دوتا همخونه گی (۲)

1403/03/02

...قسمت قبل

سلام از همه دوستان چه با نظر مثبت چه منفی ممنونم. درسته همچین چیزایی کم پیدا میشه اما گی ها زیادن بگردیم پارتنر خودتون پیدا میکنین.
خوب بعد که از حموم اومدیم بیرون هادی دوباره اسپری رو دودولم خالی کرد گفت این نباید بیدار بشه حس میکردم لاپام چیزی نیست رفتیم حاظر شدیم رفتیم دانشگاه تو دانشگاه همه فهمیدن یه چیزیم هست ولی به روم نیاوردم ، رفتیم خونه سری رفتم سرویس هادی زد زیر خنده گفت عادت میکنی گوشیش زنگ خورد بعد چند دقیقه قطع کرد گفت فردا کاپوت میرسه ، اومدم بیرون دیدم اسپری به دست جلوی دره گفتم هادی نکن کوچیک میمونه ها گفت بهتر خلاصه اونشب همون جور گذشت فردا از دانشگاه اومدیم بعد که از سرویس اومدم دیدم اسپری نزد گفتم چی شده گفت صبر کن نشستیم یه فیلم دیدیم که زنگ خورد هادی رفت پایین بسته داشت اومد داخل گفت برو تخلیه کن گفتم هادی دوروزه باتپلاگ داخلمه بیخیال دیدم بلند گفت برو توله سگ گفتم گفتم چشم اومدم بیرون باز اسپری خالی کرد روم در جعبه باز کرد یه چستیتی گفت یه دوست دارم تهران این چیزا از ترکیه میاره کوچیک ترینش سایز چستیتی بود میبستی فقط تخمات بود سرشم یه لوله نیم سانتی برای ادرار برداشت لوله رو چرب کرد فرو کرد داخل دودول من تا ته که رفت چستیتی قفل کرد کلیدشم انداخت گردنش با این که اسپری زده بود انگار دودولم داشت به میشد. گفت برگرد برگشتم باتپلاگ در آورد یه پلاگ آورد تهش مثل دم سگ با فشار فرو کرد داخلم که صدام در اومد گفت اینم جایزت دیگه حتی نمی‌تونستم بشینم همش دارد کش بودم صبح یه باتپلاگ داد دستم گفت بزار جای دم گفتم هادی کیرم داره می ترکه گفت کیر نه دودول بعدشم بزار بترکه به کارت نمیاد دیگه .یک هفته کار من همین بود از حشریت هر بار باتپلاگ ها عوض میکردم پیش آبم میومد داشتم درد می‌کشیدم. پنج شنبه بود که هادی گفت الان وقتشه یه دیلدو داد دست من گفت ببندم به کمرم و بکنمش منم انجام دادم پیش آبم راه افتاده بود که گفت کمر بند باز کنم کیرش به اوج رسیده بود باتپلاگ در آورد کیرش کرد تو کونم با دوتا تلمبه من چنان به خودم پیچیدم و آبم با فشار زد بیرون به خودم میلرزیدم که هادی گفت حالا شدی سیسی تا آخر شب سه بار دیگه آبم آورد و من میلرزیدم جمعه هم کارش همین بود تو کونم ارضا میشد دیگه کم کم یادم رفت لاپام چی دارم فقط سیسی گاسم میشدم اخرای ترم بود به هر بدبختی بود قبول شدیم هادی گفت بیا خونه ما که گفتم نه که جلوم به باباش زنگ زد باباش گفت حتما بیاین خلاصه بهونه جور کردم رفتیم خونه هادی شب اول با خانوادش آشنا خواهراش ،مامانش ، فرداش رفتیم بیرون رفت تو یه بوتیک که یارو خیلی باهاش گرم گرفت یه چیزی دم گوشش گفت که طرف یه خنده کرد اومد سمت من رو بوسی و یه دست به کونم زد که جا خوردم هادی گفت بریم سمت لباس زنونه گفتم نه می‌فهمه گفت می‌دونه خیالت راحت هادی یه ست برا خودش یه ستم برا من برداشت و طرف پول نگرفت و رفتیم تو خونه بودیم ساعت ۸گفت لباس زیرارو بپوش بعد حاظر شو قبلش برو خودت خالی کن گفتم چرا گفت حرف نزن رفتم اومدم حاظر شدم که خودش رفت دستشویی چند دقیقه بعد یکی زنگ زد گفت بریم پایین رفتیم همون بوتیکیه بود هادی جلو نشست من عقب طرف خودش معرفی کرد گفت من کیوانم پارتنر هادی جا خوردم که هادی گفت اونی که لاپات بستس کار کیوانه کلیدم داد دست کیوان دلم ریخت گفتم بیا بدبخت شدم رفتیم سمت یه باغ رفتیم داخل کیوان ، هادی لخت شدن شروع کردن کیر کیوان ۱۸ سانتی بود و کلفت ، عشق بازی که کردن هادی اومد منو لخت کرد باتپلاگ در آورد رفت کنار کیوان اومد گفت نگران نباش و چستیتی باز کرد حس آزادی داشت دودولم کیوان رفت سراغ کون هادی بازش کرد کرد داخلش هادی ام اومد برا من ساک بزنه دودولم سیخ بود ولی کلا ۶سانت شده بود که هادی زد زیر خنده گفت چستیتی کار خودش کرده کیوان از کون هادی کشید بیرون اومد سمت من پاهام داد بالا کیرش کرد داخل از اونور هادی رفت پشت کیوان کرد داخلش که باعث شد کیوان تا ته بکنه داخل من و من بلرزم تو‌شرتم ارضا بشم کیوان شرت منو در اورد کرد دهنم رفت سراغ کون هادی ،هادی با تلمبه های کیوان تو شرت زنونش ارضا شد ، شرتش در آورد کیوانم آبش ریخت رو شرت هادی منم که بی حال دیدم اومدن سمت من شرت هادی کردن تو کون من شرت منم از دهنم در آورد پام کرد گفت نیاز به چستیتی نیست دیگه و منو هادی دم خونه هادی پیاده کرد هر جور بود خودم تا اتاق هادی رسوندن ولو شدم حس کردم یکی شرتم شلوارم در میاره دیدم هایده گفت بزار شرتم از کونت در بیارم شرت که در آورد دیدم یه چی داره می‌ره تو کونم دیدم هایده داره انگشتم می‌کنه گفت کونی دستم تو کونته دیدم تا مچ کرده داخل گفت جون تو جنده منی دستش کشید بیرون که مثل مار به خودم پیچیدم یه دفعه حس کردم الان جیش میکنم سریع رفتم دستشویی اما هرچی زور زدم فقط سوراخم باز میشد .
ادامه دارد…

نوشته: رضا


👍 19
👎 10
13301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

984763
2024-05-22 23:45:32 +0330 +0330

فانتزی بود و مزخرف

1 ❤️

984765
2024-05-23 00:10:15 +0330 +0330

تا فردا بقیشو بنویس عالیعع

0 ❤️

984782
2024-05-23 01:18:33 +0330 +0330

چ خر تو خری بود

1 ❤️

984799
2024-05-23 03:06:21 +0330 +0330

به بدبخت هایده چکار داری بیسواد ۶ کلاسه

3 ❤️

984818
2024-05-23 05:53:17 +0330 +0330

هایده کی بوداخرررش

0 ❤️

984837
2024-05-23 11:17:24 +0330 +0330

فانتزی بود ولی سکسی بود فشقلی

0 ❤️

984838
2024-05-23 11:48:08 +0330 +0330

فانتزی خوبه فقط انگار وسط نوشتن خودت حشری میشی اخراشو تند تند مینوسی😂
نگارشت رو بهتر کن و واقعی تر بنویس کارت خوبه

0 ❤️

984848
2024-05-23 13:20:09 +0330 +0330

من نفهمیدم تو کی هادی کیه کی کیو کرد کی سیسی بود
شهر عجیبیه

0 ❤️

985467
2024-05-28 17:52:14 +0330 +0330

عالیه من منتظر ادامه داستان هستم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها