امیر کیر کلفت با دوستش

1402/11/04

سلام
امیدوارم حال یک یکتون خوب باشه من آرتام ام اومدم یکی دیگه از خاطره هام رو براتون تعریف کنم.خاطره اولم رو با سرچ اسمم (آرتام یا امیر کیر کلفت) میتونین پیدا کنین و بخونین .
بعد از رابطه م با امیر دیگه مثل قبلا نمیتونستم با خیار و یا هر چیز دیگه ای خودم رو گول بزنم و بیشتر از همیشه تشنه کیر بودم.شب و روزم شده بود فکر امیر و هرزگاهی جق زدن با یادش و ور رفتن با خودم.امیر هم به خاطر امتحانایی که داشتیم قبول نمی کرد و میگفت خودش هم نمیتونه صبر کنه ولی ناچار بودیم تا امتحانا تموم نشده بود کاری نکنیم چون خدایی هر روز حاضر بودم بهش بدم و این درس خوندن رو برامون سخت می کرد.
اون روزا داشت خیلی بهم سخت می گذشت همش دنبال تکرار خاطره ای بودم که بهم بهترین حس زندگیم رو داده بود.
تا اینکه بالاخره یه روز قبل آخرین امتحان امیر بهم گفت بعد امتحان آماده باش که بریم خونه ما و من بهش گفتم که فردا بابام میاد و بعد امتحان ناهار رو باید خونه باشم بعد ناهار میام .
صبح زود بود که آماده میشدم برم امتحان همش ذهنم درگیر امیر بود و درس رو از کله م پرونده بود. همش خدا خدا میکردم زود امتحان تموم شه و ناهار و بخورم و برم پیش امیر.جلو مدرسه بود که به امیر و دوست صمیمیش رسیدم یا من اشتباه متوجه شده بودم یا واقعنی رفیقش همش من رو دید میزد ولی من جدی نگرفتم رفتم باهاشون سلام و احوال پرسی کردم.اسم دوست امیر، علی بود و صمیمی ترین دوست امیر هم به حساب میومد ولی یه سالی ازمون بزرگتر بود.صورت و قیافه نسبتا خوبی داشت و بیشتر قد بلندش بود که به چشم میومد.از اینا بگذریم سر جلسه همش نگام به امیر بود که دو ستا میز جلوتر از من نشسته بود و تا به خودم اومدم دیدم وقت زیادی برا امتحان باقی نمونده.هر جوری بود به چند تا از سوال جواب دادم حداقل تجدید نیارم.وقت تموم شد سوالا رو ازمون گرفتن و خواستیم بریم بیرون که درب خروجی انقدر شلوغ بود به زور دو تا دوتا میرفتن بیرون.رفتم سمت در و تو شلوغی که احساس کردم یکی عمدا داره خودش رو بهم میچسبونه سرم رو برگردوندم دیدم امیره و خوشحال شدم که اومد آروم در گوشم گفت زود بیای که دیگه طاقت ندارم .خندیدم و بیشتر خودم رو بهش فشار دادم و دل تو دلم نبود.
رفتم خونه ناهار رو که خوردم رفتم اتاقم خودم رو آماده کنم.یه شورت استخر داشتم قدیمی به زور پام میرفتم دیدم که خودشه دیگه همونه که میخوام ‌قشنگ کونم رو نشون میداد .زیر لباسمم یکی از تنگ ترین تیشرت ها رو پوشیدم.خلاصه آماده شدم و رفتم سمت خونه امیر در رو زدم بعد یه مدت در رو باز کرد ترسیدم که سر کارم گذاشته و خونه نباشه ولی در رو باز کرد بلاخره
رفتم تو صدای امیر میومد که میگفت کسی خونه نیست راحت باش بیا تو.منم از خدام بود که اینو بگه و قبل اینکه درب پذیرایی رو باز کنم لباسای اضافه م رو در آوردم و یه گوشه گذاشتم تا بیشتر خودم رو نشون امیر بدم.خوشحال رفتم تو تا اینکه یهو خشکم زد علی دوست صمیمی امیر هم اونجا بود .اونجا بود که فهمیدم دید زدنای علی بی دلیل نبوده.هم ترسیدم هم خجالت کشیدم که من رو با این وضعیت میبینه .هیچی نمیتونستم بگم تقریبا فهمیده بودم میخوان چیکار کنن .منم بدم نمیومد ته دلم ولی خب بحث سر اعتماد بود و من زیاد علی رو نمیشناختم فقط یکی دوبار به هم سلام کرده بودیم.
سرم پایین بود و دلم داشت از استرس از سینه م میزد بیرون که یهو احساس کردم یکی بهم نزدیک شد چشام رو بستم و نمیدونستم کدومشونه .دلم انقد تند تند میزد که صداش رو میشنیدم که یه صدای آروم گفت نترس من به کسی چیزی نمیگم امیر خیلی ازت تعریف کرده ولی اینی که من میبینم خیلی بیشتر از این حرفاس.
بهم گفت اگه باهاشون راه بیام یه حال اساسی بهم میدن و اینکه اگه نمیخوای دربازه و ما کاری باهات نداریم.که یهو امیر هم اومد گفت ما مجبورت نمی کنیم ولی اگه قبول نکنی منم دیگه باهات کاری ندارم.
