یلدا (۳)

1401/12/07

...قسمت قبل

سلام دوباره

برگشتم تو محل محسن دیدم کلید خونشو بهش دادم و تشکر کردم
محسن:سینا چته؟چند کمر رفتی اینقدر نابودی
سینا:نه بابا یک کیری خوردم انورش ناپیدا
محسن:بهت پا نداد 😂 😂
سینا:نه بابا شیره که کشیدم کار دستم داد تا همین حالا بدبخت داشت بهم حال میداد نیومد که نیومد
محسن:معلومه مال مفت میبینی خودت خفه میکنی میشه همین برو حموم جق بزن سوزاک نشی 😂 😂 😂
خداحافظی کردمو رفتم
این ضدحال برام خیلی سنگین بود ولی خوب گندی که خودم زدم
فردای سکس ضدحال بارو بندیلمو بستم رفتم شیراز ارتباط با یلدا گرمتر شد بودو هر شب تو تختخواب سکس چتمون به راه بود و من لحظه شمار این بودم مرخصی بعدیم برسه تا ایندفعه تلافی دفعه قبل رو هم دربیارم
چون من مرخصی فروردین هم استفاده کرده به ناچار باید تا اواخر اردیبهشت منتظر نوبت مرخصیم میموندم
روز موعد شد راهی شهرمون شدم
یه استراحت کوچیک کردم یه دوش گرفتم یکم به خودم رسیدم
آماده ملاقات با یلدایی شدم که از قبل باهاش هماهنگ بودم ظهر بعد از تعطیلی مغازه میرم دنبالش
معمولا ساعت 2 بعدظهر تا 5 تعطیل بودن و یلدا اونروز بخاطر من به مادرش گفته برا چیدن ویترین دست کمک آقا نیما میمونه مغازه
پشت پاساژ منتظرش موندم تا شاهزاده زیبای من رسید
قد بلند ترکه ای سفید من از دور خرامان خرامان خودشو به من رسوند
با هم دست دادیم دستشو به لبام نزدیک کردم بوسه به پشت دستش زدم
یلدا منو به آغوش کشید آروم کنار گوشم گفت دلم خیلی برات تنگ شده دیونه
از خودم جداش کردم با اینکه دوست نداشتم آغششو ترک کنم گفتم الان یکی میبنه ضایعست برامون بده میشه
درسته کل آغوش گرفتن یلدا به 30 ثانیه هم نمیرسید ولی شرایط جوی مناسب نبود یکی از آشنای داداشم منو میدید برام گرون تموم میشید
یه دربست گرفتم رفتیم سمت پارک جنگلی یه پیتزار رست پیف گرفتیم باهم خوردیم یلدا زیاد شکمی نبود
برا همین هم اندام ترکه ای داشت به قول خودش دوست نداشت مثل پریسا دوستش چاق بشه
یه قلیون هم با هم کشیدیم(اینو هم بگم که شرایط مهیا بود دست مالی و لب و بسه به راه بود)
و برنامه فردا رو با هم هماهنگ کردیم و قرار شد یجای دیگه باهم سکس کنیم منظورم خونه محسن نباشه(چون تو محله قدیمیشون دوست نداشت دیده بشه)
یلدا:میخوام برات جبران کنم عزیزم ایندفعه من تا آب تورو نیارم ولت نمیکنم قرصی چیزی نخوریا برا خودت میگم ضدحال نشه(بنده خدا فکر میکرد دفعه قبل ترامادول یا امثال اینا رو خوردم هرچند که من زیر بارش نرفتم)
سینا:نه عشقم من کمرم کلا سفته تو اینقدر نازی کیرم هنگ میکنه یادش میره تف کنه 😂
یلدا:دیونه من که بدم نمیاد من چند ساعتم بکنی من کنار تو حالم خوبه
سینا:فدای تو زیبا بشم دوست داشتنی هستی
برنامه فردا با هم نهایی کردیم قرا مثل همین ساعت های امروز آدرس محل عملیاتو براش بفرستم برا اینکه تابلو نشه من نرم دنبالش خودش بیاد
تا سر پاساژ رسوندمش خداحافظی کردیم و رفت
رفتم سمت شهرک شریعتی یکی از هم کلاسی هامو میدونستم خونه اجاره میده به مسافر سلام و احوالپرسی
گفتم مهمان دارم فردا ظهر میان تا آخر شب هستن بعدش میرن
وعده گذاشتیم ساعت 12 برم کلید و بگیرم

