سلام من احمد هستم و این داستانی که مینویسم مربوط به سال ۱۴۰۲ هستش ، امین همکار سابقم تو بیمارستان بود و من باهاش همیشه در مورد همکارای دختر صحبت های سکسی میکردیم تا اینکه از میان صحبتا امین فهمید که من قبلا با پسرا رابطه داشتم و واسه همین ازم خواست که باهاش رابطه داشته باشم و منم گفتم که قبوله و منتظر باش یه روز که خونمون خالی شد بهت خبر میدم ، تا اینکه زمانش رسید و من بهش گفتم که تو راه بیافت و بیا و منم تو این مدت لوبریکانت و کاندوم میخرم ، امین رسید به آدرسی که بهش دادم و زنگ زد و منم آدرس دقیق رو دادم و اومد تو و رفتیم وسط هال نشستیم و یکم کاندوما رو بررسی کردیم و من حس کردم انگار روش نمیشه و خودم دست به کار شدمو دستمو بردم کیرشو مالیدم و اونم موتورش روشن شد و کیرشو درآورد و من تا دیدم با ولع شروع کردم به خوردن و تخماشم لیس میزدم و بعد گفتم بلند شو و جلوش زانو زدمو گفتم تو دهنم تلمبه بزن و اون چند تا تلمبه زد و دیدم زیاد برام قابل تحمل نیست و دوباره دراز کشیدیم و من دوباره براش خوردم و در همین حال اونم منو لخت کرد و با دستش کیرمو گرفته بود ، تا اینکه گفت بسه بزار بکنمت و من به پشت خوابیدم رو زمین و امین خاست بکنه تو که من گفتم چیکار میکنی ژل رو بیار و چربم کن ، ژل رو زد و انگشتشو کرد تو کونم و گفت فک کنم چرب شد و خواست بکنه داخل که یادمون افتاد کاندوم نپوشیده و دوباره بلند شدم و کاندوم رو براش نصب کردم و به یکباره کرد توم که هم خیلی درد کشیدم و هم ناراحت شدم که باید با حوصله اینکارو میکردی اما دردم برطرف شد و شروع کرد به تلمبه زدن و بعد تو پوزیشن های سگی و به بغل خوابیده نیم ساعتی منو کرد و یکی از کاندوما هم پاره شد و بعد گفت بیا ارضام کن و من هر چی تلاش کردم آبش نیومد که دیدیم کاندوما تاخیری بوده واسه همین گفت بزار اول من تو رو ارضا کنم تا اثر تاخیری بره و امین برا من جق زد و خیلی لذت بردم و آبمو ریخت تو یه کیسه فریزر و یهو جوگیر شد و پا شد و کرد تو کونم و دو سه تا تلمبه زده بود که گفتم داری چیکاری میکنی کاندوم نداری و دید که سوتی داده سریع درآورد و گفت باشه بیا ارضام کن ، بعدش آب امین رو هم آوردیم البته قسمت آخرشو خودش انجام داد و رفت خودشو تمیز کرد و لباساشو پوشید و رفت ، ببخشید که مجبور بودم با جزئیات بنویسم ، ممنون از وقتی که گذاشتین
نوشته: احمد
منم ممنون میشم مثل دوستان شما دیگه داستان ننویسی
آدمین محترم لطفاً و خواهشاً یک بار شما داستان رو بخون و حداقل یه ویرایش بفرما مغزم ترک خورد خوب
والا اولشش فکر کردم نقش اول داستانی و الان به ۱۲روش امین رو جر میدی اخرش دیدم کونی از اب دراومدی
پوفیوز مگه ما الان تو چه سالی هستیم که نوشتی سال 1402
دیوث تو که اولش گفتی میخوای بکنی همکارت رو بعدش تو خونه کونت گذاشت خاک بر سرت کنن که دروغم بلد نیستی بنویسی
بعدشم مگه کاندوم ماهواره است که نصب میکنن
خوب بود ولی اصلا این چه سکسکه یه ذره حشری میکردید همو حداقل سینه هات و ناز میکرد و میلیسید و تخمات و میمالید تا تحریک شی بعدش میکردت
دوستان به اندازه کافی از خجالتت در اومدن
ولی ناموصا دیگه ننویس
هم کادر درمانو به گند کشوندی هم اسم سکسو به گند کشوندی هم ابرو واسه هم جنس خواهان نزاشتی هم حرمت کاندومه به چاک دادی ، هم سایتو به سخره گرفتی با نگارشت
همه جوره افتضاح بودی رفیق
ننویس دیگه شرتی
کاندوم نپوشید این چرت وپرتها چیه مینویسن
آقااااااا خدا گواهه این داستان طنزه من میدونم طنزه به جان میرزا ظنزه
چطور ممکنه همچین چیزی رو تو کتگوری سکسی بیاری آخه
به جان خودم انقدر خندیدم نزدیک بود تخت بشکنه زیرم🤣
«اومد تو و رفتیم وسط هال نشستیم و یکم کاندوما رو بررسی کردیم»
کاندومو نشستید بررسی کردید ؟! 🤣🤣🤣🤣🤣
وجدانن این ادبیات منو کشته :😂😂🤣
گفتم تو دهنم تلمبه بزن و اون چند تا تلمبه زد و دیدم زیاد برام قابل تحمل نیست.
بیچاره ما کونی ها که تو داستان نویسمون شدی اراذل!
کاندوم پوشید؟؟
براش نصب کردی؟؟
آبتو ریختی تو کیسه فریزر؟؟
ممنون میشم کلا دیگ ننویسی چ برسه با جزئیاتش :///