بعد از ماجرای سکس با کبری و ازدواج مجددش با یه جانباز بارها همدیگر رو دیدیم و سلام علیک کردیم ولی هیچ وقت باهاش گرم نگرفتم و در حد لبخند و سلام گذشت.
تا اینکه یه روز غروب پنجشنبه پاییزی سال۹۸ که برای فاتحه مزار بستگان رفته بودم به امامزاده محل، سرخاک پدر و مادر علی هم رفتم داشتم فاتحه میخواندم که صدای قربان صدقه رفتن کبری و خواهرش رو از پشتم شنیدم که ممنونیم آقا امید که به مزار پدر و مادر ما سر میزنی و فاتحه میخوانی و خدا رفتگانت رو بیامرزه! منم باهاشون احوالپرسی کردم و دور شدم بعداز خواندن فاتحه با ماشین راه افتادم که برم قلیون سرا که دیدم کبری و خواهرش کنار خیابون منتظر ماشین هستند. نگه داشتم و سوارشون کردم. تو ماشین احوال علی و بقیه اعضای خانواده رو پرسیدم و خواهر کبری رو تا مرکز شهر رسوندم و کبری خواست پیاده بشه که اصرار کردم برسونمش چون تقریبا مسیر خونه شون با من یکی بود. که بعد از اصرارم قبول کرد برسونمش. وقتی باهاش تنها شدم بهش گفتم که چقدر دلم براش تنگ شده و دوست دارم دوباره تنها ببینمش.
کبری که دیگه یه زن ۵۵ساله بود هنوز جذابیت های سکسی خودشو برام داشت.
کون گنده و طاقچه بالاش هنوز هوس انگیز بود.
شماره ش رو گرفتم و وقتی که خونه نبودم با تلگرام باهاش چت میکردم که متوجه شدم مدتهاست که شوهر جانبازش توانایی جنسی خودش رو از دست داده و نمیتونه با کبری سکس کنه.
کبری که یه زن هات بود نمی تونست خودش و نگه داره و بهم گفت که چند باری با چند نفر سکس داشته. ازش خواستم که اگر یه روز خونه خالی شد خبرش کنم و اون بیاد خونه من.
یه روز که خانومم سر کار بود به کبری خبر دادم، خودم هم زودتر از محل کار راه افتادم تا خودمو آماده کنم برای یه سکس فوقالعاده.
لوکیشن فرستادم و رفتم دوش گرفتم و تیغ انداختم و چای رو دم گذاشتم تا کبری برسه. صدای زنگ در اومد و درو باز کردم و کبری اومد تو البته با رعایت شرایط ایمنی که همسایه های فضول متوجه نشن.
چاق تر شده بود و من عاشق خانومای چاق بودم. براش چای آوردم و تعارف کردم و رفتم پیشش نشستم و شروع کردم به بوسیدنش، صورتش کمی چروک داشت ولی هنوز نرم و تحریک کننده بود. یادم اومد اون بار روم نشده بود که لباشو ببوسم ولی الآن ۲۵سال گذشته بود و تجربه های زیادی به دست آورده بودم.
شروع کردم به خوردن لباش و اونم پایه این کار بود. چای رو که خورد گفت میرم تو اتاق خواب و برمیگردم! گفتم مشکلی نیست. کبری رفت و با یه شورت و سوتین سفید اومد بیرون و گفت: دوسش داری؟ به خاطر اینکه از شورت سفیدم خاطره داری شبیه ش رو پیدا کردم و پوشیدم.
رفتم جلو و بغلش کردم و از سر تا پاشو بوسیدم. صورتم رو لای سینه های بزرگش که حالا کمی افتاده بود غرق کردم با دستم یه پاشو بلند کردم و گذاشتم لبه مبل و از روی شورت کوس گوشتی و نرمش رو مالیدم. رفتم پایین و شروع به خوردن کوسش از روی شورت کردم .با دو دست شورت رو گرفتم و پاره کردم گفت چی کار می کنی؟ گفتم مگه مال من نیست دوس دارم پاره ش کنم. گفت باشه حق داری فقط باید به جاش برام بخری.
شورت پاره اش رو از تنش در آوردم و خوابیدم رو زمین و کیرمو در آوردم و گفتم برام بخور برات بخورم.
منظره کون بزرگش روبروی چشمم واقعا دیوانه کننده بود. کوس سفید و گشاد شده ش رو اینقدر خوردم تا بدنش به لرزه افتاد تو همون لحظه کیرمو گاز گرفت.
گفتم بشین رو کیرم، برگشت و کیرمو کردم تو کوس داغش و تلمبه زدن رو شروع کردم. لذت و شهوت تو چشماش موج می زد. و گاهی یه بوسه عاشقانه از لبام میگرفت.
تصمیم گرفتم هر جوری شده کونش رو فتح کنم. رو زانوهاش نگهش داشتم و شروع کردم به کردن داگی استایل و گاهی کیرمو در می آوردم و میمالیدم به سوراخ کون خوشگلش.
در حالیکه داشتم از کوس میکردمش به شکم خواباندمش و به کردن کوسش ادامه دادم و بعد کیرمو در آوردم و وانمود کردم نمیتونم تو حالت خوابیده سوراخ کوسش رو پیدا کنم و اشتباهی کیرم میره سمت سوراخ کونش. گفت: خیلی وقت از کون ندادم ولی آروم کیرتو تو سوراخ کون بلغزون گفتم باشه آروم فشار میدم.بعد از یکی دو دقیقه تلاش و در حالیکه با نوک سینه اش بازی میکردم کیرم تو سوراخ کون خوشگلش جا خورد. یه آخ کوچولو گفت و گفت آروم ادامه بده کم کم راه باز شد و فشار تبدیل به تلمبه سنگین و کند شد. کونش رو آوردم بالا و داگی سوراخ ناز کونشو باز کردم.
من که دیگه مثل ۲۵سال پیش نبودم تجربه های سکسی زیاد و تمرینهای افزایش زمان سکس ازم یه اسب ساخته بود که حداقل زمان سکسم نیم ساعت طول می کشه. کیرمو از سوراخ کون در می آوردم و میکردم تو کوسش و پشت سر هم تغییر میدادم.
بعد از نیم ساعت کردن گفت خسته شدم میشه تموم کنی گفتم کار دارم باهات حالا حالاها ولی دوس ندارم اذیت بشی تمومش میکنم.
گفتم میتونم بریزم تو کوست؟ گفت اگه برام قرص اورژانسی بگیری آره.
ریختم تو کوسش و روی سینه بزرگ و بلوریش خوابیدم.
بعد از شروع کرونا چند بار دیگه باهاش سکس کردم ولی چون یائسه شده بود و دچار افسردگی شده بود نمیتونست اون لذت همیشگی رو ببره ولی شورت سفیدش رو هیچ وقت فراموش نمی کنه و با خودش میاره تا من براش پاره کنم و دوباره بخرم.
نوشته: امید ج
امید جقی بعد از ۲۵ سال از فاعلش بیخبر بوده با دیدن خواهرش دوباره شروع به بود بود کردن میکنه با اینکه متاهل شده بود ولی کیر علی ی چیز دیگه بود براش وقتی شماره اش را از کبری گرفت سریع برنامه را اوکی کرد اما جای سوال اینجاست علی که اولین بار بود میومد خونع امید پس چطور مستقیم بدون سوال رفت تو اطاق خواب این شد چیستان امید جقی واقعا فکر کردی چطوری فهمید اونجا اطاق خوابتونه نگی که فقط یک خوابه هستش خونتون که میگم خر خودتی
کلا کبری ها خیلی داغ و سکسی هستن
منم با ی کبری تو اینستا دوست شدم
35-36سالش بود چون شهرامون خیلی دور بود نشد سکس حضوری کنیم ولی کلی تو سکس تصویری جفتمون ارضا شدیم
امید دلبندم، خانم ها بهد از یائسه شدن فقط قدرت باروری را از دست می دهند، نه میل جنسی رو. تازه چون خیالشون از بابت بچه راحت میشه خیلی هم از سکس لذت بیشتری می برند. خوش باشی
گربه پنجول به تخمام زد اما داستان تو …چنگی به دلمون نزد که هیچ حالمم بهم زد. خودت رو تبدیل به اسبی کردی که داره یه گاو رو میکنه…!
بعدشم کدوم گاوی تو سن 55 سالگی قرص اورژانسی لازم میشه ؟ البته اینو یه اسب در همین داستان نوشته بود …از خودم درنیاوردم
کسخل زیاد پیدا میشه تودنیا ، اما هیشکی مثل " امید ج نده " کسخل نمی شه - ( با آهنگ بخوانید )
بازم جماعت شروع کردن ایرادای تخمی گرفتن کیر اسب سفید ماداگاسکاری یه وری تو چشم چپتون اگه بازم ایراد بگیرین از داستان ها
می گن زمانی که تو امریکا دنبال طلا می رفتن تا پولدار شن فقط اونی که بیل و کلنگ می فروخت پولدار شد!
یا تو فیلم چارلی چاپلین که نقش شیشه فروش رو بازی می کرد یه پسر بچه بود که شیشه های ملت رو میشکوند و چند دیقه بعد چارلی چاپلین می رفت شیشه می فروخت بهشون!
فک کنم کبری فروشندهء لباس زیرفروشی بوده!
در اصل برندهء واقعی اون شورت و سوتین فروشه بوده نه تو که کس یائسهء افسردهء چروکیده می کردی😀😀😀