مشتری باشگاه

1402/06/01

دوستان سلام
سامان هستم در ارواین کالیفرنیا زندگی میکنم. ۱۴ سالم بود به امریکا مهاجرت کردیم . اینجا من را سَم Sam صدا می‌کنند. الان ۲۵ ساله و دانشجو هستم … از دوران دبیرستان بدنسازی کار میکردم . الان هم پارت تایم در باشگاهی به عنوان مربی خصوصی کلاینت فیتنس دارم.
بدنم درشت نیست ولی خوب رو فرم و مدلی هست و تقریبا شکم سیکس پک و عضلات در حد متوسط از لحاظ چهره هم متوسط رو به بالا .
در کل زیاد به پر و پای دختر نمی پیچم با وجود اینکه اینجا معدن دختر ایرانی، مکزیکی و امریکایی هست.

بریم سروقت اصل مطلب.
محیط کارم طوری هست که باشگاه بهم تکست مسیج میده و میگه در فلان ساعت کلاینت جدیدی هست و اگر به روز و وقت من بخوره قبول یا رد میکنم.
از باشگاه پیام دریافت کردم که خانمی امریکایی حدود ۴۹ ساله به نام لورا برا تمرین با مربی خصوصی پکیج ۲ ماهه خریده … من هم کانفرم کردم که اون را به عنوان کلاینت (شاگرد خصوصی) قبول کنم .

بعد از چند هفته آشنایی و گفتگو های در بیان جلسات تمرینی ازم پرسید که کجایی هستم و منم گفتم ایرانی ‌و پرسید که آیا در منزل هم کلاینت قبول میکنی (اینجا بهش میگن In-home personal training ) منم گفتم اگر باشه مشکلی ندارم هر چند از لحاظ نداشتن بیمه حوادث شخصی احتمالی مربوط به این شغل کمی دلهره داشتم .
به هر حال بعد از مدتی به منزلش که منزل بزرگی هم بود رفتم که یکی از اتاق های بزرگ را تبدیل به gym خانگی کرده بودند. آنجا متوجه شدم که دختر این خانم سوزان قراره با من تمرین کنه. یک دختر زیبای سفید و کمی تپل و نسبتا قد بلند و با لبخند بسیار زیبا.
چند هفته که در منزل سوزان را تمرین دادم چون فاصله سنی ما ۴ یا ۵ سال بیشتر نبود با هم کمی رفیق شدیم ‌و در تمرینات از هر دری صحبت میکردیم.

یک روز بعد از تمرین سوزان من را برا ویکند دعوت کرد به کلبه ییلاقی بابای دوستش سامانتا .
ویکند شد من با ماشین سوزان بعد از ۴۵ دقیقه رانندگی رسیدیم و با سامانتا و پارتنرش به اسم دان آشنا شدم و بساط موزیک ، مشروب ، باربیکیو ، شنا در استخر و …
۱۰ شب بود که خسته رفتیم داخل و دان با سامانتا رفتند برا استراحت داخل یکی از اتاق ها و من و سوزان هم داخل اتاق دیگه .
هنوز هم حسم به او دوست و کلاینت بود تا رابطه رومانس و سکس ولی خوب حدس می زدم که ممکنه رابطه سکسی بین ما رخ بده .
مست نبودیم ولی خوب شنگول و حس خوب.
چون فقط یک تخت کویین سایز داخل اتاق بود رو تخت چوبی کنار هم دراز کشیدیم
نه او می تونست بخوابه نه من
گهگاهی بدنمون به هم می‌خورد و سکوت برقرار بود و هر دو بیدار …
می دونستم که عرف اینه که پسر باید جرقه اول را بزنه. صورتم را به سمتش چرخوندم دیدم به اصطلاح خوابیده … در همین حین چیزی مثل معجزه همه چیز را حل کرد
از اتاق بغل جیغ های نسبتا بلند سکسی سامانتا توام با صدای جیر جیر تخت که دان داشت وحشیانه او را میگایید باعث شد هر دو بخندیم 😂 بعد از خنده سوزان را که داغ داغ بود بغل کردم و به خودم چسبوندم و کمی مو ها و شانه هاشو نوازش کردم و آرام شروع کردیم به لب گرفتن. و آهسته تاپش را درآوردم و با دو تا دستام سینه هاشو از پشت گرفتم و شروع کردم گردنشو بوسیدن و خوردن که اون هم ناله ریز می‌کرد . همینطور که پشت اون نشسته بودم دستمو آهسته روی شکمش کشیدم و پایین رفتم تا رسیدم به نازش و شروع به بازی کردن با کلیتوریس و ملایم انگشتم را فرو کردن که از شهوت پف کرده بود و اون هم از کنار شانه اش با لب دادن و ناله همراهی می‌کرد
بعد از چند دقیقه با حرکت دادن بدنش آمدم جلو من دراز کشید و دستش را زیر تخم هام را گرفت و آهسته نگاه شهوت انگیزی کرد لبخند زد و شروع کرد با ولع به لیس زدن .
بعد از مدتی که در اوج شهوت بودم چرخوندمش به حالت داگی و رفتم پایین تخت. منتظر بود که از پشت واسش بزارم داخل … ولی من که در تمرینات هم بارها چشمم باسنش را گرفته بود. رفتم پایین تخت و سرم گذاشتم وسط باسنش و با زبونم برا چند دقیقه کس و سوراخ کونش را لیس زدم و زبانم را در کصش کامل می چرخوندم. اه ‌‌و ناله اش اتاق را پر کرده بود و بعد از دقایقی شروع کردم از پشت کردن سر و صدای جفتمون در آمده بود . بعد از چند دقیقه طاق باز خوابید و پاهاش را گذاشتم روی شانه هام و شروع کردم به کمر زدن و همزمان سینه و گردنشو خوردن … زیر بدنم از شهوت دست و پا می زد و در یک آن دیدم کمرم را فشار داد به سمت خودش و ناخن هاش را در کمرم فرو کردن و‌ از اشتیاق و از شدت شهوت کلمه فاک فاک فاک و اوه گادددددد بود پشت سر هم تکرار می‌کرد تا ارضا شد و من هم چند لحظه بعد با فشار خالی شدم و‌ بی حال در آغوش هم افتادیم و بعد از چند لحظه دست در گردنم انداخت و لبم را بوسید و من هم چند بوسه از گونه هاش گرفتم و به خواب رفتیم.
فردا میز صبحانه همگی به خاطر سر صدای شب گذشته به یکدیگر می خندیدیم .

هفته بعد در جلسه تمرینی با دیدنم چشمک زد و‌ گفت
Hey Monster let’s get it done
وحشی بیا تمرین را انجامش بدیم.
😂😂😂

صادقانه تعریف کردم و امیدوارم خواندن این داستان فان تایم بوده باشه براتون .

نوشته: سام


👍 19
👎 11
29301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

943890
2023-08-23 23:42:58 +0330 +0330

چقدر جقی هامون پیشرفت کردن دیگه از ۱۴ سالگی میرن امریکا اونجام بدنسازی کار میکنن کیر تمام بچهای میدون امام کالیفرنیا تو کونت

4 ❤️

943892
2023-08-23 23:44:47 +0330 +0330

وقتی داستان فارسی مینویسی از اصلاحات انگلیسی استفاده کردن داستان رو به بدترین شکل ممکن بی مزه میکنه، به فکر خودت میخوای برسونی که نمیتونی کاملا فارسی بنویسی ولی خواننده خسته میشه و داستان رو نمیخونه، من به زور تونستم با داستانت تا خونه سوزان و اولین تمرین بیام دیگه نتونستم ادامه بدم.
فکر نکنم دیگران هم بتونن ادامه بدن

5 ❤️

943908
2023-08-24 00:32:28 +0330 +0330

اول عین آدم میگی از باشگاه باهات تماس میگیرن بعد یکدفعه یادت میره طر تو خونش gym داره؟
طرف برای ویکند تورو دعوت کرد بعد ویکند شد؟ نه جون مادرت ویکند شد؟

وقتی تازه دوروز فیلم زیرنویس نگاه میکنی و فاز بچه کالیفرنیا برمیداری.

3 ❤️

943927
2023-08-24 01:41:36 +0330 +0330

کصخل کی ۱۴ سال امریکا زندگی‌میکنه بعد بیاد داستانشو تو شهوانی بنویسه

2 ❤️

943944
2023-08-24 02:31:54 +0330 +0330

لایک

نان پدر و شیر مادر حلالت پهلوان

یک ایرانی هر جای دنیا که باشه کوص لیسه✌

0 ❤️

943960
2023-08-24 06:40:47 +0330 +0330

کیر آیسان تو کونت
ناله کن کونکش

1 ❤️

944037
2023-08-24 18:44:10 +0330 +0330

عللی بود
بی توجه به حرف های منفی اینایی که کارشون منفی نوشتنه، بازم بنویس

0 ❤️

944062
2023-08-25 00:03:39 +0330 +0330

sam بیدار شو
داری کابوس میبینی

0 ❤️

944184
2023-08-25 12:30:11 +0330 +0330

کصکش تخت کویین بود!!!
یا تویین برو اول بخون بعد…

0 ❤️

944207
2023-08-25 16:35:37 +0330 +0330

جق خوار مغز رو‌میگاد

0 ❤️

944231
2023-08-25 21:22:40 +0330 +0330

خوب بود خدا شانس بده

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها