سلام خدمت دوستان عزیزم درست تو داستانهای قبلی دوستان با داستانم زیاد استقبال نکردن ولی این یه حقیقتی هست که برام اتفاق افتاد و چون من خودم با مادرزنم شروع به رابطه کردم دیگه باهم راحت بوریم و وقتی گفتم که قبلا میدونم دوست مرد داشتی سال ۷۹ اولش گفت که اون برا گدشته هست نمیخواد در موردش بدونی ولی من مخشو زدم رابطه سکسهاشو گفت و خودش بیشتر در مورد کون دادنش به دوستش گفت چون میگفت مهدی از کون منو راه انداخت الان خودمم با دادن کون تحریک میشم و حال میکنم پس قضاوت بیجا نکنین و نخواستین باور نکنین بریم سراع داستان زهرا میگه بعد اینکه دوماه از دوستیمون گدشته بود و یک ماه اخر بهش داشتم کون میدادم دیگه به سکس کون عادت کرده بودم وقتی میرفتم باهاش سکس کنم از جلو که سکس میکردم اخرهاش میرفت سراع کونم و از کونم ده دقیقه ای میکرد ابشو تو کونم خالی میکرد راحت هفته ای دوبار سکس داشتیم اونم دیگه بدون کردن کونم بیخیال نمیشد و دیگه میگفت زهرا وقتشه کامل بکنم تو کونت دیگه گشاد شدی منم میگفتم نه همین انداره کافیه اونم میگفت بابا نترس لذتش زیاده کامل بکنم تو یکم محکم تلمبه بزنم زیاد حال میکنی ولی من قبول نمیکردم اونم برا اینکه من نظرم عوض نشه موقع سکس تا نصف کیرشو میکرد تو کونم تا با رازی کردنم بتونه کامل بکنه تو کونم یواش یواش داست با حرفهاش تحریکم میکرد یه شب که اومد خونمون چون شوهرم شیفت شب بود تو کارخونه میتونست راحت بیاد تا صبح باهام باشیم قبل اومدن شوهرم میرفت اون شب بعد خوابیدن بچه ها اومد رفتیم اتاق خواب قشنگ لختم کرد گفت امشب میخوام تا صبح بکنمت هم از جلو هم از عقب چند دست منم گفتم باسه بدجوری تحریکم کرده بود از کوس و کون دیگه تو دلم گفتم امشب میگم کامل بکنه تو کونم ببیینم چقدر لدت میده این همه تعریف میکنه قشنگ سکس کردیم از جلو گفتم نمیری از عقب گفت نه بار دوم از کون میکنمت گفتم باشه یبار ریخت تو بعلش بودم رفت سمت کونمانقدر گوشتهای کونمو خورد و تعزیف کرد انگشت کرد تحریک شدم و بیتاب کیرش پهلو شدیم از پست گدشت رو سوراخم کیرش و با یه فشار سرش رفت تو بعد اروم اروم تلمبه بزد نصف کیرش رفت بعد دیگه نفرستاد اروم تلمبه زد تو گوش میگفت کی میشه من این کونتو کامل بگام قول میدم بهت لدت بدم اگه لدت نبردی میکشم بیرون منم تحریک بودم گفتم باشه کامل بکن تو دردم اومد میکشی بیرون گفت واقعا گفتم اره وقتی اوکی دادم دیدم با دو سه تا تلمبه کامل کرد تو کونم و شکمش چسبید به کونم و داره لدت میبره منم تحریک بودم دردش برام لدت میداد چیزی نگفتم مهدی هم کیف میکرد دبگه داشت تو کونم تلمبه میزد و کیرشو کامل میکرد تو کونم یکمکه گدشت دیدم شروع کرد محکم تلمبه زدن گفتم یولش مهدی درد داره باز ادامه داد خواستم کیرشو بکشم بیرون نداشت گفت چند ماه منتظر این روزم پس لطفا تحمل کن میخوام کونتزیرم بلرزه گفتم درد داره اخه ارومتر بزن گفت لذتش به محکم زدن و از پهلوهام گرفت فرارنکنم شروع کرد تلمبه های محکم زدن و منم درد داشتم ولی لدتم میبردم یه ده دقیقه یه راست تلمبه زد اونم محکم اخرش کیرشو تا اخر کرد تو کونم با فشار زیاد ابشو ریخت تو و اقعانم زیاد ریخته و کامل تو بعلش گرفت منو بوس باران کرد و تشکر کرد منم درد کشیده بودم ولی لذت هم برده بودم که کیرش خوابید ولی هنوز در نیاورده از کونم پرسید چطور بود گفتم خوب بود ولی محکم تلمبه میزدی درد داشت گفت باشه تحمل کنی برا اونم عادت میکنی و لذت میبری گفتم باسه ولی دیگه نباید زیاد محکم بزنی گفت باسه و دیگه شروع کرد سه روز یبار کونم گاییدن اونم کامل میکرد و محکم تلمبه میزد دیگه قشنگ گشادم کرد و سه مدل دیگه امتحان کرد وقتی از کون میکرد اونم بی حسی میزد به کیرش نیم ساعت طول میکشید بریزه و لدت میبرد کونم و وحشیانه میکرد و دیگه رو شکم و دنباتما و سرپا از کون میکرد انقدر از کون کرد ریخت که کونم بزرگ شده بود و سوراخ کونم اندازه تونل سر کیرشو میداشت با یه فشار تاته میکرد تو و شروع میکرد تلمبه های محکم و وحشیانه زدن و همیشه میریخت تو کونم و در میاورد اینم یه داستان واقعی از مادرزن داع و حشری که بعد اینکه ده سال از اون رابطه میگدشت با من وارد رابطه شد و منم تا تونستم از روز اول از کوس و کون گاییدمش تا سال ۹۷ شرمنده اگه علط املایی دارم چون با گوش تایپ میکنم بخاطر همین

نوشته: علی