زنونه پوش و مطیع

1398/01/01

سلام خدمت همه ای خوانندهایه سایت من سحرم ۲۰ ساله عاشق لباس زنونه و حس نرمیشم تو پرم از ۱۶ سالگی عاشق جوراب بلند زنونه شدم و جوراب شلواری. کم کم کمد لباس زنونه ای مادرم رو پیدا کردم ولی گشاد بودن و حال نمیدادن. ی روز ک خونه خالی شد رفتم و گشتم تو اتاق خواهرم ک باهام ۸ سال فاصله سنی داره لاغره در کشو رو باااز کردم …جونم لباسای سکسی و رنگی ست های خوشگل و یه چیز عجیب یه جفت سینه ای سیلیکونی!! مورمور شدم سریع لخت شدم ی شورت لامبادا قرمز پیدا کردم با سوتین ستش پوشیدم سینه سیلکونی هم وصل کردممم اممممم وزنش رو حس میکردم خیلی لذت بخش بود.

از این اتفاقات ۲ سال میگذشت من هر روز بیشتر متمایل میشدم با لباساش خومو ارضا میکردم شروع کردم رفتن باشگاه هفته ای اول همه چی عادی و همینطور هفته ای دوم مردی اونجا کار میکرد ک بوفه باشگاه رو داشت هر وقت میرفتم باهاش سلام علیک میکردم ۴۵_۴۶ ساله خوش برخورد و گرم ازش اب میگرفتم میرفتم تمرین میکردم محیط باشگاه هم جوری بود ک بوفه تو یه ضلع از خود باشگاه بود . تو هفته ای سوم موقعه تمرین کردن نگاه مرده ( اسمش ناصر بود )رو خودم حس کردم ولی نگاهش نکردم فکر میکردم عادیه این نگاش رفتم سراغ حرکات بعدیم دولا شدم وزنه بندازم تو هالتر انداختم برگشتم دیدم باز نگاه میکنه باز خم شدم ک اون یکی سمتش وزنه رو بندازم ی خورده طول دادم تا مطمعا بشم ک چیزی هست یا وزنه رو گذاشتم برگشتم دیدم وایستادعچه باز نگاه میکنه ک فهمیدم بکن سن بالا گیرم امده جان از هفته های دیگه بیشتر باهاش صبحت میکردم ب اضافه ای اینکه از هر حرفی یا فرصتی برای برخورد بدنم بهش استفاده میکردم و اون دقیقا همین کار رو میکرد اوج داستان اونجاس ک ی رپز رفتم باشگاه از ماجرایه وزنه۳_۴ هفته گذشته بود رسیدم لباس عوض کردم سلام علیک کردم باهاش بهش گفتم اب داری گفته اره پایین بردار خودت باکس رو باز کن من خم شدم باکس رو باز کردم ی دست رو کونم حس کردم نگاه نکردم یکم طول دادم ی پلک کونم رو مالید ابو ورداشتم سرپا شدم برگشتم ی لبخند زدم بهش از بقلش داشتم رد میشدم یهوو دستمو گرفت گفت جمعه صبح ساعت۱۰ صبح بیا ب ادرسی ک میدم گفتم چشم گفت تمیز باش کله تکون دادم رفتم نفهمیدم چطور تمرین کردم امروز ۴ شنبه بود ۲ روز دیگه باید میرفتم تموم شد رفتم لباس عوض کردم موقع رفتن ی کاغذ گذاشت تو دست ی جوریم دستمو مالید گفت منتظرم دوباره کله تکون دادنم و رفتم پنجشبه همش ب فکر این بود چی میخواد بشه نکنه کیرش کلفت باش بگا برم ولی بازم میگفتم عادت میکنه چیزی نیست رفتم حموم موهایه کونم و تا زانو زدم ایینه شده بود خیلیی نرم شده بود ی کرمم مالیدم جوش نزنه از قبل چندتا شورت و جوراب و سوتین و خواهرمو بلند کرده اونا رو تو کمدم مرتب کردم خوابیدم ۹ بیدار شدم رفتم خودمو شستم و تمیز کردم‌. یه شورت فیروزه ای با سوتین ستش. ی جوراب شلواری روش و سینه سلیکونیا ی سویشرتم روش پوشیدم شلوار لی پوشیدم زدم بیرون از خونه فاصله ای زیادی نبود تا خونشون رسیدیم بیستون خونشون اونجا بود ساعت۱۰ دقیقه به ۱۰ بود زنگ زدم برداشت تا تمدم بگم منم در رو باز کرد رفتم تو پلها رو رفتم بالا دیدم ی در بازه رفتم تو در بستم صدا کردم اقاا ناصر گفت بیا تو اتاق وقتی رفتم انتظار نداشتم فقط با ی شرت باشه رو تخت دارز کشیده بود گفت به به علی اقا خوش امدی گفتم مرسی زیر چشمی ب کیرش از رو شرت نگاه میکردم تا بفهمم چجوریه ولب بازم معلوم نبود گفت خو می تونی لباسات رو عوض کنی گفتم اخه …گفت اخه نداره امدی اینجا ک بکنمت دیگه خجالتو بزار کنار از لحنش خوشم امد گفت یالا زود بکن دیگه گفتم چشم شلوار و کندم سویشرتم همچنین برگشتم یهووو گفت جووون مادر جنده لباس کیو پوشدی مال مامانته ها ؟ گفتم ن خواهرم راستش خوشم امد از فحش دادنش اولین بار بود حس شهوت میمود تو بدنم گفت جوووون قربوت خپاهر کوسده ات برم منو کشید تو بقلش من افتاد رو تخت شروع کردن خوردن گردنم با دست با کنم ور میرف گاز کوچیک میگرفت از گردنم لیس میزد گوشمو خودمو وا دادم رو تنش کاملا مست بودم با دستاش داشتم کونمو میکند هی چک میزد ب کونم ناگهان منو پرت کرد زمین گردنمو گرفت کیرش رو در اورد امممم ۱۷ سانتی کلفتم زیاد نبود ولی کیرررر خوبی بود اونم موهایه کیرشو زده بود پشت کلمو گرفت گفت بخوورش مادر کونییی بدووو دهن کثیفتووو باز کن دهنمو باز کردم با فشار دستش تا اخرررررر کیرش رفت تو حلق اوووق زدم کشید بیرون دوباره همینکار رو کرد دوباره کشید بیرون ب نفس نفس افتاده بودم بهش گفتم تو رو خدا اروم تر ی چک زد در گوشم گفت خفه شو کونییه مادر جنده امروز کاری میکنم ک اروز میکردی خواهر و مادر جندتم ابنجا بودن از این کیر نجاتت میدادن. معلوم بود حشریه داره حال میکنه یکم خایهاش رو خوردم لیس میزدم واسش تف میکرد رو کیرش میگفت توفش رو بخورم تو صورت خودم توف میکردخلاصه کلی بررراش خوردم تا گفت برگرد برگشتم سگی شدم دیدم داره سوراخمو زبون میزنه اوووووف اه اه جوون چ حالی داشتم میکردم اون ی بند فحش میداد و تحقیرم میکرد من برام مهم نبود فقط میخواستم بخوره سوراخمووو از پرسید تو کون تری یا ابجیت ؟ امممم من کون ترم …مامانت جنده اس ؟اوهوم …ب کیا میده ؟ ب همههه داشتم واسم میخورد از کنار شورتم زبون میزد خوردنش تموم شد گفت برگرد برگشتم گفت میخوام چشمات رو ببینم وقتی داری بهم میدی پاهام رو انداخت رو شونه اش ی توف زد سر کیرش گذاشت دم سوراخم کله اش رو با یکم تلاش کرد تو ی اههه کشیدم گفت جووون مادر جنده اه بکش یکم دیگه کرد تو باز ی اه دیگه کشیدم گفت اره اگه مادر جنده ات اینجا بود بهت افتخار میکرد نصفش رفته توت گفتم اره افتخار میکنه اون و من برده ای شماییم اینو ک شنید کیرشو تااا ته فشار داد توم اخخخخخخخخخ دادم ب اسمون رفت دو سه تا چک گذاشت منو گفت داد برنی چک میزنم با اشک گفتم چشم شروع کرد ب حرکت دادن کیرش شروع کرد تلنبه زدن بهم گفت جوون ولاخره گایدمت وقتی لباس عوض مبکردی کونه سفیدتو میدیم الااان دارم میکتمش با لباسایه ابحیه جنده ای کونیت نگاهم کن کونی دارم میکنمت من نگاه میکردم لذت ب سراغم امده بود داشتم حال میکردم اه اه درامده بودم اونم فهمیده بود میگفت جووون زن خودمی مامانت چیمه؟ میگفت جنده ای تویه میگفت خو خواهرت چی؟ کفتم توله هاتیم داشت حال میکرد حسابی کیرش رو کشید بیرون اورد جلو صورتم گفت سا بزن شروع کردم خوردن و مالیدن تخماش حسابی واسش داشتم میخوردم ک گفت ابم داره میاد مادر جنده بخورش منم کردم تو دهنم میک زدم کیرشو ک ابش امد تقریبا همش رو خوردم یکم ریخت رو لپم با سر کیرش مالید ب لبم با کیرش میزد تو سرم میگفت خوب گایدمت کونیه بیغیرت؟، گفت اره عالی بود گفت جون مامانت رو هم میگام راستی شورت و سوتین رو حق نداری ببری بکن زود توله سگ یادگاری میخوام منم اونا رو کندم ی چک زد ب کونم گفت خوش گذشت مادر کونی. ب یاد کون خواهرت گاایدمت برو تا دفعه بعد منم رفتماز خونه بیرون تو راه سوراخمو حس میکردم بازه از موقع تا ۴_۵ ماه پیش خیلی سکس داشتم ی کی دوبارم تو باشگاه بود خیلی استرسی بود امیدوارم خوشتون امده باشه‌‌…راستی هروی بیشتر فحش بدین من بیشتر حال میکنم.


