من سوگل هستم البته این اسم زنونم هست. من پسر زنونه پوشم. ۲۵ سالمه و کاملاً حس زنونه و مفعول بودن دارم. از سن خیلی کم حس دختر بودن داشتم و از همون کوچیکی لباسهای مامانم رو میپوشیدم ولی خانوادم هیچوقت درکم نکرد و مدام دنبال سرکوب این حسم بود. اصلاً ترنسها رو به رسمیت نمیشناختند. بزرگ که شدم این حس مدام پررنگتر شد و به خرید انواع لباسهای زنونه و لوازم آرایشی و حتی باتپلاگ و مخفی کردنشون انجامید.
آخرش تصمیم گرفتم کون بدم و جلوی یه مرد جلوهگری کنم و دلشو ببرم. سکسهای اول و دوم و سوم هیچ تعریفی نداشت تا اینکه با امیر آشنا شدم. امیر چند سال ازم کوچیکتر بود ولی هیکل گندهای داشت و باشگاه میرفت. بیشتر که با هم چت کردیم فهمیدم عاشق سکس با زنونه پوشهاست و مخصوصاً فتیش پا داره و عاشق اینکه یه زنونهپوش براش جوراب شلواری مشکی بپوشه و آخر سکس هم آبشو بریزه روش. امیر حسابی با تجربه بود. مثلاً وقتی بهش گفتم توی تجربه سومم پسره نتونست کیرشو فرو کنه تو کونم، گفت سوراخت رو موقع ساک زدنت درست میکنم که منظورش انگشت کردن بود. روز سکس فرا رسید و من بدن سفید برفیمو کامل شیو کردم و کونمو خالی کردم و سه کیلو آرایش کردم. چون رنگ سیاه دوست داشت علاوه بر جوراب شلواری مشکی که مال خودم بود، یه بادی نیمه لخت سکسی مشکی که دکمههاش لای پا بسته میشد و مثل مایوی یکتکه بود هم از لباسهای مامانم برداشتم و پوشیدم. این ترکیب با کفشهای پاشنه ۱۰ سانتی میخی و نوکتیز سیاه رنگ به کمال رسید و وقتی امیر قشنگم منو دید چشماش برق زد. نمیخوام خاطره سکس اولمون رو تعریف کنم چون با مالش کیرم وسط سکس توسط امیر، آبم اومد و سکس ناتموم موند و اونم فقط روم جق زد. اصل مطلب سکس دوم با امیر بود. وقتی چند شب قبل بهش گفتم اون لباس مشکی مال مامانم بود، بهطرز باورنکردنی به وجد اومد و ازم خواست این دفعه یکی از شورتای مامانمو براش بپوشم و منم قبول کردم. بالاخره روز موعود فرا رسید.
من فقط شورت سفید گیپور مامانم رو پوشیدم با جوراب شلواری مشکی، یه تاپ که تا بالای نافم بود و کفشای پاشنه بلندم با سه کیلو آرایش. هیچ لباسی مثل دامن کوتاه هم برای پوشش باسن و لای پاهام نپوشیدم. اینطوری بهتر بود
امیر که زنگ زد گفت درو باز کن دلم هوری ریخت! همیشه اینطوری میشم. وقتی با آسانسور اومد بالا و از سوراخ در دیدمش درو باز کردم و گفتم کفشهاشو بیاره تو. با لبخند بهش گفتم خوش اومدی و درو قفل کردم. همدیگرو بغل کردیم. دستامو انداختم دور گردنش و اون کونمو گرفت و مالوند. رفتیم اتاق خواب نشست رو تخت و منم نشستم رو پای امیر. خیلی این حرکت رو دوست داشتیم. دستمو انداختم گردنشو و شروع کردیم به لاس زدن که این مدت چه کسانی رو کرده و من به کیا دادم و همزمان رونهای سفید و گوشتیمو از روی جوراب شلواری مشکی که عاشقش بود دستمالی میکرد. بهش گفتم لباسهاتو در بیار. بلند شدیم کامل لخت شد و من به شورت سفیدم که زیر جوراب شلواری نازک حسابی خودنمایی میکرد اشاره کردم و گفتم شورت مامانمو برات پوشیدم. امیر دیوونه شد بهم حمله کرد و میخواست دست ببره توی جوراب شلواریم و شورت رو لمس کنه که زدم رو دستش و گفتم هنوز زوده. دوباره نشستم بغلش و دستمو به کیرش رسوندم و بهش گفتم ممههامو بخور. امیر سریع بند تاپمو باز کرد و با ولع شروع کرد به خوردن سینههام و منو به آسمون فرستاد! نشستن با لباس