دختر خاله سکسی و روس من (۱)

1402/06/24

سلام من آرمانم امروز اومدم خاطره سکس با دختر خالم رو براتون بنویسم سعی میکنم با جزئیات کامل بنویسم تا راحت تصویرسازی کنید.
خب اول از خودم بگم آرمانم ۲۶ ساله سعادت آباد تهران ، قدم ۱۸۳ بدنسازم و مهندسم.
یه دختر خاله فوق العاده سکسی دارم.‌آتنا جونم😍 یه سال ازم‌بزرگتره ، قدش تقریبا ۱۶۷ و پوست سفید موهای بلوند و چشمای آبی. با ممه های ۸۵ و کون نرم و تپل و آبدارش.اینم بگم که یه رگه روس داره چون شوهرخاله‌م روسه. آتنای من تو روسیه اقامت داره و همونجام درس میخونه.
قضیه برای پارسال عیده که برای تعطیلات چند هفته ای میاد ایران ، تو اون مدت خونه خالم اینا بود تا اینکه قرار شد پنجشنبه شمال ویلای ما همه جمع بشیم ، تو این مدت که آتنا روسیه بود تو اینستا فالوش داشتم و میدیدم که چقدر بزرگ و سکسی شده این باعث شد از قبل اومدنش پلن بزارم که بکنمش.
روز موعود فرا رسید و خانواده مادری من رسیدن شمال.
چشمم دنبال آتنا بود که بین جمع مهمونا پیداش کنم.
دیدم یه با یه لباس مجلسی قرمز که بخشی از سینه هاشم معلوم بود همراه با کفشای پاشنه قرمز تو جمع ما حاضره.
با همه سلام‌علیک کردم تا رسیدم به آتنا خیلی شیک و سرسنگین احوال پرسی کردیم یه نگاهی بهم کرد دهنش وا موند گفت آرمان چقدر بزرگ و هیکلی شدی…
ازش تشکر کردم و گفتم ممنونم عزیزم توام خیلی زیبا و خانم شدی.
شام خوردیم و ، بقیه آماده شدن تا برن ویلا دایی کوچیکم که من گفتم خستم نمیام. آتنا هم خبر داشتم چند وقتیه تافل میخونه گفت منم باید برا امتحانم بخونم و نمیام. بعد رو به مامانم گفت کجا میتونم درس بخونم مامانم بهش گفت برو تو اتاق آرمان، طبقه سومه ، تشکر کرد و ازم اجازه گرفت و رفت دنبال کارش ،
منم وقتی بقیه رفتن از خودم با چند تا شات ویسکی پذیرایی کردم و تو همون حال خوابم برد. تقریبا دو ساعت بعد بلند شدم و دیدم بابام پیام داده شب اونجا میمونیم پسر آرش( دایی کوچیکم ) از کانادا امشب رسیده اصرار کردن وایسین میخوای توام با آتنا بیاین کلید ماشین من رو میزه که گفتم نه مرسی ویلا میمونم. خدافظی و قطع.
الان بهترین وقت برای عملی کردن پلن هام بود وقتش بود یه دلی از کون در بیارم بعد سه ماه که با ندا دوست دختر سابقم کات کرده بودم، تا الان سکس نداشتم.
رفتم طبقه سوم دم اتاقم در زدم آتنا جون بیام تو
جوابی نیومد. در رو باز کردم و دیدم آتنا رو تخت من خوابیده.
رفتم کنارش دست کردم تو موهاش نوازشش کردم. گونه هاش رو ماچ کردم. آروم تو گوشش قربون صدقش میرفتم. تا بیدار شد. یه نگاهی بهم کرد چشماش قرمز و خمار بود با تمنا بهم زل زده بود که سریع افتادم به جون لباش. گازشو میگرفتم. مخالفتی نکرد بغلش کردم‌پتو رو زدم کنار. اومدم سراغ گردنش که آهش بلند شد ، لبخند شیطونی زدم و شروع به مکیدن گردنش کردم.
انگار موتورش روشن شد شروع کرد ازم لب گرفتن لبای درشت و داغش رو روی لبهام گذاشت داشتم دیوونه میشدم طعم توت فرنگی میداد. همزمان که لب هام رو از داغی لب هاش بهره مند بود. محکم گردنش رو می‌مکیدم. صدای ناله هاش اتاق رو پر کرده بود نگاهی به ممه های خوش فرم و بزرگش انداختم دستم رو بردم توی لباسش ، سوتینش رو کنار زدم و شروع به مالیدن ممه هاش کردم. ممه هاش رو محکم تو دستام گرفتم و بهشون چنگ میزدم. با نوک پستشوناش بازی میکردم. همزمان دستش رو برد تو موهام و چنگ میزد. نگاهی به باسن بزرگش انداختم آماده مالش بود. یه دستم به ممه هاش بود اون یکی دستمو بردم پایین و از رو لباس کونشو می‌مالیدم. نگاهی به کیرم انداختم شق شق شده بود. شلوار لی عذابی وحشتناک برام بود. کمربندمو باز کردم ، انداختم بالای تخت. شلوارمو درآوردم، یه لحظه نگاهش به کیرم افتاد، گفت عشقم عجب کیری. گفتم تا حالا مثلشو ندیدی. کیرمو از رو شرتم صاف کردم ۲۲ سانتی میشد. رفتم سمت کونش که به التماس افتاد گفت توروخدا از پشت نه ، گفتم نترس فقط میخوام بزارمش لای کونت روت بخوابم. قبول کرد. رفتم روش کیرمو گذاشتم لای کونش ، کونش نرم و بود کیر من سفت سفت ناخودآگاه آه