سلام به دوستان شهوانی
چند وقته میخوام داستان سکسی خودم رو که اولین بار و آخرین بار سکس در دوران مجردیم بودش براتون تعریف کنم.من پسری سی ساله هستم و داستان مربوط میشه به دو سال پیش یعنی بهار سال 1389 من مهندس برقم و همزمان آپارتمان سازی هم می کنم اون موقع تازه یه ساختمون 5 طبقه رو شروع کرده بودم وضع مالیم بد نیست خونه ماشین دارم ولی بخاطر تحصیل و کار هنوز ازدواج نکردم.قیافه ام مردونه اس 183 قد 83 کیلو وزن و خجالتی هستم و تا اون موقع هیچ دختری رو لمس نکرده بودم. داستان از انجا شروع شد که یه شب بطور تصادفی تو یاهو مسنجر بودم که یکی از کسی هایی رو که add کرده بودم و خودم یادم نبود کیه on شد بهش pm دادم خلاصه با هم دوست شدیم. سارا دختری 25 ساله بود تازه درسش تمام شده بود می خواست ادامه تحصیل یا اگه شد کار پیدا کنه . قیافش سبزه بود ولی تپل با لبهای نازک، باسنش هم از اون اول چشمم رو گرفته بود. چند بار باهم بیرون رفتیم رستوران ، کافی شاپ . براش هر چی می خواست می خریدم تو اون دو ماه دوستی بحثامون جدی بود حتی بهش دست نمی زدم . کم کم بهم وابسته شده بود. ولی با وجود اینکه تا اون موقع کوچکترین تجربه سکسی هم نداشتم حرفام و حرکاتم حتی زمانی که تو ماشین تنها بودیم خیلی مودبانه بود فکر می کنم بخاطر همین بود که بهم اعتماد پیدا کرده بود. یک هفته بود با هم بیرون نرفته بودیم راستش من بخاطر شغلم گرفتاریم زیاد بود. ساعت حدود 9 صبح جمعه اواخر اردیبهشت ماه بود خانواده جهت رفتن به اطراف شهر داشتن آماده می شدن. یه دفعه sms سارا اومد گفته بود : سلام خوبی کجایی بیرون نمی آیی منم جواب دادم خونه تنهام حوصله ندارم. دوباره sms داد چرا بقیه کجان؟ گفتم رفتن تفریح منم خونه موندم تو کجایی بیا اینجا تا با هم نهار بخوریم از تنهایی حوصله ام سر میره !!! ِ می دونستم غلط اضافی کردم چطوری اون میاد خونه دوست پسرش ؟؟؟؟ sms داد مرسی خودم کار دارم من جواب دادم می اومدی خوشحال می شدم by. آدرس محله مون رو قبلا بهش گفته بودم اونم چون دبیرستان تو محله ما درس خونده بود بلد بود. ساعت حوال 11:30 بود داشتم web گردی می کردم که گوشیم زنگ خورد سارا بود با ناراحتی گوشی رو جواب دادم
سلام !
سلام خوبی ؟ چه خبر؟
سلامتی تو خوبی؟
ممنون نیامدی تنها م!
دیگه …
باور کن نمی خواستم برام غذا درست کنی خودم بلدم…
با خنده اره خیلی… راستی کدوم آپارتمان هستید؟
منم گفتم ساختمان… واحد …
شوکه شده بودم باورم نشده بود فورا با هاش تماس گرفتم گفتم رسیدی زنگ نزن در رو باز می کنم تو آیفون می بینمت بعدش تو آسانسور برو طبقه 2 با پله بیا 3 تا کسی از همسایه ها شک نکنه !!!
