذوق کرده بود بی قرار شد و مامانم رو صدا زدم تا ببرتش اتاق و تأکید به اینکه در اتاق رو ببنده فهموندم که میخوام نقشم رو عملی کنم ،
با صدای قفل شدن در اتاقم به سمت آشپزخونه رفتم و منیژه که روی صندلی نشسته بود رو از پشت سر بغل کردم و بوسیدم ، در گوشش گفتم آبجی جونم بریم که قراره برات حسابی بخورم ، منیژه با ولوم کمش گفت که بیرون بودم و عرق کردم ،گفتم بخاطر همینه میخوام ببرمت حمام ،از منیژه انکار و از من اصرار و با بلند کردنش حق تصمیم گیری رو ازش گرفتم ،
به اتاق رفتیم و با درآوردن شورت نو از شورت های مامان از کشو با شورت به سمت حمام رفت و منم لخت به دنبالش رفتم ،
با صورت معصومش زیر دوش رفت و من با شستن سینه هاش چند ثانیه ای از سینه هاش آب خوردم و رفتم سراغ درآوردن شورتش ،
با دیدن مقدار مویی که روی کسش بود ژیلتی به دست گرفتم ازش خواستم بشینه تا براش اصلاح کنم ،
خیلی سعی کرد که خودش انجامش بده ولی اصرار من موجب شد کوتاه بیاد و مظلومانه تن به خواسته من داد و شروع کردم به صابون زدن به کس خوشگلش و بعد با ژیلت اصلاحش کردم ،دوش حمام رو گرفتم و شستمش و با خوردنش لذت نوشیدن آب از کس منیژه رو تجربه کردم ،
روبروش نشستم و ژیلت و صابون رو بهش دادم تا اونم برای من موهایی که دیروز زده بودم رو دوباره بزنه ، با بی میلی شروع کرد به صابون زدن و بی توجه به اینکه چکار می‌کرد علت سردی رابطش با حبیب رو پرسیدم که در جواب گفت اون چیزای دیگه دوست داره ،

  • منظورت ساک زدنه ؟
    -یکیش اینه ،
    یعنی می‌خوای بگی از کون میکنت ؟!
    -خب اینجوری دوست داره ،
    +چرا مقاومت نمی‌کنی ؟!
    -هیچی ،
    +یعنی خودت دوست داری ؟!
    -نه ،ولی چاره ای ندارم ،
    +مگه تو رو راضی نمی‌کنه ؟منظورم اینه مگه ارضا نمیشی ؟
    -اکثرا نمیشم ،
    +بعد دیگه اهمیت به تو نمیده ؟!
    -دیگه نمیتونه ،
    +پس تو چی ؟!
    -میره تا دفعه بعد ،
    +سکس از کون اگه ارضا بشی بهت حال میده ؟
    -بد نیست ،
    +میخوای با من تجربش کنی ؟
    -آره میخوام ولی برای سکس دوم ،
    لباش رو بوسیدم و بردمش زیر دوش آب تا صورت خجالتیش رو نبینم و از پشت بغلش کردم و شروع کردم به آب کشی کردنش ،
    منیژه با حوله مامان و من با حوله خودم به اتاق رفتیم و با قفل کردن در اتاق با بدن نم دار حوله ها رو زمین انداختیم و به تختخواب رفتیم ،
    با تأیید منیژه شصت و نه شدیم و منیژه رو روی خودم کشیدم و شروع به خوردن کس نم دارش کردم تا اونم خودش رو با کیرم سرگرم کنه ،
    غوغایی که با دهنش روی کیرم می‌کرد امانمو بریده بود و نتونستم تحمل کنم و سریعا پوزیشن رو عوض کردم و سراغ شلوارکم رفتم و کاندوم رو از جیبم در آوردم و با کشیدنش روی کیرم بین پاهای منیژه رفتم و با بازی دادن کیرم روی کس خیس شدش از آب دهنم کلاهک کیرم رو توی کسش کردم و شروع به عقب و جلو کردم ،طی چند ثانیه تمام کیرم رو توی کسش کردم و فشار کسش روی کیرم بی‌تابم کرد و همراه با آه کشیدن زیبای منیژه بغل بدنش دستام رو ستون کردم و با خوردن سینه هاش به بالا رفتم و به گردنش رسیدم و ضربات و تلمبه هام رو کم کردم تا بتونم بیشتر طولش بدم ولی تنگی کسش کار رو برام سخت کرده بود و مجبور شدم تلمبه زدنم رو قطع کنم و شروع کردم به لب گرفتن و صحبت کردن ،
    هر ثانیه که جلوتر می‌رفتیم می‌فهمیدم که منیژه بیشتر به وجودم عادت کرده و توی مکالمه ها لبخند میزد ،
    برای گسترش سکسامون ازش خواستم که بیشتر بیاد خونمون که منیژه پیشنهاد داد که من تایم صبح رو قبل از بیدار شدن بچش به خونش برم و با این حساب حالا دوتا کس در اختیارم بود که میتونستم تمام شهوت نوجوانیم رو خالی کنم ،
    ی کم دیگه لباش رو خوردم و بعد گردنش رو خوردم تا دستای منیژه روی بدنم نشست و شروع به نوازشم کرد،
    دوباره شروع به تلمبه زدنم کردم و هر بار با احساس باز شدن کس تنگش برای جا شدن کیرم صدای آه منیژه بیشتر میشد ،سرش رو بالا گرفته بود تا جای بیشتری برای خوردن گردنش داشته باشم ،
    منیژه جوووون رو لابلای آهش می‌کشید و هر بار با ریتم آهسته تلمبه زدنم رقصی به بدنش می‌داد که منو با خودش به اوج می‌برد ،جفت دستام روی سرش فشار می‌دادم تا کیرم رو بیشتر جا بدم و دستای منیژه شروع به چنگ زدن شونه هام کرده بود ، ریتم آهسته تلمبه زدنم رو ادامه دادم و با شروع جیغ های ریز منیژه و گرمای تنش و حالی که بهم داده بود حس می‌کردم که روحم می‌خواد از کیرم در بیاد ،منیژه با هووووممم کشیده ای شروع به لرزیدن کرد و با حسش منو هم به ارضا شدن رسوند و یکی بعد از دیگری بی حال شدیم و با بوسه ای به پیشونیش کیرمو در آوردم و بغلش افتادم ،منیژه با خنده کم صدایی خودش رو روم انداخت و توی چشمام نگاه کرد و ازم تشکر کرد و با بوسه هایی به سینه تا شکمم خودش رو به کیرم رسوند و با درآوردن کاندوم کیر آغشته به منی رو توی دهنش کرد و هر لحظه کیرمو تمیز تر می‌کرد ،حالا دیگه می‌فهمیدم که سکس با منیژه ی چیز دیگست ،
    زیر بغل دستش رو زیر نافم گذاشت و لم داد و دید من رو گرفت و مشغول خوردن شد ،
    سرمو روی بالشت گذاشتم و به خوشبختی فکر می‌کردم ،چون دیدی به صحنه نداشتم کیرم دیرتر سیخ میشد و همین باعث شد ده دقیقه ای کیرم رو بخوره تا بلاخره با بالا و پایین شدن سرش متوجه شدم کیرم به حالت نیم خیز دراومده ، صداش زدم تا دوباره پوزیشن شصت و نه بگیره و با دیدن کس خیسش بالای سرم شروع به خوردنش کس لزج و خیسش کردم ، رنگ صورتی خوشگلی به خودش گرفته بود که از جر خوردنش توسط کیرم بود ،
    کسش که خوب تمیز شد سراغ کونش رفتم و با هر زبونی که میزدم متوجه تکون خوردن ماهیچه های ریز کونش می‌شدم که می‌خواست باز بشه تا چیزی داخلش بره ،
    پوزیشن عوض کردم و با گذاشتن بالشت زیر لگنش کون خوش فرمش رو قمبل کردم و با کیری که با دیدن سوراخ قهوه‌ای کونش سیخ تر از قبل شده بود و ی تف بزرگ سعی در داخل کردن کیرم داشتم ، با اینکه کیرم بزرگتر از کیر حبیب بود بعد از چند ثانیه فشار کلاهک کیرمو توی کونش جا دادم ،منیژه‌ی باتجربه به یک آیییی کوچیک اکتفا کرد و جفت دستاش رو آورد و لمبرای کونش رو باز کرد تا از دردش کم بشه ،
    حرکات منیژه و دیدن کونش زیر کیرم رو نمیتونستم تحمل کنم و با کامل جا کردن کیرم نزدیک سرش رفتم و بهش گفتم که نمی‌تونم جلوی آبم رو بگیرم ، پوزیشن رو عوض کردیم و من دراز کشیدم و منیژه اومد روی کیرم و خیلی راحت ولی آهسته کیرمو توی کونش جا داد و کاملاً نشست و شروع کرد به بازی دادن چوچولش و سینش ،با یک دستش نوک سینش رو گرفته بود و می‌کشید و با یک دستش چوچولش رو ور می‌داد ،
    جلوی چشمم داشتم خود ارضایی منیژه رو می‌دیدم و اینکه هر چند ثانیه یکبار ی بالا و پایین روی کیرم می‌کرد تا کیرم نخوابه ،
    دیوانه‌وار این حرکاتش به دلم نشست ،
    دو سه دقیقه بعد شهوت رو توی چشماش می‌دیدم و ازش خواستم پوزیشن داگ استایل بشه ،
    سوراخ کونش که رنگ خون شده بود رو سمتم گرفت و با ی تف به استقبالش رفتم و قبل از اینکه دیر بشه کیرمو داخل کونش کردم ،
    دستم از جلوی رونش رد کردم و به کسش رسوندم و با انگشت کردن کسش و ضربه زدن کف دستم به روی چوچولش به ارضا شدن نزدیکش کردم ،خیلی نگذشته بود که علائم ارضا شدن رو از صدای ناله‌هاش شنیدم ، دستم رو بالا آوردم و شروع به تلمبه زدن کردم ، منیژه دستایی رو که ستون کرده بود رو خوابوند و سرش رو تا سینه هاش روی بالشت گذاشت و با صدای ناله های بلندش منو ارضا کرد و تا آخرین تلمبه هام نتونستم ارضاش کنم ولی با دستم خیلی سریع ارضاش کردم و با ارضا شدنش دراز کشید تا کیر خوابیدم با مقدار زیادی منی بیرون بیاد و روی تشک رو به گند بکشه ، من که بیخیال تشک شده بودم عین جنازه بغلش دراز کشیدم تا چشم تو چشم بشیم ،
    +فردا میام خونت و برات زود ارضا شدنم رو جبران میکنم ،
    با لبخند گفت منتظر حضور سبزتون هستم ،
    ،
    مامان که شدت خوشحالی و شادابی منیژه رو دیده بود با لبخند به جفتمون گفت نوش جانتون ،

