سفر حماسی کسیابی

1392/07/06

سلام خدمت کاربرای شهوانی امید وارم از این داستان خوشتون بیاد این اولین داسنانی که من مینویسم بابت غلطها هم شرمنده.

یه روز تو خونه نشسته بودمو داشتم داستان سکسی میخوندم که با خودم گفتم چطوریه که این نویسنده های داستانها صبح طرفو میبینن ظهر شماره میدن شب میکنن وبعدشم یه عمر. با خوبی و خوشی سکس میکنن اقا منم به رگ غیرتم بر خوردو گفتم منم باید یکیو پیدا کنم رفتم لباس پوشیدمو هفت هشتا هم کارتو کاغذ برداشتم خودکارو هم به سبک فیلمهای وسترن تو دستم چرخوندمو گذاشتم تو جیبم.یه نیم کیلو هم ژل. زدمو اماده این سفر حماسی شدم.کوچه اولو نه کوچه دومم رد کردم رسیدم به چهار را که سوژه مورده نظر دیدم اقا افتادیم دنبال دختره که داشت میرفت اون ورخیابون تو راه ۹۹۹راه روش سکس که نوسندگان ارشد سایت گفته بودنو با خودمو دختره داشتم مرور میکردم .رسیدم دو قدمی دختره که یه صدای ترمز شنیدمو چشم که باز کردم دیدم ۲متری زمینمو با سر رفتم تو اسفالت راننده امده میگه خوبی میگم اره میگه پس گوه میخوری پریدی جلو ماشین نکنه میخوای دیه بگیری دیدم راننده. بلند شده میگه ای مردم هوار این میخواد پول ازم بهگیره اقا ماهم سریع زدیم به چاک که یاد ماموریت خطیر خودم افتادم.
شروع کردم گشتن برای سوژه مناسب بعدی دیدم یه خانمی یه خودکار ازکیفش افتاد زمین من ورش داشتمو رفتم که بهش بدم صداش زدم خانم خانم دوم از دهنم در نیومده بود که برگشتو با کیفش چنان کوبوند تو صورتم که جای سگکه کیفش موند رو صورتم بعدم یه چند تا فحش خواهر مادر بهم دادو رفت من که هنوز از این همه سرعت تو کف بودم که یه دختر تیکه رفت تو یه ساختمون(پزشکان) منم عین اهنربا رفتم دنبالش اقا وارد سالن که شدم دیدم دختره پیش ۲تا قلچماق کیر کلفت وایساده امدم برگردم که منشی منو صدا کرد.گفت کاری داشتید منم امدم ضایع نشم گفتم اره سرما خوردمو اینا یه برگه بهم داد که برم صندوق خلاصه بعد کلی معطلی پول دادن یه امپول برای ما نوشت امپولو گرفتم رفتم رو تخت که دیدم امپول زنه یه دختره که میخورد ۲۷ یا۲۸سالش باشه شلوارمو کشید پایین که امپلو بزنه با خودم گفتم بزار این یکی رو هم امتحان کنم.بهش گفتم خانم شما از دواج کردین اینو که گفتم سوزنو بالا بردو محکم زد تو کونه ما طوری که اگه سوزن ۱ سانتی متر بلند تر بود از اونورم در میومد خلاصه رفتم خونه کاپیوتر و مودم و پرت کردم تو کوچه که دیگه هوس نکنم جا بر پای نویسندگان ارشد سایت شهوانی بزارم

نوشته: سروش تکرو


👍 0
👎 0
73155 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

400223
2013-09-28 17:21:04 +0330 +0330

یاد آغوی همساده افتادم ! دقیقا مثل اون بودی :D

0 ❤️

400225
2013-09-28 17:44:08 +0330 +0330
NA

خوشمان امد …

0 ❤️

400226
2013-09-28 17:59:01 +0330 +0330
NA

طنز جالبى بود.

0 ❤️

400227
2013-09-28 18:41:46 +0330 +0330
NA

آخرش یکی پیدا شد که حال وهوای کس وشعر نویسی اینجا رو عوض کرد.
مرسی،خیلی خوب بود، واسه همینم منم 5 میدم بهت،
نمیدونم چه سریه اینجا اکثرا بجای نظر شعر میگن،

0 ❤️

400230
2013-09-29 01:45:21 +0330 +0330
NA

با مزه بود. مرسی

0 ❤️

400231
2013-09-29 12:12:26 +0330 +0330
NA

‏‎:D‎خوب بود

0 ❤️

400232
2013-09-29 12:17:54 +0330 +0330

جالب بود بهت 5 دادم. ولي داداش بي تجربه به تو ميگن

0 ❤️

400233
2013-09-30 00:02:40 +0330 +0330
NA

kheili khoob bood
5

0 ❤️

400234
2013-09-30 01:22:25 +0330 +0330
NA

:P :D خیلی باهال بود…

0 ❤️

400235
2013-10-03 21:17:36 +0330 +0330
NA

pasandidam :D Damet

0 ❤️

400243
2013-10-05 03:55:58 +0330 +0330
NA

لی بابا

0 ❤️

400237
2013-10-07 09:10:12 +0330 +0330
NA

akhey teflak delam sokht amma haghet bod ke khiabonaye irono ba oropa avazi nagiri

0 ❤️

400238
2013-10-18 03:59:38 +0330 +0330
NA

یکیم به ما یاد بده چه کنیم؟

0 ❤️

400239
2013-10-20 12:02:49 +0330 +0330
NA

:X :X :X :X :X :X عالي بود

0 ❤️

400244
2013-10-21 11:50:41 +0330 +0330
NA

خوب بود =D>

0 ❤️

400240
2013-10-23 15:02:06 +0330 +0330
NA

خندیدم جالب بود منم بهت 5 دادم برو حالشو ببر

0 ❤️

400241
2013-10-26 14:31:45 +0330 +0330
NA

در حد بنز توپ بود!

0 ❤️

400242
2013-10-28 11:29:39 +0330 +0330
NA

خخخخخخخ کسخل روان پریش

باحال بود نمرتو کامل گرفتی.

0 ❤️