فرهاد و حامد (۱)

1401/01/11

سلام .من حامدم و الان ۵۰ سالمه داستان برمیگرده به حدود ۴ سال پیش.
از خودم بگم که قدم ۱۷۸ و وزنم حدود ۹۰ کیلو بود .یه چهره معمولی دارم و بیشتر شبیه بچه مثبت ها هستم.
از همان دوران نوجوانی یه گرایشی به مردها داشتم ولی خودم نمی‌دانستم که دقیقا چه حسیه .طوریکه وقتی که فیلم سوپر میدیدم فقط به کیر مردها نگاه میکردم و صدا و آوخ واوخ آنها برام جالب بود.
ولی هیچوقت به سکس با مرد فکر نمیکردم. سالها همینطور گذشت تا همین ۴ سال پیش حدودا که اینستا گرام تازه آمده بود .
من با چند نفر از مردهای خارجی چت میکردم و آنها هم عکس کیرشان را میفرستادن و من هم برای اولین بار عکس بدنم را براشون فرستادم .
تا اینکه کم کم ترسم ریخت و یه نفر ایرانی را پیدا کردم .
یه بچه کرد ولی بزرگ شده تهران حدود ۳۵ ساله .بعد از چت عکساش را فرستاد .
همانی بود که من میخواستم یه بدن ورزیده و پشمالو با یه سیبیل از بنا گوش در رفته و یه کیر خوشگل و حدود ۱۷ سانت.
عکساش را که دیدم مسخش شدم و تمام احساسات سال‌های گذشته برگشت. وبرای اولین بار دلم خواست که پارو از چت فراتر بزارم.
شماره دادم و زنگ زد یه صدای مردانه و بم داشت .یه کم صحبت کردیم و از خودش گفت که تو یه کارگاه خیاطی کار میکنه و شب ها همانجا میمونه واز من پرسید و من هم مشخصاتم را گفتم.
مشکل این بود که مکان نداشت و من هم مکان تداشتم.
بهش گفتم بیا بیرون همو ببینیم و بیشتر آشنا شیم .راستی اسمش فرهاد بود .فرهاد گفت که چه فایده تو کافی شاپ همو ببینیم من میخوام بکنمت خارکسته .اینو که گفت علاقه ام بهش بیشتر شد .
گفتم بریم حمام بیرون گفت نه .گفتم بریم هتل گفت باشه فقط هزینه هاش با من.
فقط مشکل این بود که من اصلا نمی‌دانستم کدام هتل میشه و چیکار باید کرد برا همین بهش زنگ نزدم و موضوع داشت فراموش میشد.
تا اینکه یک روز ظهر پنجشنبه که من سرکار بودم تلفنم زنگ خورد دیدم فرهاده .یه سلام علیک گردیم و گفت سریع بیا که صاحب کارم داره میره ختم شهرستان و تا غروب کارگاه خالیه .سریع بیا
من هم سریع یه اسنپ گرفتم به آدرس فرهاد و راه افتادم .
بدون اینکه بدانم باید خودم را شیو کنم و یا اینکه تمیز کنم.
فقط تو چت های قبلی به فرهاد گفته بودم بار اولمه و من فقط سافتم…