بلندی کشید و یه جووون کشیده گفت. موهاش رو دم اسبی بسته بود بهش گفتم میخوام اذیتت کنم ، داشت از لذت می‌مرد. موهاش رو از پشت گرفتم ، سرش اوردم بالا سرمو بردم کنار گوشش گفتم جنده خودمی بعد گردنشو گاز گرفتم. تلمبه های محکم رو شروع کردم. کیرم در سفت ترین حالت ممکن بود حس میکردم داره منفجر میشه. همونطور که لای کونش بود ضربه های محکمی با کیرم بهش زدم. فشار های کیر سفت به کون نرمش لذت بخش ترین حس ممکن بود. جفتمون نفس نفس میزدیم. از روش بلند شدم، لباساش رو درآوردم نگاهم گره خورد تو نگاهش با صدای نازش حواسم اومد سر جاش، بدنشو برانداز کردم بیشرف ست قرمز پوشیده بود، شورتش خیس خیس بود معلوم بود که خیلی لذت برده، پرسیدم ارضا شدی قشنگم گفت آره قشنگم ممنونم ازت تا حالا همچین میک لاوی نداشتم. گفتم عجله نکن هنوز تموم نشده دستمو بردم سمت کصش شروع کردم به مالوندنش وسوسه شد ، از رو شرت با سوراخش ور میرفتم. ناله ریز طولانی کشید که حشرم رو بیشتر کرد هلش دادم رو با یه دستم ممه هاش رو می‌مالیدم با اون یکی کصشو ، نعره زدم دختر چقدر تو هاتی از کجای بهشت برام اومدی، طاقتم به سر رسید. با دندونام شورتش رو درآوردم گذاشتم تو دهنش، سه انگشتمو کردم تو سوراخش.باکره نبود اینو حدس زده بودم اما کصش تنگ تنگ بود.۵ دقیقه ای ادامه دادم که آبش پاشید رو صورتم، بهش گفتم اینم جایزت حالا نوبت توعه حال بدی ، لبخند شیطونی زد دستمو گرفت از رو تخت بلند کرد. موهاش رو داد دستم رو به کیرم زانو زد اول بوسش کرد و بعد تو یه حرکت کلشو کرد تو دهنش ماهرانه ساک میزد یه ربعی ساک زد اما از قصد کیرمو جا به جا کردم که خورد به دندونش گفتم چیکار کردی ، سرشو آورد بالا گفت مردی تنبیهم کن کمربندمو از بالای تخت برداشتم هولش دادم سمت میز مطالعه‌م کونشو دادم بالا پرسیدم سایز ممه هات چنده گفت ۸۵ ، گفتم پس ۸۵ ضربه مجازاتته،
اونم که از خداش بود جوون ریزی گفت. با چرم کمربند شروع کردم با هر ضربه‌م آه و ناله ریزی میکرد که باعث میشه دیوونه شم. گفتم آتنا میخوای درد بکشی داد زد آرررره عشقم ، شروع کردم با سگک کمربند اسپنک زدن هم زمان با انگشتام کونش رو باز میکردم.ضریه ۶۰ یا ۵۰ بود که یه ‌دفعه خشک خشک کیرمو کردم تو کونش، جیغ بلندی کشید ، داد زد گفت رحمم کونم داره آتیش میگیره کیرمو درآوردم دوباره کردم تو کونش این بار ناله بلند تری زد آرمان خواهش میکنم تمومش کن گفتم قول نمیدم جنده کوچولوی من. شروع کردم محکم تلمبه زدن بیخیال اسپنک شدم کمربندمو انداختم دور گردنش سرش رو آوردم بالا چشمام خورد به اون چشمای آبی خوشگلش دلم براش سوخت تو همون حین ارضا شدم و آبم رو تو کونش خالی کردم، سریع بغلش کردم و گفتم مرسی عشقم ببخشید اگه اذیت شدی ، حشریم کردی دست خودم نبود ، لب هامو بوسید و گفت تا حالا اینجوری حال نکرده بودم، آرمان عشقم دمت گرم. موهاش رو نوازش کردم ، لبم رو روی لباش گذاشتم و آروم بوسیدم. بغلش کردم با هم رفتیم حموم ، قشنگ بدنش رو شستم بدن خودمم شستم اومدم حوله پیچش کنم که جیغ بلندی کشید ، کونش قرمز شده بود دلم براش سوخت، پماد و پودر زدم به باسنش ، بغلش کردم بردمش رو طبقه دوم اتاق پدر و مادرم ، خودم خوابیدم آتنا هم گذاشتم کنارم رو تخت به عضله هام دست می‌کشید، بدنمو بوسه میزد داشتم دوباره تحریک میشدم که چراغو خاموش کرد و گفت عشقم بخوابیم گفتم ولی… پرید وسط حرفم گفت شب بخیر اینم مجازتته که کونم درد گرفت ، گفتم باشه ولی آفتاب زده صبحت بخیر ، تو بغل هم خوابمون برد فرداش ساعت ۱۱ بلند شدم سریع رفتم اتاقمو مرتب کردم ، لباسمو عوض کردم و صبحونه رو آماده کردم .آتنا رو صدا کردم و صبحانه خوردیم چند ساعت بعد خانواده جفتمون همراه با برگر برای ناهار اومدن خونه ،
توی اون چند هفته ما ۱۱ بار سکس کردیم اگر دوست داشتید اونارم براتون مینویسم. ببخشید طولانی شد چون میخواستم پا به پا با من ارضا بشید،
تقدیم به آتنا جونم قشنگ ترین و دختری که باهاش خوابیدم❤️
نظراتتون رو بهم بگید ، بگید سری بعد که اومد ایران بازم باهم بخوابیم یا نه ؟

نوشته: آرمان


👍 5
👎 14
18101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

947623
2023-09-16 01:08:43 +0330 +0330

کصکش کونی اگ یه درصد کیر ۲۲ سانتی رو ازت قبول کنیم اینکه کلشو کرد تو دهنشو چجوری قبول کنیم؟خارکصه اگ کرد تو دهنش رو هم قبول کنیم چجوری باور کنیم خشک خشک کردیش تو کون دخترخاله خیالیت؟
حرومی داری داستان مینویسی دستتو از رو دودولت بکش کنار ببین چ کصشری داری مینویسی

6 ❤️

947719
2023-09-16 13:00:27 +0330 +0330

فقط موتدم چه جوری لبت رو لباش بود ،گردنشو میمکیدی؟

0 ❤️

947734
2023-09-16 14:21:10 +0330 +0330

کص ننت نخوندم

0 ❤️

947757
2023-09-16 16:56:29 +0330 +0330

ایرانی های عقده ای که حتی تو داستانی که مردم میخونن جق بزنن طرف اعلام میکنه از سعادت آباد 😂 ، خوبه حالا بیشتر سعادت آبادیا یا با خایه مالی خونه دادن بهشون یا با خایه مالی واسه آخوندا حمالی میکنن 😂 عقده ی منطقه ی زندگی یکی از موردایی هست که مادر مردمو گاییده 🤣
عقده ای نباشیم.

0 ❤️

947876
2023-09-17 09:20:03 +0330 +0330

کیرم توعضله هات کله کیری یاروروازنزدیک ببینی ۱۳۰کیلوچربی خالصِ شبیهِ تانکرِ تاپاله می مومونه میگه به عضله هام دست می کشید، چجوری ۲۲سانت رویه باره تودهنش جاکردمعلوم میشه ۷سانت بوده بقیش رومحول می کنم به اساتیدباتجربه یِ شهوانی.

0 ❤️

947991
2023-09-17 23:30:54 +0330 +0330

خدا شانس بده مگه میشه؟ مگه داریم؟

0 ❤️

950163
2023-09-29 01:42:16 +0330 +0330

چطور میشه که برید شمال همه برنه باغ دائی فقط تو اون بمونید بعد همون شب پسر دایی از کانادا بیاد بعد از کانادا یک راست بیاد شمال بعد چرا اصرار کردن شب بمونن بعد هم کسی نگه این دوتا اگه تنها موندن گون هم میزارن آنقدر همه چی اتفاقی ؟؟؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها