شیرین ، زن‌ زیبای پسر عمه ام (۴)

1401/05/05

...قسمت قبل

بعد از سکس تو ماشین با شیرین، و خوردن شام و شوخی های معمولی ، خوابیدیم .‌ شیرین و شوهرش سه شبانه روز خونه مهمان ما بودند،.
شب سوم که قرار بود فردا شیرین و شوهرش به شهر برگردند ، منو داداشم‌ جواد و شیرین و شوهرش درحال ورق بازی بودیم. یه دور بازی کردیم که شیرین برامون قهوه درست کرد و خوردیم .
بعد از نیمساعت دست دوم بازی را شروع کردیم ، که شاهرخ و جواد داداشم ، کم کم خوابشون گرفت ومرتب خمیازه میکشیدن . خیلی به شیرین مشکوک شدم .تا اینکه شاهرخ کامل سرش را رو متکا گذاشت و خوابید ، داداشم هم رفت بیرون و مستقیم رفت اتاق خواب خودش .
آهسته به شیرین گفتم، چکارش کردی که زود خوابید ؟؟
اولش انکار کرد .ولی بعد گفت یه دونه قرص خواب تو قهوه دو تاشون ریختم … گفتم چرا اااا ؟؟؟؟؟؟
گفت طاقتم نمیگیره باید امشب بغلت بخوابم.!!!
ناراحت‌ شدم . گفتم گناه دارند ، چرا اینکارو کردی ؟
گفت همین یه شب میخوام‌ لذت کامل ببرم… نياز دارم‌به بغلت ، تو را جان شیرین ، بگذار لذتم تکمیل بشه، .شیرین و شوهرش تو یه اتاق ، من هم تو اتاق خواب خودم‌ و داداشم و‌مادرم هم تو اتاق دیگه خوابیدند.
حدود ساعت یک شب ، همه خوابیدن، و آرامش حکمفرما شد. یک لحظه صدای قفل شدن درب اتاق خواب شیرین و شوهرش اومد . و‌بعد درب اتاق من باز شد و شیرین اومد تو اتاقم.
فلبش به شدت میزد .همون دم درب بغلش کردم‌. محکم منو بخودش فشار داد . کامل لختش کردم . عجب بدنی داشت ، واقعا تک بود . خوب نگاهش کردم . یه چرخ دورش زدم‌.‌همه جای بدنش را بوسیدم. سرپا بغلش کردم . گفتم شیرین فقط سر و‌ صدا نکن حواست باشه.
گوشش ، لبش، سینه هاش ، گلوش . گردنش ، نافش . همه جاش را زبان کشیدم. و‌ مرتب خوردم. اونهم همراهی میکرد. گفت محسن دارم دیوانه میشم ، دوستتتت دارم ، تحمل دوری ات را ندارم. تو را خدا ، جان شیرین ، سیرم کن. امشب در اختیار تو هستم ،
زبانم را به چوچوله اش کشیدم‌. آه و ناله اش بلند شد .‌گفتم ‌هیسسسسسس. آرامتر ، در حالیکه سینه اش را می مالیدم، زبانم را کامل تو کوسش کردم. سرم را به کوسش فشار داد . این زن فوق حشری بود و زود ارضا شد. گفت واااااای عزیزم . سبک شدم ، دمت گرم …
گفتم شیرین ، امشب میخوام کونت را باز کنم . گفت نهههههههه تورا خدا .
جلوم زانو زد ، و‌ کیرم را تو دستش گرفت و گفت اینو چطور میخوای تو کون من جا بدی ، بخدا نمیشه!!!
گفت :
این کیر قلب و عشق منه ، همیشه میخوامش، بوسش کرد ، و تو دهانش فرو برد . مو سرش را در دستم گرفتم و دور دستم پیچیدم و تو دهانش تلمبه زدم
لا مذهب در ساک زدن هم تک بود . اپنقدر تو دهان و گلوش تلمبه زدم تا ارضا شدم و تو دهانش خالی کردم.

بغل هم دراز کشیدم. و دور گردن و پشتش را مالش میدادم .لبش را رو‌ گردنم گذاشت و بوس می‌کرد.
گفت محسن، چکار کنم همیشه پیشم باشی، با کیرم بازی می‌کرد.
گفتم میخوای سوراخ عقبت را باز کنم .
گفت دوس دارم ولی می ترسم .
گفتم نترس عزیزم .یه کم تحمل کنی ، من آرام‌ آرام بازش میکنم . شروع به مالش باسنش کردم ، یه کم کرم و وازلین دور سوراخ کونش مالیدم و با انگشت شروع به باز کردن سوراخش کردم . اول یه انگشت وارد کونش کردم، خودش را جمع کرد . رفت و آمد انگشتم‌ در کونش براش لذت بخش بود . و گفت ادامه بده . کم کم انگشت دوم را هم واردش کردم . . و تند تند ادامه دادم . خیلی لذت می برد .
گفتم‌‌حالا کار اصلی را شروع کنیم.
چهار دست وپا قرارش دادم . اول رفتم جلوش و گفتم سر کیرم ،را خیس کن . دستش را تو قوطی وازلین کرد و با دو انگشت ، سر کیرم را وازلین مالید و تا ته اونو چرب کرد … سر کیرم را رو سوراخش گذاشتم. گفت وااااای . چقدر خوشایند و خوب هست .!!!
همونجور نگه اش دار . سر کیرم را رو سوراخش می چرخاندم . و آرام کله کیرم را واردش کردم . محکم ران‌هام را گرفت ، و سرش را تو متکا فرو برد .با ته گلو گفت محسن تو راخدا تکان نخور . پاره شدم جررررر خوردم . اشک چشماش مرتب پايين می آمد. چوچوله اش را آرام مالش دادم .گردنش را میخوردم . و کمی بیشتر فشار دادم . با دستش وسط کیرم را گرفته بود و اجازه نمی‌داد فشار بدم …کم کم تو گوشش حرف میزدم و دلداریش دادم . گفتم شیرین گیان ، تو قلبمی، شیرین گیان ، تو‌ زن منی ،، شیرین الان کیرم تو کونت هست . .
ران‌ها و باسنش را مالش دادم . کم کم دستش را از ساق کیرم برداشت و اجازه داد بیشتر فشار بدم ، حالا حدود نصفش را داخل کونش گذاشته بودم . بدن و رانش به شدت می لرزید. و آی آی وااااای می‌کرد.
گفت محسن همین اندازه کافیه . دیگه بقیه اش نکن تو کونم،
گفتم چشم. تحمل کن .
کم کم کیرم را بیرون میکشیدم و دوباره فرو می بردم . و هر بار یک سانت ببشتر داخل کونش میکردم .
شیرین به نفس نفس زدن افتاده بود .‌تمام بدنش می لرزید، فشار زیادی تحمل می‌کرد. متکا را گاز گرفته بود . هر وقت کیرم را فشار میدادم ، مانند کشتی گیر به تشک می چسبید، و زمانیکه بیرون میکشیدم، نفس راحتی می‌کشید. دندانهاش را به هم فشار میداد . من هم گوشش را میخورم و‌ گردن و پشتش را مالش و‌ماساژ میدادم . با دست ران های مرا به عقب فشار میداد . اندک اندک و سانت سانت در کونش فرو می‌بردم و بیرون میکشیدم. فقط صدای نفس هاش می آمد .
نرمی بیش از حد باسن ها و ران هاش واقعا شهوت انگیز بود .
برای لحظاتی تندتر تلمبه زدم و فشار بر کونش را اضافه کردم . گفت هرچه اذیت میشم ولی این فشار مردانه و این حجم از کیرت تو کونم ، واقعا برایم لذت بخش هست . وقتی کامل کیرم را از کونش بیرون میکشیدم، صدای قشنگی میداد و کونش اندازه تخم مرغ بزرگی باز شده بود . دوباره در کونش فرو می بردم ، و بیرون میکشیدم، لذتش به اوج رسیده بود . حالا او ران های منو بخودش فشار میداد . و میگفت محسن جان توراخدا تندتر بزن .و تندتر بزن .
با دستم چوچوله اش را مالش میدادم ‌ تا آخر در کونش فشار میدادم .
گفت محسن :
دردت به جونم،
قلبم وه نذرت .
شیرین فدای تو…
ادامه بده …
هر دو خیس عرق بودیم ،
گفت میخوام رو‌کیرت بشینم.
بلند شدیم.
من رو زمین به پشت دراز کشیدم ،
شیرین رو پاهام نشست ، صورتش روبرو صورت من بود.
اول لب هام را خورد و زبان در دهانم کرد . زبانم را مکید . بعد کیرم را تو دهانش فرو برد و ساک زد و کامل خیسش کرد . هر دو‌پاش را دو طرف بدنم قرار داد .‌و با دست کیرم را گرفت و درب کونش قرار داد .و‌آرام آرام روش نشست .تا بیضه هام‌ به باسنش چسبید. لبش را گاز گرفت و چشماش را بست و شروع به بالا و پایین رفتن رو‌ کیرم کرد .
این زن خیلی سکسی بود . و خیلی حشری و آتشی. هرچه تندتر بالا و پایین میشد ، بیشتر لذت می برد . تمام دهانش را با دست گرفته بودم تا صداش بیرون نرود . با صدایی که در گلوش خفه کردم ارضا شد و در همون حالت رو من افتاد .و حدود ۱۰ دقیقه موند … از رو‌خودم کنارش زدم و حالت چهار دست و پا پشتش قرار گرفتم . گفتم شیرین جانم ، پنج دقیقه تحمل کن تا من هم ارضا بشم . .
خودش روسری را تو دهانش قرارداد . و سرش را تو بالش فرو برد . من هم
شلاقی و تند تلمبه زدم واقعا درد میکشید. ولی من میخواستم طوری سیرش کنم که تا مدت ها آرزو کیر نکند . دیگه رو زمین دراز کشیده بود ، و خیس آب و عرق بود . که با فدرت تمام تو کونش ارضا شدم . دیکه بیحال بیحال بود . و توان بلند شدن نداشت . حدود یکساعت خوابید .و من هم نوازشش کردم . ساعت حدود ۵ صیح بیدارش کردم و فرستادمش اتاق شوهرش . و اونجا خوابید…
رابطه منو شیرین بیش از ۱۰ سال ادامه داشت و من بخاطر شیرین مجرد ماندم و زن نگرفتم. . شیرین تو این ۱۰ سال دو پسر زایید . و الان حدود شش ماهه همراه شوهرش در تهران زندگی می‌کند. باز هم اصرار داره من برم تهران ، و همراه و همدم و هم سکس اش باشم .
. هر روز زنگ می‌زند و‌گریه می‌کند. میکه دلم تنگ شده . من هم موندم چکار کنم . ؟؟؟؟؟؟

نوشته: محسن


👍 15
👎 9
57501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

887194
2022-07-27 01:25:07 +0430 +0430

اکنون نمی خواهد شما کاری کنید
موقع نگارش این داستان جق را کنار گذاشته و مهبل شعر تحویل ملت نده
یاد مدرسه افتادم وقتی معلم موضوع انشا می داد ما هم کتابی می نوشتیم و می خوندیم

6 ❤️

887244
2022-07-27 03:53:10 +0430 +0430

آن قلم نگارشت در ماتحتت،با این نوع نوشتنت!
معلوم نیست جق میزدی و مینوشتی یا نویسنده ها دونفرن!

1 ❤️

887268
2022-07-27 07:51:28 +0430 +0430

جق بزن جق درمان دردت فقط جق زدنه

1 ❤️

887283
2022-07-27 10:14:33 +0430 +0430

جدیدا مصرفت زیاد شده

زیاد توهم میزنی

0 ❤️

887291
2022-07-27 11:15:47 +0430 +0430

با وازلین کیرتو ساک زد

1 ❤️

887325
2022-07-27 18:27:46 +0430 +0430

نمیدونم هر زنازاده ای که میخواد کس شعر بگه همشون میگن کیرمون 20 سانت بود زر نزن بابا کونی

0 ❤️

887410
2022-07-28 10:44:13 +0430 +0430

دو خط کسشعر را کتاب نوشتی، تو به همان حرفه جق زدنت ادامه بده نویسنده خوبی نمی شی

0 ❤️

887477
2022-07-29 03:37:46 +0430 +0430

سخت میشه این داستان رو باور کرد
خصوصا اونجا ک تازه کیرتو از کونش درآورده بودی و اون برات ساک زد
از دوستان میخوام ک از خجالتت دربیان

0 ❤️