کردن عمه فریبا

1402/05/03

سلام رضا هستم ۲۹ ساله و ساکن یه کلان شهر های کشورمون ایران . این ماجرا مربوط به چند ماه اخیر هست . بخاطر شغل پدرم وضع مالی نسبتا خوبی دارم و خودم هم تدریس و فعالیت دارم و درآمد متوسطی دارم . مختصر و مفید اصل ماجرا را مینویسم . بابت ادامه تحصیلاتم و چند تا مقاله در حد آی اس آی که روشون کار کرده بودم و دنبالش بودم به سرانجام برسه و به سفارش استاد قدیمی خودم عمل کردم و برای داشتن رزومه قوی توی سمینارهای مرتبط با تحصیلاتم چه داخلی چه خارجی (کشورهای نزدیک و نه چندان گرون قیمت از لحاظ هزینه های سفر )اگر شرایط مالی و شرایط کشور مرتبط اجازه میداد شرکت میکردم تا بتونم توی رشته تحصیلی خودم هر میزانی میشه پیشرفت آکادمیک هم بکنم . خلاصه ترکیه یه سمینار بود و استادم گفت حتما برو
و بزرگان این رشته ۳ روزی اونجا هستند و مهیا کردم شرایط سفر را یه روز قبل اینکه پرواز داشته باشم و برم عمه فریبام که چند سال از من بزرگتره اومدن خونه بابا اینا و خبر دار شد که من عازم سفر کجا هستم و بهم زنگ زد و حرف زدیم و شروع کرد عمه فریبا به تعارفات و بازگوی خاطرات کودکی و نوجوانی و چه زود بزرگ شدی و کاش باز با هم بازی میکردیم و کاش میدونستم زودتر منم دوست داشتم بیام و شوهر عوضی من بابت کرونا و گرونی و…چند ساله ما را بیرون نبرده و… ته حرفا گفتم به عمه تعارف کنم چیزی میخواین سفارشی دارین بگین و گفتن نه سلامتی شما و تشکر کرد و خداحافظی کردیم .سه چهار ساعت بعد عمه پیام داد توی تلگرام که اگه زحمت نیست و پولش را میگیری یکی دوتا سفارش داشتم ولی کسی چیزی نفهمه . گفتم که بفرمایین . گفت خجالت میکشم بگم . گفتم بگین راحت باشین منو شما که با هم این حرفا را نداریم . رفتم تلگرام و اونجا اول سفارش لباس ست جین کامل‌ شلوار شورتک و پیراهن … واسه خودش داد . بعد گفت اگه لباس قشنگی دیدی بخر . گفتم چه لباسی ؟ مجلسی؟ رسمی؟ نوشت نه لباس زیر ست و علامت میمون خجالتی را گذاشت . گفتم چرا خجالت و مگه چیه و چشم اگر بود جایی که مناسب بود میگیرم و رنگ ؟ مشخصات ؟ که چندتا عکس اینترنتی فشن از ست های لباس زیر برای من فرستاد و نوشت توی این رنگ و مایه ها باشه و وسط عکسها که فرستاد توی یه عکسها که تبلیغ ست نبود و در واقع تصویر یه خانم سکسی بود با لباس و کنار تصویر هم تبلیغات سکسی بود و نه تبلیغ اون ست و توی اون تصویر یه گوشه ش عکس یه ویبراتور برقی مخصوص ارضای زنان بود . عکس را ریپلای کردم گفتم ویبراتور هم بله؟ نوشت چی؟ زد کوچه علی چپ،خودشو و گفت اشتباه شده و بعد نوشتم راحت باش اگه میخوای بگو . نوشت از نت عکس دانلود کردم اینم اشتباه شد و معنیش را نمیدونستم و منظورم ست لباس بود . نوشتم هر چی میخوای را بگو نترس و بدتر اینام بخوای و بشه برات میارم مگه من و تو این حرفا را داریم؟ نوشت فرودگاه نگیرن ازت چیزی؟ گفتم میپرسم و خلاف نمیارم . نوشت اون که گفتی خلافه ؟ گیر میدن؟
نوشتم نمیدونم . ولی دیلدو و اینا را میدونم خلافه و ببینن گیر میدن . نوشت عه چه حیف !!! اونجا بود فهمیدم عمه فریبا خودش خارش داره و دوسداره ویبراتور و دیلدو و این وسایل را ولی خجالت کشیده و در پشت حرف لباس بهم رسونده اگه میشه برام بیار . نوشتم این وسایل داخل کشور که هست میتونی بخری ها . گفت نمیدونم بی خبرم و همینجوری گفتم و خواست بپیچونه . نوشتم دیلدو بزرگ یا کوچیک دوست داری و استیکر خنده گذاشتم ؟ نوشت خیلی بیشعوری و علامت عصبانیت گذاشت . نوشتم سایز چند؟ نوشت فکر کن برای مامانت میخوای و علامت استیکر خنده گذاشت . نوشتم من اونا نمیدونم ولی فکر کنم شما سایز بزرگ میخوای .‌نوشت بیشعور و بی ادب و نزاکت هرجوری دوس داری فکر کن و علامت خنده . نوشتم کلفت بزرگ و سفیدش خوبه؟ نوشت برای کی؟ گفتم برای همونکه سفارش میدی؟ گفت من سفارش ندادم و استیکر خنده . کلی چت کردیم تا بالاخره گفت اگه دردسر نمیشه و میشه برام بیار ولی برای خودم نمیخوام ها و به یه دوستم گفتم داری میری ترکیه گفت اگه از این چیزا گیر آورد بگو برای من بخره پولش را هم میدم . دیگه ذهن من مشغول سفارش عمه شد . رفتم سفر ترکیه و سمینار رفتم و خیلی هم مطالب خوب و دوستان خوبی اونجا بود که ازش بهره بردم و اوقات بیکاری چند جا رفتم برای لباس جین و خریدم و ست شورت سوتین هم خریدم و مشورت کردم گفتن از وسایل جنسی چیزی ببری ایران توی فرودگاه میگیرن و دادگاه هم میفرستن و آبرو ریزی داره و بی خیال بردن وسایل جنسی بشو . برگشتم ایران و یه کیف کوچیک مخصوص پارچه ای جدای وسایل خودم برای عمه خریدم . وقتی برگشتم شب بود و بد موقع ولی تلگرام پیام دادم سلام برگشتم و سفارش شما هم انجام شد . دیگه تا رسیدم خونه دوش و شام و موقع خواب دیدم عمه فریبا نوشته اولین فرصت چه موقع میتونی بیای ببینمت ولی کسی نفهمه که چی خریدی واسه من و مراقب باش لو ندی ماجرا را که آبروم میره . گفتم چه وقت خودت میدونی؟ گفت صبح خونه تا ظهر تنهام . میتونی بیای؟ نوشتم ساعت چند؟ نوشت ۹ اینجا باش . صبح یه ادکلن مشتی داشتم با بوی خیلی خوب چند تا پاف زدم به خودم و داخل اون کیفی که وسایل عمه بود و توی راه هم‌ یه شاخه گل رز قرمز خریدم و گذاشتم روی وسایل و بردم خونه عمه فریبا که توی یه مجتمع آپارتمانی وسط شهر ساکن هستن . از آسانسور پیاده شدم دیدم در آپارتمان نیم بازه و عمه فریبا منتظر منه با لباسهای راحتی که پوشیده بود . رفتم داخل و اول بوس کردیم همدیگه را و انگار تفاوت داشت این دیدار ما با تمام دیدارهایی که داشتیم و عمه که حدود ۱۰ سالی از من بزرگتر بود مثل دختر های ۱۴ ساله خنده های مسخره میکرد و حرفای اونجوری میزد که خب چه خبر و چی شد؟ و اوکی شد ؟ خوب بود ؟ … وسط حرفاش گفت چندتا را کردی ؟ و خندید . عمه فریبا چشمای میشی درشت و موهای خرمایی و بدن هیکلی و سفید و رون و کون بزرگ و سینه های قلمبه ای داره و از اون زنهای خیلی حشری هست و میدونستم از حرفای دیگران که مجرد بوده خیلی سر و گوشش میجنبیده . اون روز یه دامن مشکلی تا زانوهاش پوشیده بود با یه تاپ چسبون زرد کمرنگ و هنوز بوی شامپو و حمام میداد و مشخص بود صبح رفته حمام . یه چایی آورد و منم نشسته بودم روی کاناپه توی حال و شروع کردیم حرف زدن که گفت نگفتی اونجا هوا چطور بود؟ اونجا چیکارا کردی؟ منظورش این بود یعنی کوس کردی اونجا؟ گفتم اونجا که نه هواش نه زمینش به خوبی اینجا نیست و خندیدم . حرف پول شد و هزینه های وسایل که آوردم براش و شروع کردیم تعارف کردن و گفت اگه پول نگیری نمیپوشم اصلا و ببر شون همشون را و یهو گفت کیر مصنوعی شد بیاری واسه م؟ وقتی اینو گفت خندیدم گفتم تو که گفتی برای دوستم میخوام و سوتی دادی . خندید گفت نه منظورم برای دوستم بود . بحث رسید به شوخی که مگه طبیعی کم هست و چرا مصنوعی و … گفت نیاوردی دیگه حالا فضولی هم میکنی و خندیدیم . گفت جین را پولش را بگیر حداقل چون گرون هست . گفتم بپوش ببینیم اندازه است بعد اصن میپسندی و اصرار کردم و پا شدم لباس را در آوردم و خواستم کمک بدم بپوشه که گفت بی تربیت جلو تو لباس عوض کنم؟ گفتم اره مگه چیه؟ گفت حیا نمیکنی؟ گفتم پاهات لختن و موهاتم پیدان و لباس بی سوتین هم پوشیدی همه جات مشخصه حالا چیو ندیدم که بخوام ببینم ؟ گفت هیز هم تشریف داری . گفتم پاشو بکن پات ببینم شلوار جین اصن میره پات با اون کون گنده ت؟ گفت بد جور بی شرفی و خندید . گفتم بپوش ببینم . گفت برم اتاق بپوشم بیام ببین . رفت و شلوار و پیراهن جین را پوشید و برگشت گفت چطوره؟‌ بهم میاد ؟ گفتم جووون کوس بودی کوس تر شدی . گفت بی شرف خجالت نمیکشی؟ گفتم تو مگه خجالت میکشی و خندیدیم . گفتم پس بقیش را پرو کن ببینم . گفت چیو؟ حتما دیلدو و ویبراتور هم آورده بودی میخواستی جلوت امتحان کنم و خوب شد نشده بیاری و خندیدیم . گفتم شورتک جین را بپوش ببینم . گفت نه اون جلوی تو خوبیت نداره .همینجور که ایستاده بود رفتم جلو و دست انداختم به دکمه شلوارشو باز کردم و‌ گفتم شورتک را بپوش ببینم . گفت زشته جلوی تو . گناهه . گفتم زود باش ببینم . گفت بی حیایی خیلی ولی انگار خودش هم منتظر بود من بگم اینکار را بکنه و نشست روی کاناپه و شلوار جین را در آورد و گفت چشماتو درویش کن و یه شورت معمولی خونگی سفید پاش بود که قشنگ مشخص بود یه کوس قلمبه توش هست . شورتک جین را با زحمت پوشید و رون های گنده ش و لبه های کونش از پاچه شورتک بیرون بود و تنگ بود حسابی ولی بهش میومد . گفت دیدی؟ خوبه؟ گفتم بچرخ ببینم . یه دور هم زد و بی اختیار زدم روی کون گنده ش و گفتم عجب چیزیه هر روز بزرگتر میشه . گفت بی ادب نشو دوباره . بهش گفتم حالا ست ها را هم تست کن ببینیم خوبن . گفت عمرا اگه جلوت ست بپوشم . یکی ش را برداشتم از لبه میز و باز کردم و گفتم بپوش نترس نمیخوام که بخورمت . گفت نه . منم باز دست به شورتک‌ شدم و دکمه شورتک را با زور باز کردم و اون فقط میگفت زشته و عیبه و گناهه و کسی بفهمه چی میگه و… ولی من باید می دیدم لخت عمه را چون توی خرید ست ها پیش خودم یه فکرایی کرده بودم . عمه فریبا واستاده بود و من دکمه ها پیراهن جین زنونه را هم باز کردم و سینه هاش را که بزرگ و خوش فرم بودن دیدم و گفتم جووون چه ممه هایی که گفت خاک بر سر ندید بدیدت و خندید و تا خواست پیراهن را در بیاره کامل و دوتا دستش درگیر در آوردن پیرهن بود شورتک که دکمه ش را باز کرده بودم با شورت سفید زیرش بدون حرف و مقدمه و اجازه دادم پایین و تا زانو کشوندم پایین که یدفه جیغ کوچیکی زد و خم شد که من نبینم مثلا کوسش را و گفت بی حیا ول کن . وقتی خم شد کون سفید و بی مو و تمیزش را دیدم و گفتم شوهرت چند بار میکنه در هفته؟ گفت چشمت کور بی شعور گفتم‌ هر شب نکنه بهش میدی؟ گفت فضولیش بهت نیومده . گفتم ست را بزار خودم تن تو کنم و ببینم . گفت تو زده بالا انگار و دست خودت نیست؟ گفتم نه اینکه از تو نزده بالا؟ گفت من دیشب کارمو کردم و صبح هم حمومش را رفتم تویی که زده بالا . گفتم جووون و خندیدیم . با اصرار و هر زحمتی بود شورت و شورتک را هم از پاش در آوردم و نشست روی مبل و پاهاش را روی هم گذاشت و خم شده بود که کمتر دیده بشه سینه و کوسش . بهش گفتم چه سفید و بی مویی ؟ گفت بی شرف لیزر کردم خب . ست را در آوردم از توی پک و بسته بندی که بهش بپوشونم . گفت بزار خودم بپوشم . گفتم نه دوست دارم من تن تو کنم . گفت عجب غلطی کردم بهت گفتم . گفتم نه اتفاقا خوب کاری کردی . همونجور که نشسته بود روی کاناپه و خم شده بود و پاهاش را روی هم فشار میداد نشستم تا شورت را بکنم پاش . اما نمیزاشت و میگفت بزار خودم پام میکنم . دوتا مچ پای کلفتش را یواش گرفتم و از هم باز کردم همینجور که کف پاهاش روی زمین بودن و خواهش کردم بیاد جلوتر و اومد لبه کاناپه و شورت را که خواستم پاش کنم و پاها را بالاتر گرفت کوس سفید بی مویی دیدم که خیس و قلمبه است و ازش ترشحات لای رون پاها و چاک کوس مالیده شده و غیر ارادی با دوتا دستام پاهاش را دادم بالاتر و از هم بازترشون کردم جوری که دیگه کمر عمه رسید به تکیه گاه و گفت دیدیش دیگه ؟ کافیه ول کن حالا بزار بپوشم . ولی دیگه خودمم نمی فهمیدم حالم را . نه که نکرده و ندیده باشم ولی کوس به اون همه چیز تمومی ندیده بودم و سرم را بردم لای پاش و رون ها را بوسیدم و عمه گفت دیدی کار خودتا کردی و ساکت شد . منم چندتا بوس از دور کوس تمیز و سفیدش کردم و افتادم به لیس زدن کوسش و اونم انگار خیلی وقت بود کسی براش نخورده بود بدون هیچ حرفی سعی میکرد خودشو جوری قرار بده که بهتر بشه لیسش بزنم و پاهاش را هم بالاتر میگرفت و با یه دستش سعی میکرد کلیتوریسش را به سمت ناف بکشه که بیشتر قابل لیس خوردن باشه و منم هر کار بلد بودم میکردم تا لذت بیشتری ببره و شروع کرد به چرخش کپل و کمر و راهنمایی من که کجاشو بیشتر بخورم . ده دقیقه ای لیسش زدم و کونش را هم باهاش ور رفتم و انگشت کردم . بعدش پا شدم و شلوارم را درآوردم و بدون اینکه فرصتی بدم بهش کیرمو همونجا روی کاناپه فرو کردم توی کوس گنده و گشادش و خم شدم سینه هاشم خوردم و اونم چشاش را بسته بود و فقط ناله میکرد و لذت میبرد . گفتم چطور ارضات کنم ؟ گفت باز بخوریش من ارضا میشم . دوباره نشستم و پاهاش را دادم بالا و سر کردم لای روناش و خوردم هر جور که گفت تا شروع کرد به التماس و خواهش و یواش یواش نه نه تو را خدا آروم وای الان جیش میکنم و… تا لرزید و ارضا شد . جوری ارضا شد که من حس کردم اصلا از حال رفت . پا شدم و بهش گفتم خم بشه و به شکم بخوابه و یه متکا راحتی ها که روی مبل بود برداشتم گذاشتم زیر شکمش و حالتی مثل داگ استایل افتادم روی کوس و کونش و سینه هاشو از زیر چنگ کردم و تا دسته فرو کردم و اونم ناله میکرد و خواهش کرد زود بیارم آبم را و مبادا توش بریزم و منم روی دلش رفتار کردم و آبم را ریختم روی گودی کمر و کون سفید و بزرگش و پاک کردیم و لباس پوشیدیم . بعد اون روز دو سه روز باهام سرسنگین بود تا باز خودش بهم گفت که باهام یه کاری داره و فرصت بشه خواهم نوشت چی شد . نویسنده رضا

نوشته: رضا


👍 59
👎 17
143301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

939416
2023-07-26 01:53:48 +0330 +0330

کاری با راست و دروغش ندارم‌خوب بود ادامه بده

0 ❤️

939445
2023-07-26 04:06:41 +0330 +0330

کجاش خوب بود.عمه ننه.واس عمت تو نباید زحمت بکشی.زحمتتش با ماست.فقط گرفتن لنگای عمت باخودت.کیرتارزان توکس عمت

0 ❤️

939466
2023-07-26 09:13:37 +0330 +0330

استادعمه جنده هم پیدا شد

1 ❤️

939520
2023-07-26 19:38:57 +0330 +0330

وقتی میگن عمه جنده همینه دیگه نوش جانت

0 ❤️

939525
2023-07-26 20:21:10 +0330 +0330

چحوری یهوکشیدی پایین هول دادی تو کص گشادش.کونی مگه دروازه غاره.کص گفتی آی کس گفتی

0 ❤️

940347
2023-08-01 17:53:16 +0330 +0330

شوهرت نیس بیا پیوی

0 ❤️

961002
2023-12-06 22:15:43 +0330 +0330

ننجه میگیریم عمه رضا جندس🤣🤣🤣🤣

0 ❤️

970920
2024-02-14 00:42:17 +0330 +0330

چقدر خندیدین

0 ❤️