مامان شیوای حشری من

1402/12/27

سلام به همه دوستان حشری این داستان کاملا واقعی هستش من پوریا هستم و ۲۲ سالمه تک فرزندم پدرم بازاری و وضع مالی خوبی داریم و تو یکی از شهر های شمالی زندگی می‌کنیم مامانم ۴۲ سالشه و اسمش شیوا هستش قدش ۱۶۸ وزنش رو دقیق نمیدونم اما تقریبا تپل و برعکس من و بابام که سبزه هستیم خیلی سفیده باسن بزرگی داره و رونای گنده و کشیده عاشق رقص و کلاس رقص میره سینه هاش خیلی بزرگه سایز ۹۵ اما خیلی شکم نداره تو خونه تاپ های بندی و تنگ میپوشه با شلوار های استرج یا شورتک های تنگ باسن بزرگش که میلرزه قلب منم میلرزه خیابون هم میره وضع همینه مانتو هاش به قدری تنگ و کوتاهه که باسنش همیشه از زیر مانتو بیرون میزنه و تو خیابون دلبری میکنه بعضی وقتا فقط یه تک کت میپوشه زیرشم نیم تنه شکم و نافش هم بیرونه با آرایش غلیظ و جنده وار به همراه یه شلوار جین خیلی تنگ یا ساپورت حتی بعضی وقتا که جندگی رو به حد زیاد میرسونه یه شلوار جین داره که روی قسمت رونش پاره هستش اونو میپوشه و گوشتای رونش رو بیرون میندازه و چاک سینه های سفیدش هم میندازه بیرون یه دوست حشری و سکسی مثل خودش داره به اسم منیر که دو سال از مامانم کوچیک تره منیر و مامان شیوای جنده و خوشگل من باهم دیگه بیرون میرن چون هیچکدوم خواهر ندارن بهم وابسته هستن و تقریبا هفته دو سه بار همو میبینن منیر هم مثل مامانم سکسی تیپ میزنه یکی از فانتزیام اینه که چند تا سیاه پوست مامانمو بکنن واقعا برام لذت بخشه گاییده شدن مامانم زیر کیر های سیاه و کلفت پورن استار سیاه مورد علاقم هم davin king هستش و آرزومه مامان خوشگل و جندم زیر کیرش پاره بشه ماجرای من برمیگرده به دو سال پیش وقتی فهمیدم مامانم بکن داره از چتای تلگرام گوشیش فهمیدم از اون موقع با مامانم صمیمی تر شدم بعضی وقتا خودش خونه رو خالی می‌کرد تا دوست دخترم رو بیارم بکنم با منیر میومدن من براشون مشروب میریختم و می‌خوردیم تو چتای تلگرام مامانم دیدم پسره که اسمش سینا هستش و فقط سه سال از من بزرگتره عکس کیرشو برای مامانم فرستاده اوف چه کیری دوبرابر کیر من بود سیاه و کلفت و رگدار عکس هیکل پسره هم دیدم خفن و بندن ساز بود و پوستش خیلی سبزه بود خیلی خوشم اومد مامان خوشگلم همچین بکن خفنی داره جالب اینجاست پسره بچه تهران بود و ماهی دو سه بار با رفیقش میومدن مامانم و منیر رو سیخ میزدن خیلی دلم میخواست شماره پسره رو بردارم و باهاش حرف بزنم ازش بخواد بهم بگه چه جوری مامانمو میکنه و نظرش در مورد کص کون مامانم چیه چون مامانم تا یه حدی باهام راحت بود مثلا تو عالم مستی جلوی منیر و تو شوخی خنده هاش در مورد سینا بهم گفته بود و خیلی وارد جزئیات نشده بود مثلا تا این حد گفته بود که چند سال پیش با منیر و دوتا از دوستاشون رفته بودن ترکیه اونجا با سینا و رفیق که مجردی اومده بودن آشنا شدن بعدشم یه سفر سال پیش به آنتالیا چهارتایی رفته بودن فهمیدم که بله مامان من یه جنده رسمی و سکسی هستش و این خیلی برام لذت بخش بود شماره سینا رو برداشته بودم اما جرات زنگ زدن بهش رو نداشتم میترسیدم رابطه سینا و مامانم و حتی رابطه صمیمی بین من و مامانم خراب بشه من فقط از هیکل و قیافه مامانم تعریف میکردم از موهای بلوندش که رنگ کرده بود و چشمای عسلیش میگفتم خوشبحال سینا مامانی تو همه رو جادو میکنی هیچ مردی بهت نه نمیگه به شوخی و خنده بهش میگفتم اگه بری دبی عربا نمیذارن برگردی آخه اونا عاشق خانومای تپل و سفیدن به خصوص عربای سیاه مامانم کلی می‌خندید و کیف میکرد از تعریفای من تا اینکه یه روز اواخر تابستون ۱۴۰۲ بود من داشتم از باشگاه برمیگشتم ظهر بود از پشت کوچمون میومدم خونه دیدم یه لکسوس مشکی نمره تهران با شیشه های دودی درش باز شد و مامانم با خنده ازش پیاده شد چه صحنه ای دیدم مامانم آرایش غلیظ کرده بود موهاشم بلوند بسته بود بالای سرش دماغشم سر بالا و عمل کرده یه مانتوی جلوی باز خیلی کوتاه پوشیده بود تا بالای باسنش یه شلوار استرج تنگ و چسبون صورتی هم پاش از جلو کصش قلمبه بیرون زده بود یه نیم تنه ی صورتی و تنگ که ست شلوارش بود پوشیده بود شکم و نافش بیرون زده بود از بالا هم دوتا سینه هاش تو چشم بودن و چاکشون معلوم بود با خنده های جنده وار پیاده داشت میشد من یک آن سینا بکن مامانم دیدم چه پسره خوشتیپی سیاه و مغرور یه تیشرت سفید تنگ پوشیده بود بازوهاش دوتا بازوی من بود خیلی هم سیاه موهاشم دیزلی کوتاه کرده بود یه عینک آفتابی هم زده بود مامانم درو بست پشت کرد که بره رفتم سمتش منو دید جا خورد گفتم به به چه دوست پسر خوشتیپی مامانم خندید تو خونه سر ناهار بهش گفتم مامان جون خیلی دوست دارم یه بار با سینا مشروب بخورم و باهاش آشنا بشم منو که میشناسی روشنفکرم و به فکرتم دلم میخواد بیشتر معشوق مادرمو بشناسم مامانم مشخص بود از این همه روشنفکری من لذت برده و گفت حتما عزیزم اتفاقا در مورد تو با سینا حرف زدم اونم دلش میخواد تو روببینه سینا تو تهران نمایشگاه ماشین داره تو هم بازاری هستی با هم جور در میاین راستش امروز نشد با منیر و دوستش نیما ویلاشون بریم سینا فقط اومد منو ببینه چون امروز من و منیر یه مهمونی زنونه دعوتیم پدرتم که تا شب نمیاد میتونم بگم سینا بیاد اینجا تا یه مشروبی بخورین و حرف بزنین عالی بود به آرزوم داشتم می‌رسیدم دم غروب مامانم که حسابی آرایش کرده بود یه لباس مجلسی کوتاه پوشیده بود با کفش پاشنه بلند و رونای بزرگ و سفیدش رو بیرون انداخته بود با هر قدمی که بر میداشت لباس بالا می‌رفت و مقداری از شورت لامباداش مشخص میشد البته این عادی بود منیر میگفت تو سه چهار باری که با مامانت ترکیه رفتیم همیشه لباس هاش کوتاه بود و تو کلاب ها موقع رقص و قر دادن شورتش که همیشه هم لامبادا میپوشید مشخص بود حتی تو خیابون هم میرفتیم یا ساپورت و شورتک های خیلی تنگ می‌پوشید یا لباس های یه سره اما خیلی کوتاه و باز هر قدمی که برمی‌داشت باسن بزرگش میلرزید و شورت لامباداش مشخص میشد بلاخره سینا اومد بالا مامانم رفت استقبالش و دم در از مامانم لب گرفت و اومد داخل دیدم یه بطری ویسکی تو دستشه خیلی حال کردم اومد با من دست داد همون تیشرت تنش بود هیکلش درشت بود قدش فکر کنم ۱۹۰ میشد بازو های بزرگ و سیاهی داشت من کیف کردم مامانم همچین بکنی مامانم پشت کرد و رفت سمت اتاقش سینا هم با چشمای خمارش تا قمبلای کون گنده و سفید مامانم رو نگاه می‌کرد بهش تعارف کردم بشینه مامانم یه تک کت کوتاه و جلو باز پوشید موقع راه اومدن از جلو رونای گنده و سفیدش منظره ای زیبا به وجود آورده بود آرایش غلیظش هم سکسی و عالي بود بعدش گفت منیر جون اومد من دیگه برم فعلا بای بچه ها من رفتم وقتی رفت منم رفتم از آشپزخونه انواع آجیل و میوه های لاکچری رو آوردم تا حسابی از بکن مامانم پذیرایی کنم چند پیکی خوردیم و یکم از کار حرف زدیم بعدش ازش خواستم بهم بگه چه جوری با مامانم آشنا شده گفتش تو ترکیه مامانتو دیدم راستش مریم ( دختر عموی مامانم که الان تو تهران حسابدار یه آدم خرپول و کیر گنده هستش ) باعث این آشنایی شد البته من اونجا با دوست دخترم بودم نتونستم کاری کنم فقط از مریم خواستم شماره مامانتو بده تا باهاش رفیق بشم مریم هم یه مهمونی چید تو تهران منو مامانتو با هم آشنا کرد اون شب نمیدونی مامانت چه لعبتی شده بود یه لباس کوتاه آرایش غلیظ جوری که راه میرفت باسن بزرگ و سفیدش مشخص میشد مامانت یه رقاص جنده و حرفه اي هستش مدام‌ وسط مجلس داشت می‌رقصید حتی رنگ شورت مامانتم اون شب همه فهمیدن منم مامانتو به یه مشروب دعوت کردم و همونجا رفیق شدیم من هر سری میام رشت مامانتو میبرم ویلامون و حسابی میکنمش ( فهمیدم مشروب کار خودشو کرده و سینا مست مسته ) منم که داشتم مست میشدم گفتم مامانمو بیشتر از پشت میکنی یا جلو ؟ گفتش راستش پلمپ کون مامانتو خودم زدم آخ پوریا جون کون مامانت حرف نداره خیلی تنگه چند تا رفیق دارم اون شب تو مهمونی مریم مامانتو دیدن بدجور طلبش شدن تو فکر اینم یه بار مامانتو مست کنم گروهی با رفیقام مامانتو جر بدیم چون لوله هاشم بسته خیالم راحته حامله نمیشه آخ چی می‌شنیدم گاییدن گروهی مامانم بعدش سینا یهو کیر گندش رو از تو شلوار اسلش بیرون آورد و گفت امروز مامانت تو ماشین برام ساک زد و آبم رو خورد مامانت عاشق ساک زدنه منم هر سری دهنشو میگام و آبم رو میخوره هرچی بیشتر در مورد کص کون مامانم حرف می‌زد بیشتر شق میکرد منم کیره گنده و سیاهش رو گرفتم و فشارش دادم و گفتم سینا جون مامانم قابل کیرتو نداره مامانمو باید فدای کیرت کنی گفتش آره مامانت کیره منو پرستش میکنه عاشق خایه های گنده و سیاه منه حتی سوراخ کون منم میخوره آخ تازه فهمیدم چه مامان هات و جنده ای دارم بعدش به سینا گفتم میشه اینبار خواستی مامانمو بکنی منم باشم؟ گفتش چرا که نه حتما منم کیرشو مالیدم و گفتم دمت گرم سینا جون بعدش یکم که مالیدم سینا به خودش پیچید و آش پاشید بیرون بعدش رفتیم دوش گرفتیم موقع رفتن بهش گفتم یادت نره سینا جون ایندفعه خواستی مامانمو بکنی یه جوری هماهنگ کن باهم منم باشم گفتش حتما پسرم ( با خنده ) بعدشم خدافظی کردیم و رفتفردای اون روز وقتی بعد ظهر با مامانم تنها بودم در مورد سینا حرف زدیم مامانم یه تاپ نیم تنه بندی و پشت باز پوشیده بود بدون سوتین و جفت سینه هاش مثل دوتا خربزه ی بزرگ و آبدار و شیرین بیرون زده بود شکم و نافش هم طبق معمول بیرون بود یه شورتک تنگ هم پوشیده بود بهش گفتم وای مامان جون سینا معرکه هستش واقعا بهت افتخار میکنم با همچین پسری رابطه داری مامانم که کلی از تعریف های من سر ذوق اومده بود برام یه معجون خوشمزه درست کرد فرداییش ظهر وقتی از سرکار برگشتم ( پیش پدرم کار می‌کنم ) دیدم یهو گوشی مامانم زنگ خورد مامانم تو اتاقش بود و داشت لباساش رو جا به جا میکرد که مامانم نفهمید من اومدم و صدای گوشیش رو گذاشن رو آیفون سینا بود که داشت قربون صدقش میرفت بهش گفت جونم جنده خانوم اون روز نشد بکنمت بعدش می‌خندید مامانمم خنده ی جنده واری کرد و گفت عزیزم شرمنده دفعه دیگه اومدی شمال جبران میکنم سینا گفت نه دیروزم خوب بود حسابی ساک زدی برام آبمم خوردی می‌خندید مامانم بازم مثل جنده ها خندید گفت ای شیطون تو که میدونی همه جوره واسه تو هستم سینا جونم کص کونم مال خودته هر چقدر دلت میخواد با اون کیره بزرگ و خوشگلت توش تلمبه بزن سینا هم گفت منم خراب اون کص کونتم مخصوصا اون کون تنگت آخ نمیدونی وقتی می‌کنم تو کونت همه ی شیره کیرم کشیده میشه این همه کص کون کردم تو یه چی دیگه ای فداتشم مامانم گفت من که عاشق و وابسته ی کیرت شدم فدای اون کیره گنده و سیاهت بشم برای کیرت میمیرم من جنده ی کیرتم فداتشم باورم نمیشد بلاخره داشتم به آرزوم می‌رسیدم دیدن جندگی مامان خوشگل و با کلاسم واقعا برام لذت بخش بود بلاخره گوشی رو قطع کرد و منم جوری وانمود کردم که انگار تازه اومدم بعد چند روز سینا بهم زنگ زد بهم گفت قراره اینبار تنها بیاد ( آخه همیشه بکن منیر هم میاورد ) گفت میخوام مادرتو بگام تو هم میتونی ببینی روزی که دارم میام آدرس ویلا رو میدم زودتر بیا اینجا خیلی خوشحال بودم و هیجان داشتم واقعا دم سینا گرم که درکم می‌کرد بلاخره روز موعود فرا رسید من رفتم سمت ویلای سینا منو دید دست دادیم و روبوسی کردیم ویلای لاکچری و بزرگی بود یه حال و پذیرایی داشت گفت من همیشه مادرتو طبقه بالا میگاییدم اما اینبار بخاطر تو اینجا میگامش یه اتاق بهم نشون داد درش روبروی حال بود گفت تو برو اونجا اتاق مستر هم داشت گفت همونجا بمون در نیمه بازه نگرانم نباش مادرت رو جوری با مشروب مست میکنم که فکرشم نکنه کسی اینجاست صبر کن برم دنبالش من داخل اتاق بودم و منتظر که سینا و مادرم برسن بلاخره رسیدن وای صدای خنده های جنده ای مامانم طبق معمول میومد اومدن داخل سینا راست می‌گفت مامانم مست شهوت سینا بود که اصلا حواسش سمت اتاق نیومد مامانم اینبار بر خلاف همیشه یه مانتوی بلند اما جلو باز تابستونی پوشیده بود مانتوش رو در آورد وای چی میدیدم جدا ازینکه آرایش غلیظی کرده بود ( همیشه قبل قرار با سینا آرایشگاه می‌رفت و در حد خانومای تو عروسی آرایش می‌کرد ) یه تاپ بندی تنگ پوشیده بود شکم و نافش بیون بود از بالا هم دوتا پستونای بزرگش بیرون زده بودن اوف پایین هم یه دامن کوتاه سفید برق برقی پوشیده بود به حدی کوتاه بود که قمبلای کونش و شورت لامبادای قرمزش مشخص بود نشست رو مبل سه نفره کنار سینا بساط مشروب به راه بود شروع کردن به خوردن و لاسیدن و خندیدن که سینا کم کم لخت شد و فقط شورت پاش بود مامانم همش میخندید مست مست بود سینا کیره دراز و کلفتش رو که خودش گفته بود ۲۲ سانت هستش رو بیرون آورد چقدر سیاه و خوشگل بود منو یاد مردهای پورن سیاه مینداخت مامانم داشت حرف می‌زد و می‌خندید که یهو سینا سرش رو گرفت و گذاشت رو کیر بزرگش و تا ته کرد تو دهن مامانم خودشم یه نعره ی مردونه کرد و با صدای کلفتش گفت جوونم جنده خانوم بخورش که میخوام پارت کنم همینجور دستش رو سر مامانم و رو موهای بلوندش بود کم کم تلمبه هاش رو سریع تر کرد و تو دهن مادر جندم تلمبه میزد بعدش کیرش رو بیرون آورد مامانم یکم نفس گرفت و گفت وای سینا کشتی منو سینا گفت بایدم بمیری جنده تو باید واسه کیرم بمیری مامانم دوباره با دستای نرم و سفیدش که دستبند طلای خوشگلم بهش بود کیر سینا رو گرفت و گفت جونم من میمیرم واسه این کیر بعد سینا اینار بلند شد مامانم رو نشوند رو مبل و کیرشو کیرشو سرپا کرد دهنش بعدش بیرون آورد چون پشتش بهم بود خوب نمیدیدم اما مشخص بود داره خایه های سینا رو میخوره خیلی هم با سرو صدا و عاشقانه بعدش دوباره سینا کیرشو کرد تو دهن مامانم فکر کنم کیرش تا ته حلقوم و زبون کوچیکه مامانم می‌رسید بعدش همینجور تلمبه زد کلا یه ۷ ، ۸ دقیقه ای ساک زد مامانم براش بعدش مامانمو کامل لخت رفت لای پاهاش شروع کرد به خوردن کص مادرم وای حالا صورت مامانم دقیق روبروی من بود چشمای قشنگش مست و خمار شده بود سینه های بزرگ و سفیدش رو که مثل دوتا خربزه ی بزرگ بود واسه بار اول داشتمکامل لخت میدیدم سینا شاید کلا یکی دو دقیقه کص مامانمو خورد بعدش اومد بالا و سینه های مامانمو میخورد بعدم کیرشو لای سینه های مامانم گذاشت که البته اینو خوب ندیدم بعدشم افتاد رو مامانم رو همون مبل مامانم گفت عشقم نمیریم تو اتاقت بالا رو تخت سینا گفت نه کصده خانوم هوس کردم امروز اینجا بگامت بعدش با اون هیکل گنده و سیاهش افتاد رو مامانم و شروع کرد به گایش مامانم مامانم ناله میزد آه ناله های مامانم خیلی تحریک کنن بود منم داشتم کیرمو میمالیدم خیلی مامانم مشخص نبود اما دیدن هیکل گنده و سیاه سینا رو مامانم حشریم می‌کرد یهو جا رو عوض کردن سینا مامانم رو نشوند رو خودش حالا پشت مامانم بهم بود وای چه کون بزرگی داشت مامانم سفید و بدون یه لک و یه تار مو حتی سینا از عمد کون مامانم رو با دست باز می‌کرد لاش کاملا سفید و تمیز بود یه سوراخ گرد و خوشگل داشت مامانم مدام آرایشگاه می‌رفت و به خودش می‌رسید سوراخ کون مامانم ازون فاصله هم مشخص بود قبلا گاییده شده یهو آه ناله های مامانم زیاد شد و مدام میگفت وای چه کیری دوبرابر کیر شوهرمه اوففف داره جرم میده وای فدای کیرت بشم من با این حرفا انگار آب سینا اومد و خودشم ارضا شد و همش تو کص مامانم خالی شد بعدش کنار هم رو مبل نشستن سینا مامان تپل و سفیدم رو بغل کرد و حسابی ماچش کرد مامانم اصلا نگاهش سمت اتاق نبود و مست سینا شده بود و ازش لب های عاشقانه میگرفت که دیدم سینا گوشی موبایلش رو که رو میز بود برداشت و به مامانم گفت بریم حمومیهو برام اس اومد از طرف سینا که دیگه برو منم سریع رفتم بیرون یه دربستی گرفتم و رفتم خونه هنوز از اتفاقات تو شک بودم اما احساس خوبی داشتم دیدن سکس مامانم با یه نفر دیگه آرزوم بود تو همین فکرا بودم که یهو تلگرام برام یه فیلم اومد از طرف سینا فیلم رو زدم دانلود بشه وای وقتی دانلود شد زدم پلی چی میدیدم مامانم قمبل کرده بود کنار وان حموم کون گنده و سفیدش می‌درخشید سینا با دست میزد روش دستاش خشن و سیاه بود به مامانم گفت خب جنده خانوم حالا نوبت گایش کونته آماده ای؟ گفتش آره عشقم کونم مال خودته نفسم سینا کون مامانمو باز کرد با دستش اول یکم سوراخش رو انگشت کرد بعد کیر گنده و سیاهش رو آورد جلو اول مثل شلاق رو کون مامانم آروم ضربه زد مامانم خندید بعدش آروم گذاشت دم سوراخ کون مامانم و با یه فشار کیرش تا ته رفت تو سینا یه آه مردونه کشید و همینجور تو کون مامانم تلمبه میزد وای کون مامانم تو فیلم بهترین سوژه جق بود برام خوب شد جق نزده بودم کیرمو در آوردم و مالیدم صدای ناله های مامانم عاااالی بود مامانم میگفت وای عشقم کونم مال خودته فقط خودت جرش بده پارش کن سینا هم با حالتی خشن گفت جرت میدم جنده خانوم دارم کونتو پاره میکنم تو جنده ی منی که یهو انگار آب کیر سینا اومد برای بار دوم بازم نعره زد و آبش رو تو کون مامانم خالی کرد بعدشم اون کیر نکره و ۲۲ سانتی رو آروم کشید بیرون تمام آب کیرش از اطراف سوراخ کون مامانم بیرون میزد وقتی کشید بیرون سوراخ کون مامانم باز مونده بود که یهو گوزید و آب کیر سینا مقداریش از کونش بیرون ریخت بقیش هم اون دور موند بعدش سینا فیلم رو قطع کرد متاسفانه فیلم سکرت بود و واسه منم پاک شد بعدش سینا پیام داد و گفت اینم به عشق خودت مادر جنده منم ازش تشکر کردم مامانم بعد یکی دو ساعت خونه اومد البته قبلش گفته بود با سینا قرار داره اون شب با فکر گایش مادرم و چیزایی که دیدم دو بار دیگه ارضا شدمبعد حدود یک ماه سینا بهم زنگ زد میدونستم چند روز قبل مادرمو گاییده بهم گفت یه فیلم بهت میدم اونم سکرته ولی خوب نگاه کن و حالشو ببر فیلم رو باز کردم وای چی میدیدم مامان سفید برفی و خوشگلم لخت و با یه شورت سوتین توری و سکسی داره میرقصه فیلمبردار سینا بود اما باورم نمیشد چی میبینم روبرو سه تا پسره حدود سی ساله و حشری لخت نشسته بودن انگار همشون و حتی مامانم مست بودن مامانم با آهنگ دکتر ساسی مانکن داشت می‌رقصید باسن بزرگ و سفیدش رو قر میداد هر سری یکی از پسرا بلند میشد و با مامانم می‌رقصید و هی مامانمو‌ دست مالی میکردن و می‌خندین کم کم کیرشون هم در میارن و میمالن به مامانم انگار مامانم تهه دلش انگار نمی‌خواست باهاشون سکس کنه ولی مست مست بود باورم نمیشد مامانمو خشن و به زور میگرفتن که براشون ساک بزنه سینا هم می‌خندید کار به جایی رسید شورت سوتین مامانمو کندن و مامانمو رو مبل انداختن پسرا هر سه تا خیلی هیکلی بودن و هیکل لاتا و خفت گیرا رو داشتن مامانمو حسابی از کص کون دهن داشتن میگاییدن مامانم یکم انگار داشت اذیت میشد ولی اون سه تا مرد هیکلی داشتن خشن مامانمو میکردن چه فیلم سوپری شده بود دم سینا گرم داشتم از دیدن پاره شدن مامان جنده و خوشگلم لذت می‌بردم دوتاشون کیرشون هم زمان تو کص و تو دهن مامانم بود و مشخص بود آبشون رو داخل دهن و کص مادرم خالی کردن نفر سوم اومد مامانمو به پشت انداخت کیرش از اون دو نفره دیگه گنده تر و سیاه تر بود مثل کیر سینا که یهو کرد تو کون مامانم مامانم جیغ میزد انگار اون دوتا حشری دیگه داشتن دوباره راست میکردن وقتی کارش با کون مامانم تموم شد و آبش اومد دوباره اون دوتا اومدن جلو با کیرای بزرگشون مامانه جندمو گرفتن و همزمان از کص کون داشتن میگاییدن و واسه بار دوم آبشون اومد و داخل مامانم خالی کردن مامانه بدبختم شده بود یه جنده ی پاره که سه تا مرد حشری و مست داشتن ازش استفاده میکردن و بعد که کارشون تموم شد یکی گوشی رو گرفت سینا رفت جلو مامانم شده بود یه تیکه گوشت که از سوراخاش آب کیر میزد بیرون سینا هم با خشونت کیرشو کرد دهن مامانم و همونجا دهن مادرمو گایید و آبشو داخل حلق مادرم خالی کرد که فیلم تموم شد بعدش بهم گفت تو تلگرام نگران نباش فیلم پاک شده بعدشم فکر نمیکردم بعد این ماجرا مامانت باز بهم زنگ بزنه اما مامانت جنده تر از این حرفاست و بدجور معتاد کیرم شده بازم بهم زنگ زد و گفت عیب نداره بازم بهت میدم فقط دیگه رفیقات رو نیار گفتم حتما راستش این دوستام بدجور تو کف مامانت بودن اولش قرار نبود سکس کنیم قرار بود فقط مشروب بخوریم و بگیم و بخندیم اما یهو زد و بالا و تصمیم گرفتیم مادرتو پاره کنیم منم گفتم شما صاحب اختیاری سینا جون نوش جونت و خدافظی وردیم رابطه مامانم با سینا هنوز ادامه داره و منم خیلی خیلی خوشحالم لطفا نظرات خودتون رو کامنت کنین ممنون میشم.

نوشته: پوریا


👍 29
👎 41
159201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

975558
2024-03-17 23:50:17 +0330 +0330

کیرم تو داستان تخلیت

4 ❤️

975566
2024-03-18 00:28:31 +0330 +0330

اینجا شده محل عقده گشاییو تعریف از خود پوریا کاری با سبنا کرده اونم نتونسته تلافی کنه اماده ارجیف سرهم کرده از زبان پوریا تا دلش خنک بشه واندکی از سوزش کونش کم بشه از تعریفا در مورد سینا مشخص جوس گو خودشه

3 ❤️

975569
2024-03-18 00:30:46 +0330 +0330

قشنگ بود. بازم بنویس لطفا

1 ❤️

975573
2024-03-18 00:39:37 +0330 +0330

تخیلی که تو داری ژول ورن هم نداشت

2 ❤️

975575
2024-03-18 00:45:30 +0330 +0330

اول داستان ی طوری از کوس و کون و رون سینه سفید مامان جونت گفتی بچه بازاری که همون اول آب مارو آوردی دیگه بقیه اش نخوندم،واقعا عجب بازاری قهاری هستی پنج دیقه ای مشتری لکسوس سوار واسه مامان جونت پیدا کردی

1 ❤️

975585
2024-03-18 01:19:19 +0330 +0330

تخمی-تخیلی-تکراری…درضمن شمردی چندتا مامان خوشگل جند…م نوشتی؟

1 ❤️

975590
2024-03-18 01:30:24 +0330 +0330

کمتر توهوم بزن پسرم

1 ❤️

975596
2024-03-18 02:14:24 +0330 +0330

پسره ی چندش حال بهم زن
چجوری اینهمه گوه رو میخوری؟

1 ❤️

975633
2024-03-18 08:58:27 +0330 +0330

کیرم تو مغز روشنفکرت.

1 ❤️

975635
2024-03-18 09:08:51 +0330 +0330

حاجی یکی داستان رو خلاصه کنه بگه ببینم چه کصیده

2 ❤️

975646
2024-03-18 11:13:50 +0330 +0330

ایول

0 ❤️

975648
2024-03-18 11:27:12 +0330 +0330

عزیزم تو روشن فکر نیستی تو یه دیوثی تو بی غیرتی بی رگی تو جارکشی تو قورمساقی

1 ❤️

975664
2024-03-18 14:03:50 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

0 ❤️

975665
2024-03-18 14:16:16 +0330 +0330

این کصشرا هارو میگی خالی یا ملت جق بزنن.
کیر تمامی کامنت گذاران تو مغزت

0 ❤️

975672
2024-03-18 15:28:56 +0330 +0330

عالی بود،بیشتر بنویس

0 ❤️

975766
2024-03-19 10:02:14 +0330 +0330

چشمتو بستی سرتو گرفتی بالا با یه دست جق میزنی با یه دست این مضخرفاتو نوشتی کون مغز

0 ❤️

975799
2024-03-19 14:36:11 +0330 +0330

واقعا اینجور ادمایی هستن؟ ریدم به هیکلت . بی غیرت . البته اینا یه مشت داستان کص تخیلی هست. بچه ساله جقی بدبخت مادرت بفهمه که همچین کسشعرایی تخیلی مینوسی.

0 ❤️

975825
2024-03-19 22:36:46 +0330 +0330

مگه میشه؟ مگه داریم؟

0 ❤️

975904
2024-03-20 11:37:10 +0330 +0330

کیرم تو مامان شیوات از عقب گنده ش

0 ❤️

976198
2024-03-22 17:12:06 +0330 +0330

داستانت عالی عزیزم
لطفا ادامه بده 💋

0 ❤️

976237
2024-03-23 00:57:00 +0330 +0330

ریدم تو هر چی داستان بی غیرتیه حتی ارزش خوندن هم نداره

0 ❤️

976801
2024-03-26 12:57:17 +0330 +0330

خاک تو سر کصکشت
هر جندگی و بیغیرتی رو به اسم روشنفکری نزنید کونیا
کیرم تو مغز مریضتون خودتونو به روانپزشک معرفی کنید.

0 ❤️