پریسا ، مادر ساحل

1402/04/17

چند روزیه که اینجا دارم داستانهای مربوط به مادرزنو میخونم و به نظرم اکثرشون تخیلی و رویاییه . واسه همین سعی کردم داستان خودم را تا جایی که حافظه ام اجازه میده با صداقت کامل بنویسم .
اما تجربه خودم … البته نه با مادرزنم بلکه با مادر دوست دخترم !
من ، امیر ، الان حدود ۴۲ سالمه ، مجردم ، بدنسازی کار میکنم و تجربه سکس با بیش از ده تا زن و دختر مختلف را داشته ام و بقول اکثرشون کیر خوبی دارم و خوش سایزه . مغازه دارم و مشتریام بیشتر خانومها هستند ، وضع مالیم بدک نیست و برای پارتنرهام خوب خرج میکنم و خوبم نتیجه داده ! . حدود ۴ سال پیش با یه زن ۳۰ ساله بنام ساحل آشنا شدم که معمولا با مادرش برای خرید میومد مغازم و از حرفاش متوجه شدم که با شوهرش مشکل داره ( کتکش میزد ، بدقیافه بود ، بهش پول نمیداد ، اهل قمار و رفیق بازی بود و … ) و میخواد با من رفاقت کنه . منم خیلی آروم و طی یک ماه ، باهاش صمیمی شدم و بعد از مدتی روابط جنسی گرمی بینمون برقرار شد و هنوزم با هم هستیم و با هیچکس عوضش نمیکنم ، چون دیوانه وار عاشقمه و عاشقشم . در ضمن هرگز از سکسی که سه سال پیش با مادرش داشتم خبردار نشده و از اون طرف هم مادرش -که تلاش میکنه تا رابطه ساحل رو با شوهرِ دیوثش درست کنه -نمیدونه با ساحل چه روابطی دارم .
… خوشبختانه ساحل برای انواع فانتزیهای سکسی پایه بود ؛ از سکس با محارم بگیر تا سکس کثیف و ضربدری و بی دی اس ام و … و از اونجایی که موقع سکس ، حرفای رکیک بینمون رد و بدل میشد ( مثل مادرتو گاییدم یا کیرم تو کس و کون مادرت … ) همینا باعث میشد این صحنه ها واقعا بیاد جلو چشام و بعداً در تنهایی هم بهش فکر میکردم و عملاً به سکس با مادرش علاقمند شدم . البته مادرش هم هربار میومد مغازم خیلی باهام گرم می گرفت ولی دلیلی بر تمایل به رابطه جنسی نبود . موقع هم آغوشی هام با ساحل ، به شوخی در مورد مادرش و مسائل خصوصی مربوط بهش سوال میکردم و متوجه شدم که این زن ۵۴ سالهٔ خوشگل که چاق تر و کوتاهتر از دخترش بود ، کلی به بدن خودش میرسه ، یائسه است و معمولا زیر لباسش شُرت نمیپوشه و سوتین نمیبنده ، گاهی اهل مشروب هم هست ، بی هیچ خجالتی جلو دختراش لخت میشه و حتی یه بار که با دوستاش مست بوده ، محض خنده ، سر بطری مشروبو مالیده به کوصش . پدرشون تو کیش مغازه داشت و دو هفته ای یکبار میومد تهران و از اونجایی که حدس میزدن با یه زن صیغه ای در کیش هم خونه بوده ، مامان و باباش در یه وضعیت شبیه طلاق اند و با باباشون مث غریبه ها رفتار میکنن ، همه اینا به نفع هدف شیطانی من کار میکرد ! … بله ، پریسا جونِ من یا بقول نوه هاش ، مامان پری ، همون چیزی بود که من میخواستم . اینم بگم که ساحل حاضر بود هر کاری برام بکنه و حتی یه بار موقع سکسمون گفت من کصکشی هم برات میکنم ، گفتم یعنی چی؟ گفت حاضرم از بین دوستام برات کس بیارم و بکنیش ! با اینکه میدونستم این کارو میکنه ، هرگز ازش نخواستم ، چون بعدش خودش دشمنم میشد و نمی خواستم از دستش بدم . بهرحال وقتی ازش خواستم چندتا عکس یواشکی از بدن لخت مامانش بگیره و به من نشون بده ، انجامش داد ؛ … سینه های نه چندان درشت ولی سرحال ، هاله های دور نوک پستوناش قهوه ای رنگ ، یه کم شکم ، پهلوهای تا حدی آویزون شده ، بازوها و رونهای تپل و کون گرد و سفید و «کُصش» که هرچند توی عکسها واضح نبود ولی میشد حدس زد چه محشری اونجا برپاست ! … بیچاره ساحل ، فکر میکرد بدن یه زن مسن رو نشونم داده و به عکسهای مامانش میخندید ، غافل از اینکه منِ روانی ، اتفاقاً عاشق همین بدن بودم و حتی هربار میخواستم با خودش هم سکس کنم ، برای تحریک شدنم به بدن مادرش فکر میکردم … از اون به بعد هربار پریسا جون میومد مغازه ، با الفاظ خودمونی باهاش حرف میزدم و راحت بهش میگفتم که دوستش دارم و اونم همینجوری جوابمو میداد تا اینکه یه روز که تو مغازه باهم تنها بودیم ، وقتی خواستم از پشتش رد بشم ، دیدم به خودش هیچ تکونی نداد و من کاملا با کونش مماس شدم ، همین قضیه بهم جرات داد تا دوباره لمسش کنم ، دستشو بگیرم تو دستم و ببوسم و نهایتا یه بوس کوچولو رو صورتش .‌ البته هر کدوم از اینا به همراه کلی مخ زدن انجام میشد که تخصص بنده اس ! و خلاصه بعد از کمی معاشقه ، ازش اجازه گرفتم که باهاش تماس بگیرم و رفت . از همون شب باهم مداوم چت میکردیم (و متوجه شدم که شوهرش یا بابای ساحل ، بیشتر باهاش آنال سکس داشته و برای همین از این کار نفرت داشت) تا دفعه بعدش که اومد پیشم … ، از داخل ، مغازه رو قفل کردم ، بغلش کردم و کلی وقت از هم لب گرفتیم ، لباش قلوه ای و حالت آبکی داشت که بعدا فهمیدم ژل تزریق کرده … ، یواش دستمو از بالای شلوارش بردم داخل و کصشو لمس کردم . شرت نداشت ، کصش بدون مو ، فوق العاده نرم ، داغ و کمی مرطوب بود . ترسیده بود و نذاشت ادامه بدم ، با اینکه یائسه بود ولی خشکی واژن نداشت و کصش خوب خیس میشد و وقتی انگشتامو بو کردم ، بوی تند ترشحات کصش حالی به حالیم کرد . بهرحال دفعه بعد بیشتر همدیگرو دستمالی کردیم و یه ساک نصفه نیمه هم برام زد ، تا اینکه بالاخره راضیش کردم ببرمش طبقه بالای مغازه ، که شامل یه اتاقک و دستشویی بود و با ساحل هم همونجا سکس میکردم . قرارمونو تنظیم کردیم برای صبح زود یه روز شنبه ، خیابون خلوت و اکثر مغازه ها بسته بودن ، از ساعت هفت که اومدم داخل مغازه ، چشمم به در بود تا اینکه پریسا جون ساعت هفت و نیم رسید و خیلی سریع اومد داخل . دل تو دلم نبود و کیرم از شب قبلش رو حالت شق شده ثابت شده بود اما به محض دیدنش از شدت استرس خوابید ! . یعنی میشه من بدن لخت مامان ساحلو ببینم و بکنمش ؟ مغازه رو از داخل بستم و رفتیم بالا . میدونستم که حداقل تا ساعت ده و نیم مزاحمتی نداریم .

     همون اول کار که فقط مانتو روسریشو درآورده بود ،  همدیگرو بغل کردیم و مثل وحشیا لب و لوچه همو خوردیم و همزمان دستمو از پشت بردم روی ساپورتش و لپای کونشو با دوتا دستام چنگ میزدم . مثل دخترش فرز و پرتحرک نبود ولی همین وقار و سنگینیش یه جورایی بهم حال میداد . موهاشو بالای سرش بسته بود ، یه پیرهن یقه باز پوشیده بود و یه خال برجسته پایین گردنش داشت که تا حدی تو ذوق میزد ، چاک پستوناش دیده میشد و اومدم یکی از ممه هاشو درارم و بخورم که گفت صبر کن عزیزم ، روتو اونور کن تا خودم لباسامو درآرم . اینجور مواقع حتما یه سورپرایزی در کاره برای همین با کمال میل گفتم «چشم ، قربون نوک سینه هات برم» و رفتم رو به دیوار نشستم . در حین لخت شدنش همش میگفت برنگردیا ...... ،  بعد از دو دقیقه ،  گفت حالا میتونی برگردی ، برگشتم و دیدم در حالی که فقط یه شورت اسلیپ مشکی پوشیده ، داشت رژ لباشو با دستمال پاک میکرد .... ، دستمالو پرت کرد و جفت دستاشو زد به کمرش ، شکمشو داد توو و سینه هاشو داد جلو و پای راستشو به حالت نوک پنجه قرار داد . مات اندامش شده بودم ، با عکسهایی که ساحل ازش گرفته بود خیلی فرق داشت تمام بدنش بدون موبود ، لیزر شده بود ، سینه هاش دعوتم می کرد به مکیدن و دو طرف کصش از کناره های شرتش زده بود بیرون ، روی زانوهام دو قدم رفتم به سمتش و لبمو از رو شورت گذاشتم روی کصش و بوسیدمش و دستامو بردم سمت کونش ، شرتش بوی نویی می داد و خواستم بکشم پایین که گفت صبر کن خودم درمیارم ، در حالی که شرتشو در میاورد ، منم تمام لباسهامو با سرعت برق درآوردم ، جلوش نشستم و ازش خواستم یه پاشو بزاره رو زانوم تا لای پاهاش باز بشه و به کصش مسلط باشم ، وااااای یه کس صورتی که لای پاهای چروکیده و کلفتش از لای چاک کس بیرون افتاده بود ، بوی زن رو حس میکردم ، بی اختیار زبونمو کشیدم بهش و شروع کردم به لیسیدن از پایین تا بالاش ، به چشم بهم زدنی کیرم سیخ شد ، کس تپلش کل دهنمو پر کرده بود ، گاهی چوچولشو تو دهنم نگه میداشتم ، مدام میگفت قربونت برم میخام بخابم ... ولی من مث سگ لیس میزدم . بالاخره طاق باز خوابید و شروع کردم به لیسیدن سوراخ کس و کونش ، زبونمو میکردم تو سوراخش و گاهی کل کلوچه کصشو گاز میگرفتم ، چشاشو بسته بود و نوک سینه هاشو با دوتا دستاش گرفته بود و میکشید بالا . شکم برجسته اش که چند تا تَرَک بلند روی پوستش دیده میشدُ لیس زدم و دهنمو رسوندم به نوک پستوناش و پنجه هامو لای انگشتاش قفل کردم و بردم بالای سرش ، نوک سینه چپشو گرفتم تو دهنمو با زبونم باهاش ور میرفتم ، همین کارو با سینه راستش کردم ، پستوناش مثل کیسه فریزری بود که توش آب کردی ، در همون حال بوی عرق زیر بغلش که با عطر مام مخلوط شده بود ، منو برد به سمت خودش ، زیر بغلشو لیس زدم ، طعم عرقش دیوونه ام کرده بود . سر کیرم با کصش برخورد میکرد ، شروع کردم به خوردن لباش ، در حالیکه کیرم روی کصش لیز میخورد ، سر کیرمو جلوی سوراخش تنظیم کردمو دادم داخل ، با اینکه گشادتر از کس ساحل بود ولی هنوز برای کیر من خوب بود . آه عمیقی کشید و شروع کردم تلمبه زدن ، تاپ تاپ صدا میداد و پریسا میگفت قربون کلفتیش برم ، بعد آروم تر شد و دیدم زیر لب داره چیزی میگه ، گفتم چیه خوشگلم ، گفت «من آبم اومد » خندیدم و گفتم مگه تو هم آب داری ؟!  منظورش این بود که ارضا شده ، دراز کشیدم کنارش و نوک سینه هاشو نوازش کردم ، گفت نکن حساس شده ، بعد خواست بره خودشو بشوره . دستاشو گرفتم بلندش کردم و رفت سر توالت فرنگی نشست . رو عادتی که با ساحل داشتم در دستشویی رو باز گذاشتم و ایستادم که شاشیدنشو ببینم . شکمش که حالا کاملا قلمبه شده بود مانع از دیدن کصش میشد ، سرشو آورد بالا و گفت نمیخوای بری اونور ؟ درو ببند ! گفتم میخوام وقتی جیش میکنی ببینم . گفت نه ! خدا مرگم بده ، برو دنبال کارت . همین حرفش بیشتر حشریم کرد ، اومدم بالا سرش و با پررویی گفتم خواهش میکنم بزار دستمو بگیرم زیرش ! .... از من اصرار و از اون که نمیتونم و شاشبند میشم و .... و آنقدر بوسیدمش و التماسش کردم تا از خجالت ، دستشو گذاشت رو صورتش و آروم صدای قطرات شاشش که میریخت تو فرنگی رو شنیدم ، دستمو بردم زیرش و جریان گرم شاش پریسا که میریخت روی دستمو حس میکردم . شلنگ رو برداشتمو همونجا دستمو آب کشیدم و بعد آب رو گرفتم سمت کصش و شروع کردم به مالوندنش .‌ همونجوری که ادامه دادم ، سرشو گذاشت روی شونم و کیرمو گرفت تو دستش . فهمیدم برعکس چیزی که گفته ، هنوز ارگاسم نشده . دستم با مایع لزجی که از کصش میومد بیرون ، لیز میشد . انگشتمو بردم سمت سوراخ کونش که تو اون وضعیت زده بود بیرون و سفت شده بود . لای پاهاشو کامل شستم و لباشو بوسیدم . اونم کیرمو بوسید و پاشد رفت بیرون . فهمیدم که بخاطر اینکه کیرم یه بار رفته تو کوصش نخواست ساک بزنه واسه همین خودمو شستم و خشک کردم و رفتم کنارش نشستم و با یه چشمک اشاره کردم که تمیزش کردم ، ازم خواست بایستم و در حالت وایساده شروع به لیس زدن و بعدش شروع به ساک زدن کرد . می گفت سرشو خیلی دوست دارم . منم با تمام وجودم گفتم «پریسا کیرم تو دهنت ، کیرم تو کسسسست» . اولین بار بود یکی از فانتزیام واقعی میشد . گفتم کونتو قنبل کن ، بردمش به حالت داگی و خودم رو دو زانو شروع به لیسیدن کونش کردم ، سعی کردم زبونمو بکنم تو کونش ولی نرفت ، یه تف به کصش انداختم و با دستم مالیدم به لبه های داخلش و با یه تف هم ، کیرمو خیس کردمو از پشت کردم تو کصش . تلمبه زدنو شروع کردم در حالی که پهلوهاش تو دستم بود و عقب جلو میکردم گاهی انگشت شصتمو میکردم تو سوراخ کونش . دفعه اول کونشو تکون داد که نکنم ولی بعد که دید ول کن نیستم بیخیال شد و شروع کرد به چرخوندن کصش که کیرم داخلش بود . آبم داشت میومد و حس میکردم که پریسا از حال رفته ، دستمو از زیر بردم سمت چوچولش و باهاش بازی کردم که دیدم یهو پریسا بلند گفت ، «امیر کیرت تو کصم» ! . تعجب کرده بودم ، چون برعکس من ، اصلا کلمات رکیک بکار نمیبرد ، پریسا ارگاسم شده بود و همون موقع منم آبمو ریختم تو کصش و فقط تونستم بگم «منم شدم» . کیرمو درآوردم و پریسا دستشو گذاشت رو کصش و برگشت که طاقباز بخوابه و به من گفت یه دستمال بده ، سریع یه دستمال آوردم و گرفتم زیر سوراخ کصش و آبمو که داشت از داخلش میریخت بیرون ، تمیز کردم . 

بعدش بوسیدمش و … ولی نمیدونم چرا ، حتی یک لحظه هم ، دیگه دوست نداشتم پیشم باشه و میخواستم سریع بره . کمکش کردم لباساشو پوشید و راهیش کردم . بعدها هرچند با یادآوری اون روز ، بارها خودمو ارضا کردم ! و تک تک لحظه هاشو یادمه ولی دیگه دوست نداشتم با پریسا رابطه داشته باشم و علیرغم اینکه تا مدتها گیر داده بود تا باز هم سکس کنیم ولی بهانه ای پیدا کردم و رابطمونو خاتمه دادم . الانم بزرگترین نگرانیم اینه که ساحل از این قضیه بویی ببره …
خوش باشید .

نوشته: امیر


👍 6
👎 20
79901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

936791
2023-07-09 01:46:59 +0330 +0330

امیر جان قبول نیست اشاره به ماشینت نکردی که ۲۰۶ سفید داری 😁

1 ❤️

936808
2023-07-09 03:43:43 +0330 +0330

سلام
من دیس لایک دادم با اون طرز نوشتنت حال نکردم آدم خسته میکنه خوندن داستانت همش باید کلیک بکنی تا بره جلو خود داستان بدک نبود ولی استخون بندی شو دوست نداشتم .پس تو پیرزن بازی میکنی .خخخخخ

1 ❤️

936828
2023-07-09 07:23:11 +0330 +0330

احمد ۹۱۳ واقعا از نظر تو جز خودت کسی کص ندیده؟
مگه ایزوتروپ پرتوزای هیدروژنه؟ کصه دیگه!

1 ❤️

936834
2023-07-09 09:05:37 +0330 +0330

این خاطره واقعی ترین حالت ممکن و داشت چون شاید برای بیشتر اقایون اینجا اتفاق افتاده که دلباخته و وابسته ی یه خانوم سن بالایی بشن برای اینکه بدستش بیارن و باهاش سکس کنن ولی موقع عمل میفهمن چه اشتباهی کردن و فقط میخوان زودتر تموم بشه… درود بهت درست نوشتی و خوب

0 ❤️

936860
2023-07-09 15:46:17 +0330 +0330

خانوادگی جنده تشریف دارن

0 ❤️

936882
2023-07-09 19:01:26 +0330 +0330

مشتی مخ کارگرفتی.ریرم تواون مغازت.الان چی اومدی تعریف کردی.برج میلاد تو کونت.با میل گرداش

0 ❤️

937035
2023-07-10 22:35:03 +0330 +0330

نویسنده از اوناست که بهشون میگن حبیب
حبیب کیه سریال لیسانسه ها امیدوارم معرف حضور باشع
تو هرکی بهت میگه ساام یه داستان براش میسازی
یکی از امثال تو هم تو محل ما هست ، همه رو کرده مگه اینکه خلافش صاحب بشه
داستانی داریم با یه مشت جقی افسار گسیخته

1 ❤️