👍 3
👎 7
20072 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

755807
2019-03-21 21:33:39 +0330 +0330

کصشر بود

0 ❤️

755811
2019-03-21 21:40:34 +0330 +0330
NA

تو دیگه ننویس جون مادرت ریدی با این کس شعرات

0 ❤️

755824
2019-03-21 22:26:15 +0330 +0330

اقا سحر کصکش بهت نگفتن سحر اسم دختره؟

2 ❤️

755831
2019-03-21 22:51:32 +0330 +0330

منم دوست دارم تحقیر بشم ?

2 ❤️

755860
2019-03-22 04:09:37 +0430 +0430

بعد خواهرت نپرسید لباساش کجاس؟حالا خودت که کش رفتی هیچی تازه به اون سارو هم دادیش واسه یادگاری؟‌تخیلی بودا

0 ❤️

755862
2019-03-22 04:14:28 +0430 +0430

سال نو مبارک
علاقه به تحقیر و درد در سکس نوعی بیماری هست که نیاز به درمان داره . چه بسا موجب اسی های جسمی و روحی غیر قابل جبران بشه . در مورد داستان هم نیازی به نظر نیست . یک داستان بی محتوا و سراسر خیالی !

1 ❤️

755932
2019-03-22 20:44:52 +0430 +0430

چون معلومه عاشق تحقیر شدنی پس تو کفش باش،دیس لایک

0 ❤️

756186
2019-03-24 08:33:18 +0430 +0430

زنپوش تمیز اینجوری کسی هست پیام بده

0 ❤️