سکس در اتوبان

1389/12/05

سلام دوستان داستانی که می‌خوام بگم حقیقت داره اسم من ه هست و الان ۲۴ سالمه این اتفاق مال ۲ سال پیش… داستان از اونجایی شروع می‌شه که من آدم خوره چتم و دائم چت می‌کنم ۱روز داشتم تو کافی نت چت می‌کردم که ۱ دختری با ۱ حجاب کامل اومد تو.قیافه ‌نمکی داشت ولی‌ اصلا آرایش نکرده بود.چون تو شهر ما خیلی‌ دخترا محدود هستن.خلاصه من به کارم مشغول بودم که دیدم ۱ ایدdی اومد بالا به اسم مینا منم طبق معمول و پاچه خار پی‌ام دادم و شروع کردیم به چت. ۱لحظه ۱احساسی‌ کردم
هر پی‌ام که به من میومد دکمه انتر زده میشد من متوجه شدم که مینا در کنارمه و طرف پیشمه.بهش گفتم:بچه کجای دروغ گفت.۱علامت خواند زدم و بش گفتم دروغ نگه.با این حرفم شوک شد.نوشتم همشهری سلام.داشت شک در میاورد.که پی‌ام دادم بغل دستی‌ سلام و نگاش کردم و خندیدم
بنده خدا ماتش برده بعد.
شروع کردم پند و نصیحت که دروغ خوب نیست و …
تا بش پیشنهاد دوستی‌ دادم و بد از کلی‌ دارد سر مخش زدم.اگه بگم ۵هفته پچه خاری کردم ببینید چه کشیدم.

آخه از قیافش خوشم اومده بود.تا اینکه بد از کلی‌ ماجرا‌ و داستان راضی‌ شد با هم بریم بیرون غذا بخوریم.
با هم رفتیم هتل عثمان و کلی‌ از جیب مبارک پیاده شدم و با ماشین بردمش تا نزدیک خون.موقع پیاده شدن ازش خواستم منو بوس کنه.که قبول نکرد و داد زد سرم.
منم تا پیاده نشده بود ۱ دنده زدم به ماشین و ۱کم حرکت کردم تا پیاده نشه که با هم ۱ دوری زادیم.کلی‌ خواهش و تمنّا تا بالاخره بوسم کردا و نگذاشت من بوسش کنم.لعنت به این پسر بودن که همش باید ناز بکشی. خلاصه ما رابطمون هر روز بهتر میشد و من با خانواده‌ام (بابام )به مشکل خوردم و از خون قهر کردم و رفتم خونه خواهرم. چند روزی بود اونجا بودم که مینا زنگ زد و منم اعصابم کیری پیری بود مث سگ پاچه را گرفتم. داد و بیداد…

خواهرم اومد گفت چته من شروع کردم قر قر.فقط داد میزدم یادم نیست سر چی‌ بود.مینا می‌خواست کمک کنه.گفت :چه کمکی‌ کنم آروم شی؟منم تو اعصاب خوردی گفتم بکش پایین بکنم آروم میشم .۱خنده کرد که اصلا دعوا یادم رفت.گفتم چرا می‌خندی گفت همش همین.مس دیوونه‌ها داغ داغ شده بودم حج آقا هم مس شیره خفته بود بیدار شد.

بش گفتم مینا جون بت نظر دارم اونم با کلی‌ پدر در اوردن راضی‌ شد که به من سکس کنه منم سریع زنگ زدم دوستم ایمان و ازش خواستم ماشینشو بم بده اونم نامردی نکرد و اومد دنبالم و رفتم مینا را با ایمان با هم سوار کردیم.ایمان می‌دونست که تا چند دقیقه دیگه قراره چه اتفاقی‌ بیفت من رفتم عقب نشستم و مینا را سوار کردیم.(منو ایمان ۱ خونه مجردی داریم)رفتیم بریم که دم خونه نگهبان داشت با عموم صحبت میکرد.منم از اونجا بی‌خیال شدم و رفتیم به سمت اتوبان(سکس تو ماشین و اتوبان)خلاصه من شروع کردم به مینا ور برم که گفت چی‌ کار میکنی‌ ؟منم گفتم ایمان نگاه نمی‌کنه.و سریع رفتم سراغ سینه اش.اصلا راضی‌ نمی‌شد.جلوی ایمان بخواد این کارو بکنه که با کلی‌ کس لیسی‌ و خایه مالی خر شد.تصور بکنید ۲ نفر آدم عقب ۴۰۵ بخند سکس کنن.با کلی‌ دردسر شلوارش دادم پایین تا نیمه و آروم سر کیرمو نزدیک کونش کردم ۱کم که رفت تو چشمتون روز بد نبینه نمیدونم این دست انداز وست اتوبان دقیقا اینجا چی‌ کار میکرد.دقیقا همون موقع که من سرشو تو کون مینا بند کرده بودم.واقعا عجیب بود که با سرعت ۱۲۰ تا رفتیم رو دست انداز و مینا عربده کشید و شروع کرد داد و بیداد که در بیار جر خوردم.ایمان که زده بود زیر خواندن منم هاج و واج موند بودم چه غلطی بکنم که دست اندازه بعدی را هم ایمان رد کرد.کلی‌ فش خوردم.همه کسم اومد جلو چشمم.مینا واقعا جر خورده بود.اولین سکس با این شدت آخه منم خیلی‌ بد کیرم. مینا فحش میداد و من می‌کردم. اون قدر کردم تا آبم اومد مآ‌ به علت کمبود جا همش ریخته شد تو کون مبارک.کلی‌ نازو نوازش و خایه مالی تا از دستم نپره.و باز هم باش سکس کردم که بعدن واستون مینویسم.راستی‌ ایمان بعدن به من گفت از عمد رفته بوده رو دست انداز.دمت گرم ایمان.اولین دستانم بوده.سریع اگه بد نوشته بودم اما حقیقی‌ بود.بای تا بعد

نوشته:‌ mr.x


👍 0
👎 2
31423 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

273788
2011-02-24 23:30:15 +0330 +0330
NA

Ye pand midam behet:kiram to nanat o khodeto har chy dokhtar o zan to familete akhe kos lis man dar ajabam ma ro mokhe dokhtar 2 mah kar miknim bedeh ama shoma to kamtar az 1 hafte onam ye dokhtare chadorio mohajabe ro razi miknin

0 ❤️

273790
2011-02-25 14:11:33 +0330 +0330
NA

حالا نمي شد ماشينو نگه دارى بکنى ملت نديدن طتوحهوووم زده

0 ❤️

273791
2011-02-27 06:56:34 +0330 +0330
NA

Khili bahal bod koli khandidim damet garm!

0 ❤️

273792
2011-04-03 17:19:51 +0430 +0430
NA

be in migan dastan damet garm baz bnevis

0 ❤️