سلام، من علیرضام و 24 سالمه، همجنسگرا نیستم اما همیشه چشمم دنبال پسرای 14،15 ساله خوشکل بوده اما گیرم نمیومد. قبل از هرچیز بگم ک داستانم زیاد سکسی نیس بغیر آخرش و بیشتر احساسیه.
آخرای خدمت سربازی ام بود که منتقل شدم به یک مقر بسیج(آخه تو س پ ا ه خدمت میکردم)یک شب یک پسر مراجع اومد تا دیدمش خیلی به دلم نشست بعدا فهمیدم اسمش ساسانه(اسم مستعار) و متولد83 هست. اومد یکم با سرباز دیگه که از اول خدمتش اونجا بود یکم حرف زد و من تمام مدت فقط نگاش میکردم خیلی خشکل بود، بعدم رفت.
هفته ای دو سه باری میومد، یه بار که داشت میرفت همراهیش کردم تا دم در و موقع خدافظی گفت خدافظ عشقم با اینکه من اصلا باهاش حرف نزده بودم تاحالا برا همین تعجب کردم اما جدی نگرفتم.بود تا رفیقم که سرباز بود با من رفت مرخصی چون بچه شهرستان بود یه هفته رفت و قانون این بود که هرشب یکی از بچه های بسیجی بیاد اونجا تا صبح بمونه. حالا هدفش زیاد مشخص نبود. دو سه شب بعد گفتن فلانی میاد که همین ساسان خودمونه،اونشب فقط منو ساسان بودیم که بعد شام رو تخت باهم فیلم نگاه میکردیم و اونم کنار خوابیده بود داشت نگاه می‌کرد خیلی زود باهم صمیمی شدیم و اذیتش میکردم و بهش میگفتم خیلی خوشکلی ولی خب جرات نداشتم باهاش کاری بکنم چون وضعیتم و مکانی ک توش بودیم خیلی خاص بود فقط تونستم بوس رو باهاش طبیعی کنم و خیلی بوسش میکردم.
خلاصه وضعیت به همین ترتیب بود و من هراز چند گاهی میومد میدیدمش و بعدم میرفت. تااینکه ترخیص شدم.
بعد اون خیلی باهم صمیمی تر شدیم و همیشه میرفتم مغازشون آخه تو مغازه باباش اکثرا کار می‌کرد و وقتی تنها بود میگف بیا پیشم منم میرفتم انصافا پسر خوبیم بود و خوشم میومد از اخلاقش یه روز تو مغازشون بهش گفتم بده لباتو بخورم که نداد. چند روز دیگه دیدم زنگ زد گفت بیا دنبالم بریم بیرون رفتم سوارش کردم رفتیم سمت پارک جنگلی و آبمیوه بستنی خریدیم آوردیم تو ماشین خوردیم دیدم گفت بیا بریم عقب بشینیم، رفتیم عقب گف میخای لبامو بخوری منم از خدا خواسته لباشو خوردم نمیدونم چقد زمان گذشت اما حدود نیم ساعت لباشو مک زدم چه لباییم داره.یکم بغلش کردم و ازش تشکر کردم دیدم سرشو گذاشت رو پام خوابید. بعد چن دقیقه دیدم داره از رو شلوار کیرمو دندون میگیره دیگه مهلت ندادم در آوردم گذاشتم دهنش. مممک میزد و من تعجب کردم چون خیلی حرفه ای ساک میزد و من زنای خرابی دیده بودم که بلد نبودن خوب ساک بزنن اما ساسان مث پورن استارا ساک میزد انقد زد تا آبم اومد ریختم کف ماشین، عصبانی بودم رفتیم سمت خونشون پیادش کردم و خودم برگشتم خونه.باز دو هفته بعد رفتم مغازشون و بخاطر کرونا نیمه باز بود و کسی نبود و پدر مادرش رفته بودن شهرستان، آخر مغازه یک آشپزخونه مانند یا ظرفشور خونه بود بردمش اونجا و حسابی لباشو خوردم بعد بش گفتم بخدا حیفی حیف این بدنه ک دو سه سال دیگه بدرد نمیخوره حیف این کونت که الان وقت کردنشه.یادم رف ک بگم نه چاقه نه لاغره خیلی فیت و توپره با یک شاسی و کون قلمبه و گردی داره بالاخره راضیش کردم کشید پایین مایع ظرفشویی برداشتم مالوندم به سوراخش و انگشتش کردم و سریع گذاشتم دمش. اصلا تو نرفت. بوسش کردم و بهش آرامش دادم و یکم انگشتش کردم و گذاشتم روش فشار دادم نمی‌رفت تو با تمام زورم کردم تو کیرم رو. ساسان یک آآخ بلندی کشید، گذاشتم یکم بمونه توش و بعد تلمبه میزدم و اونم درد می‌کشید خیلی زود آبم اومد و ریختم گف مغازه، حالم از کاری ک کردم خراب شد. از طرفی از تنگی و سختی کردن کون ساسان فهمیدم اولین بارش بود رسیدم تاحالا داده بودی گفت نه. منم باور کردم.
حالا دیگه همجوره باهاش طبیعی شدم و ازش لذت میبرم. و هر وقت فکر میکنم باورم نمیشه که من تونسته باشم ساسان رو بکنم هرچند خودشم دلش میخاست و میخاد. خیلی دوسش دارم و مطمنم دیگه مثلش برام پیدا نمیشه.
امیدوارم خوشتون اومده باشه
واقعا اگه کسی مث ساسان هست بهم پیام بده

نوشته: علیرضا