رسیدن به آرزو های بی غیرتیم (۱)

1403/02/24

سلام‌
این یه داستان سکسی بیغیرتیه پس اگه علاقه داری بخون خیلی هم از بقیه داستان ها لذت بخش تره ولی اگه علاقه نداری پیشنهاد میدم همینجا بری یه چیز دیگه بخونی
بریم سر اصل داستان
اول با ما آشنا بشین
اسم من پارسا و ۲۸ سالمه و زنم بهاره که اونم ۲۶ سالشه هردو قد بلندم من ۱۹۰ و اون ۱۷۵ من اندامم لاغر نیستم ورزیده هم زیاد نیستم یه چیز معمولی ۸۰ کیلو وزنمه و خانومم از دو سال قبل از ازدواج باشگاه میره تا الان بدن خیلی خوبی داره بینی عمل کرده ولی بقیه چیزاش نچرال عالیه خدایی با پوست سفید گندمی و چشم های تقریبا درشت و موهای خیلی بلند و بلوند که زیبایش رو چند برابر کرده بخصوص وقتی داگی میشه از اندامش بگم که پاهای کشیده خط زیر باسن قلبی اصلا یه چیزی که دیگه چند ساله داره باشگاه میره خودت فکرش رو بکن که چیه زنم و با صدای خیلی زیبا و اب اور و دل نواز که همش دوس داری حرف بزنه ممه هاش ۷۵ و نوک صورتی کوث سفید و صورتی خیلی کم مو که اصلا نزنه هم مشخص نیست ولی شیو میکنه خیلی تمیزه
خب تعریف زیادی شد بریم سر داستان که چی شد من بی غیرت شدم

خب داستان از قبل از ازدواج شروع میشه وقتی که من به طور اتفاقی که اصلا یادم‌نیس چطور با این داستان های سکسی آشنا شدم و تو همین داستان ها علاقه خاصی به داستان های بیغیرتی پیدا کردم و همیشه بجای این که کیرم برا کوس و کون مردم راس بشه وقتی زنم رو تصور میکردم که دارن جلوم میکنن کیرم راس میشد که همین باعث شد این فانتزی همیشه برا حال کردنم مورد توجهم باشه .
خلاصه یه چند سالی گذشت و من ۲۴ سالم بود که ازدواج کردم زنم هم اون موقع ۲۲ سالش بود .

زنم یه دختر معمولی بود ولی تو نامزدی متوجه یه روز که با هم صحبت میکردیم و دیگه بحث های سکسیمون اوکی شده بود ازم پرسید تا حالا رل داشتی ؟
(من که همیشه از اول نامزدی دوس داشتم بهش یه جور بفهمونم که بی هستم با این سوالش ذهنم یه لامپ روشن شد که از این بحثا راه بندازیم و شاید تونستم یه کارایی کنم )

گفتم آره خب داشتم همه داشتن خود تو هم داشتی صد در صد مگه میشه نداشته باشه کسی تو این دوره زمونه
دوباره گفت ارههههه خب منم داشتم ن‌این که نداشته باشم .
گفتم پس دیگه چی میگی الان همه این چیزا اوکیه بابا تازه من همیشه خدا خدا میکردم فقط از پشت داده باشی و کار به جلو نرسیده باشه و خندیدم😂😂😂
بعد اونم خندید گف نترس کار به جلو نرسیده تو زود اومدی همون پشت و ساک کار رلمو راه انداخت😂😂
منم ته دلم خوشحال شدم

البته از این خوشحال شدم که دیگه بحثش باز شد و راحت بهم گفت اینو و این برام یه برگ برنده بود
بعد گفتم ؛
خب پس خدا رو شکر کارش با همینا راه افتاده دیگه معلومه زیاده خواه نبوده 😁😁
یهو گفت زیاد خوشحال نباش این اخری اینجور بود فقط وگرنه قبلی ها خیلی هم زیاده خواه بودن اتفاقا 😊😊 و باز خندید بلند
منم که هر لحظه داشتم خوشحال تر میشدم گفتم خوبه پس زحمت هاش رو یکی دیگه کشیده من فقط قراره لذت ببرم و خلاصه خنده هم که به عمد رو لبام بود و تو ذهنم کلی هم خوشحال که یه زن بی بند و بار گیرم اومده میتونم اوکیش کنم
ولی برا این که تابلو نشه گفتم البته من با این چیزا مشکلی ندارم ولی کاش فقط یه دونه رل داشتی واقعا ن این که صد تا و البته الانم مهم نیست ولی باید قول بدی که فقط من تو زندگیت باشم
اونم یکم ناراحت شد گفت من خراب که نیستم با تو باشم با کسای دیگه هم باشم ولی خب صد تا هم نبوده فقط چهار تا رل داشتم
منم دیدم یکم پکر شد و پوکید بوسیدمش گفتم عشقم عیب نداره حالا تو نامزدی میگن عشق و حال یه مزه دیگه داره بلند شو بریم یه حالی کنیم
ما رفتیم عشق و حال کردیم و اینا و خلاصه روابط ما خيلي خوب داشت می گذشت و عروسی کردیم و رفتیم تو خونه خودمون

