نفر سوم در اروپا (۳)

1401/11/16

...قسمت قبل

سلام دوستان
اول از همه بازم تکرار کنم کلیه داستان های من واقعی هستند ، از باز خورد قسمت دوم متوجه شدم دوستانی که اینجا هستند شاید درک محیط اتفاق های داستان من براشون سخته و یا اینکه به داستانهای تخیلی علاقه دارند، در هر صورت من بازم تکرار میکنم کلیه داستانها واقعی هستند و سعی میکنم اینبار جزییات سکسی تری بگم😍
ای کاش میشد عکس بفرستم از سوژه امروز که میخوام براتون تعریف کنم !

بعد مدتی که توی سایت theadulthubدیگه کاملا توسط زوج های دیگر تایید شده بودم و چند تا کامنت خوب داشتم , تعداد پیام های خصوصی ام بیشتر شده بود ، یکی از پروفایل ها که زده بود مرد ۵۰ ساله و زن ۳۶ ساله با یک عکس پروفایل خیلی جذاب از خانمه نظرم رو جلب کرد ، وارد پروفایلشون که شدم دیدم ۶ تا عکس خیلی سکسی دارند و زنه عین یک مدل سکسی هست، اینم بگم تا اونروز اکثر زوج هایی که باهاشون بودم سنشون بالای ۴۵ سال بود ،
درد سرتون ندم چند بار زیر عکساشون و مخصوصا عکس دختره پیام دادم که در آخر دیدم بهم جواب دادند، و ازم ایمیل ادرس خواستند، منم درجا براشون فرستادم بعد از چند تا ایمیل بازی و درخواست عکس صورت از من ،یک قرار تو کافه تریا گذاشتیم ، من اونروز خیلی به خودم رسیدم و عطر زده پنج دقیقه زودتر سر قرار رسیدم که دیدم
داخل کافه تریا دو سه تا میز هست که زوج هستند همینکه رفتم سمت یکیشون که از روی عکسای پروفایل شبه اونا بود دیدم که مرده دست بلند کرد و منو صدا کرد، باورم نمیشد ، یک زن خیلی زیبا موهای بلوند و بلند ، بدنی سفید یا یک تاپ ورزشی و شلوارک نشسته بود کنار شوهرش که یه مرد جا افتاده قد بلند با موهای جو گندمی و خوشتیپ،
سلام دادم و دست دادم با هر دو ولی کاملا محو چشمهای روشن اوکسانا شده بودم نشستم و خودم باورم نمیشد که احتمال داره با این زن سکس داشته باشم اونم جلوی شوهرش 😍 یکم از هم گفتیم و فهمیدم دختره روس هست، معلم مدرسه و مرده مال نروژ و کلا اونجا زندگی میکنند و یک اپارتمان در این شهر کنار دریا خریدند و تابستون و ایام کریسمس میاند برای استراحت اینجا ، وای هر لحظه که من با اوکسانا بیشتر حرف میزدم هیجانم برای سکس باهاش بیشتر میشد ، اونروز پنج شنبه بود و ما برای دوشنبه هفته بعد قرار گذاشتیم که من برم خونشون، تلفن ها رو رد و بدل کردیم و من فهمیدم که اوکسانا جون احتمالا پریود هست و باید تا دوشنبه صبر کنم . فقط موقع خدافظی بهم گفت دوشنبه کاملا شیو شده بیا، یادم افتاد یکی از عکسایی که ایمیل کرده بودم موهای کیرم و با ماشین زده بودم ،
دوشنبه موعود رسید من کاملا شیو کردم و کلی شیک و پیک یک شامپاین خریدم و رفتم به سمت خونشون، ساعت ۴ بعد از ظهر بود نزدیک که شدم زنگ زدم و واحد و طبقه رو پرسیدم که مرده گفت در رو میزنم بیا با ماشین داخل،
با همراهی مرده داخل اسانسور رفتیم به سمت خونه
در که باز شد من با یکی از سکس ترین زنهایی که تو عمرم دیده بودم روبرو شدم ، اوکسانا یه پیرهن کوتاه بالی زانو پوشیده بود ، سوتین نبسه بود اون سینه های خوش فرمش تو نگاه اول دیوانه میکرد ادمو دستش و دراز کرد و صورتشو اورد جلو منم بوسیدمش و شامپاین رو بهش دادم ، کلی ذوق کرد و پرسید از کجا میدونستم که دوست داره و منم گفتم همینجوری حدس زدم و خریدم
رفتیم تو سالن من رو مبل تک نفره نشستم و اونا هم روی کاناپه روبروی من
تپش قلبم دو برابر شده بود نمیفهمیدم از قرصیه که خورده بودم یا از دیدن این لعبت ؟
