سلام
من اسمم فرید کلا یه داستان سکسی بیشتر برام پیش نیومده که خواستم براتون تعریف کنم
من ۲۲ سالمه و این داستان مربوط به چند ماه پیش بذارید کمی از خودم بگم که از اول زندگیم سرم تو درس و کتاب … گرم بوده و تو خانواده و فامیل معروفم به این که پسر خیلی با ادب و درس خون و آرومی هستم از اونا بودم که مردم و اطرافیا فک میکنن ازدواج کنه یه روز چجور میخواد زنش و بکنه و …خخخخ
ولی تو عالم خودم خیلی هم شهوتی و جقی درجه ی یک بودم
و اما قدم تقریبا ۱ و ۷۵ و وزنم ۷۵ و قیافه ی معمولی دارم
تو فامیلای ما من دوتا خاله دارم که دختراشون دوتا سه سال از من بزرگن یکی عاطفه و اون یکی بهاره
عاطفه ۲۵ سالش ازدواج ناموفق داشت نه سال پیش تو نامزدی جدا شد بعد رفت دانشگاه قدش تقریبا ۱۶۰ و سینه هایی که همیشه به خاطر نوع لباسش یا سایز خوبش حداقل برای من جلب توجه می‌کرد و همیشه تو رویا های جقم اونا رو میخوردم و صورت شیرین و با نمکش که همیشه دوست داشتم برام ساک بزنه مخصوصا وقتی می‌خندید خیلی ناز میشد و کون خوش فرم که همیشه دوست داشتم براش لاپایی بزنم بعد با کلی ترمه زدن جر بدمش.
ولی البته خیلی شر و شلوغ و … هستن
و نه حجاب درست درمونی دارن و معلومه دوست پسر و … هم دارن و مایه ننگ فامیل هستن البته فامیل هایی و خانواده هایی با فرهنگ نسبتا سنتی و مذهبی ما و این حرفای من درباره ی اونا درباره ی حجاب و… بیشتر از نگاه پدر و مادرم هستن تا خودم
داستان از اونجایی شروع شد تو یه سایتی تبلیغی دیدم درباره ی افزایش آلت تناسلی با دستگاه وکیوم خیلی رفت تو مخم که این وسیله و بخرم و آینم بگم که کیرم ۱۶ سانته و به نظرم معمولی هست ولی دوست داشتم بزرگ ترم باشه
با خودم میگفتم خانواده و فامیل درباره ی من چی فکر میکنن و من چی هستم …خخخ
دختر خاله هام همه من و داداشی میدونن و …
خلاصه خریدم و بعد یه مدت استفاده پشیمون شدم به دلایلی و خواستم تو دیوار بفروشم خلاصه از ترس با یه خط دیگم که فک میکردم فقط خودم شماره ی اون و میدونم تو دیوار گذاشتم بعد چند روز دیدم یکی تو واتساپ پیام داد گفت به خاطر وکیوم تماس میگیرم و نتیجه داشته برای شما ؟
گفتم بله خیلی آلتم سایزش تغییر کرد ۴ سانت
دوباره پرسید آلت شوهرم کوچیک نیست ولی من شنیدم رو آلت کوچیک فقط تاثیر داره ؟
وقتی شنیدم طرف واس شوهرش میخواد و مخاطب من زنه کیرم یهو به هیچ دلیلی شق شد رفتم پروفایلش و دان کردم دیدم عکس یه بچه سه ساله هست یه خانمی با ماسک که چهرش مشخص نیست درست
گفتم آلتم ۱۳ سانت بود شده ۱۷ سانت یه خوده صحبت کردیم .
دوباره پرسید باعث کجی آلت نمیشه ؟
گفتم نمیدونم خانم واس من که کج نشده خخخ
میشه ببینم منم دیدم زنه میخاره یه عکس از کیرم گرفتم فرستادم براش …
دیکه چیزی نفرستاد بعد ۱۰ دقیقه یه استیکر خنده و پیام خاک تو سرت فرید تو کی بودی من شناختمت
این پیام که اومد مو به تنم سیخ شد و قلبم با سرعت ۲۰۰ تا میتپید
سوال کردم تو کی هستی که من و میشناسی ؟
جواب داد خاک تو سرت من عاطفه هستم با استیکر خنده
وای دختر خاله عاطفه
از خجالت داشتم آب میشدم نمیدونستم چی بگم
چجور میتونستم دوباره ببینمش
گفتم پیش بقیه نگی و…
آبروم میره
گفت اتفاقا سوژه پیدا کردم کلی بخندیم .
پرسید دوس دخترت گفته کیرت و بزرگ کنی ؟
( از این که با عاطفه از کیرم صحبت می‌کردم میترسیدم به بقیه بگه بشم سوژه حرف های مخفی فامیل ولی خوب شهوتی هم شده بود و کیرم سیخ شده بود ولی با این که لذت می‌بردم سعی می‌کردم خودم و باز خجالتی و آروم همیشگی نشون بدم )
گفتم نه بخدا ترسیدم تو آینده به مشگل بخورم آلتم کوچیکه یه جور جلوه میدادم یعنی کیرم خیلی کوچیک بوده
گفت یه کاری میگم انجام بدی به کسی نمیگم این ننگت و .
گفتم چی گفت فردا بیا به بهونه درست کردن پرینترم خونه ی ما اینجا میگم
خلاصه فردا رفتم خونشون به خاله سلام کردم و رفتم اتاق عاطفه سرم و انداخته بودم پایین
گفتم ببخشید باید چیکار کنم گفت چشمات و باید ببندم خیلی واسم عجیب بود این کارا گفتم برا چی گفت اینجا من میگم برا چی خلاصه با یه پارچه که بهم داد بستم و بعد چند دقیقه دیدم عاطفه دستم گرفت برد کنار تخت گفت بشین
نشستم گفت سرت و بیار نزدیک و خیلی حرفه ای بخور گفت اگه چشمات و باز کنی خودت میدونی
گفتم چیو بخورم گفت سرت و بیار جلو متوجه میشی
سرم و آروم آروم بردم جلو که دیدم سرم خورد به لای پای عاطفه
با این که تو اوج شهوت بودم توری وانمود می‌کردم یعنی دارم عذاب میکشم
عاطفه این رفتارت درست نیست خجالت بکش گناه داره
گفت خفه شو ۲ دقیقه فرصت داری ارضام کنی وگرنه چهره واقعیت و همه می‌شناسن
منم گفتم پس مجبورم میکنی این و بدون
بعد زبونم و آروم از پاین به بالا رو کسش میکشیدم آه و نفسای بلند عاطفه رو می‌شنیدم منم کیرم بلند شده بود و کافی بود کمی دیگه تحریک بشم که آبم بیاد
عاطفه گفت کثافت زبونت و سعی کن بفرسی توش منم نوک زبونمون سعید می‌کردم تا جایی که امکانش هست فشار بدم بره تو نفس نفس های عاطی بلند شده بود یه لحظه یه طعم خاصی را تو دهنم احساس کردم عاطفه آبش اومد
بعد گفت بسه بلند شو بلند شدم که یهو عاطفه زد و خندید و گفت
خاک تو سر بی جنبت کنن
خیلی هم از رو اجبار نبوده انگار کیرش و ببین چه سیخ شده چشمام و باز کنم گفت نه تا وقتی نگفتم حرفام یادت رفته
دیدم داره کمر من و باز میکنه خیلی شهوتی شده بودم حسی که هیچ وقت تجربه نکرده بودم
از این که یه دختری داره شلوارم و در میاره
نفهمیدم کی باز کرد و شلوارم و تا زانو کشید پایید منم مثل مجسمه سکوت کرده بودم گفت خوب کسلیسی کردی جایزت چند تا دوس داشته باشی ساک میزنم
بزنم؟
من که از خدام بود گفتم نمیدونم
این و گفتم صدای خندش و شنیدم
آخ پسر خاله خجالتی من بعدشرتم و کشید پایین
جووون
چه کیری دستای گرمش و زد به کیرم چن تا بالا پایین کرد چه حس قشنگی داشت وقتی دستای نرمش خورد به کیرم
گفت فقط حواست باشه تو دهنم نریزی که وای به حالت قبلش سریع بگو
احساس می‌کردم وقتی لبای گرمش بخوره به کیرم آبم با فشار میریزه دهنش ولی مغزم کار نمی‌کردتو دلم گفتم ارزش داره
یهو دیدم خایه هام و گذاشت دهنش و در آورد و زبونش و از ته کیرم تا سرش کشید دیگه تحمل نداشتم وقتی کیرم گذاشت تو دهنش یهو سرش و گرفتم با دستم اجازه ندادم بکشه بیرون و کل آبم با سرعت ریخت دهنش

نوشته: فرید