ساعت 12 خودمو رسوندم دم مغازه عباس کلید گرفتم پول اجاره خونه رو هم حساب کردم رفتم خونه رو چک کنم کرو کثیف نباشه
خونه رو چک کردم مشکلی نداشت آدرس برا یلدا پیامک کردم
تا ساعت حوالی 3 که یلدا میرسید زمان داشتم گفتم چکار کنم چکار نکنم
گفتم برم پیش محسن زنگ زدم بهش آمارشو گرفتم که کجا هست رفته خونه صاحب دوستش که منم میشناختمش بساط به راه بود
سینا بیا جلو داداش
نه راستیش با دوست دخترم قرار دارم داستان دفعه قبلو براش تعریف کردمو کلی هم بهم خندیدن
صاحب:سینا دختره کیه از کجا تورش کردی این حرفا
سینا:حال مهم نیست چه فرقی داره(دوست نداشتم بفهمه نمیدونم چرا)
محسن:زنت که نیست اسکول دوست دخترت نمیخوای بگیریش که
سینا:میخوام بگیرمش دختر خوبیه میبینمش دلم ضربانش میره هزار(یه حس عجیبی به یلدا داشتم واقعا)
صاحب:احمق تو رفیق مایی نمیخوای تحقیق کنی ببینی کیه اگر ن نشناسمش دختر خوبیه(تو رفیقام صاحب بکن دررو بود)
آمار خونشو دادم که متاسفانه صاحب آمارشو داشت که دوست پسر داشته شهره عام و خاص از این کسشعرا میگفت سینا دیدمش خودم به چشم یکی دوبار با ماشین مدل بالا رسوندش
دلم ریخت به روم خودم نیاوردم یکی دوتا دود گرفتم رفتم سمت خونه اجاره ای
توراه با خودم کلنجار میرفتم که حالا یه مدت با هم هستیم تهش بیخیال میشیم
سرکوچه منتظرش شدم از تاکسی پیاده شد
از اونطرف خیابون تا رسیدنش به من همه فکرای مزخرف پرید جز به وصال و سکس هیچ فکری تو کلم نبود
سلام و احوالپرسی یه لب ریز رو لباش دست و دست هم رفتیم سمت خونه
تو کوچه خلوت روکونش دست میکشیدم میگفتم جون به سکسی خودم
یلدا عصبانی شد گفت احمق چقدر حشری تو
مگه میشه تو رو دید حشری نشد نفس من
وارد شدیم مهلتش ندادم روسری بلندش در بیاره یا نفس تازه کنم
افتادم به جون لباش و کیرم به مرحله انفجار رسیدم
چسبوندمش به دیوار قفل کردم لبامو رو لباش اولش شوکه شده بود ولی به کسری از دقیقه داشت همراهیم میکرد
روسریشو در آوردم دکمه های مانتشو باز کردم و درحالی که هنوز لب میخوردم دستم رو کونش مانور میدادم
یلدا هم کیر شق شده داخل شلوارمو نوازش میکرد
کمربندم باز کرد و شلوارمو شل کرد دستشو گذاشت داخل شورتم قربون صدقه کیرم میرفت جون به کوچلوی من میخوام امروز اشکشو در بیارم
من مشغول خوردن گردنش شده بودم و لیس میزدم
تاب سفیدشو درآوردم سوتین هم نبسته بود و سینه های کوچیکش آماده خوردن شد
مثل بچه ای که از سینه مادرش شیر میخوره شروع کردم به میک زدن
یلدا:سینا جونم بخور چه خوب میخوری دیونم میکینی
سینا:تازه شروع کردم میخوام جرت بدم نفس من
یلدا:جون به مرد من تحت اختیارتم بنده توام
شلوار پارچه ای و شرتشو باهم پایین کشیدم و یلدا لخت جلوی من بود
تیشرتم به سرعت درآوردم و شلوارمو بطور کامل از پام خارج کردم
حالا شد یلدا جونم چرخوندمش به سمت دیوار چند بار زدم دم کونش نشستم پشتم یلدا هم برام قمبل کردم شروع کردم سوراخ کون و کصشو خوردن از سفیدی و زیبایی این کص سرمست بودم
یلدا هم ناله هاش بیشتر شد و سرمو فشاز میداد به سمت کونش
چند دقیقه ای که خوردم خودم به دیوار تکیه دادم کیرمو گرفتم دستم تکونش دادم
بیا خوشگله وقته خوردن بستنیته
جونم به این بستنی قورتش میدم
زانو زدم جلوی پاهام با تخمام بازی کرد یه بوسه به سرکیرم زد شروع کردن به لیس زدن
جون عشقم بخور مال خودته تا ته بخور آههههههه
رو ابرا بودم حرفه ای تر از دفعه قبل میخورد انگاری فیلم آموزش دیده بود 😂
سرشو چسبیدم تو دهنش خودم تلمبه میزدم درمیاوردم رو لباش و چشماش میکشیدم خوشگل من قدر این کیرو بدون,آره جون چه کیریه مال خودم به هیچکس نمیدمش قربون قدو بالاش برم سینا کوچیکه رو مثل خر کیف میکردم با ناله هام تاییدی به حرفاش میزدم
