همه چیز از اوایل تابستان ۱۴۰۰ شروع شد،زمانی که بالاخره تونستم به یک ازدواج اشتباهه ۴ ساله پایان بدم.درست توی سن ۳۶ سالگی…
قبل ازدواجم مخصوصا زمان دانشجویی چند باری تجربه کون دادنو داشتم. بعد از ازدواج کم کم متوجه شدم که به لباس های زیر زنانه همسرم، فتیش دارم و تو هر فرصتی که تنها می شدم لباس زیر هاشو تنم می کردم و با چت کردن و خودارضایی خودمو آروم می کردم.
تا اینکه ی روز همسرم منو تو اون وضعیت (با شورت و سوتین)دید و این شد شروع اختلافات و چند ماه بعد از هم جدا شدیم.
حالا بعد از طلاقم ،می تونستم آزادانه و بدون هیچ ترسی آرزوی زنپوشیمو به واقعیت نزدیک کنم.
خریدن لباس زنونه و لوازم آرایشی با وجود فروشگاه های بی شمار مجازی کار سختی نبود و فقط مقداری تحقیق و اعتماد می خواست.
این اولین بار بود که لباسای زنونه خودمو میپوشیدم و صورتمو آرایش می کردم و بدون هیچ استرسی توی خونه با حس کامل مثل یه زن راه می رفتم.
تو اولین نگاه وجود یه کلاه گیس زنونه چیزی بود که کمبودشو حس میکردم.با ی کم تحقیق یه پوستیژ هم سفارش دادم.
هر روز حس زنونگیم بیشتر و بیشتر می شد و دوست داشتم تا اونجایی که می شه بدن مردونمو توی لباسای زنونم پنهان کنم!! بزرگترین مشکل هم موهای زائد بدنم بود.هرچند هر هفته با کرم موبر شیو می کردم اما تکرار این کار هم خسته کننده بود و هم پوستم حالت تیغ تیغی پیدا می کرد که اصلا دوست نداشتم با یه کم تحقیق یه مرکز لیزر پیدا کردم، اولش حس خجالت داشتم اما به هر حال خودمو قانع کردم و جلسات لیزر موهای بدنمو شروع کردم،تا از شر موهای زائد بدنم راحت شم.

اونقدر زندگی جدید برام جذاب بود که تصمیم گرفتم برای مدتی از کارم استعفا بدم تا مجبور نباشم برای رفتن از سر کار لباسای مردونه بپوشم!! گذشته از اون در حدی بودم که نیاز چندانی هم به اون کار نداشتم.
حالا دیگه تمام روز می تونستم لباسای زنونه تنم کنم و حتی ناخن دست و پامو لاک زدم. برای اینکه مجبور نشم دائما پاکشون کنم بیشتر خریدهای روزمره ام رو از هم طریق اسنپ انجام می دادم و هر چند روز یه بار از خونه بیرون می زدم.
زندگی ادامه داشت تا اینکه ی روز توی شهوانی با اصطلاح سیسیگاسم یا همون ارضا پروستات بدون دست آشنا شدم و برام جذاب شد که تجربش کنم.
با ی کم تحقیق فهمیدم برای تمرین باید یه بات پلاگین تهیه کنم.با اولین سرچ تو اینستا ی سکس شاپ پیدا کردم و یه بات پلاگین ویبره دار سفارش دادم.
به محض اینکه به دستم رسید، یه شورت لامبادا مشکی با سوتین تور و آرایش و پوستیژ و صندل پاشنه دار پوشیدم . آینه کنسول رو روی تشک تخت قرار دادم و زاویه کونمو جوری تنظیم کردم که لحظه به لحظه فرو رفتن بات پلاگینو تو کونم ببینم. سوراخمو با یه کم وازلین چرب کردم و بات پلاگینو آروم و با دقت تو سوراخ کونم فرو کردم و روشنش کردم. اولین بار بود که حس به این خوبی داشتم، درست مثل وقتایی که کون می دادم و نزدیک به لحظه اومدن آبم بود.
دفعات اول آبم به راحتی نیومد و مجبور شدم جق بزنم تا ارضا شم.اما کم کم قلقش دستم اومد و فهمیدم که باید دیر به دیر خود ارضایی کنم تا به لحظه ارگاسم پروستات برسم. بالاخره ی بار که خیلی حشری بودم و ده روزی بود آبم نیومده بود، برای اولین بار،بدون مالش کیرم آبم اومد و اصطلاحا سیسی گاسم شدم.
عادت به ارضا پروستات، حس زنونگیمو چندین برابر کرد،تا جایی که تو سن ۳۶ سالگی اوبنه ای شده بودم و به بعضی مردای تو خیابون حس جنسی پیدا کردم .تمام مدت دوست داشتم یه مردی کنارم باشه تا خودمو در اختیارش بزارم تا ازم لذت جنسی ببره.اما به هر حال تو سن و سال من اعتماد و کون دادن اصلا کار راحتی نبود و خیلی طول کشید تا تونستم به اولین سکسم توی سن ۳۶ سالگی برسم که اگر عمری بود و فرصتی شد و البته مخاطبین دوست داشتند، داستان اون رو هم بنویسم…

نوشته : امیر