سلام
من ثریا 34 سالمه وشوهرم هادی که 36 ساله است 7 ساله که ازدواج کردیم و هر دوتایمون در یک شرکت در تهران مشغول بکار هستیم
من 165 قدمه و 75 کیلو وزن دارم هادی هم 175 سانت قدشه و 80 کیلو وزن داره زندگی خیلی شیرینی داریم خصوصا در رابطه با سکس هر دوتایمون هیچوقت سیر نمیشیم وخیلی ادمهای حشری و هات هستیم .تو سایت و انترنت برای بیشتر شیرین شدن سکسمان جستجو میکنیم و در دیدن فیلمهای سکسی کم نمیاریم. حدود یکی دو ساله که در سکس از فانتزی ها ی خاص صحبت میکنیم خصوصا در رابطه با شخص سوم که شریک سکسمان باشه حرف میزنیم و این مورد سکسمان را داغتر میکنه ولی اولا برای واقعی شدن نه جرعتشو داریم و نه شخص مورد اعتماد را پیدا میکنیم . تو سکسمان از زمان مجردی هامون تعریف میکنیم من خودم گفتم که یک دوست پسر داشتم چند بار باهم بودیم که یکبار وضعیتی پیش امد که خیلی داغ شدیم و منو از کون کرد
خود هادی هم از دوران مدرسه تعریف میکنه که دوستی داشت که با هم عشق و حال میکردند و کون همدیگه میزاشتند بخاطر ان هادی از پسر هم بدش نمیاد که سکس کنه
کیر هادی 15 سانته همیشه دلم میخواهد کیر 18 سانتی تو کسم بره فکر کنم بیشتر حال میده خلاصه روزگارمان سپری میشد و از نحوه زندگی راضی بودیم
یکشب صحبت کردیم که اگه ممکنه چند روز مرخصی بگیریم ویک تور دوبی هم بگیریم چند روزی بریم دوبی. که جفت و جور شد و با پرواز عازم دوبی شدیم هتل خوبی هم گرفته بودیم رسیدیم فرودگاه که نماینده هتل انجا بود و ما را به هتل رساند بعد از ظهر بود اتاق را تحویل گرفتیم یک مقدار استراحت بعد دوشی گرفتیم و برای شام بیرون رفتیم شام را خوردیم یک دوری زدیم چون یک مقدار خسته بودیم برگشتیم هتل که استراحت کنیم شا یب را خوابیدیم صبح بیدار شدیم بر ی صبحانه رفتیم و صبحانه را خوردیم برگشتیم اتاق که هادی دراز کشیدو من برای خرید بیرون رفتم دوساعتی بیرون بودم بر گشتم دیدم هادی بیداره و داره قهوه میخوره من وسایلی که خریده بودم نشانش دادم هادی گفت بیا بشین بگم من چکار کردم
تو که رفتی من رو تخت دراز کشیده بودم گه در را زدند گفتم کیه گفت برای نظافت امدم گفتم بیا امد داخل و شروع کیم حالا بدون درد سر رد بنظافت . یک پسر هندی حدودا 30 ساله خوش قیافه و کاملا سبزه
داشت نظافت میکرد با هم حرف میزدیم گفت متاهله ولی زن و یک بچه اش تو هندوستانن حرف از اینور و انور پرسیدم برای سکس چکار میکنین؟ گفت ای ی ی ی میسازیم بعد از مدتی که صحبت کردیم فهمیدم با هم اتاقیاش که پسرن با هم سکس میکنن البته گفت بعضی مواقع دخترهای فیلیپینی ها که هستن راه میدن و باانها هم سکس میکنیم فکر کرد م لقمه خوبی باشه اگر تو بخواهی نظرت چیه؟ دنبال مو رد بودیم حالا برایمان مهیا شده و دو روز دیگه بر میگردیم ایران و تا اخر عمرمان نمیبینیم.
چند دقیقه سکوت کردم گفتم نظر تو چیه؟ گفت اگر تو بخواهی من مشگل ندارم
نشستیم یکی دو ساعت با هم صحبت کردیم و برای برنامه فردا نقشه کشیدیم و بحسابی طراحی کردیم تا بیشتر لذت ببریم من پرسیدم با توجه به هیکلش فکر میکنی کیرش چند سانت باشه هادی گفت نمیدونم ولی انچه شنیدم هندیها کیر کلفتی دارن بهر حال عجله نکن تا فردا ببینیم چی میشه.
قرار شد صبح قبل از امدن پسره من برم بیرون و یکساعت بعد بیام خلاصه صبح شد پس از خوردن صبحانه من رفتم هادی تو اتاق تنها ماند من با نگرش به هماهنگیها رفتم بیرون و پس از یکساعت بر گشتم در را که باز کردم دیدم هادی از عقب بغل کرده با کیرش بازی میکنه هر دوتا هم لخت هستن. تا هادی منو دید گفت برو دستشویی لخت شو بیا من پختمش هر چی سعی کردم کیرش را ببینم نشد رفتم لخت شدم امدم رفتم جلو پسره دیدم بد چیزی نیست
کیرش که دست هادی بود یه هوا بزرگتر از مال هادی بود هادی گفت میخواهی دست بزنی گفتم اره گرفتم دستم دیدم کلفتر از کیر هادیه گزاشتم دهنم ساک زدم پسره خیلی خوشش امده بود
گفت دوست داری کیرمو بکنم تو کست؟ گفتم چرا که نه .هادی گفت برو رو تخت بخواب گفتم نه پسره بخوابه و بشینم رو کیرش میخواهم کیر سواری کنم پسره خوابید کیرش هم کاملا راست و سفت بود من هم رفتم روش با کسم نشستم رو کیرش با یک مقدار تکون کیرش تا ته رفت تو کسم و من هم نشستم روش شروع کردم کیر سواری که پسره گفت خیلی حال میده بعد از هادی خواستم از عقب تو کونم بزاره سر کیرشو کرم مالید کرد تو کونم که ای یکی از علاقه های من تو سکس بود هر سه تکون میدادیم پسره کیرشو من کس و کونمو و هادی هم کیرشو که هر سه با هم ارضا شدیم خیلی حال داد و بعد از یک ربع هر سه رفتیم حمام موقع دوش گرفتن کیر هر دوتاشونو ساک زدم هر دو راست کردن پسر هندی گفت من دوست دارم از کون بکنم گفتم باشه هم بکن و هم جرم بده من تو حمام دولا شدم کیرشو راحت کرد تو کونم چون یکخورده کلفت بود یک کم درد داشتم لذت فراوان پسره بر گست گفت هادی خان تو کیرتو بکن تو کونم من از این نوع سکس خیلی لذت میبرم هادی هم از خدا خواسته کیرشو کرد تو کون پسره بعد من به پسره گفتم با کسم بازی کن تا من هم ارضا بشم که بعد از چند دقیقه هر سه باهم ارضا شدیم پسره ابشو ریخت تو کونم و هادی هم ریخت تو کون پسره
ای سکس هم خیلی حال داد دوش گرفتیم و امدیم بیرون پسره رفت با هم که صحبت میکردیم
خیلی لذت بردیم
بخاطر این اسم این داستان را گزاشتم سکس شیرین دوبی
امیدوارم که از این داستان واقعی خوشتان بیاد

نوشته: ثریا