سلام – سلام خوبی خوش آمدی بیا تو! کفشاتم بیار تو اشکالی نداره ؟؟؟
(از ترس همسایه روبرویی گفتم شک نکنه ) باورم نمی شد حسابی به خودش رسیده بود آرایش کامل اون طور که من دوست داشتم مانتو کوتاه و شال بنفش روی سرش …
خوش آمدی چی شد تصمیمت عوض شد…
دیگه چی بگم؟
چه خبرا مانتوت رو در بیار راحت باش …
نه راحتم…(شالشو برداشت ولی مانتو ش رو در نیاورد…)
می خوای اینطوری ظرفا رو بشوری که نمیشه
خندید…
هنگام صرف غذا نگاش می کردم استرس داشت… ازم خجالتی می کشید عصبی بود با خودم گفتم از دست پخت مادرم بدش آمده … خلاصه ظرفا رو جمع کردیم نشستیم کنار هم … منتظر بود چیزی بشه ؟ منم دوست نداشتم کاری کنم که بعدا پشیمون شم ولی شهوت تمام وجودم رو گرفته بود نمی دونستم چطوری شروع کنم اونم هی نگام می کرد می گفت چیه … گفتم ممنونم که اومدی … خواهش می کنم گفتم دوستت دارم … خندید… من لب ازش گرفتم می خواست خودش عقب بکشه دید نمی تونه همراهی نمی کرد یه لحظه فرصت پیدا کرد گفت من بهت اعتماد داشتم… یه لحظه سرد شدم ازش جدا شدم گفتم زیاد سخت نگیر اینا طبیعیه … گفت آخه دوست ندارم… گفتم خیال می کنی من کارمه من فقط چون دوست دارم نمی تونم خودمو کنترل کنم… دوباره بوسیدمش لباشو خوردم این دفعه آروم شده بود کم کم همراهی می کرد دکمه های مانتوش رو باز کردم دیگه قبول کرده بود! سینه هاش کوچیک بودن لمسش که کردم احساس غرور می کردم چشماشو بسته بود گفتم بذار مانتو و لباستو در بیارم با ناراحتی و اکراه کمی بلند شد چشمم به سوتین صورتی اش که افتاد دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم سوتینش رو در آوردم شروع به خوردن سینه هاش کردم دیگه اونم قبول کرده بود که داره سکس می کنه می شد فهمید داره لذت می بره من بد جوری راست کرده بودم اومدم شلوار جین شو باز کنم گفت نکن بخاطر خدا … گفتم چیزی نمی شه نترس مقاومت کرد ولی پیروز نشد شلوارش درآوردم شورتش همرنگ سوتینش بود کمی خیس بود و بد بو … دستم از روشورت رو کسش گذاشتم آه کوتاهی کشید شروع به مالش کردم واقعا لذت می برد دیگه تو حال خودش نبود منم شروع به مالیدن سینه هاش بطور همزمان کردم . باید می کردمش نمی تونستم چه کار کنم ولی باید از شر این کیر سیخ شده نجات پیدا می کردم کیرمو در آوردم چشمشو باز کرد گفت نه به خاطر خدا آبرو دارم
پاهاش رو جمع کرد منم باید کارمو تکمیل می کردم …نمی تونستم نکنمش ولی اجازه نمی داد بغلش کردم بوسش کردم گفتم بخورش گفت نمی تونم بدم میآید …
گفتم اجازه بده از پشت تمامش کنم گفت نه نمی خوام گفتم به خاطر من …
گفت نه …بغلش کردم بردمش تو اتاق خوابم گذاشتمش روی تخت و کرم صورت رو از داخل دراور برداشتم یه چنگ بهش زدم به سر کیرم مالیدم دیگه خودش هم می دونست کارش تمومه گفتم برگرد گفت نه به گریه افتاد به زور برشگردوندم زانوهام روی روناش گذاشتم دیگه حرکتی نمی تونست بکنه کمی از کرم رو مالیدم به کونش سرکیرم را گذاشتم سر کونش مگه فرو می رفت تنگ تنگ بود جیغ می زد منم گفتم جنده خفه شو
خیلی ناراحت شد و ساکت شد کونش یکم باز شد کیرم رفت توش با دو تلمبه ناقص آبم اومد . تمام ملافه های تخت کرمی و آب کیری شده بود خودم هم خسته بودم اونم گریه می کرد.دیگه فهمیدم با دستمال کاغذی چیزی تمیز نمی شه کنارش خوابیدم.
گریه می کرد با هام حرف نمی زد منم عذاب وجدان شدیدی به سراغم اومده بود ساعت
3 بود حدود 20 دقیقه بود گریه می کرد گفتم منو ببخش نفهمیدم چکار می کنم گفت خیلی پستی من بهت اعتماد داشتم گفتم حق داری به زور بلندش کردم بردمش تو حمام
دوش گرفت بهش حوله و لباسهاشو دادم منم بعد از اون سریع دوش گرفتم همه اش می ترسیدم بره ولی اینقدر ناراحت بود از روی مبل تکون نخورد براش آب پرتقال درست کردم بهش دادم نمی خورد فکر کنم حسابی جر خورده بود . چشماش سرخ بود گفتم بیا یکم آرایش کن تا چیزی معلوم نشه جوابی نداد.گفت به من میگی جنده حقم این بود بیشرف پست نه به اون ظاهر آرومت نه به این کارت…خیلی ناراحت بودم دوست داشتم هرچه زودتر بره گفتم ببین حالا دوباره راست می کنم این دفعه جرت می دم گم شو خیلی بهش برخورد بلند شد که بره می لنگید درو براش باز کردم کفشش رو پوشید و رفت.منم از شدت ناراحتی نمی دونستم چه کار کنم خیلی برام سخت بود امیدوارم اگه این داستان رو خونده منو ببخشه حتی حاضرم براش جبران کنم …
نوشته: مسافر
2-اخه من خوشم نمىاد حرف اول رو اخر بزنم. من دنبال يه رابطه سکسي هستم . وگرنه رابطه سالم و صميمي تو همون خيابوني که مى يگي ريخته.
-اوهوم
شنیدی میگن اگه اولش بفکر آخرش نباشی آخرش بفکر اولش میوفتی؟
متاسفم
من فقط به یه رابطه ی سکسی فکر نمیکنم
دوست دارم کسی رو که قراره تو آغوشش برم رو بشناسم.هر کس و نا کسی لیاقت آدم رو نداره
-کاملا موافقم. ولي بايد مطمءن ميشدم که با سکس مشکلي ندارى . اگه تند رفتم عذر ميخام
-ببینید شاهد خان.
من با سکس مشکلی ندارم
اما سکس تنها هم برام مفهوم و معنای خاصی نداره
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو دقیق بگم.
من با جنده های خیابونی که ازش دم میزنید فرق دارم
-خوب خوشکل خانوم منم دنبال همين هستم ديگه… من تا دلت بخاد با اين جنده ها بودم . سکس با کسي که ميدونى به خاطر پول داره بهت ميده اصلا واسم لذت نداره
-چقد خری تو
خورد تو ذوقم.
تو نمیدونی که نباید به یه دختر همچین حرفی بزنی؟
هیچی واسه یه دختر بدتر از این نیست.
چه تضمینی داره به منم بعنوان یه جنده نگاه نکنی؟
فوقش دوبار سکس کنی و بعدشم خدانگهدار
هان؟
3-ببخشيد. شايد به خاطر اينه که تو اين مدت خيلي بهم فشار روحي اومده . بازم عذر ميخام. حالا بخشيدي؟
-امیدوارم دفعه بعد بیشتر مرقب حرفاتون باشید
آخه عزیز من
تومغز داری اول یه خورده حرفاتو پردازش کن بعد حرفو بزن.
زشته بخدا
-چشم . حالا يه بوس البالويي بهم ميدي؟
-نمیشه موزی باشه؟آخه من آلبالو دوست ندارم
-باشه یه موزیشو بده
-حس و حال بوس دادن ندارم.شب خوش
-من میخاااااام
-کنار کنار کنار
جلو اومدی نیومدی ها
راستی کجای تهرانی؟
-شرق.تو چی؟
(کفتار پیر:در اینجا باید از دوست خوبم سینا که تو تهران زندگی میکنه تشکر کنم.)
-ما نارمک میشینیم
-جدی؟چه جالب…
-اوهوم…
خب شاهد خان من شارژم خورده ته دیگ
سیستم عامل گوشیمو هم آپدیت کردم کل برنامه هاش حذف شده
همراه بانکمم حذف شده که کارت شارژ بگیرم
خواهشا زنگ نزنید
ترجیح میدم یه مدت با اخلاقتون آشنا بشم
امیدوارم برای حرفم احترام قایل باشید
پس شب خوش تا بعد
-بوس
-بابام گفته به غریبه ها بوس نده دختر گلم
منم بهش قول دادم که ندم
-هر جور راحتی…
سلام مسافر
داداش، طرز نگارشت بسیار بسیار کیری بود…به راست و دروغ داستانت کار ندارم!!!.