خسته شدم کیرمو از جدا کردم رو مبل لش کردم بیا عزیم کیرم هنوز لباتو میخواد (گفتم ای کیر توش شیره کیر نزنه دوباره بهم)
اومد بینم پاهام شروع کرد تندتر خوردن و منم با جون جون گفتنام ترغیبش میکردم
یلدا جونم بیا بشین روش
سینا درد میگیره بیا من دراز میکشم تو بذار جا باز کنه بعد برات میشنم رو کیر خوشگلت نازناز
عزیز دلم بیا من بلدم نمیخوام تو اذیت بشی با تف جاش میکنم بدون درد و خونریزی
بنده خدا هیچی نگفت یه ساک پر تف زدم برام ازم تف خواست تو دتش تف کردم کونشو یکم باهاش آمااده کرد کیرمو تنظیم کردم سر سوراخ کونشو
سینا جون جر میخورم منم نوازشش میکردم سنینه هاش میخوردم با دستم کسشو میمالیدم تا قشنگ رام شد سر کیرمو جا کرد تو کونش ثابت مونده تا دردش کمترش بشه
قربون این کون برم سفید برفی من میخواد برام سواری کنه فداش بشه آروم آروم گرمای کونش کیرمو گرم میکرد تا وسطا رفت چند لحظه ثابت موند منم با کصش بازی میکردم آب انداخته بود کصش کیرمو درآورد سرشو با کصش آغشته کرد من تف انداختم دم کونش راحتتر شده بود
من دیگه لم دادم و دو دستی کمرشو هدایت میکردم به بالا و پایین شدم ناله میکردم آهههه جون به کص خوشگلم قربون سکسی خودم یلدا هم دیگه دردش تبدیل به لذت شده بود و مثل یه اسب سوار ماهر داشت میتازوند
همینجوری بالاو پایین میکرد و حسابی محرک پرتا آبم اماده بود که به یلدا گفتم دوست داری تو حموم بکنمت
اوه اوه جون چرا که نه
فدای تو پایه دوست داشتنی
از رو کیرم بلند شد رفتیم سمت حموم
با شامپو همدیگرو قشنگ شستم
نشتم جلوی پاهام دمپایی رو هم گذاشت زیر زانوهاش که اذیت نشه شروع کردم بخورن کیرم ای جان بخور نفس من که خوب میخوری
قطرات دوش حموم روی سر صورتمون و ناله ای من و یلدا فضای فوق العاده ای رو ایجاد کرده بود
احساس کردم اینجوری که یلدا میخوره آلان میاد (من دوست داشتم بریزم تو دهنش و اولین بار دوست داشتم تو کونش خالی بشم)
کیرم از دهنش کشیدم بیرون بلندش کردم دستاش عمود کرد جوری تنظیمش کردم که آب دوش روی کمرش باشه
کیریم لاکص و کونش مالیدم اینقدر این کارو تکرار کردم
که یلدا گفت لعنتی بکن آبتو بیار خستشو شدم فیلم پورن هم اینقدر طول نمیکشه
گذاشتم تو کونش یه ناله نازی زد که کیف کردم
کونی کی بودی خوشگل
کونی توام کصی توام مال توام
کیرم هی در میاوردم هی میکردم تو ونشحال میکردم با حرکتم و انگار یلدا هم خوشش اومده بود
در حین تکرار این حرکت ناله های یلدا تبدیل شد به جیغ بلند منم قربون صدقش میرفتم
یهو دیدم کف حموم به رنگ قرمز دراومده یلدا شروع به گریه کرد
گوشه حموم کز کرد و سعی در آروم کردن یلدا بودم
اون لذت بینظر تبدیل شد به یک فاجعه قلبم داشت از جاش درمیومد
سینا:تو مال خودمی فدای سرت چرا گریه نکن
یلدا:آبرو رفت بی عفت شدم من دیگه دختر نیستم میفهمی 😭
سینا:عشقم وقتی تو مال منی دختریتو من گرفتم چرا ناراحتی مهم اینه کنار هم بمونیم(میخواستم هرطوری شده آرومش کنم)
یلدا:آبرو دیگه ندارم بدبخت بودم بدبخت شدم خداااااااااا(ریدم بودم بخودم بدجوری )
کیر شد تو همه چیزمون دوباره با کلی فیلم سینمایی و چرب زبانی آرومش کردم کص و کونش شستم خشک کردم لباساشو پوشیدم براش تاکسی گرفتم گفت میرم خونه پاهام جون نداره
یلدا:تنهام بذاری میمیرم
سینا:نه عشقم این چه حرفیه من کنارتم (میدونستم نمیمونم ولی چاره ای نبود)
رسوندمش خونه و خداحافظی کردیم
مثل سگ ترسیده بودم از تاثیرات بعدش ریده بودم و شق درد خالی نشدن کمرم این چیزا همه از یاد رفت

…ادامه دارد

نوشته: سینای خسته


👍 4
👎 1
8601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید