هروقت خارید بگو خودم بخارونمش (۱)

1402/09/19

سلام دوستان این داستان واقعی نیست
صرفا جهت سرگرمیه و به صفحه آوردن یه سری فانتزی های ذهنی…
.
پوریام 26 ساله با قد 178 و 80 کیلو وزن یه بدن معمولی با برجستگی زیاد از حد باسن و پاهایی که به لطف باشگاه زیادی از حد برجسته شدن و به شدت کم مو و در واقع بی مو و سفید…از بچگی به خاطر درونگرا بودن و پلتفرم بدانیم چه توی کوچه چه توی مدرسه مورد آزار و اذیت همبازی ها و همکلاسیام قرار می گرفتم که رفته رفته منو درونگرا تر کرد… آزاری که همیشه دوست داشتم و گاها شاید لذت میبردم ولی بخاطر شرم از این لذت نمیتونستم هیچوقت راضی به تجربه ش بشم و نهایت با خود ارضایی با تجسم آدمایی که بهم آزار میرسوندن خودمو ارضا میکردم…تا دانشگاه که قبول شدم اولین ارتباطاتم با جنس مخالف شروع شد متوجه شدم بدنم نه تنها برای پسرها بلکه برای دخترا هم جذابه و از خواسته های دخترا میتونه باسن و پای خوش فرم پارتنرشون توی سکس باشه همین باعث شد یکم اعتماد به نفسم بالا بره و با جنس مخالف ارتباط بگیرم ولی بازم لذت رابطه با همجنسم رو هم میخواستم تجربه کنم ولی نمیدونستم چطور… تو دانشگاه با یه پسری به اسم کاوه صمیمی شده بودم و هر روز با هم بودیم چه تو دانشگاه چه خارج از اون
کاوه برعکس من یه ادم برونگرای خوش مشرب بود و دورش پر از دوست و رفیق و اونجا که اون تایم جدای خودمون، رفاقت صمیمی دوست دخترامون هم ارتباط مارو نزدیک تر کرد…
توی سکس با دوست دخترم هیچ وقت موفق نبودم و اون لذت زو نمیبردم بیشتر انگار موظف به ارضای اون بودم و خودم به زور به انزال میرسیدم با این که دوست دخترم هم ورزشکار بود و اندام فوق العاده ای داشت ولی خب من رابطه م با یک دختر صرفا به این دلیل بود که از شرمندگی افکاری که گرایش به همجنس رو در من نشون بده فرار کنم
خلاصه… توی رفاقت با کاوه خیلی خوشحال بودم و به این فکر میکردم این مسئله رو باهاش مطرح کنم ولی ترس اینکه کاوه جا بزنه یا نظرش درباره رفاقت با من عوض بشه نمیذاشت پیش برم…
با هم باشگاه میرفتیم و شوخی دستی میکردیم کصشر میگفتیم کلا کصخلانه رفاقت میکردیم… یه روز توی باشگاه طبق معمول که وارد شدیم رفتیم توی رختکن آماده بشیم برای تمرین ،کاوه با یه پسری 30-32 ساله شروع کرد به سلام علیک گرم… یه پسر با قدی حدودا 10-15 سانت از من بلندتر، هیکلی و گنده منده و مهم تر از همه خوش تیپ. پیراهن خاکستری که سر سینه ش و بازوهاش داشت پیراهنو پاره میکرد با شلوار پارچه ای راسته مشکی که عضله ی پاهای گنده ش رو میشد توش تشخیص داد
…توی صحبتاس متوجه شدم که همشهری خودمونه اما تهران زندگی میکنه برای کارش و تازه بصورت موقت اومده چند روزی اینجا ماموریت و توی دیالوگاشون کاوه به شوخی گفت عروسی میخوای بری اومدی اینجا قبلش دم بیاری بدنو؟که خندید و گفت نه بابا از محل کار مستقیم اومدم باشگاه اونا مشغول صحبت بودن من لباسمو عوض کردم و توی کل مدت یا نگاهم به اون بود یا گوشام به صداش و سه بار که نگاهش میکردم میدیدم داره مثل جغد به پاها و کونم نگاه های بدی میکنه و همونجا پیش خودم گفتم این اونقدر دختر دورش هستن که لنگ کون من نباشه…
کاوه بالاخره دل کند و اومد شروع کنه عوض کردن لباسش. منم که آماده بودم نشستم منتظر کاوه که دیدم اون رفیق خوش هیکل ما هم چند متر اونطرف تر دم یه کمد وایساد شروع کرد به درآوردن پیراهنش و داشتم خداروشکر میکردم که این هم تو همین مسیر نگاهم به کاوه داره لباساشو در میاره از اولین دکمه پیراهنش که شروع کرد آب تو دهنم جمع شد پیراهنشو دراورد محو سر سینه های با مو(که مشخص بود اصلاح میکنه و تازه در اومده)ورزیده و برجسته ش شدم بازوهای بزرگ فیله کمر فوق العاده… پلک هم نمیزدم… کمربندو باز کرد زیپ شلوارشو کشید پایین درجا کیر و خایه ش انگار از قفس آزاد شد یه قلمبه زد بیرون همون حالت مشغول در گذاشتن وسیله مسئله هاش تو ساکش شد و من نگاهم از کیرش که پشت شورت سفیدش خودنمایی میکرد جدا نمیشد که با صدای کاوه به خودم اومدم
+پاشو بریم دیگه چه مرگته
متوجه شدم که فهمیده زوم کردم روی این پسره،اومدم جمعش کنم گفتم
-بخدا من قد و هیکل اینو داشتم میرفتم شرخر میشدم
+گفت فعلا که ازین هیکل کونشو داری و کونی نشدی
تو دلم گفتم دلم میخواست اما خایه ش رو نداشتم سر تکون دادم به شوخی گفتم اره کص حقی گفتی
خندیدیم و رفتیم و اون روز کل تمرین نگاهم به اون پسره بود و شبش تو خونه داشتم دیوونه میشدم همش اون بدن و اون کیر و خایه جلو چشمم میومد تا نتونستم دووم بیارم و رفتم تو پورن هاب شروع کردم به گشتن یه فیلم که هیکل فاعلش نزدیک و شبیه اون باشه و پیداش کردم و شروع کردم به جق زدن سه بار اون شب جق زدم راحت یک ماه زحمت باشگاهم به هیچ بند شد
گذشت تا چند روز بعد که سه شنبه بود توی دانشگاه کاوه رو دیدم با دوست دخترش که گفت برای آخر هفته میخوان برنامه بچینن بریم ویلای دماوند شون با طاها و من گفتم طاها دیگه کیه که گفت ای بابا همون رفیقم که تو باشگاه دیدیمش
من باز کله م داغ شد گفتم یعنی تنها میاد؟ کاوه جواب داد نه با دوست دخترش
حس و حالم شبیه آدمایی بود که انگار بهشون خیانت شده
دوست دخترم هم اوکی داد و خدافظی کردیم و من تا پنجشنبه درگیر این بودم چطوری از پس این حجم شهوتم بر بیام جلوی این پسره
پنجشنبه صبح دوست دختر کاوه پیچید و گفت نمیتونه بیاد و مشکل پیش اومده واسش و یهو دوست دختر من هم گفت خب اگه این نیاد من کجا پاشم بیام پیش دوست دختر طاها که نمیشناسم و ندیدمش و من هم دیدم اینطوریه گفتم خب هیچی دیگه ظاهرا برنامه کامل کنسل شد
کاوه با دوست دخترش سر همین مسائل دعواش میشه که چرا برنامه رو به هم میزنی و وسیله گرفتیم و هماهنگ کردیم و…
خلاصه اخر این دعوا به جایی ختم شد که مورد علاقه ی من بود
دخترا حذف شدن و برنامه به قدرت سر جاش موند
کاوه به طاها گفت پسرونه میریم و اونم پرسید چرا که کاوه همه چیو توضیح داد اونم گفت حله و حله و حله ساعت 4 حرکته
ساعت 3 ماشینو استارت زدم با کاوه رفتیم سمت طاها
تو کل مسیر فقط و فقط داشتم به بدنش و اون هیکل سکسیش فکر میکردم و کیرم یه سره شق بود و دعا دعا میکردم چیزی نشه پیاده بخوام بشم
رسیدیم جلو در خونه طاها و اومد یه دورس سفید که پوست صورت گندمی و ته ریش مشکیش باهاش فوق العاده شده بود با یه شلوارک کتان سفید که زیرش عضله های دوقل پاش داشت چشمامو کور میکرد و کتونی سفید و این حجم از خوش استایل بودنش بیشتر منو وسوسه میکرد که قید شرمندگی و همه چیو بزنم و کونو باد بدم…ولی نمیشد بازم رفاقتم با طاها برام مهم بود…
تو کل مسیر از آینه فقط داشتم طاها رو میدیدم و هیچی از صحبتا نمیشنیدم فقد متوجه بودم که طاها از کاوه خیلی صمیمی تر و خوش برخورد تر و گرم تره در برخورد اول
نمیدونم چطوری رسیدیم ولی ساعت 7 رسیدیم دم در ویلا…تدارکات و آماده کردیم که پارتی پسرونه سه تایی عالی داشته باشیم… تا خونه گرم بشه زمان برد و کنارش شروع کردیم به مشروب خوردن تا کمتر سرما رو حس کنیم و تو طول شب تا بعد شام میزان وحشتناکی از صمیمیت بین من و طاها ایجاد شد که خودم از خودم انتظار نداشتم
تو تمام شب نگاه های طاها دنبال کون من بود وقتایی که از جلوش رد میشدم میرفتم و میومدم کاملا متوجه بودم و تا شام که آماده شد دیگه همه کامل مست بودیم ولی پاتیل نه و نگاه های طاها به من کاملا جنس کثیف گرفته بود شبیه مرد های تشنه ای که منتظرن یه کس و کونیو فقد پاره کنن و این خیلی برام جذاب بود که احساس موفقیت می کردم با اینکه هیچ کاری برای جلب توجه نکردم
ولی خب بازم دست و پام بسته بود چون کاوه هم بود
شامو که میخوردیم صحبت سکس شد و ادامه پیدا کرد تا بحث سکس با پسر پیش کشیده شد و طاها گفت از دوره راهنمایی من سکسو شروع کردم و پسر میکردم تا بزرگتر شدیم رفتم دخترا رو هم مزه کردم دیدم نه اونا هم خوبن ولی…
کاوه قیافه شو مچاله کرد با چشمای مستی که به زور باز میشد گفت نه بابا کصخل چیه پسر بکنه ادم اخه فک کن کیرتو توی یه سوراخ بکنی زیر اون سوراخ باز یه کیر و خایه آویزونه و اوق زد به شوخی
خندیدیم و ساکت بودم من
طاها وسط خنده به کاوه جواب داد پس لابد کونت گذاشتن بالاخره یا دادی یا کردی دیگه… کاوه هم گفت بخدا بیا ببین دست نخورده
خندیدن طاها خندشو تموم کرد روشو کرد طرف من پرسید تو چی؟
گفتم نه بابا من اصن تو این وادیا نبودم نشسته بودم درسمو میخوندم
کاوه گفت چرت میگه بابا کونشو ببین این مشخصه از بچگی روش کار شده
من و کاوه ازین شوخیا زیاد میکردیم میخندیدیم اونجا هم خندیدیم طاها گفت اره اون حجمو که دیدم اصن معلومه کار اسکات خالی نیست تلمبه خورده
من یکم جا خوردم ازین شوخیش و یکم ذوق هم داشتم اما دیگه این حجم صمیمیت بینمون نبود که اینو بگه ولی بازم حال کردم که کونم کیرشو راست کرده اونم کیری که سابقه پسر کردن داره
شامو خوردیم دوباره طاها عرقو آورد که بشینیم بخوریم من و کاوه هم که نه تو کارمون نبود خوردیم و پاتیل هم شدیم کاوه دیگه راه نمیتونست بره چشمای طاها قرمزتر شدن و هیز تر و کثیف تر
حال منم میزون نبود ولی هنوز می فهمیدم چه خبره که طاها زیر کتف کاوه رو گرفت بلند کرد گفت بریم استخر تو آب یکم ریلکس کنیم بهتر میشی رفتن تو استخر منم که گفتم وااااااای بازم میبینم اون بدن و اون کیر و خایه رو انگار بهشتو بهم دادن مستی از سرم پرید رفتیم تو استخر
کاوه لباساشو به کمک طاها دراورد و رفت تو آب منم تیشرتمو دراوردم که طاها گفت تو کمک نمیخوای گفتم نه درجا تو دلم گفتم کصخل بگو کمک میخوای حداقل یه دست بهت بزنه . که یهو مثل کسخلا گفتم بند شلوارک رو نمیتونم باز کنم کمکم میکنی؟نگاه کردم دیدم اصن بندش بازه که اونم دید اینو گفت بیا بابا تو هم حالت خرابه شیش میزنی از پشت اومد سمتم شورت و شلوارکمو با هم تا زیر کونم کشید پایین قشنگ دوتا لمبر کونم بیرون افتاد
مثلا از عمد نبود با خنده کشید بالا گفت شرمنده من خودمم کمک میخوام ظاهرا دارم همه چیو سریع پیش میبرم… من که فقط تو کونم عروسی بود گفتم نه بابا اشکال نداره پیش میاد ما هم میزاریم پیش بیاد خندید گفت خب پس کمکم کن تو هم تا یخ نزدیم یه تنی به آب بزنیم با یه شورت جلوش بودم و فقط میخواستم حواسم باشه کیرم شق نشه تیشرتشو که درآورد به شلوارکش اشاره کرد گفت یه لطف میکنی دکمشو باز کنی رفتم سمتش چشمم به سینه هاش بود دلم میخواست نیپل سینشو همینطور بمکم دستمو بردم دکمه رو بگیرم اما به کیرش خور دیدم واااای نمیتونم کنترل کنم خودمو به زار و زور درآورد شلوارکشو که دیدم کیرم نیم خیز شده که سریع رفتم تو آب طاها متوجه شد با خنده اومد تو آب گفت دو دقیقه اومدیم تو اب ریکاوری کنیم یه وقت مارو نکنی و خندید با یه خنده ی کوچیک جواب دادم بهش و داشتم از خجالت پاره میشدم که یهو کاوه حالش بد میشه و میره برای تگری دوید که بره توالت به زار و زور خودشو رسوند و فقد صدای تهوع فضای استخرو گرفت من و طاها خودمون حال تکون خوردن نداشتیم که به دادش برسیم فقد طاها نگام کرد با چشای خمار یه پوزخند زد. گفت چه رمانتیک…
بازم چیزی نگفتم لال شده بودم حس میکردم یه قدمی بهشتی وایسادم که درش به روم بسته س یه نیرو میخواستم که این درو باز کنه منو بکشونه داخلش چون میدونستم خودم نمیکنم این کارو
کاوه تو توالت بالا میاورد طاها اینور تو استخر آواز میخوند منم فقط دلم کیر میخواست و با کیر شق تو آبی بودم که بدن طاها هم توش بود و این فکر که کسشر ترین نوع از افکاره هم حشریم میکرد
کاوه جنازشو اورد بیرون گفت من میرم بخوابم کون لقتون دیگه نمیتونم
من و طاها هم چیزی نگفتیم و رفت من گفتم ایول کاوه هم رفت و من موندم طاها جون ولی اگه کاری کنم و به کاوه بگه گندش در بیاد چه گوهی بخورم
هیچ جوره نمی دونستم چه گوهی بخورم
طاها بلند شد جکوزی و روشن کرد که بریم تو جکوزی و تو این مسیر که رفت و اومد نگاهم به کیرش بود که زیر شورت آبیش چسبیده بود و کاملا مشخص شده بود و من آمپر چسبوندم رفت نشست تو جکوزی گفت پاشو بیا بشین اینجا عشق کن
من موندم این کیر شق شده رو چه کنم که گفت بیا اون کیرو ماهم داریم برا ما هم شق میشه
وای خدایا این همه چیو متوجه شده
دستمو گرفتم جلو کیرم اون مسیرو رفتم تا جکوزی و گفتم دیگه شرمنده امشب این بچه دلش یه چی دیگه میخواست برنامه دخترا که کنسل شد دیگه اینم بلاتکلیفه
گفت که چی الان میخوای بهت کون بدم؟
خندیدیم باهم گفتم نه این چه حرفیه بعدا از دلش در میارم
خندیدیم و ساکت شدیم دیدم دستشو برد تو آب یکم اینور اونور کرد خودشو و شورتشو دراورد انداخت بیرون من چشمام گرد شده بود که چی شد؟؟؟؟؟بی مقدمه گفت کیر نمیخوای؟
من سکوت تعجب ترس
+چیه از اولین روز با چشات داشتی آب مارو میاوردی حالا با کونت بیار چی میشه؟
من سکوت تعجب ترس.
+دوس داری زور بالا سرت باشه و انکار کنی که میخوایش؟
با صدای لرزون گفتم چچچییییی داااری میگییی؟
یهو مثه وحشیا بلند شد اومد سمتم تو دو سه قدمی که اومد فقط یه کیر دراز نیمه شق دیدم از اینور تاب میخورد اونر تا بهم رسید بازومو گرفت بلندم کرد رومو برگردوند به بیرون پرتم کرد انگار وزنی نداشتم براش یهو وحشی شده بود آرنجم به کاشی کف خورده بود درد گرفت و ترسیده بودم ولی ذوق و هیجان عجیبی داشتم پاهام تا بالای زانو تو آب بود کونم قمبل شده لبه جکوزی به طرف طاها و بقیه بدنم بیرون جرآت نداشتم برگردم نگاهش کنم حتی دو دستی کونمو چنگ زد شورتمو جمع کرد تو مشتش می کشید بالا که واقعا تخمام داشت میترکید خودشو انداخت روم سرشو اورد کنار گوشم تمام تمرکزم این بود کنار درد تخمام کیرشو که الان به لمر کونم چسبیده حس کنم دم گوشم گفت من این کونو میکنم چه بخوای چه نخوای میدونم میخوای ولی میخوام خودت بگی
ترسیده بودم میخواستم اما هزار و یک اما تو سرم بود
شورتمو بیشتر می کشید بالا میگفت بگو
با صدای لرزون و خفه گفتم میخوام اشک از چشمام یهو سرازیر شد
انگار شکستن این تابو برام خیلی سنگین بود ولی تونستم
بلند شد از روم بلندم کرد اشکمو پاک کرد لبشو چسبوند به لبام و شروع کرد
چند ثانیه منگ بودم بعد من دیوونه تر از اون شروع کردم به خوردن لبش پیچوندن زبونم تو دهنش و مکیدن زبونش
با دستم کیرشو میمالیدم تا شق شه کامل
با یه دستش نیپل سینمو گرفته بود فشار میاد با یکی دیگه کونمو چنگ میزد دیوونه شده بودیم جفتمو جدا کرد خودشو ازم لبه جکوزی نشست به کیرش اشاره کرد که براش ساک بزنم عین گشنه ها افتادم به جونش
یه کیر تیره دراز شاید 22-23 سانت و کلفت که به زحمت نصفش تو دهنم جا شد چند باری دندون زدم که بلندم کرد گفت تا حالا دادی؟صدام از شهوت میلرزید
-نه
+پس کار داریم
منو لبه جکوزی گذاشت پشت بهش قمبل کرده بودم خودشم پشت سرم شروع کرد لیسیدن کونم رو ابرا بودم فقط داشتم کف استخرو چنگ میزدم و ناله م در اومده بود که ناغافل انگشتشو کرد تو که یه دادی زدم گفت چتههههههه یه انگشتت کردم کونده تو برینی هم از انگشت من کلفت تر میرینی مگه غیر اینه
نمیخواستم کاری کنم چشامو بستم فقد سعی میکردم لذت ببرم و خیلی آروم گفتم تورو خدا فقط بکن هرکاری میخوای بکن
با یه جووووون بلند ادامه داد دوتا انگشتشو کرد قشنگ باز کرد سوراخمو اما کیرش بیشتر ازین حرفا بود دراورد باز شروع کرد لیسیدن و تف کردن تو کونم خیلی حس خوبی داشت
یهو یه چیز داغ لبه سوراخم حس کردم فهمیدم کیرشو میخواد بفرسته تو با یه دستش کیرشو تنظیم کرد با یه دست دیگه گردنمو گرفت اورد بالا که کونم قمبلش بیشتر شد فشار داد کیرش سر خورد داشتم درد و از قبل حس میکردم ولی میخواستم و نیاز داشتم به اون درد و لذت دوباره گذاشت و سرش رفت تو دادم در اومده بود فقط جلو دهنمو گرفت و من داد میزدم از درد یا لذت نمیدونم
حوصله کرد و واقعا فقط قربون صدقه سوراخ کونم میرفت که چقدر تنگه چقدر داغه و…
با همین حرفا کل کیرش تو کونم بود نفس نفس افتاده بودم
کیرش یه ربعی فک کنم بی حرکت تو کونم بود و فقد بدنمو کونمو ماساژ میداد تا یواش یواش شروع کرد تلمبه زدن تو تلمبه سوم ارضا شدم و به قدری لذت بخش بود که تو عمرم تو سکس با دوست دخترم اینطوری ارضا شدم یه حالتی انگار به ارگاسم رسیده بودم
گفت به این زودی گفتم بکن فقط با من کار نداشته باش
همون حالت تلمبه زد یکم تا کیرشو در اورد کامل حس میکردم یه چی از بدنم کم شده جاش خالی شده بود انگار اومد لبه جکوزی وایساد پاهاشو دو طرف کونم گذاشت نشست کیرشو تنظیم کرد رو سوراخم با یه حرکت همشو کرد تو
داد میزدم دیگه نه برای من مهم بود کاوه بشنوه نه برای اون فقط تلمبه میزد دستشو دو طرف گردنم گذاشته بود و مثل شیر تلمبه میزد حس میکردم استخون لگنم داره باز میشه و مهره های کمرم جا به جا
کیرشو دراورد بلندم کرد نشست تو جکوزی گفت پشت کن بشین رو کیرم منم اطاعت کردم از زیر آب گذاشت دم سوراخم یواش سرش رفت توم و یکم دیگه نشستم پاهام داشت میلرزیم یهو با پاش زد به پام که سر خوردم و افتادم رو کیرش و تمامش یه جا رفت داخل که خودش دادش از من بلندتر بود اما بعد خندید گردنمو میبوسید گفت کونده ی خودمی جنده
من از پشت سرمو رو شونه ش تکیه دادم اون لبمو میخورد و گردنمو میمکید کونمو با دستش اورد بالا شروع کرد تلمبه زدن که باز ارگاسم نفسمو قطع کرد دومین باری که حتی بدون اینکه به کیرم دست بزنم ارضا شدم
تو همون حالت چن دقیقه تلمبه زد تا ارضا شد و آب داغشو پمپاژ کرد تو کونم از پشت می بوسید منو گفت خانوم خودم شدی دیگه ازین به بعد هر وقت خارید بگو خودم بخارونمش

نوشته: پوریا


👍 52
👎 7
57601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

961632
2023-12-11 00:40:29 +0330 +0330

قشنگ بود،حست منو گرفت واقعا

2 ❤️

961633
2023-12-11 00:41:31 +0330 +0330

بنده هم در خدمتم 😂

0 ❤️

961659
2023-12-11 03:38:39 +0330 +0330

حالا که دوست دخترت بلا استفاده مونده اونو نذری بده ما استفاده کنیم

0 ❤️

961697
2023-12-11 11:04:24 +0330 +0330

فقط اسم باشگاه بدنسازی رو بگو.

3 ❤️

961704
2023-12-11 12:11:16 +0330 +0330

توام قدت بالای ۱/۸۰بودددد؟اسمتم که پوریاس.قد بلند فایده نداره.کیر بلند بهتر به کار میاد.کون نشسته

0 ❤️

961706
2023-12-11 14:41:31 +0330 +0330

چرا همه مفعولا خوشگل و سفید و بی مو هستن
و سایز کیر همه بکناشون ۱۸ با بالا و کلفته؟
فانتزی نیست ایا؟

1 ❤️

961707
2023-12-11 14:42:09 +0330 +0330

ار خیلی از داستانا که به دروغ میگفتن واقعیه واقعی تر بود این داستان تخیلی.
من که خیلی حال کردم و واقعا صحنه هایی که گفتی رو تصور کردم. . منتظر ادامش هستم

1 ❤️

961822
2023-12-12 08:14:42 +0330 +0330

آفرین فوق‌العاده بود

0 ❤️

962219
2023-12-14 13:53:49 +0330 +0330

حداقل ۳۰تا مفعول مختلف کردم اگه زودتر از من آبشون بیاد دیگه نمیتونن از سوراخ بدن،،فقط لاپایی میتونن اونم خیلی سریع باید تمومش کنی،،،نمیدونم تو جطور دوبار ارضا شدی ولی باز خودت نشستی رو کیرش!!؟؟

0 ❤️

962508
2023-12-16 14:36:57 +0330 +0330

قسمت دومشو نمینویسی؟🫠

0 ❤️

962891
2023-12-19 01:14:59 +0330 +0330

❤️

0 ❤️

966084
2024-01-11 00:45:02 +0330 +0330

عالی بود داستانت. مرسی. اینکه یه مردی که خودش زن یا دوست دختر داره و بدنش کاملا مردونه است، طلبه بشه که به یک مرد دیگه کون بده فانتزی خیلی قشنگیه. همیشه چنین چیزهایی رو توی ذهنم تصور میکنم و شما به زیبایی به داستان تبدیلش کردی

0 ❤️