اما اون اتفاقی که برات افتاد…!! بهت حق میدم…کس که اولین با کس یا کون میکنه بایدم عذاب وجدان داشته باشه(البته اونایی که هنوز یه خورده وجدان دارند این اتفاق براشون می افته،دچار عذاب وجدان میشن!! )…خلاصه بگم شهوته دیگه کارشم نمیشه کرد …خوراکسده اوایلش حال میده ولی آخرا ضد حال میزنه(برا پسرا اینجوریه …دخترارو نمیدونم!!!)
ولی در کل… تجربۀ خوبی بود …اگه عاقل باشی می تونی درآینده از این تجربت به نحو احسن استفاده کنی.
3-ببخشيد. شايد به خاطر اينه که تو اين مدت خيلي بهم فشار روحي اومده . بازم عذر ميخام. حالا بخشيدي؟
-امیدوارم دفعه بعد بیشتر مرقب حرفاتون باشید
آخه عزیز من
تومغز داری اول یه خورده حرفاتو پردازش کن بعد حرفو بزن.
زشته بخدا
-چشم . حالا يه بوس البالويي بهم ميدي؟
-نمیشه موزی باشه؟آخه من آلبالو دوست ندارم
-باشه یه موزیشو بده
-حس و حال بوس دادن ندارم.شب خوش
-من میخاااااام
-کنار کنار کنار
جلو اومدی نیومدی ها
راستی کجای تهرانی؟
-شرق.تو چی؟
(کفتار پیر:در اینجا باید از دوست خوبم سینا که تو تهران زندگی میکنه تشکر کنم.)
-ما نارمک میشینیم
-جدی؟چه جالب…
-اوهوم…
خب شاهد خان من شارژم خورده ته دیگ
سیستم عامل گوشیمو هم آپدیت کردم کل برنامه هاش حذف شده
همراه بانکمم حذف شده که کارت شارژ بگیرم
خواهشا زنگ نزنید
ترجیح میدم یه مدت با اخلاقتون آشنا بشم
امیدوارم برای حرفم احترام قایل باشید
پس شب خوش تا بعد
-بوس
-بابام گفته به غریبه ها بوس نده دختر گلم
منم بهش قول دادم که ندم
-هر جور راحتی…
-نوچ نوچ
الحق که ناز خریدنم بلد نیستی
من به چی تو دلم خوش باشه
-فقط بگو شب بخیر
-بی جنبه…
بای
4(کفتار پیر:توی این مرحله آقا فکر کردن من نازشونو میکشم :) بعدشم که فکر کردن من جنده ام و خواستن امتحانم کنن با اون یکی خطشون یه پیام فرستادن رو گوشیم که متنش رو یه کمی پایینتر میبینید)
یه دوست خوب تواین دنیای بد مثل یه فنجون قهوه می مونه،نمی تونه فضاروگرم کنه ولی دلت روگرم میکنه.
(که منم گفتم کار اشتباهی کردید شاهد خان و بعدشم بدرود تا همیشه)
و اما ایشوناس دادن صبح بخیر عزیزم خوبی؟
که من جواب ندادم
بعد یه ساعت دوباره اس دادن همین الان دلم برات تنگ شده چیکار کنم؟
که من یه پیام لطفا با من تماس بگیرید براش فرستادم
یه دوبار زنگ زد که رد تماس کردم
بعد پیام داد خودت لطفا با من تماس بگیرید فرستادی چرا جواب نمیدی؟
منم دیدم یارو کس خل میزنه پیام فرستادم شارژ ندارم بیرون هم نمیتونم برم بزار شب با هم حرف میزنیم
فعلا بای
که ایشون لطف کردن و یه 1000تومن اعتبار فرستادن(خاک تو سرت آخه دوستم سینا میگفت شرق تهران با پول سر میبرن :) پسره ی خسیس)
و اما بقیه ماجرا:
خاک بر سرت بکنن به خدا ارزش فحش هم نداری کثافت لجن با دختر که بهت اعتماد کرد و اومد پیشت باید اینجوری رفتار کنی ؟امیدوارم توی یکی از همین ساختمونهایی که میسازی افغانیا بگیرنت و انقدر بکننت که جر بخوری خیلی اعصابمو بهم ریختی با این داستانت عنتر
مردشور خودت و داستانت و او قد و قواره درازت بزنه نمیدونم چه فحشی بهت بدم که دلم خالی بشه
پیش خودم گفتم شاید اخرش پشیمون بشی و از دلش در بیاری اما بدترش کردی
اگر من بودم بلایی به سرت میاوردم که از زنده بودنت پشیمون بشی همونجا کونتو با یه چیزی پاره میکردم
عننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
گههههههههههههههههههههههه
عنتر عوضی اشغال کونی
اره اره فهمیدم معلوم نیست چند بار بردن به زور کونت گذاشتن که اینجوری نوشتی
شاید هم اون دختره حسابی سر کارت گذاشته که اینجوری دلت پره و این داستان رو نوشتی
برو بمیییییییییییییییییییر
کفتار پیر:آقایون و خانومای محترم
پای داستان جای رفیق تور کردن نیست.
میتونید برید یا تاپیک بزنید یا هر جای دیگه ی سایت هر غلطی خواستین بکنید اما پای داستانا از این کارا نکنید چون بی احترامی به منتقدین گرامیه
شاهد خان شما هم از من دلخور نباشید برید با همون جنده هاتون سرگرم باشید میدونید چرا؟
چون برای دوستی با یه دختر بینهایت خسته کننده هستین :)
و اما بقیه دوستانی که از این کارا میکنن
من نخواستم حال شاهد رو زیاد بگیرم اما دفعه بعد مطمین باشید کوتاه نمیام و برخوردم یه جور دیگه است
شاید شکار بعدی شما باشید
پس کامنت دوست یابی پای داستان نزارین
طولانی شد شرمنده ی همه ی بچه های گل شهوانی
داستانت خیلی به واقعیت نزدیک بود، اما خوشم نیومد از کاری که کردی واقعا خوشم نیومد. خیلی بد بود. گاهی آدم یه کار اشتباه می کنه ولی بعد باید از دل طرف درآره، نه اینکه بهش فحش بده. راستی این کفتار که اتفاقا همشهری من هم هست و اهل شیرازه راست میگه، خوب آخه پای داستان که جای دوست یابی نیست بعضی وقت ها هم عکس یه آلت بدقواره پای کامنت هاست. آخه یه ذره فرهنگ هم خوب چیزیه
اين رفتار فقط از يه آدم كس نديده برمياد و بس
از كدوم دهات اومدي كه اينطوري با دختره رفتار كردي ؟
عذاب وجدان كه هيچي بايد دختره داداششو ميفرستاد بكنتت نامرد …
ولي داستانت ميخورد واقعي باشه …
از آدم تحصيكرده اين رفتار بعيده …
با دختر بايد با ملايمت رفتار كرد اون چه حرفي بود زدي ؟
قول ميدم اگر آروم و ملايم پيش ميرفتي خودش دو دستي كسشم بهت تقديم ميكرد …
کیری بود دیگه ننویس . . . . . . . . .
کوس کش بی وجدان. کیرم تو وجدان نداشتت این چه مزخرفاتی بود که بلغور کردی؟ کیر تو ذهن کثیفت بچه کونی پر رو، مغزت پر از آبمنی شده بهتره تا چند ماه اینقدر کون بدی تا به حالت عادی برگردی. انسان که نیستی حد اقل هر گوهی میخوری دیگه نیا اینجا نشخوار کن. کله کیری سگ تو دهنت برینه با این خاطره تخمیت. دیگه ننویس.
نمیدونم تا حالا چند بار کلمه لاشی حوالت کردن…
فقط اینو بدون که بمعنای ناب کلمه لاشیء هستی…
خیرت سرت سی سالته؟
یطوری از شک همسایه حرف زدی یکی ندونه فکر میکنه…
ولی یه حقیقتی رو بهت میگم امیدوارم راحت بپذیری
توی روانشناسی رنج میگه : مردهایی که در نوجوونی کونی بودند در اولین رابطه جنسی بسرعت سراغ کون دختر میروند!
