...قسمت قبل

سلام به آن دسته از دوستانی که ادب دارن و عقده ای وار زیر داستان و خاطرات دیگران آروغ نمی‌زنند و بی شخصیتی بروز نمیدن.
عده ای هستند متاسفانه حضورشان و نقشش شان فقط و فقط ریدمان و خط خطی کردان دیگران و از این کار لذت میبرن، در قسمت قبل این خاطرات واقعی هرچه رو اتفاق افتاد بینمون سریع نوشتم و انکار نمیکنم وجود غلط املایی ناشی از سرعت تایپ رامن یک (حدس) را اشتباها نوشتم (حدث) تحصیلاتم زیر سوال بردن. نوشتم فروشنده سوپر مارکت خودمونم نوشتند حقوق خوندی شاگرد سوپری بشی (انگار تو ایران نیستن بعضیا) نوشتم من ساکن یزد همسایه یاسوجی بود و از یاسوج اومده بود می‌نويسن تو بالاخره کجایی هستی؟
کار نداریم گوه خوری زیاده و بیشتر هم خواهد شد،
اونروز پس از گایش سریع و عجولانه فرزانه توخونه ی خودش که یه سوییت تک خواب طبقه بالای صافکاری بودو در کوچک و پله های بلندی داشت بسرعت اومدم پایین چون فرزانه میگفت علی بعضی روزا وسط کار مرخصی میگیره میاد والبته میشد فهمید که علی هم در جریان کس دادن فرزانه هست و بعدها فهمیدم بنوعی فرزانه رو اجاره هم میده حتی شده برا یه بسته سیگار! ونکته عجیب دیگه که متوجه شدم علی ضمن بی غیرتی نسبت به فرزانه ظاهرا" گی مفعول هم هست و تنها دلخوشییش که تو بیابونای اطراف یزد تو کارخونه کار میکنه کارگرای کیر کلفت بلوچ که ظاهرا" اوضاع رو بکام علی کرده بودن هستش.
پس از اون گایش سرعتی و عجولانه به مغازه برگشتم اما با دنیایی متفاوت از یکساعت پیش گویی چشمم به دنیای جدیدی باز شده و کلا هر مونثی میدیدم سالارم تکانی می‌خورد و تو ذهنم به اندام طرف فکر میکردم و بی‌صبرانه منتظر دیدار مجدد (استاد) فرزانه که درس جدیدو فصل جدیدی تو زندگیم گشود بودم تا اینکه ساعت هفت غروب با همون قیافه خندان و شوخ اومد و گفت سلام آقا خروسه شادوماد چطوره؟ حال و هوات عوض شد؟ طوری حشری شدم با گفتارش که میخواستم بکشم پشت دخل و ایستاده بگامش ولی حیف نمی شد و مغازه زیر دید بود… خلاصه با مشتی کسشر و متلک شروع کرد به انتخاب ومقداری خشکبار و کنسرو و نوشیدنی و هله هوله برا پارمیس برداشت و بر خلاف پیش بینی من کارت کشید و پرداخت کرد و گفت شب بهت پیام میدم خروس! رفتم خونه و دوش گرفتم و آب کص فرزانه رو از کیر و خایه هام شستم و اومدم شام و بعد تو گوشی بودم پیام داد سلام خروس امشب تقویت کن و صاف و صوف فرا همون ساعت (نه صبح. که علی سرکاره و پارمیس مدرسه) در نیمه باز بیا بالا و یمقدار جک و عکس و کلیپ سکسی و گذشت فردا صبح بی‌صبرانه ساعت نه از پله های باریک سوییت شون رفتم بالا و در سوییت نیمه باز رفتم تو دیدم کسی نیست کمی ترسیدم خواستم برگردم نفهمیدم چطور متوجه شد گفت دستشویی ام بمون در دسشویی باز شد با لباس زیر معمولی شامل بلوز دامن کوتاه مشکی خونگی بدون روسری و پاچه های لخت و گوشتی و گندمگون خنده بر لب اومد بیرون بغلاشو باز اومد طرفم و بغلم کرد
و گفت میفهمی چقد دوستت دارم؟ من حسابم از خانمای اخموی یزدی جداست نه اهل نمازم و نه اهل طمع فقط و فقط عشق تورو میخوام درسته وضعمون خوب نیست و شوهرم کارگر کارخونه هفت صبح تا هفت غروب کارمیکنه و من تورو بیشتر برا خودم و خودمو متعلق به تومیدونم خیلی وقتاس میخواستم باهات باشم در واقع از روز اولی که خونمون اومد و اومدم مغازه دیدمت برا ارتباط باهات فکر میکردم و نشستیم گفت فقط میتونم با چای و مقداری آجیل محلی یاسوج (شامل گندم برشته مغز بادام کشمش و دانه ریزی بنام کلحنگ) ازت پذیرایی کنم و رفت آورد و منم از باب ادب با اشتیاق مشغول شدم و در حین گفت بریم رو اصل مطلب… گفتم چی بگیم گفت راستشو بگو نظرت در مورد من چیه زیبا هستم یا نه و دوستم چقد داری؟ گفتم اولین تجربه مونث من و واقعا"جذابی و بیشتر اینکه خونگرم و با احساسی در همین حال که من رو مبل نشسته و اون ایستاده صحبت می‌کرد اومد نشست کنارم و دست انداخت دور گردنم و گفت میخوام قول بدی همیشه مال هم باشیم منم نخواستم بخوره تو ذوقش گفتم چشم خانوم خوشگل من همیشه کنارتم و همزمان یه بوسه از گونه م گرفت و دستشو گذاشت رو رونم نزدیک کیرم و بعد گذاشت وسط پام رو کیرم که راست بود و مالید گفت آخ جون چه کلفتی شده لامصب سرشم خیس شده اوفففف آماده وروده اوفففففف بخورمشششش و کم بندو باز زیپ باز و کشید بیرون و ریششو گرفت تو مشت گرمشو و کله شو شبیه بستنی یه لیس زد و کرد تو دهانش دهانش واقعا آبدار و داغ بود و لذت عجیبی بهم میداد. راستی برا اولین بار بعد از سکس دیروز کیرمو با خط کش اندازه گرفتم 15سانت و پر مشت خودم کلفت بود که دیدم فرزانه خیلی خوشش میاد ازش و وجب کرد گفت کمی کمتر از یک وجب و کلففففففت ممنونم که مال من کردیش سرشم درشت و پهن و بی نظیره دیروز تو ته کسم دایره شو حس میکردم قربونش برم. و در همین حال رو مبل چهار به پشت دراز کشید و دامنو زد بالا و روناشو باز کرد… کص فرزانه اولین کصیه که دارم میبینم و شاید زیباترین کص باشه (در قسمت بعدی اگر اجازه بده عکس ازش میگیرم و میزارم براتون) فرزانه توپره روناش کلفت و سبزه و ژله ای زیر زانوشم گوشتی خیلی کم شکن داره و باعث گودی نافش و زیباست شکمش کسش یعنی بالای کسش زیر نافش پف کرده میگفت طبیعی ولی احساس میکنم پروتزی عملی چیزی باشه لبای کسشم کلفت و شبیه کلوچه دهان بسته و هیچ گوشت اضافی تو لبای کسش نیست و کلا شروع کردم به تشریح و ورانداز کسش خیلی تپل و زیبا و شیو شده بین لباش خیس و انگشت کردم لزج و آبکی وقتی انگشت درآوردم آب لزج کسش شاید ده سانت کش اومد با انگشتم مثل کش آوردن عسل خلاصه شروع کردم مالیدن کسش و یک و دو و سه انگشتی میکردم تو کسش و هی میگفت قربونت برم خوشم میاد از انگشت کردنت… بعددر حالی که نفس عمیقی کشید گفت دوس داری زبون بمالی تو لبای کصم… دیدم به تجربه ش می ارزه و ضمن اینکه حشرم هم می‌طلبید اول نوک زبون و دیدم طعم خاصی نمیده فقط یه بویی شبیه خیار پوست کنده و بوی تازگی که دیوونه م کرد کل زبونمو فرستادم تو کسش و شروع کردم از نزدیک سوراخ کونش تا نوک چوچول ریز و کوچولوش (برخلاف حجم پف کرده کسش چوچول ریز و ته لبای باد کرده ش صورتی رنگ خلاصه با دوتا انگشت شصت لبای کلفت کسشو باز کردم و جاتون خالی شاید ده دقیقه واسش لیس آبکی زدم و اونم آه و ناله کنان و قربون صدقه روان سرمو به داخل کسش فشار میداد و می‌گفت بخور عزیزم بخور نوش جونت همش مال خودته تو شوهر خودمی بخور شوهرم و بعد حدود ده دقیقه کل بدنش لرزید و روناشو دور صورتم قفل که احساس کردم نزدیک است در همین حین عبادت لیسش به لقا الله بپیوندم از خفگی که با تقلا سرمو از تو کصش در آوردم و نفس عمیقی کشیدم و ولو شدم روش و زبونمو فرستادم تو دهانش و شروع کردم به کشیدن و مکیدن زبان و لباش به داخل دهانم (در اینجا باید بگم اگر همه زنها مثل فرزانه و اینهمه خوشبو و خوشمزه باشه بدنشون هیییییییچ لذتی جای خوردن بدن زن رو نمیگیره) واااااای چقققققد کیف داره خوردن زبون این زن و لباش اوففففف در همین حین مکش زبانش به درون دهانم با دست چپم ریشه کیرمو گرفتم و شروع کردم مالیدن کیرم به میان لبهای کلفت و خیس و دهانه ی آبکی کسش و بالا پایین می‌کشیدم که دیدم ناله آمیخته با جیغ کوچکی زد و گفت حروم زاده چرا عذابم میدی هلش بده تو اون کیر نفهم و خرکیتو (فحشی که داد و گفت حروم زاده برق از کله م پروند و یک لحظه خشکم زد) و با تعجب گفتم فحش چرا میدی؟؟؟
مگه دارم تجاوز میکنم بهت؟ یهو بغلاشو دورم قفل کرد و گفت وای شرمنده م خدا بکشدم من از بس منتظر چنین لحظه و حالتی بودم از شوق و ذوق و لذت دستپاچه شدم اصلا خودمم ببخش فقط خواهشششششا"کیرت هل بده تو کصم خواهش قربون کیرت برم سلطان قلبم. بفرست نزدیک قلبم تا حسش کنم خلاصه منم از شوک ناشی از فحش در اومدم و بی‌رحمانه با یه ضربه تپوندم تو کسش که گفت ای جان کصم پر شد از یه کیر درست و حسابی فقط بچسبون و فعلا تکون نده دذرم حسش میکنم تو بدنم. چند لحظه ای در سکوت و سکون گذشت گفت خب عزیزم حالا آروم در بیار نگاش کنم کشیدم بیرون مثل وحشیا کرد تو حلقش و یهو عوق زد کشید بیرون و کلی آب دهان ریخت کف دستش مالید دوسه تا مالید طاقت نیاوردم آبم اومد و پرید رو گلو و سینه هاش و کمی رو چونه ش عصبی شد یه سیلی زد به کیرم و گفت باز که گند زدی چرا اومدی چرا ریختی بیروووووون زود باش بکن توم منم ناچار دوبار کردم توش و چند تا تلمبه زدم کیرم شل شد و در اومد… گفت عیب نداره همینجوری تو دهانه و لبای کصم سرشو بمال منم سیر شم و خلاصه پس از دوسه دقیقه دوباره لرزید و رونای کلفتشو قفل کرد و گفت مرسی بد نبود ولی کاش تا آخرش سفت میموند و باهم می‌شدیم حالا بپوش برو باید ناهار درست کنم برا پارمیس و یادت باش چیزای گرم زیاد بخور حالا حالاها باهات کار دارم شادوماد دیشب علی ازم کص خواست ندادم بهش چون گشادم کرده بودی ترسیدم شک کنه باکسی هستم که اون نمی‌شناسد ش چون علی با دادنم کاری نداره فقط میگه باید طرفتو بشناسم و هماهنگ باشیم نمیخوام فک کنهذ بهش خیانت کردم! و بدون اجازه به تو دادم خلاصه دیشب گفتم عادت شدم اونم از پشت گذاشت لای پاهام و منم سریع پوشیدم و از دومین عملیات لذت و شهوت برگشتم تا قسمت سوم رو براتون حکایت کنم و جزئیات جالبی از زندگی فرزانه و علی براتون بگم در قسمت‌های بعد.

ادامه...

نوشته: سعید