این حرفارو که گفتن یکم از استرسم کم شد اینکه قرار نیست چیزی زوری باشه خوشحالم میکرد.ازشون خواستم برم دستشویی و امیر به شوخی گفت میخوای اونجا فکر کنی که منم گفتم شاید.رفتم و با خودم گفتم شاید دیگه فرصتی مثل این گیر نیاد چی بهتر از این که اینبار به جا یه دونه با دو تا کیر ور برم.کامل خودم رو تخلیه کردم و کونم رو با فشار آب و انگشتام شستم.رفتم بیرون امیر پرسید تصمیم خودت رو گرفتی که منم با یه لبخند جوابش رو دادم.
علی اومد دستم رو گرفت و گفت بزار من راهنماییت کنم به اتاق.دستش انقدر گرم و خوش فرم بود که از همون اول مو به تنم سیخ کرد.رفتیم اتاق امیر و علی کنار هم ایستاد و شلوار هاشون رو کشیدن پایین و فهمیدم بعله قراره واسشون ساک بزنم اول کار‌.کیر علی تقریبا هم اندازه کیر امیر بود ولی رگدار تر بود و بیشتر خودشو نشون میداد.
منم که خیلی فیلم سوپر نگاه کرده بودم دقیقا مثل تو فیلم رفتم جلو و رو زانو هام نشستم و با دو تا دستام شروع کردم به مالوندن کیرشون.یکم که مالوندم علی سرم رو گرفتم کیرش رو آورد جلو دهنم.اولش سر کیرش رو زبون میزدم و با دستم کیر امیر رو میمالوندم.کیر علی رو کردم دهنم شروع کردم به ساک زدن انگار تازه از حموم اومده بود کیرش بو و طمع شامپو بدن میداد و من ازش لذت می بردم.چند ثانیه یه بار هم میرفتم سمت کیر امیر که برعکس اون مزه شوری میداد.بعد یکم علی رفت اون ور و شروع کرد به مالوندن کیرش و به من و امیر نگاه میکرد.امیر دستام رو گرفت و کمکم کرد که بلند شم .پشتم رو کرد رو به خوش و کیرش رو انداخت لای پاهام و عقب و جلو میکرد همزمان داشت گردنمو مک میزد و سینه و شکمم رو میمالوند.نفسم بند اومده بود از یه ور به سختی نفس میکشیدم از یه ورم داشتم از بدن و کیر گرمی که من رو لمس می کرد لذت می بردم.
امیر رو تخت دو نفرش دراز کشید و من حالت سگی ایستادم و براش ساک زدم که علی اومد پشتم و شروع کرد به مالوندن کیرش به چاک و زیر کونم.اومد پایین و شروع کرد به بوسیدن لپای کونم و با انگشتاش خود کونم رو می مالوند و هرزگاهی هم انگشت رو میکرد تو.
دیگه نمیدونستم چجوری نفس بکشم از یه ور کیر امیر دهنم بود از یه ورم علی داشت کونم رو انگشت میکرد ولی در عوض احساس خیلی خوبی داشتم و لذت میبردم.
بعد یکم ساک زدن امیر آبش اومد و یکیش رو ریخت دهنم ولی دستمال آورد و تفش کردم و خودش هم رفت کیرش رو بشوره.با علی که تنها موندم برگشتم یکم براش ساک زدم تا کیرش خیس شه و بعدش روم رو کردم اونور و سگی ایستادم.علی با انگشتش به در کونم تف مالید و یکم هم به کیر خودش.سر کیرش رو کرد تو کونم یه آخ بلندی کشیدم و واقعا دردم اومد علی یکم ترسید ولی گفتم ادامه بده.
انگار نه انگار یه بار به امیر داده بودم و باید کونم باز میشد.انتظار داشتم درد کمتری داشته باشد ولی بیشتر هم بود
دوباره علی کیرش رو کرد تو کونم اینبار یکم مکث کرد و بعد بیشتر کرد تو. از درد داشتم تخت چنگ میزدم و نفسم بند اومده بود .یکم کیرش رو برد عقب و بازم آروم اورد جلو چند ثانیه همین کار رو کرد و با اینکه درد داشتم ولی لذت می بردم.هرچی سرعتش رو میبرد بالا کم کم از درد من کمتر میشد و بیشترش به لذت تبدیل میشد .از شانس من که داشتم لذت میبردم علی ارضا شد ولی قبل ارضا شدنش کیرش رو در آورد و همه آبش ریخت رو پتو امیر .همینجا بود که امیر دوباره اومد و علی فکر کرد که الان دعواش میکنه ولی چیزی بهش نگفت .اومدم بلند شم که امیر گفت نوبت منه منم که هنوز سیر نشده بودم از خدام بود .اول آمد که بازم براش ساک بزنم.قبلش یکم آب خوردم چون واقعا بعد اون همه تشنه م شده بود.آب رو خوردم و رو زانو نشستم و شروع کردم به مالوندن کیر امیر و بعدش گذاشتم دهنم و شروع کردم به ساک زدن براش .هرچی ساک زدم سیر نشد و ازش خواستم بکنه که آگه دوباره آبش اومد ازنبار تو کون من بیاد.کمکم کرد بلند شدم دستام رو گذاشتم رو دیوار و کونم رو قلمبه کردم.یکم انگشتم کرد و بعدش تف مالید به کونم و آروم کیرش رو کرد توم .انگار جا واسه کیر امیر باز شده بود و او راحت تر تلمبه میزد و منم بیشتر لذت می بردم .من دیگه به اون چیزی که میخواستم رسیده بودم تو یه روز دوتا کیر کامل سیرم کرده بودن مونده بود امیر ابش رو کونم خالی کنه که بعد یکم همینم اتفاق افتاد و تمام آبش رو تو کونم خالی کرد.
هر سه مون ولو شده بودیم رو تخت و بیشتر از همه من خسته بودم ولی ارزشش رو داشت

نوشته: آرتام


👍 34
👎 2
35801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

968131
2024-01-24 23:17:37 +0330 +0330

عالیس

0 ❤️

968134
2024-01-24 23:29:40 +0330 +0330

نوش جونت عزیزم

0 ❤️

968174
2024-01-25 04:12:10 +0330 +0330

تو مدرسه مام يكي بود عين تو كه اينجوري كردمش

2 ❤️

968192
2024-01-25 07:00:09 +0330 +0330

نوش جونت وجود پر مهرت 🌹

0 ❤️

968211
2024-01-25 08:47:39 +0330 +0330

عالی بود ولی کاش قسمتای سکسیشو یکم بیشتر توصیف میکردی. اگه ادامه داره بازم بنویس

0 ❤️

968215
2024-01-25 09:10:18 +0330 +0330

با حال بودش کاش میشد کردت سکسی تعریف میکنی و میدی

2 ❤️

968219
2024-01-25 09:42:25 +0330 +0330

خوب بود مرسی ، خیلی خوبه که ادم همزمان به دو نفز کون بده ، منم دوس دارم

0 ❤️

968230
2024-01-25 11:20:21 +0330 +0330

😘 👍
کونی باید اینجوری باشه تشنه کیرررررر

1 ❤️

968269
2024-01-25 19:38:08 +0330 +0330

چرا این دانش آموزان کونی به تور ما نمیخوردن 🤔

2 ❤️

968275
2024-01-25 21:55:03 +0330 +0330

ما هم دونفریم
۱۶ و ۳۰ ساله
اگر پایه اید در خدمتیم

0 ❤️

968377
2024-01-26 15:43:46 +0330 +0330

ولی ارزشش رو داشت

0 ❤️

968403
2024-01-26 21:22:53 +0330 +0330

کاش یک کون هم به من می دادی

0 ❤️

968405
2024-01-26 22:24:27 +0330 +0330

خوش بحال امیر وعلی

0 ❤️

968431
2024-01-27 00:25:55 +0330 +0330

تخیلات یه امیر جقی:وقتی میخاد امیرهارو هات نشون بده

2 ❤️

968447
2024-01-27 01:43:06 +0330 +0330

کاش بودم آب رفیقتو از کونت میخوردم

0 ❤️

970941
2024-02-14 02:24:05 +0330 +0330

اگر کسی از این داستان لذت برده صرفاً به خاطر اینه که داستان قبلی رو خونده، برای من که نخوندم قبلی رو، کوچک‌ترین احساسی رو برنیانگیخت.

0 ❤️