حالا اینم اضاف کنم که تو چون در نوجوانی یا همین الان هم (خودت گفتی همسایه شک نکنن!) چون بیهوا گذاشتن درت اومدی این تقاص رو دختر بیچاره بگیری…
خدایی برو خودتو از بالای همون 5طیقه ای که پولش از راه دادن فراهم شده خودتو پرت کن پایین…
همین نامردیا رو میکنین که دخترا از سکس و کون دادن میترسن دیگه…
کتکس (نوار بهداشتی)روز سوم رگل (پریود)سه دختر تو دهنت… بخور با نون اضاف
خیلی بدبختی . وقتی که ادم تو دوران تحصیل فقط عین خر درس میخونه و بعدش هم یه سره میره سراغ کار و پول در اوردن و روابط اجتماعیشون اونقدر کمه که تازه تو 30 سالگی میره دوست دختر پیدا کنه خوب معلومه که تا چشمش به یه دختر میفته کنترلش رو از دست میده و مثل حیوون وحشی بهش حمله میکنه واقعا برای خودمون متاسفم که توی همچین جامعه ای با محیط خفقان و محدودیت که به اسم خدا و دین حتی از ساده ترین روابط انسانی محروم شدیم و نگاهمون رو به جنس مخالف[چه زن و چه مرد] طوری شکل دادن که فکر میکنیم فقط ابزاری برای رابطه جنسی بدست اوردیم و ارزشهای انسانی هیچ جایگاهی در دوستی دختر وپسر نداره به همین خاطر همیشه شاهد وحشتناکترین تجاوزات جنسی تو جامعه هستیم به امید روزی که همه به دنبال روابط سالم با جنس مخالف باشیم
کیرم تو جا گوز بابات با این داستان تخمیت.گیرم تو عکس بچگیات دیگه کس شعراتو ننویس
خوب خارکسته در هر صورت باید بکنمت خیلی مادر قهوه ای حتی اگه افکارت هم این جوری باشه یه چیزی تو مایه های خفاش شب میشی کس ننت بیا من میکنمت تا احساس عذاب وجدان نکنی
داستانو بیخیال گفتنیا رو بر و بچ شهوانی گفتن .
بچسب به کار این کفتار پیر داداش دمت گرم .
آقا بیخیال . . . . . . . . . . . . . . . . .
لطفا عکس دختر مردم ر و اینجا نذارید این چه وضعشه؟ با شما هستم آقا یا خانم pnewsday لطفا عکس را پاک کنید.
مهندس برقی ساختمان هم می سازی؟!
شما احتمالا اورانیوم غنی سازی نمی کنی؟!
یعنی باید رید به اون که به تو چلغوز مدرک مهندسی داد.
آخه آدم انقدر لاشی؟! اسم خودتو گذاشتی مرد؟!
مهندس برقی آپارتمان سازی هم می کنی؟!
شما احتمالا اورانیوم غنی سازی نمی کنی؟!
یعنی باید رید به اون که به تو چلغوز مدرک مهندسی داد.
آخه آدم انقدر لاشی؟! اسم خودتو گذاشتی مرد؟!
آخی
حتما فکر کردی الان همه بچه های کامنت گذار عین لاشخور واست تیز میکنن و راه براه برات پیام خصوصی میاد و ازت در خواست میکنن که باهاشون دوست بشی از اونورم تو لذت ببری که یه مشت بچه رو سر کار گذاشتی؟
نه جانم
میدونی ما به یه همچین آدمایی چی میگیم؟
میگیم یارو کمبود داره
حالا از کمبود احساسات و عواطف و محبت بگیر تا برسی به کمبود عقل و شعور.
محترمانه ازت خواهش میکنیم دیگه همچین کاری نکنی.
حالا فرق نداره عکس خودته یا کس دیگه ای
مهم اینه که پای داستان جای این کارا نیست.
دراز بی ریخت الان چه فکری کردی اینو نوشتی؟من جای دختره بودم همچین میزدم تو اون کیر ایکبیریت که حتی از فکر سکس هم کابوس میدیدی
omidvaram dorug bashe chon vagean hage ye dokhtare pak in nist albate age pak bashe.boro to azabet bemir
خاک تو سرت که با 30 سال سن چت میکنی و اونقدر عقب مونده و بی خاصیتی که تنها سکست همین بود که به تجاوز و دو تا تلمبه ختم میشد! خاک تو سرت که میگی مهندس و تحصیلکرده ایی و خدافظی رو by مینویسی و املای یه کلمه ساده رو هم بلد نیستی (bye)!
خاک تو سرت که عین سگ از همه میترسی حتی همسایه روبرویی! من اگه یه پسری میگفت زنگ نزن از آیفون دیدت میزنم یه طبقه ماقبل از آسانسور در بیا بقیه شو پیاده بیا مبادا کفشاتو بذاری دم در همونجا میریدم به هیکلش که دیگه گُه بخوره بهم زنگ نزنه… اون دخترم خر تشریف داشت وگرنه با این اوصاف باید همون جا جلو همسایه ها میرید به هیکل توئه بیشرف… اینقدر خری که اومدی اینجا داستان نوشت بلکه خانوم اینجا پیام عذرخواهیتو بگیره…
پدرسگِ کونیِ عقده اییِ عقب مانده ی مشنگ
به نظرم خوب نبود این داستانو اینجا تعریف میکردی
خوب بود بین خودتو اون دختر خانوم به عنوان یه راز باشه بینتون
آبـــــرو بدبخت و بردی با این کارت
حالا هم اومدی تو اینجا ازش طلب بخشش کونی!
اون موقع که سیخ کرده بودی و میخواستی از شر کیرت خلاص بشی باید فکر آخرشم میکردی گل پسر
نـــــامردی کردی !
ولی ورژن داستانت خوب بـــود
من خوشم اومد
اگه خواستی بازم بنویسی ! سعی کن نامردی تو کارت نباشه
اگه طـــرف راضی بود این کارو انجام بده!
مـــوفق بــــاشی!
هی یارو ننویس . الاغ ننویس . بوزینه کسکش دیوث حرومی ننویس/ کیر جد احمدی نژاد که قطعا به یه جک و جنوری میرسی تو کونت لاشی حرومی ننویس
تقریبا واقعی
خیلی کس خلی ها
منم الان عذاب وجدان دارم
اگه کامنتا رو بخونید میفهمید چرا
اگه خاطرتون باشه دیروز پسری به اسم شهد پای داستانا کامنت دوست یابی گذاشته بود منم یه کوچولو شیطونی کردم :(
-شاهد خان؟1
-بله شما؟
-شمارتون رو توی سایت دیدم حرفتون جدی بود؟
-آره میتونم اسمتون رو بپرسم؟
-آفرین آفرین چه پسر خوبی.
معلومه خیلی مودبی ها.آره بپرس
-اسمت چیه؟
-اسم:سحر
ملقب به:آتیش پاره
سن:22
وزن:58
قد:165
رنگ چشم:مشکی
بازم بگم؟
-خوشبختم،اهل حال هستی؟
-ااا
مشخصاتت چی شد پس؟
نگاه من از پسرای کم حرف اصلا خوشم نمیاد ها
-شاهد. 28. تهران. قد 175. وزن 71. مو قهوه اي. پوست روشن .
-ای بابا…
تو چقدر کم حرفی :(
خب یه چیزی بگو
کار میکنی؟
-آره.تو یه شرکتم.تو چی؟
-تحصیل و درس
روانشناسی میخونم خیر سرم :)
آخه از بچگی به هیپنوتیزم و این چیزا خیلی علاقه داشتم بخاطر همین روانشناسی رو انتخاب کردم
-تهران هستی؟
-پ ن پ
اهل کره ی مریخم تو سایت دیدم گفتی تهرانی هستی خواستم دورا دور حالتو بپرسم
حرفا میزنی ها
-تا حالا سکس داشتی؟
-خوشم میاد نه چپ رفتی نه راست رفتی مستقیم رفتی سر اصل مطلب.
عزیزم از خیابون هم میخوان رد بشن اول یه نگاه به چپ میکنن یه نگاه به راست بعد از خیابون رد میشن.
در حد لب بوده :(