نوشته: خسرو


👍 46
👎 3
96401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

888991
2022-08-08 03:20:23 +0430 +0430

حرفی ندارم.نظرننویسم سنگین تره

0 ❤️

889004
2022-08-08 05:41:53 +0430 +0430

تبریک میگم ب مادرت بخاطر شغل شریف : جاکشی

1 ❤️

889019
2022-08-08 08:42:15 +0430 +0430

نمیدونم چی باید بگم .کیری که برا محرم ادم بلند بشه باید با ساطور قطع بشه

3 ❤️

889028
2022-08-08 09:28:02 +0430 +0430

خسرو جان مامی جونت یه خانم رییس واقعیه!قدر مامی و خواهرهای جنده تو بدون!

3 ❤️

889057
2022-08-08 15:44:25 +0430 +0430

خسرو یا هر اسمی داری ، نمیدونم پول 7ممحن۸کن۷ن۷ این چرندیات و بنویسی یا اینکه هه۷7 واقعا مشکل داری و م خودت نبست . هر کدام باشی بحال من فرقی نداره ولی اینکه ۸م۸ اینطوری جامعه و نسل نوجوان را اینطوری بسمت و سوی رابطه با خواهر و مادر بکشی خیلی مسخره هست ، آنوقت نتیجه اش میشود اینکه هرنوجوانی بخواد خواهرو مادر خودش و بیاد جنده کند و این میشه که وقتی بخواهند زنی بگیره که جنده هست و هیچ زنی سالم نباشه و دیگه ازکشورهای دیگه بیان اینجا سکس کنن یادختران مارا ببرند خارج روسپی کنن . عزیزان دقت کنیم این هاست که ‌میگن یک روسپی سعی می‌کنه زنهای شوهر دار دیگه رو مثل خودش روسپی کنه . باور کنید این که از سکس سواستفاده می‌کنند. باور کنیم روسپی ها هم بیچاره شدند این که همه اینها بخاطر تجارت و یا سکس بیزینس هست که گردش مالی هنگفتی دارد و این مربوط به این میشه که مانند هر تجارتی دیگه روی آن کار می‌کنند و چون در ایران تبلیغات سکس ممنوع هست و تجارت سکس جرم تلقی می‌شود مجبور هستند اینطور به ابن صنعت بپردازند تا درکنار تبلیغات بتوانند مواد اولیه تولید روسپی رو تهیه کنند که همان دختران و زنان ایران هستند و تبلیغات برای شهوتی کردن‌ من و شما برآی اینکه تحریک بشیم برویم سراغ کاسب های سکس و با پرداخت پول این کسب وکار و تجارت رو سرپا نگهدارند. اگر این قوانین و ممنوعیت سکس در ایران نباشه این خسارت سنگین به جامعه تحمیل نمیشد . این قوانین موجب شده که کسانی که در این تجارت فعال هستند بفکر دور زدن تحریم ها از نوع آنطرفی شوند . من سعی کردم توضیح بدهم ولی بصورت خلاصه و اشاره ای که فکر کنم کسانی که باید بفهمند می‌فهمند. خلاصه که بد تاوانی می‌دهیم با این شرایط که در کشور حاکم هست .

0 ❤️

889058
2022-08-08 15:46:39 +0430 +0430

شرمنده گویا نظز من در چند خط ابتدایی با مشکلات و اشتباهات تایپی منتشر شده که معذرت میخوام .

0 ❤️

889089
2022-08-08 23:13:35 +0430 +0430

منم اونایی که از کون کردم و ارضا شدن رو پرسدیم میگن ارضا شدن از کون متفاوت از ارضا شدن از کس هستش و خیلی حس خوبیه

1 ❤️

889102
2022-08-09 00:51:49 +0430 +0430

خداوکطلی اینهمه کسشعر یجا ن. شتن کار سختی هست

1 ❤️

889107
2022-08-09 01:20:16 +0430 +0430

بعنوان داستان فانتزی خوب بود وقشنگ هم وصف و توصیف کرده بودی خوبم نوشته بودی

1 ❤️

889127
2022-08-09 01:50:46 +0430 +0430

به این میگن مادر فداکار😂😂😂

1 ❤️

889217
2022-08-09 11:30:26 +0430 +0430

برنده جایزه پستون طلایی و کیر فولادی قطعا خانواده محترم شماست خسرو جان‌.

0 ❤️

889605
2022-08-11 15:25:22 +0430 +0430

کل‌ خانواده جندن ماشالله

0 ❤️

889997
2022-08-13 18:53:15 +0430 +0430

تمومش نکن کصکش باحاله ادامه بده با بقیه

1 ❤️

924498
2023-04-22 03:46:57 +0330 +0330

ایول

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها