سلام من حسامم (مهسا خانم) ۲۳
خاطره اولین زنپوشیمو بیرون از خونه برات تعریف کردم و اینکه فوران شدن اون حس دخترونه درون من که الان هم اصن از این بابت ناراحت نیستم و واقعا لذت فوق العاده ای رو میبرم از این حس و ناراحتی من بیشتر بابت اینه که چرا من یه دختر بدنیا نیومدم البته که الانشم چیزی کم ندارم و پسرا باید حداقل یکبار با ما رابطه داشته باشن تا بفهمن چقدر خوبیم و تو رابطه هیچی کم نمیذاریم به شرطی که نازمونو بکشنااااا
بریم براتون تعریف کنم باز چیکار کردم من
عاقا بعد مدتی تو خونه باز تنها شدم از اونجایی که من هیچوقت با خانواده جایی نمیرم قراره بود دو روز تنها باشم و مث همیشه تا همه رفتن بلند شدم سوتینمو بستم لامبا رو پوشیدم یه دامن که من عاشق دامنم ، رو هم پوشیدم یه تاپ نیم تنه خلاصه که لباسای اجیم از من ی خانم همه چی تموم ساخت رفتم سراغ لوازم ارایشش یه ارایش ملایم کردم خودم اخرش تو آینه نگاه کردم پیش خودم گفتم به به از ارایش کردنت معلومه اماده ای واسه شوهر کردن یکم واسه خودم رفتم تو حیاط چرخیدم با اون لباسا حیاطو شستم خونه رو مرتب کردم (عاقااا من تنها میشم دوس دارم کارای یه خانم خونه رو انجام بدم 🥺)
یه چادر کردم سرم رفتم در حیاطو باز کردم کسی نبود بیرون سرمو بردم با چادر صورتمو یجورایی پوشوندم یکم بیرونو ابپاشی کردم برگشتم تو
فیلترو روشن کردم رفتم تلگرام تو گروه های گی و ترنس میچرخیدم که یکی درخواست سکس تصویری میداد منم دلم خواست هماهنگ کردیم رفتیم تصویری کیر بدست اماده بود منم با صدای نازک باهاش حرف میزدم انگار که پیشمه و میخواستم که باهام سکس کنه و کم کم لباسامو در اودم و کونمو نشونش میدادم و اون جلق میزد تا ابش اومد قط کرد و من خیلی ناراحت شدم ویس فرستادم یکم باش دعوا کردم که من ارضا نشدم هنو کیرش تو ذهنم بود و خیلی خوش فرمو بزرگ بود باز رفتم تو گروه نمیدونم چیشد که زد به سرم با یکی قرار حضوری بزارم تو ماشین ساک بزنم واسش خیلیییی داغ کرده بودم خیلی زودم یکی پیدا شد که گفتم ماشین داری گفت اره و ازش عکس کیرشو و خودشو خواستم فرستادم فک نمیکردم اولین نفر رو بپسندم ولی اوکی بود بش گفتم کجایی و…. قرار گذاشتیم
من بدو بدو بلند شدم لباسامو در اوردم به جز سوتین و شورتمو ی تیشرت و شلوار پوشیدم کشیدمش بالا که ساق پاهام مشخص شه اومدم جوراب بپوشم که یهو فکر زدن لاک ب انگشتای پام اومد تو سرم رفتم یه لاک قرمز از اجیم برداشتم زدم منتظر شدم خشک شد جوراب ساق کوتاه رو پوشیدم رفتم جلو اینه موهامو مرتب کنم ببینم چجورم که دیدم وااای ارایش رو صورتمه یادم رفته اما بازم شیطونیم گل کرد ی ماسک زدم که ارایشم پاک نکنم و خمونجور با ارایش برم دلبری کنم گفتم اسنپ گرفتم عقب میشینم که متوجه نشه تو مسیر داشتم سکته میکردم از استرس قلبم تند تند میزد رسیدم زنگ زدم بهش بهم محل دقیق ایستادنش رو گفت با اینکه تا اونجا پیش رفته بودم ولی باز هم ممکن بود بیخیال شم برگردم اما دلو زدم به دریا رفتم با کلللللی استرس سوار شدم
سلام کردم جواب داد گفت ماسکتو نکنه نمیخوای در بیاری که نشناسمت په چجور با ماسک میخوای …حرفشو ادامه نداد که من گفتم نه واسه تو راه اومدن بود تا ماسکمو در اوردم صورتمو با ارایش دید دستامو گرفت گفت جوووون بریم منم گفتم اره یجا خییلی خلوت کفت چشم خانم راه افتاد رسیدیم تو راه دستمو گذاشته بود رو کیرش و واسم یکم عادی شد تا رسیدیم ایستاد صندلیو داد عقب کیرشو از شلوار در اورد من کرفتمش دستم خیییلی خوب بود عالی بود حسش سریع لبامو گذاشتم رو کیرش میخواستم بخورم که گفت نمیخوای با این لبای خوشکلت که بهشون رژ زدی بوسم کنی پسر خیلی خوش قیافه و تمیزی بود نمیدونم چرا ناخواسته لبمو گذاشتم رو لبش بم میگفت چقد تو خوبی دختر با دختر گفتنش داشتم عاشقش میشدم و از بوس ب خوردن لبای هم رسیدیم داشتم دیونه میشدم بعد کلی عشق بازی رفتم سراغ کیرررش اول بوسش کردم بعد گذاشتمش دهنم خیلی خوب داشتم براش ساک میزدم تا اخر میکردم دهنم پر از اب دهنم شده بود کیرش تخماشو با دستم میمالیدم براش ساک میزدم دستشو گذاشت رو کونم فشار میداد سرمو بردم بالا گفتم اینجا نمیشه گفتم میخوامش چون واقعا ازش خوشم اومده بود گفتم میکشم پایین وقتی من میخورم تو انگشتم کن انگشتم میکرد فهمیدم تنگ نیستم زیاد گفت تو که گفتی ندادم بش گفت اره به غریبه ن ولی به خودم زیاد دادم گفت ینی چی گفتم خودم خیلی چیزا کردم توش امادش کردم واسه شوهرم تا گفتم شوهرم نم چرا یه جووون از ته دل گفت بعد گفت بخور کیرمو تند تر یادم به لاکم افتاد میخواستم کلی براش دلبری کنم و از با من بودن لذت ببره گفتم به لحظه انگشتتو در بیار میخواستم قبول نکنه گفتم در بیار ععع کفشمو از پام در اوردم جورابامم در اوردم چشماش گرد شد گفت جووون میخوامت یه لب محکم ازم گرفت کیرش گرفت دستش نگاه من میکرد و جق میزد بش گفت دیونه این الان ماله منه ها گرفتم کیرشو کردم دهنم من چون قدم کوتاه خودمو جمع کرده بودم رو صندلی همه جامو میکالید انگشتم میکرد که ابشو ریخت تو دهنم با اون صداش که بعد از ارضا شدن داشت میلرزید گفت همشو بخور نریز بیرون نمیدونم چرا به حرف گوش دادم و خوردم و واقعا مزش اونجوری که شنیده بودم زیاد بد نبود خودمونو جمو جور کردیم دوباره لب تو لب شدیم و یکم بعدش منو رسوند ولی نزاشتم ادرسو یاد بگیره با فاصله از خونه پیاده شدم و چقدر تجربه خوبی بود شمارشو سیو کردم که حتما باز انجامش میدم شاید یه مرحله جلوتر نمیدونم
شاید بزودی عروس شم ، ایشاالله
مرسی از همه دنبال لذت بردن باشید بوس بهتون

نوشته: حسام(مهسا(