فوق سکسی زنونه و آرایش غلیظ تو بغل یه جنتلمن چهارشونه در حالی که سینههاتو میخوره شگفتانگیزه! باید ترنس یا دختر باشی که بفهمی چی میگم. امیر خیلی با شعور و با تجربه بود و سینههامو طوری با ملایمت میخورد که لذتبخش و بدون درد بود. یکم بعد بلند شدم کفشهای پاشنه بلندم رو درآوردم و جلوش زانو زدم. به آلت خودم اشاره کردم گفتم دودول و به آلت اون گفتم کیر. بهش فهموندم که میدونم اینجا رئیس کیه و لازم نیست چیزی رو بهم تحمیل کنه. کیرشو گرفتم دهنم و میک زدم. چند دقیقه ادامه دادم. امیر هم مثل همه پسرها عاشق لیس زدن تخماش بود. حموم رفته بود و بدنش خوشبو و تخماش شیو شده بود. با اشتها گرفتمشون دهنم و با ولع شروع کردم به خوردن و لیسیدن. طوری که ازم پرسید خوشمزه است؟ و منم با اوهوم تایید کردم. برگشتم سر ساک زدن کیرش و زیرش رو میلیسدم و سرشو میک میزدم. امیر رو به آسمون برده بودم! اون ریلکس کرده بود و داشت با تمام وجود لذت میبرد و من هم از لذت بردن دوست پسرم غرق لذت بودم. بهش گفتم امیر ببین جای رژ لبم افتاده رو کیرت! این حرفم به وجدش آورد شاید ترسید اگه ادامه بدم آبش بیاد. گفت بسه بلند شو! باز دلم هوری ریخت! همیشه رفتن کیر تو کونم برام استرسزا بود! امیر از جیب شلوارش یه کاندوم درآورد با دندون باز کرد و سریع کشید رو کیرش و بهم گفت بخواب! وای وحشت همه وجودمو گرفت انگار فشارم افتاد حتی تو دلم به گوه خوردن افتادم ولی دیگه چارهای نبود. خواستم دمر بخوابم که یه بالش گذاشت زیر شکمم تا کونم کامل بیاد بالا. من خیلی بیدفاع زیر اون مرد قدرتمند بودم. سعی کردم فکرمو منحرف کنم که امیر اومد روم. وای حالم داشت بد میشد. حس ترسناک رفتن به تزریقاتی و خوابیدن رو تخت و منتظر آمپول شدن و لحظه تلخ و دردناک زدن آمپول. امیر دستامو پشتم قفل کرد. من کاملا تسلیمش شدم و هیچ توانی در مقابلش نداشتم. جوراب شلواریمو تا زانو کشید پایین. سرشو به شورتم چسبوند و عمیق بو کشید و لیسش زد. میدونستم منظورش چیه و شورتمو هم کشید پایین. پاتپلاگ نسبتاً بزرگ رو خیلی آروم و با احتیاط از کونم خارج کرد. یکم با وازلین انگشتم کرد و خوابید روم. وای نه این اتفاق بلاخره رخ داد و من با تمام وجود به گوه خوردن افتادم. امیر تو گاییدن کسایی مثل من که اول آتشفشان احساسات جنسی هستن ولی موقع کار کم میارن و تنگبازی درمیارن، استاد بود! با پاهاش پاهامو باز کرد و همونطوری محکم نگه داشت. وزنش منو مثل جوجه له کرد. نه میتونستم دستامو آزاد کنم و نه حتی یک میلیمتر تکون بخورم. لحظه وحشتناک ورود کیر به کونم. هیچ احساس خوشایندی نداشتم و دردش مدام بدتر میشد. مثل احساس دستشویی کردن بود ولی فقط احساس بود و هیچ کثیفی در کار نبود. من مثل جوجه زیرش بودم و امیر بیرحمانه تلمبه میزد. واقعاً دروغ نمیگم چون آماتور بودم لذتی نداشت و فقط درد میکشیدم. تلمبهها چند دقیقه ادامه داشت و بعد کیرشو از کونم درآورد. عرق کرده و خسته بودم. منو برگردوند. به چشماش نگاه کردم ولی زود خجالت کشیدم و نگاهم رو ازش دزدیدم. پاهامو گذاشت رو شونش کیرش رو واردم کرد. تلمبهها چند دقیقه ادامه داشت و وقتی دید من لذت نمیبرم کیرشو درآورد. بهم گفت پروستات اینطوری تحریک نمیشه که تو هم بتونی لذت ببری. باید حسابی قمبل کنی تا کیرم به پروستاتت بخوره. منم قبول کردم و برگشتم و تا جاییکه میتونستم قمبل کردم. کیرش رو وارد کونم کرد. بعد از پونزده تا تلمبه، من واقعاً یه حس متفاوت درونم احساس کردم و چند تا تلمبه بعد، یه آه بلند از روی لذت کشیدم که امیر گفت جون داری حال میکنی؟ منم با یه آه زنونه جوابش رو دادم و اون تلمبههاشو محکمتر و سریعتر کرد. من به آسمون رفتم! باورم نمیشد! یعنی من بودم که بعد از اون همه درد و تنگبازی، حالا دارم اینقدر از کون دادن لذت میبرم؟ نه باورم نمیشد! این واقعاً من نبودم ولی بودم. امواج لذت از یه جایی توی بدنم شروع میشد و به همه جام سرایت میکرد. هر تلمبه امیر یه موج ایجاد میکرد و منو به آسمون میبرد. این تلمبهها چند دقیقه ادامه داشت تا امیر گفت آبم داره میاد و کیرش رو در آورد! بازم انگار این من نبودم که جلوش زانو زدم و صورتمو جلوی کیرش گرفتم! من واقعاً میخوام آب کیر بخورم؟ چرا که نه! این تشکر از یه پسر جنتلمن بود که یه لذت فوقالعاده که تا حالا تجربش نکرده بودم رو بهم چشوند و حالا من باید جبران میکردم. سر کیرشو دهنم گرفتم. بدن امیر یهو منقبض شد و دهنم آروم آروم پر از مایعی لزج شد. یکم صبر کردم همش بیاد بعد با احتیاط کیرشو درآوردم تا آبش بیرون نریزه. بعد بدون اینکه خودمو درگیر چشیدنش بکنم یهو قورت دادم رفت پایین. به صورت امیر نگاه کردم و لبخند رضایتش رو دیدم. کیرش رو دوباره دهنم گرفتم و باقی مونده آب کیرش رو کشیدم و قورت دادم. دهنم به خاطر ماده بیحسی کاندوم یکم بیحس شد ولی مهم نبود. من دوست پسرم رو راضی نگه داشتم و این از همه چیز مهمتر بود. تخماشو بوسیدم و بهخاطر سکس فوقالعادهمون ازش تشکر کردم. اونم تشکر کرد. امیر خسته دراز کشید رو تخت و منو نگاه کرد. بلند شدم شورت و جوراب شلواریم رو کشیدم بالا و مرتب کردم. امیر از کارم لذت میبرد. بند تاپمو بستم و کنارش دراز کشیدم. از پشت منو بغل کرد. یکم بعد بلند شد بره. من تو بغلش نشستم و دستش رو گرفتم. به چشماش نگاه کردم و گفتم امیر از این به بعد رابطه ما باید بیشتر از دوستی باشه. تو الان لذت کون دادن رو به من چشوندی. من الان اوبی شدم و از بابتش خیلی خوشحالم. مرسی که منو اوبی کردی. ولی باید بعدش هم باهام باشی. من دیگه نیاز دارم مرتب کون بدم و تو باید بکن من باشی. امیر مهربون با خوشحالی قبول کرد و گفت هر وقت اوبت زد بالا فقط بهم زنگ بزن. منم از خوشحالی لباشو بوسیدم. بعد همونطور که تو بغلش بودم جق زدم و لباسم خیس شد. من رو تخت خوابیدم و امیر رفت خونشون
نوشته: سوگول
من عاشق مامان شما شدم، سوگل جان. چه لباس های فانتزی هم می پوشه.
دوستان دقت کردین تو داستان ها جدیدا اسم همه ی بکن ها شده امیر؟؟
تا جایی که من میدونم اسم کونی ها پیشفرض امیر بوده مثل نیو فولدر فقط بعضی از والدین رینیم میکنن به یه چیز دیگه که تازه اونم معمولا محمد یا علی هستش (کل کونی هایی که من میشناختم و حتی داستان های قبلی همین سایت اسم اصلیشون اینا بوده به جز یکی)
ولی فکر کنم یه توطعه از طرف ساندیس خور های کصمغز ماله کش راه افتاده که اسم امیر رو گندزدایی کنن
آخه کونی بی تجربه مگه اولش نگفتی که کاندوم را با دندانش بازکرد وسر کیرش کشید با وجود کاندوم چطور دهن پر از گوه تو پراز آب کیر شد… در ضمن کشورهای تک محصولی شکست میخورند توهم باید چندین امیر داشته باشی تا سیر بکنندت … تبریک بلاخره یک دستگاه کونی به ناوگان مفعولین اضافه شد برای شادی روح خلخالی تررررر