کون من و شوهرخاله کیرتیز

1402/06/31

سلام مبینا هستم ۱۵ ساله، داستان از شمال شروع میشه، ما با خالم و خانواده رفتم شمال، چندتا بچه قدونیم قد بودیم، داشتن قائم باشک بازی میکردن و اصرار که منم بازی کنم. بالاخره قبول کردم و تو یکی از این بازیا رفتم توی کمد یه اتاق قایم شدم ،خونه ی مورد نظر ۴ خوابه و دوبلکس بود همینجور که توی کمد بودم دیدم در باز شد و شوهر خالم با خالم اومدن تو، ظاهرا شوهرش حشرش زده بود بالا و خالم پایه نبود، گفته باشم که شوهر خالم توی ۱۰سال زندگیش ۴ تا بچه از خالم در آورده، آدم هاتیه، خاله میگفت الان نه کسی میاد، اونم گفت در رو قفل کردم معطل نکن و بالاخره تیشرتش رو داد بالا سینه های سفیدش رو شروع کرد به مالیدن، درازش کرد. میخورد انگار تا حالا سینه ندیده، برام جالب شد، موبایلم رو درآوردم و شروع کردم به فیلم گرفتن، رفت سراغ شلوارش، با شورت درش آورد، وحشی شده بود، پاهای سفید، رون سفید یه کوس کوچولوی سفیدم داشت. یکم لیسش زد و شلوارش رو کشید پایین، باورم نمیشد، عجب کیری، بزرگ و شق، قهوه‌ای با خایه های بزرگ، رفت لای پای خالم، کیرشو تفی کردو کرد توی کوسش، خالم رو تختی رو چنگ مینداخت، یه حالی شده بودم، قلبم تند میزد دهنم خشک شده بود تا حالا سکس زنده ندیده بودم، تند تند می‌کرد توشو خالمم آه وآوه میکردو میگفت زود باش، بالاخره بعد از ۳۰. ۴۰ تا بعدا فهمیدم بهش میگن تلمبه، آبش رو خالی کرد و بلند شد، من که یدستم تو شورتم بود یدستم موبایل از حال رفته بودم، شورتم شده بود خیس آب، توی همون حال دیدم خالم بلند شد لاپاشو تمیز کرد و غرم میزد و رفت بیرون، تو خودم بودم که یهو در کمد باز شد. وای شوهر خالم نیمه لخت کیرش مقابل صورتم بود، رنگم پریده بود، لال شده بودم، خودشو جمع‌وجور کرد و گفت اینجا چیکار میکنی، موبایلم روشن، فهمید، گوشی رو ازم گرفت و گفت گمشو، حالا ترسیده بودم، رفتم پایین هیچی نگفتم، خالم توی آشپزخونه داشت با مادرم غذا می پختن، سرم رو گرم کردم به کاری، رفتم شورتم که خیس بود رو شستم که گندش در نیاد و با شوهر خالم رو در رو نشدم، حتی سر ناهار اون سر میز نشستم که چشم تو چشم نشیم. عصری ته حیاط بزرگ ویلا بودم یهو شوهر خالم صدام کرد، با خجالت رفتم پیشش، گوشیم رو شخم زده بود بغیر از فیلم خودشون، کلی فیلم سکسی ک توی خونه خودمون نگاه میکردم و خودم رو میمالیدم تا ارضا بشم رو دیده بود، گفت برای چی اینقدر فیلم سکسی توی گوشیت داری؟چرا از ما فیلم گرفتی، به چه دردت میخوره، منم گفتم کم نیارم، آهسته گفتم منم دل دارم میخوام یکی منو بکنه، گفت هنوز زوده دختر با این فرمون بری جلو ۲سال دیگه کف خیابونی، کنترل شده پیش برو، از اول برنامه مارو دیدی؟گفتم بله، گفت چه جوری شدی ، پررو گفتم دلم خواست. اونم که همیشه حشرش روشن، گفت بیا بغلم ، بغلم کرد، گرمی بدنش شلم کرد، لبامو خورد، سینه هامو مالید ،دستشو کرد تو شورتم ک دوباره خیس شده بود، گفت تو دختری و و فقط میتونی از عقب بدی، میدونی که درد داره، گفتم بله اما حالم داره، خواهش میکنم همون جوری مثل خاله منو بکنید، گفت بذار ببینم، عصر برنامه ریخت، خالم و مادرم و بابام و ۲تا از بچه‌ها رفتن شهر مجاور ۲شنبه بازار ما موندیم خونه، با بچه‌ها رفت توی استخر به منم گفت مایو بپوش بیا، با مایو ک رفتم توی آب کف کرده بود، گفت ماشالله، برق چشماش یادم نمیره، گفت چی ساختی دختر، عجب بدن سفیدی، کون ک نگو بهشت، وای چ کلوچه ای خدای من، تعریف می‌کرد قند توی کونم آب میشد، توی آب حسابی مالوندم، منم دستمو به کیرش میمالیدم بد بزرگ بود، احساس می‌کرد خیلی بزرگتر از صبحه. بردم توی اتاق مایومو در آورد، خجالت میکشیدم تا بحال لخت جلوی مردی نبودم، بغلم کرد و لبامو خوردو سینه هامو مالید ب شدت حشری شده بودم، افتاد روم کیرش رو روی رونام حس میکردم، همه‌ی بدنمو لیس میزد تا رسید به کوس، سرم رو بالا آوردم نگاهش میکردم، زبونشو میمالی ب کوسم توی ی دنیای دیگه بودم، تشک رو چنگ میزدم، آهم در اومده بود، بلند شد گفت بسته؟گفتم نه منو بکن توروخدا، لبخند زدو گفت پس میخوای کونو بدی، باشه، لبه تخت روی شکم خوابوندم، یچیزی ب سوراخم میمالید ک خوشم میومد ک بعدا فهمیدم لیدوکایینه ک دردم کم بشه، وازلینم ۱ انگشت کرد توی کونم باقیشم مالید سر کیرش و شروع کرد، سرش رو گذاشت توی سوراخم دردی گرفت ک نگم ولی دو دستی لگنم رو گرفته بودو کم کم می‌کرد توش، درد داشتم ولی لذت میبردم، جلو عقبش میکردو آه من در اومده بود، می‌کرد لامصب کیر نبود دسته بیل، یاد خالم افتادم چی میکشه از این کیر، کیر رو تا ته کرده بود توش خایه ش میخورد ب کسم، ژله ای از کسم اومده بود بیرون، بعداز چند دقیقه درش آورد تازه نفسم باز شد، برم گردوند لبه تخت دوباره کیرش رو دیدم وای خدای من ی سر گنده سیاه، چجوری این توی کس جا میشه نمیدونستم، لنگامو داد بالا ساق پامو مبوسید، کیرشو کرد تو کونم و شروع کرد ب مالیدن کسم، ی حالی جدیدی شده بودم همینجور ک میکردو میمالید پاهام و کمرم سفت شد انگار برق گرفتتم میلرزیدم و آب کوسم فوران کرد بیرون ریخت روی سینش و دستاش، میلرزیدم و اون محکم رونام تو دستش می‌کرد تو کونم، اشکم همراه با خنده راه افتاده بود، اون میگفت جوووون، چندتا تلمبه دیگه زدن و آب کیرش که سفید میزد، ریخت روی کسم و با کیری میمالید روی چوچولم، حالی میداد، بغلم خوابیدو لبامو خورد، ازش تشکر کردم و قول گرفتم بازم منو بکنه . ناگفته نمونه تا چند روز حس میکردم کیرش اون توهه درد شیرینی داشتم.

نوشته: مبینا


👍 28
👎 11
44801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

948936
2023-09-23 00:24:26 +0330 +0330

خالت چجوری با لاپایی که توش نره ابکیره رفت تو آشپزخونه بنظرت اول نباید میرفت دستشویی؟

0 ❤️

948954
2023-09-23 01:10:21 +0330 +0330

مدیونین اگه فکر بکنین این نوشته ی یه پسر کونیه 😂😂😂


948986
2023-09-23 03:43:57 +0330 +0330

حرفی ندارم قبل من محمد ۶۴۶۴ گفت

2 ❤️

948994
2023-09-23 04:36:26 +0330 +0330

آب فوران زد ریخت روی سینش؟

مگه شلنگ آتش نشانیه؟
ناموسا توی تولید کسخل در دنیا رتبه شماره یک با اختلاف دست خودمونه

0 ❤️

949070
2023-09-23 13:23:13 +0330 +0330

يعني اسكوئرت داشتي😍
ميشه بياي خصوصيم؟

1 ❤️

949105
2023-09-23 17:25:11 +0330 +0330

لطفا من روبکنید، این جمله روکه دیدم روحم شادشد، عموجون تکالیفت روانجام دادی اومدی واسه داستان نویسی شهوانی جای تونیست برو انیمیشن ببین

1 ❤️

949131
2023-09-23 22:19:13 +0330 +0330

فقط اون 18نفری که با این جق زدن 😐🤣 بدبختا یه زره برا خودتون احترام قائل شید

1 ❤️

949154
2023-09-24 00:07:20 +0330 +0330

خاله ۴شکم زاییده و کس کوچولوی سفیدی داره…کسخول

0 ❤️

949157
2023-09-24 00:15:45 +0330 +0330

شیطون بلا

0 ❤️

949169
2023-09-24 00:50:34 +0330 +0330

خوب از اول میگفتی پسر هستی و کونی بچه جون بعد خاله ات با ۴ شکم زاییدن تشک رو چنگ میزد یا با دول تو بازی میکرد که شوهرش تا ته کرده بود تو کونت

0 ❤️

949197
2023-09-24 02:14:01 +0330 +0330

توی کمد؟ کمد خالی بود ؟ سوراخم داشت؟

1 ❤️

949301
2023-09-24 19:23:52 +0330 +0330

فقط موندم داخل کمد چه جوری فیلم می‌گرفتی کونی 😁 😁

0 ❤️

949414
2023-09-25 05:18:04 +0330 +0330

Jooooon

0 ❤️

951299
2023-10-05 15:51:48 +0330 +0330

عزیزان اگر ادمین های سایت شهوانی هزینه ای چیزی میدن برای داستان ها که بگید ما هم بنویسیم🫤
آخه من جز این دلیلی نمیبینم بخوان خودشون آزار بدن و فسفر بسوزونن و داستان بسرایند😐
جدای از اینا معروف هم نمیشن که بگیم آره یکم مردم بهشون اعتبار میدن چون همیشه پشت اکانت ها پنهانن…
مگه میشه دختر ۱۵ ساله رو اینجوری باسنش بزاری خنده و اشک قاطی کنه یاتاقان بزنه…
واقعا میگم اگه هزینه ای میدن که ما هم دست به کار بشیم😂

0 ❤️

951300
2023-10-05 15:55:03 +0330 +0330

کوووونننننییییی
تو یک کوننییی هستی…
کوننییییی😂

0 ❤️