پارسا، آرمین و دیگران (۲)

1401/12/29

...قسمت قبل

بعد از آرمین که مدت زیادی واسم دم دست بود و بهش وابسته شده بودم … تصمیم گرفتم برم سمت کسی که اگه اوکی بود این بار من فاعل باشم ، واسه همین اون موقع ها که دیگه ۱۸ سالم شده بود و یکمی از بچگی دراومده بودم ، به دوستم مهیار کراش پیدا کردم.
مهیار پسر قدبلند و لاغر اندامی بود و خیلی هم حشری به نظر میرسید چون روتین حرف های روزمره مون راجع به کیر و کوس و کون و این جور چیزا بود ، تقریبا راجع به هیچی جز اینا حرف نمیزدیم ، برای همین فکر کردم که چه گزینه ی خوبیه واسه سکس باهاش .
به پیشنهاد من ، قرار بود من و مهیار بعد از امتحان کنکور ، بریم کیش ، خلاصه تمام کارهامونو رله کردیم و دو روز بعد کنکور با هم رفتیم کیش ، اونم دوتایی ، مهیار خیلی اهل فیلم سوپر بود البته از نوع اروتیک و نه کاملش …
شب اول که رسیدیم بعد از تحویل اتاقمون تو هتل ، رفتیم لب دریا و پارک ساحلی ، البته چیزی از دریا که معلوم نبود اما منظره جالبی از نور کشتی ها بود ، بعد که شام خوردیم برگشتیم هتل ، به اصرار من ، مهیار یه فیلم گذاشت ، یه فیلم قدیمی بود راجع به یه پسر دبیرستانی که عاشق معلمش میشه و دنبال کردنشه ، خلاصه هی که فیلم پیش میرفت ، جفتمون داشتیم از شق درد می مردیم ، من موقعیت و مناسب دیدم و گفتم مهیار جق بزنیم؟! مهیار که دو دل بود گفت من خیلی حشری نیستما ، منم با پوز خند یه اشاره به کیرش کردم و گفتم از حجم باد شلوارت معلومه !!! اونم که از حرفم خوشش اومده بود ، گفت باشه بزنیم ، با هم شلوار و شرتمونو کشیدیم پایین ، کیر مهیار قلمی و دراز بود ، از مال من خیلی دراز تر بود اما مال من قلمی !
خلاصه شروع کردیم آروم مالیدن کیرمونو و جق زدن که من دستمو دراز کردم کیر مهیار و گرفتم و شروع کردم به مالیدنش ، یه نگاه انداختم و فهمیدم مهیار با این حرکتم خیلی حال کرده و داره کیف میکنه ، منم سرمو بردم جلو و کیرشو گذاشتم دهنم ، شروع کردم لیس زدن و میک زدن کیرش ، اونم آروم داشت ناله میکرد و چشماشو بسته بود.
همزمان که کیرشو میخوردم ، داشتم با تخماش بازی می کردم و آروم انتهای تخماشو ماساژ میدادم ، مهیار خودشو تو دستام شل کرده بود و داشت تو آسمونا پرواز میکرد ، من خیلی آروم کیرشو تو دهنم میچرخوندم و به لپ هام میمالیدم و همزمان انگشتام و به سمت سوراخ کونش میبردم ، با یه حرکت انگشت وسطم و فرو کردم تو کونش ، اولش دردش اومد و یه ناله بلند کشید اما تقلایی نکرد ، منم کیرشو از دهنم آوردم بیرون با زبونم رفتم رو تخماش ، یواش یواش داشت ماهیچه های اطراف کونش منقبض و منبسط میشد‌.
همینطور که تخماشو میلیسیدم ، انگشتمو هم می چرخوندم ، انگشت شصتم هم گذاشتم دم سوراخش و بالای سوراخش زیر تخماشو ماساژ میدادم و انگشت وسطمو آروم عقب جلو می کردم ، با این حرکتم مهیار دستش آورد سمت کیرشو همزمان با من داشت کیرشو بالا پایین میکرد که یهو یه آااه بلند گفت و آبش با قدرت زیاد میپاشید اینور و اونور و چند قطرش هم پاشید رو صورت من !
من همچنان انگشتم تو کونش بود و با زبونم تخماشو میلیسیدم ، یکم که حالش سر جاش اومد ، من بدون هیچ حرفی ، انگشت اشاره ام رو هم بردم سمت سوراخش ، اون انگار خیلی داشت حال می کرد چون اصلا اعتراضی نداشت ، سرشو برده بود عقب و چشماشو بسته بود و داشت لباشو گاز می گرفت ، من به سختی انگشت دوم هم واردش کردم همچنان با شصتم داشتم زیر تخماشو ماساژ میدادم .
چهار پنج دقیقه ای طول کشید که دیگه طاقت نیاوردم ، بلند شدم نشستم جلوی مهیار و پاهاشو دادم بالا ، اون که میدونست میخوام چیکار کنم ، با چشمای خمارش فقط نگام میکرد و هیچی نمی گفت ، من یه تف انداختم رو کیرم و یکم مالیدمش تا کاملا خیس شه ، بعدم یه تف انداختم رو سوراخ مهیار و کیرم و گذاشتم رو سوراخش ، یکم رو سوراخش مالیدم و تف هارو جمع کردم سر سوراخش و یه هل دادم تا سرش رفت تو ، مهیار یکم کونشو منقبض کرد و ناله ش در اومد ، منم کیرمو تکون ندادم و صبر کردم تا دردش آروم شه ، بعد شروع کردم آروم فشار دادن تا تقریبا نصف کیرم جا رفت ، مهیارم دیگه بیشتر از این طاقت نداشت و داشت خیلی بیقراری می کرد ، منم شروع کردم آروم عقب جلو کردن ، یه دو سه دقیقه که گذشت احساس کردم داره آبم میاد ، به مهیار گفتم داره میاد چیکار کنم؟!
گفت بریز توش ، منم با تمام قدرت فشار دادم که تا ته رفت تو و مهیار یه آااه بلند کشید و من تو کونش خالی شدم.
یکی دو دقیقه تو اون حالت موندم و روش دراز شدم و بعد که کیرم خوابید و از کونش کشیدم بیرون ، کنارش ولو شدم رو تخت ، مهیار خندید و دست کرد زیر تخمام و گفت حالا دیگه کون رفیقتو میذاری؟! پس سهم ما چی میشه؟!
منم که خیلی بیحال شده بودم ولی از طرفی کونمم میخارید ، گفتم اگه قول میدی حالی که من بهت دادم ، تو هم به من بدی ، پاشو سهمتو بردار!
مهیار که انگار دوباره شق کرده بود ، بلند شد پاهای منو داد بالا و یه تف انداخت رو کنم و کیرشو گذاشت دم سوراخم و با یه حرکت تا ته رفت توم !
مهیار که اینجوری دید ، گفت ای کونی ، تو که گشادی!
و شروع کرد تلمبه زدن ، چون یه بار آبش اومده بود ، شیش هفت دقیقه ای طول کشید تا اینکه گفت داره میاد… داره میاد… آاااه … آاااااااه …
همه ی آبشو که زیادم نبود خالی کرد تو کونم و ولو شد روم ، منم که حال کرده بودم و حشرم برگشته بود ، صورتمو بردم جلو و لبشو بوسیدم ، اونم یه مکثی کرد و بعد لبشو آورد جلو و یه لب طولانی از هم گرفتیم .
ما سه روزی که کیش بودیم ، بالغ بر بیست بار کون همو گذاشتیم و به معنای دقیق کلمه داشتیم خشک میشدیم ، حتی فکر کنم دیگه داشتیم تو هتل تابلو میشدیم چون همش تو اتاق بودیم و بیرون نمیرفتیم تقریبا !
بعد از برگشتنمون ، موقعیت خیلی کم پیش میومد ، یه بارم به بهونه مدرک گرفتن ، آخر تابستون رفتیم مدرسه و تو دستشویی من مهیارو کردم و یه ساکم براش زدم ، اما بعدش که نتیجه کنکورا اومد ، من افتادم یه شهر دیگه و از هم دور شدیم ، اما خوب واسه من بد نشد چون… !

ادامه...

نوشته: پارسا


👍 17
👎 1
16201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

919569
2023-03-20 02:22:33 +0330 +0330

پس آرمینه کجا بود .خخخ

1 ❤️

919640
2023-03-20 21:52:20 +0330 +0330

رفیق پایه خیلی حال میده مطمئنه

1 ❤️