جورج بلند شد و دو تا گیلاس شراب از تو کمد ورداشت و از من پرسید شراب میخوام یا ویسکی؟ من گفتم هر چی شما میخورید که اکسانا گفت شامپاینو گذاشته فریزر خنک بشه و فعلا شراب سفید ، منم همون شراب خواستم و سه تا گیلاس شراب رو به سلامتی زدیم بهم ، اکسانا یه موزیک گذاشت و شروع کرد به دلبری کردن ، شوهرش هم از دوست ایرانی که تو اسلو داشتند تعریف کرد و خدا شکر خاطره خوبی داشتند از ایرانی ها، یکم که گذشت و پیک دوم رو زدیم من دیگه کاملا سیخ بودم ، اوکسانا هر بار که بلند میشد و میشست چنان تابی به پیرهن لخت کوتاهش میداد که تا کونش میزد بیرون ، نوک سینه هاش از زیر پیرهنش معلوم بود ، منم دیوانه وار هر لحظه بیشتر خودم رو در حال لخت کردنش میدیدم ،
یه چهل دقیقه ای از اومدن من گذشت و دیگه همه حرفا تموم شده بود جورج از من حتی در رابطه با فانتزی های سکسی ام هم پرسیده بود و فضا رو برده بود به سمت سکس که اوکسانا جون تو یکی از این نشست و برخواست ها جوری نشست و دامنشو زد بالا که از بین پاهاش کس صورتی رنگ و خوشگلش پیدا بود شورت نپوشیده بود و من خیره به پاهاش و بینشون بودم که جورج با خنده گفت زنم شروع کرده به نشون دادنش به تو ! اونایی که با زوج واقعی سکس داشتن میدوند همیشه آدم اولش یکم شرم میکنه ، من که داشتم از خجالت و هیجان ذوب میشدم به صورت اوکسانا که نگاه کردم با یه خنده قشنگ پاهاشو از هم باز کرد و کس خوشگلش رو از بین پاهای سفیدش بهم نشون داد ، من واقعا نمیدونستم چیکار کنم و مبهوت اون صحنه شده بودم که صدای خنده جورج بلند شد و دستش رو انداخت روی رون اوکسانا و شروع کرد به مالیدن کسش اوکسانا هم یک پاشو انداخت روی دسته کاناپه و کاملا باز کرد کسشو و شروع کرد به لب گرفتن از شوهرش ، من دیگه داشتم منفجر میشدم که اوکسانا با دست بهم اشاره کرد که نزدیک شم بلند شدم و رفتم نزدیکشون اوکسانا بهم اشاره کرد بیا اینور مبل رفتم اونجا وایسادم و دستمو کردم از بالا توی سینه اش ، باورم نمیشد سینه سفت و سفیدش حالا تو دستم بود ، اوکسانا تو همون حالت کمربندمو باز کرد و منم کمکش کردم و شلوارمو تا زانو کشیدم پایین ، یه نگاهی به کیرم کرد و با چشمک و لبخند و دست نشون داد که از شیو کردنم راضیه و سر کیرمو گذاشت داخل دهنش و یک زبون خیس کشیده شد به کیرم ، وای خیلی لذت بخش بود شوهرش رفت پایین و نشست روبروش جلوی مبل پاهاشو کامل باز کرد ، حالا اوکسانا روی کاناپه دو تا پاهاش باز ، پیرهنش بالا سینه اش تو دست من و در حالی که داشت سر کیرمو تو دهنش مزه مزه میکرد شوهرش داشت کسشو میخورد صحنه بینظیری بود خم شدم و شروع کردم به لب گرفتن ازش چنان زبونشو‌توی دهنم میچرخوند که نمیشد باور کرد این عروسک اینقدر حرفه ای باشه، با دستش کیرمو گرفته بود و من لبشو میخوردم یه چند دقیقه ای شوهرش براش خورد و من دیگه لخت بین یه زن و شوهر بودم اوکسانا پیرهنش رو به کمک من از بالا در اورد و اونم لخت شد ، عجب بدنی عین عروسک بود سفید سینه های خوش فرم و کس بینظیر که حالا خیس خیس بود
ازم خواست گیلاس شرابشو بهش بدم و یه قلپ خورد و باز ازم لب گرفت الان دیگه طعم لباش با شراب شده بود و من دیوانه وار میمکیدمشون ، شوهرش بلند شد و با اشاره به کیر من ازش پرسید خوبه؟ اونم دوباره کیرمو کرد تو دهنش یه لیس زد و بهش گفت عالیه و جفتشون خندیدند ، شوهرش یه پیک برای خودش و من ریخت و اشاره کرد که بریم تو اطاق رو تخت ، اوکسانا گفت نه و میخوام رو کاناپه سکس کنم
منو نشوند وسط کاناپه و خودش رفت یه کاندوم خاردار اورد کشید روی کیرم ، و با دهن کیرمو خیس کرد و نشست روی من اولش کیرمو روی کسش میمالید و منم دست انداختم دور کمرش ، بعد شروع به لب گرفتن کرد ازم و همینطور کسشو میمالید به کیرم، یکم که ادامه داد تمام خیسی کسش رو روی تخمام حس کردم و خواستم بکنم توش خودش دست انداخت کیرمو گرفت و یواش هلش داد توش و یه آه بلندی کشید وای دیوانه کننده بود ، کسش تنگ بود و من شروع کردم به خوردن سینه هاش و اون روی کیر من سواری میکرد جورج حالا دیگه لخت با یه کیر بزرگتر از مال من از پشت بهش نزدیک شد ، اوکسانا سرش رو برگردوند و کیر شوهرش رو لیس زد اونم سرش رو گرفت و کیرش رو هل میداد تو حلق اوکسانا ، چند دقیقه ای تو این حال بودیم که اوکسانا پوزیشن رو عوض کرد و به من گفت پاشو و خودش نشست وسط مبل و پاهاشو باز کرد و با خنده گفت نوبت کیه؟ و چشمک زد ، من برای اینکه خوره بازی در نیارم رفتم سمت میز و یه گیلاس ورداشتم و‌به جورج اشاره کردم که برو، جرج دو تا پاهای ظریف و سکسی و خوشگل زنش رو با دست گرفت و باز کرد خم شد و کیر بزرگش رو فرو کرد داخل و شروع کرد به تلمبه زدن اوکسانا هم زیر بدن شوهرش تقریبا محو شده بود و فقط از اون زاویه من دو تا پاهاشو میدیدم یکم که تلمبه زد چون روی مبل راحت نبود و حس کرد منم خیلی بیکارم بلند شد به من اشاره کرد و گفت your turn ! یعنی نوبت توئه، منم از خدا خواسته رفتم سمت اوکسانا که دیدم بلند شد و به حالت داگی روی مبل شد، باورم نمیشد نزدیک شدم و دیدم کس و کونش بینظیره و سوراخ کونش انگار تا الان انگشت هم توش نرفته ، بی اختیار و بدون اینکه فکر کنم الان کیر شوهرش داخل کسش بوده شروع کردم به لیس زدن کس و کونش ، با زبونم کسشو حسابی خیس کردم و سوراخ کونش رو هم حسابی زبون زدم و با ضربه زبون و دست کشیدن روی پاهاش حسابی ابشو دراوردم و بلند شدم و کیرمو گذاشتم داخل کسش ، خیلی لذت بخش بود و صدای ناله های اوکسانا به همراه موزیک ملویی که پخش میشد یکی از بهترین صحنه های سکس رو تو ذهن من تصویر کرد، همینطور که از پشت داشتم کسشو میکردم انگشتمو کشیدم روی کونش و شستمو گذاشتم روی سوراخ کونش یکم فشار دادم ببینم عکس العملش چیه که دیدم خودشو جمع نکرد و منم یه تف انداختم روی کونش و خواستم که انگشتمو بکنم تو کونش که دیدم شوهرش گفت صبر کن و ژل لوبریکانت رو اورد و خودش ریخت روی کون خوشگل زنش و یکم هم مالیدش ، من همینطور که داشتم کسشو میکردم شستم و کردم داخل کونش با این حرکت من یه آه بلندی کشید ویکم کمرشو داد پایین من چند تایی تلمبه زدم که داشت آبم میومد و خودمو کشیدم عقب یه دونه زدم روی کونش و اومدم کنارش ، اوکسانا بلند شد و دیدم چشماش کاملا خماره و دلش بازم کیر میخواست که سریع شوهرش گفت دیگه بریم تو اطاق و رفتیم سه تایی تو اطاق رو تخت ، اوکسانا به من اشاره کرد که بخوابم و اون اومد روی من و کیرمو فرستاد داخل کسش و شروع کرد لب گرفتن از من و منم سینه هاشو میمالیدم که متوجه شدم جورج از پشت اومده روش و داره سعی میکنه کیرشو بکنه تو کس زنش که الان کیر من داخلش بود ، یکم با جابجا شدن اوکسانا و کمک دست اوکسانا کیر جورج رو روی کیر خودم داخل کس زنش حس کردم ، اولین بار بود که این حرکت رو تجربه میکردم و من تقریبا بیحرکت بودم جورج از پشت سینه های زنش رو گرفته بود و کیرشو عقب جلو میکرد و منم محو صورت زیبا و چشمای حشریش شده بودم که یهو کاملا خیسی تخمام و همزمان صدای آه بلند اوکسانا رو حس کرد و پیش خودم گفتم مرده ریخت ابشو داخل کس زنش و روی کیر من! که متوجه شدم این خیسی از ارضا شدن اوکسانا بود ، من تو همین فکر بودم که کیرم از کسش پرید بیرون و اوکسانا گفت some one is out! ( یک نفر بیرونه) منظورش کیر من بود و با خنده خودش دوباره کیرمو هل داد داخل ، جورج چند تا تلمبه دیگه زد و صداش که بلند شد بلند شد کیرشو در اورد و ابشو خالی کرد پشت اوکسانایی که الان دیگه کامل تو بغل من بود و جفتشون خندیدند و اوکسانا بلند شد و تاق باز خوابید بو منم که چند دقیقه ای بود بیحرکت بودم اومدم روش و شروع کردم به تلمبه زدن و حین تلمبه زدم سینه هاشو یکی در میون میمکیدم و با تند شدن ضربه هام اونم صداش بلند تر شد و بهش گفتم کجا خالی کنم خودمو که گفت روی سینه هام ، نزدیک ارضا شدنم که شد کیرمو دراوردم و کاندوم رو برداشتم و ابمو ریختم روی سینه هاش و اونم شروع کرد به پخش کردن ابم روی بدن بی نظیرش 🥰
تمام این لحظات بینظیر عین یک فیلم سکسی گذشت و من ولو شدم روی تخت و اوکسانا با دستمال خودشو تمیزکرد بلند شد و یک حوله از داخل کمد به من داد و با بوسیدن لب من اظهار رضایتمندی و چشمک و لبخند رفت از اطاق بیرون. بی رمق دراز کشیده بودم که جورج اومد تو اطاق و گفت خیلی سکس خوبی بود و اوکسانا خیلی راضی بوده و من میتونم برم داخل حمام و دوش بگیرم ، خونه دو اطاق خواب بود که یکیش مستر بود ، من داشتم میرفتم تو حمام میهمان و وقتی از جلوی اطاق خواب اصلی رد میشدم دیدم در حمام بازه و اوکسانا داخل وان داره خودشو میشوره، خیلی دلم میخواست برم داخل و باهاش دوش بگیرم که یهو به خودم اومدم و یادم افتاد که جورج گفته برو تو اون سرویس🤪 رفتم دوش گرفتم و حوله رو پیچیدم دور خودم و اومدم لباسامو از سالن اوردم تو اطاق که بپوشم داشتم شورتمو میپوشیدم که دیدم اوکسانا با یک ربدشام کوتاه حریر گلبهی رنگ اومد داخل اطاق ، بی اختیار دستمو انداختم دور کمرش و کشیدمش سمت خودمو شروع کردم به بوسیدن لباش اونم کاملا همکاری کرد و دوباره زبونشو داخل دهن من میچرخوند و خودشو چسبوند به من ! این دختر بی نظیر بود و نمیدونم چرا زن این مری با حدود بیست سال اختلاف سنی شده بود؟ البته خداییش مرده هم خوشتیپ بود و کیر بزرگ خوبی هم داشت 😏
یکم که لب بازی کردیم کیر من دوباره سیخ شد و اوکسانا دست کشید‌ روی شورتمو گفت میتونی دوبار؟ منم با اشاره سر بهش گفتم بله من برای تو صد بار هم میتونم ، با خنده ای از هم جدا شدیم که جورج هم از حموم اومد بیرون و به اوکسانا گفت دیدی گفتم بهت خوش میگذره و اونم با یه خنده معنا دار بهش گفت تو خوشت اومد این آقا منو کرد جلوی چشمات ؟ اونم گفت من عاشق همین کاراتم !
اوکسانا رفت یکم صدای موزیک رو بلند تر کرد و با اون ربدشام سکسی که زیرش هیچی نپوشیده بود شروع کرد به رقصیدن و آواز خوندن ، و یهو گفت ای وای من شامپاین تو فریزر یخ نزنه و دوید سمت اشپزخونه، من شورت و شلوارمو پوشیدمو رو مبل نشسته بودم و داشتم به جورج نگاه میکردم که جای خط بخیه رو روی سینه اش دیدم و متوجه شدم که جراحی قلب داشته ، بهش گفتم که خوبی اونم بهم گفت که این سومین باره که اوکسانا رو با مرد دیگه میبینه و هر بار از دیدن سکس زنش با مرد دیگه بیشتر لذت میبره و قبلا هم دوبار رفتن تو یک کلاب و داخل اطاق گلوری (glory hole) و اوکسانا اونجا برای مردای دیگه ساک زده و خلاصه درد و دلش باز شد و …….
ادامه دارد …

دوستان من عکس اکسانا رو سعی میکنم بزارم ولی واقعیتش نمیدونم کجا میشه تو این سایت عکس گذاشت ،

لطفا اگر خوشتون اومد لایک کنید اگر هم نه فحش و بی احترامی نکنید!

ادامه...

نوشته: مایک


👍 17
👎 3
31901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

913672
2023-02-05 01:40:48 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

0 ❤️

913677
2023-02-05 02:00:59 +0330 +0330

تبریک میگم پرچمتو تو خاک کفار فرو کردی

0 ❤️

913740
2023-02-05 13:18:24 +0330 +0330

یک بار خودت داستان را بخون و ببین چند بار نوشتی باورم نمیشد. تو که خودت در هر مرحله باورت نمیشه چطور انتظار داری بقیه باورشون بشه.
تکه کلام باور را کمتر توی داستانت بکار ببر.
از اولش باورت نشد تا اخرش.

0 ❤️

913741
2023-02-05 13:33:29 +0330 +0330

داستانت خوب بود ولی آبو تابش باید بدی . یهو موقع حساس میگیری خلاصش میکنی.

0 ❤️

913752
2023-02-05 15:54:01 +0330 +0330

دنبال اثبات نباش وتلاش به اینکه به مخاطب تحمیل به واقعی یانبودنش نکن.هرچه نویسنده درمتن یاابتدای داستان تاکیدبه واقعی بودن بکنه جواب معکوس میده.
فقط بدون اغراق احساست رومنتقل کن تا خواننده بتونه تجسم وتصویرسازی بکنه اونوقت دیگه کسی قضاوت نمیکنه راسته یادروغه.
هرچند اینجا توی سایت یه اشتباهی باب شده تاکه داستانی میخونن همه میان میشینن پای قضاوت واینکه راسته یادروغه.واصلا به نوع متن ونگارش واینکه خصوصیات یک داستان خوب رودرنظرنمیگیرن.
خیلی نویسنده هااتفاقاتی که هرگزنیافتاده روجوری بیان میکنن که کسی فکرنمیکنه اصلا اتفاق نیافتاده.ازطرفی هستن کسانی که خاطره واقعی خودشون روجوری مینویسن که کسی باورنمیکنه که هیچ چندتافحش هم نثارش میکنن.
پس این به قلم کسی ربط داره که نگارش میکنه وتمام اصول نوشتن رورعایت میکنه یانمیکنه.
اینجامنتقدواقعی که نظربده انگشت شمارهستن.همه فقط میخونن وسریع بدون هیچ حرفی درموردراست ودروغ میگن وحرف مفت میزنن.

0 ❤️

913805
2023-02-06 02:16:56 +0330 +0330

نمی‌خواد جایی بفرسی 😅
بفرس برای خودم😂😂

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها