سکس با معصومه زن دوستم به طور باورنکردنی

1402/04/04

سلام دوستان خوبین.من مهدی هستم ۳۹سالمه و چند سال پیش بگیرو ببر داشتم تو محل سکونت.کرج.که به دلایلی جمع شد بعداا.بغل دست من ساندویچی بود به اسم محمدرضا.اوایل میومد مغازم با چرخ گوشتم کار میکرد.یواش یواش رفیق شدیم و خانمم با خانم اون آشنا شدن ودوست شدن .زنش خیلی خوشگل بود خدایش.اولش باورم نمیشد زن اینه.چشمها رنگی و درشت و پوست سفید و بدن عالی و خلاصه توپ.فقط یه کم لهجه ترکی داشت.خلاصه یواش یواش رفت و آمد کردن زنها با هم و یه دفعه قرار گذاشتیم بریم مشهد با هم .که رفتیم و اومدیم.دیگه اوکی بودیم باهم .منم خیلی ازش خوشم میومد خداییش.ولی یه درصدم فکر پیشنهاد واینارو نکردم .گفتم عمران نمیشه .خلاصه سال ۹۶ تو اسفند پدرم رحمت خدا رفت .اینا هم تو مراسم وغیره کمک بودن خدایش.عید شد و خواستیم بازدید پس بدیم خواستیم بریم شهرستان .که یهو اینا اومدن با ماشین بابای محمدرضا گفتن باهم بریم.خلاصه رفتیم وبعداز ۲روز رفتیم یه جا تو شهر ارایشگاه.محمدرضا اصلاح کنه.شهلا وسط بود ومن و معصومه اینور اونورش که.یه دفعه گوشیشو اومد سمتمو .دیدم نوشته میخوامت.کوپ کردم اولش بدجور.گفتم نکنه با شهلا باهمن.دیدم نه بابا.خلاصه منم پیام دادم دل به دل راه داره.گفت لعنتی از مشهد دارم بهت امار میدم .چرا نمیگیری اخه.گفتم اصلا فکرش نبودم.خلاصش کنم که باهم دوست شدیم .گاهی یواشکی باهم میرفتیم بیرون دونفری با بچش که مهیا بود و۷سالش بود.یکروز بارون زد .خیس خیس شدیم .باموتوربودیم ۳نفری.رسوندمشون نزدیک خونشون .که برن .به زور منم برد توخونه.چسبیده بودم به بخاری که دیدم.خدای من معصومه بایه تاپ سبز ویه ساپورت نازک مشکی اومدپیشم.دلم میلرزید اازاین همه زیبایی خدااییش.اونجا بود که دستمو گرفت وفشارداد.نتونستم بمونم .زود زدم بیرون.حس میکردم .نباید اینو کرد دااییش.حیفه.خلاصه رفت وامدمون زیاد شد .منم ظهراگاهی میرفتم ناهارپیشش .یه روز بعدازناهارخونشون بهم گفت میری تواتاق تا مهیا رو بخابونم بی زحمت.گفتم بله حتماا.رفتم روتخت خواب نشستم لبش البته.اومدش بعدش ونشست کنارموسینهاش برق میزد لامصب.یدفعه دیدم گفت .واقعاا دمتگرم خیلی مردی.هرکی جای توبود تاالان منو کرده بود.اماتواصن اینطوری نیستی.میشه یکم لب بازی کنیم .دلم ریخت و بانگاه اوکی ودادم بهش و رفتم واسه خودم.شلوارم لی بودو جلوش خیس شده بودبدجور.سینهاشوبادست گرفتم وگفتم توفرشته ای .زیبایی با تو ختم شده عشقم.یکیشو دراورد و گفت.بخور اگه دوست داری.منم هلاک .باورم نمیشد با معصومه تو اون حس .خلاصه یواش یواش دستشو برد سمت کیرمو گرفتش.بازی میکرد باهاش.منم دستمو بردم سمت کونش از زیر شلوار بازی میکردم .زده بود بالا بدجور.دوست نداشتم از این حال دربیام.یدفعه گفت کیرتو در بیار میخوام بخورم.گفتم روم نمیشه .گفت زود باش مهدی.چشماش شهلا شده بود بدجور.شروع کردخوردن منم دستم تو شلوارش بودو با کس وکونش بازی میکردم.یدفعه بلند شد و تاپ و سوتین رو درآورد و شورت و ساپورتم کشید تا پایین پاش.گفت بیا بالا عشقم خواهش میکنم.وای نیست بهتر ازش خداییش .رفتم روش وکیرمو گرفت و انداخت توکسش .داغ داغ بود .تلمبه میزدم.سینه هاش عقب جلو میشد.یک دفعه گفتم آبم داره میاد دستمال کجاس.گفت بریز رو بدنم لطفا.ابم اومد .انقدر زیاد بود که نگو.بعدش با دست باهاش ور رفتم و ارضاش کردم.تموم که شد اومد تو بغلم و گفت ببخشین.من خواستم.تو کفت بودم بدجور.بعداز اون ۴بار دیگه قسمت شد کردمش.میگفت براش پسر درست کنم .که نشد.بعدشم من گند زدم و کلا بهم زدم باهاشون .الانم رفتن تاکستان واسه زندگی.به نظرم بهترین کس تو دنیارو کردم خداییش

نوشته: مهدی


👍 9
👎 27
76101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

934805
2023-06-25 23:40:53 +0330 +0330

سوپر تخمی نخونید

2 ❤️

934806
2023-06-25 23:50:04 +0330 +0330

کسشر نگو،کسخل

2 ❤️

934814
2023-06-26 00:24:19 +0330 +0330

بابای مهیا تو اتاق خفت گیر کرد گاییدت کوس کش

0 ❤️

934817
2023-06-26 00:32:58 +0330 +0330

ما به کنار یک بار بخون ببین چی نوشتی
فقط فهمیدم بابات فوت کرده
بیشتر خودتم نفهمیدی
البته تقصیر خودت نیست
جق زیادی مغز رو زایل میکنه

2 ❤️

934821
2023-06-26 00:46:23 +0330 +0330

افغانستانی بود یعنی

0 ❤️

934835
2023-06-26 01:26:45 +0330 +0330

تو با این کون گشادی که داری و نمی تونی یه فاصله بین کلمات بزاری رفتی زحمت زن یکی دیگه رو کشیدی؟؟؟؟؟
اینکه بگی زن خودت رو دیگران برات میکنن قابل قبول تره تا اینکه تو با این حجم از کون گشادی زن مردم رو بکنی

1 ❤️

934850
2023-06-26 02:43:34 +0330 +0330

مهدی بالاخره پیدات شد برو بیا داشتی تو کرج یا بده بده به همه یادت رفته رو کیر دیگران آبت میومد باز گوزو تو تخیلاتت آبت میاد شنیدم زنت هم که آره دمت گرم

0 ❤️

934859
2023-06-26 03:18:05 +0330 +0330

املاش غلط ولی داستان صحیح :)

0 ❤️

934860
2023-06-26 03:23:11 +0330 +0330

مهدی کون تلق تولوق ریدی اب ام قطعه

0 ❤️

934861
2023-06-26 03:30:39 +0330 +0330

یه بچه ده دوازده ساله از تو فهمش بیشتره. سوادش بیشتره . نگارشش بهتره . د اخه مگه مجبوری کاری که بلد نیستی انجام بدی ؟؟
و اینکه یه نکته مهم بهت بگم. روزی روزگاری خواستی چیزی تعریف کنی یا بنویسی میتونی بدون اینکه از قوم خاصی اسم ببری حرفت بزنی . چه کاریه بگی طرف لهجه داشت . خودت بخون ببین چقدر بد نوشتی .
کیری تر از تخمی بود

1 ❤️

934873
2023-06-26 05:07:27 +0330 +0330

خدایشش اصلا نفهمیدم آخرش چی شد

0 ❤️

934884
2023-06-26 08:38:14 +0330 +0330

کله کیری سنده کلفت،،بگیر و ببر دیگه چه داشاغیه

0 ❤️

934890
2023-06-26 09:00:48 +0330 +0330

همین

0 ❤️

934892
2023-06-26 09:08:45 +0330 +0330

صابونتو عوض کن

0 ❤️

934904
2023-06-26 11:30:35 +0330 +0330

ننویس کسکش

0 ❤️

934939
2023-06-26 19:02:01 +0330 +0330

“عمران” اگه کسی بپسنده این توهم نا پخته رو
زنت وسط تون بود چجوری گوشیش اومد سمتت؟

0 ❤️

934974
2023-06-27 01:09:53 +0330 +0330

معلومه سوژه جق اوردی میگی کردم
گوزو همون چرخ گوشت تو‌کونت

0 ❤️

934977
2023-06-27 01:21:58 +0330 +0330

کیره همه بچه‌ های سایت از پهنا تو کونت
کسخل

0 ❤️

934990
2023-06-27 02:19:01 +0330 +0330

جان خودت تو دهن ادبیات فارسی رو گاییدی جای کص زپرتی زنه.
حالا بماند که تو و اون و بچش همه جا بودید ، شوهرش و زن تو کجا بودن ؟! خدا داند!

0 ❤️

950761
2023-10-02 10:28:02 +0330 +0330

چه ‌کسی تف دادی. خداییش

0 ❤️