حدود یک سالی از ازدواج می‌گذشت و هر روز انقدر با هم شوخی های جنسی میکردیم که دیگه انقد رومون تو هم باز شده بود که من تو خیلی از شوخی ها بهش میگفتم برو بده و اون میگفت دوست پسرم کیرش از تو بهتر بود و مال تو نصف اونم نیست و خیلی چیزاش هم بهم زور داشت ها ولی باید به خودم سخت نمیگرفتم که به هدفم برسم
گاهی وسط خونه راه میرفت بی دلیل و الکی مسخره بازی در میاورد منم بهش میگفتم
عشقم این کوس و کون تو رو هرکی ببینه ازش نمیگذره بیا منشی من شو مشتریم زیاد بشه
و اونم با خنده میگفت از خدامه چرا نیام ولی به شرطی بهم باج بدی بالاخره میخوای نون کون منو بخوری ها مشتری هات برا کون من میخوان بیان
گاهی هم تیپ میزد میرفتیم بیرون از اونجایی که تیپ هاش همش به روز و جدید بود همه چیش معلوم بود معمولا یه مانتو کوتاه باز و زیرش یه بادی بغل باز و یه ساپورت تنگ یا یه جین که از باسن تنگ بود از دمپا گشاد
چند باری سعی کردم کاری کنم تو بازار ببینم پا میده به کسی یا ن که دیدم ن اصلا رو نمیده به کسی یه بارم داشتم میرفتم خونه که اتفاقي دیدمش تو مترو خیلی جالب بود برام اون سرش تو گوشی بود منو ندید که دیدم یه پسره خیلی خوشتیپ بدنساز رف بهش گیر داد این اصلا جوابش هم نداد و رف سمت زنا سوار شد و موقع سوار شدن حواسم بود گمش نکنم و موقع پیاده شدن هم بود همش که یه جوری منو نبینه من فقط ببینمش و دیدم ن اصلا به کسی رو نمیده.
گذاشتم ده دقیقه بعد خودش رفتم خونه که نفهمه
وقتی هم اومدیم خونه بهم گف که اشکان یه پسره کیر کلفت گیر داده بود میخواست زنتو بکنه ها
گفتم کجااا
گف تو مترو
گفتم خب تو که همیشه میگی کیر کلفت دوس داری
گف بر منکرش لعنت😆😆
گفتم خوب به آرزوت میرسیدی
گف دیگه حیف جنده بازیم نیومد 😁😁
گفتم خب دیگه خودت نخواستی از فرصت به دست آمده استفاده نمیکنی بیا
گف من شوخی میکنم وگرنه یه موی کیر تو رو به هیکل اونا نمیدم
گفتم آره جون خودت هر شب به یاد کیر دوست پسرات بهم میدی ها 🤣🤣

اونم خندید گف بابا حسود تو الان بین آنجلینا جولی و من کدوم رو بیشتر دوس داری بکنی خب منم مث تو دوست دارم به یه کیر تاپ بدم ولی خوب الان متاهلم دیگه حیف 😁😁
منم گفتم عشقم اولا بین انجلینا جولی و تو من تو رو انتخاب میکنم چون تو از اونم باور کن سر تری دوما وقتی من با یه خانوم گشاد و بدون پرده و حرفه ای ازدواج کردم پس برام اوکیه دیگه متاهلی رو بهانه نکن برو حال کن خوب برا خودت منم بی نصیب نزار😉
اومد نشست بغلم رو مبل و لبامو بوسید و گف من تو رو با دنیا عوض نمیکنم بابا شوخی کردم ناراحت نشو
منم دیدم بهترین وقته
دستم رو بردم دور کمرش رو گرفتم معمولا تو این حالت خیلی خر میشد
گفتم عشقم من جدا از شوخی تو رو آزاد میزارم تو تاحالا دیدی به لباست گیر بدم یا به چیزای دیگه
گف چییی یعنی چی
گفتم یعنی اگه میخوای رل بزنی یا هرچی من مشکلی ندارم
یدفه بلند شد و گف یعنی چییی باورم نمیشه من زنتم
گفتم عزیزم زنم باشی قرار نیست برا من باشی تو ازادی راحتی
گف فک کنم تو از شوخیامون ناراحتی یا شایدم برداشت بدی کردی ولی بگم من‌بعد ازدواج با تو به هیچ کس فکرم نمیکنم
گفتم میدونم ولی من جدی گفتم
گف برو بابا اره جون خودت باشه دیگه چی میام اصلا تو خونه کاسبی راه بندازم
گفتم عزیزم چرا برداشت بد میکنی من فقط گفتم اوکیه برام
و خلاصه دیگه ن اون چیزی گف ن من ک تموم شد دو سه روز شوخی نمی کرد و چیزی نمی گفت زیاد با خودم فک کردم این اولین برخوردش با این واقعیت بوده خب بایدم این حرفا رو بزنه اصلا شاید باورش نشه من راس گفتم بزار باز شروع کنم بگم
یه روز رفتم خونه میدونستم از چی خوشش میاد رفتم خریدم و کلی خوراکی و اینا و یه دستبند و انگشتر ست طلا هم خریدم و رفتم خونه
دیدم یه شلوار گرمکن کوتاه پوشیده و از اون روز تا الانم بیرون نرفته بود خیلی جالب بود هر روز میرفت قبلش ولی
گفتم سلام زندگیم

نگام کرد و خیلی آروم و بی حال گف سلام نهار امادس بیام یا بزارم بعدا ؟
اخه زود رفته بودم خونه‌
گفتم ن بزار بعدا بیا کارت دارم
گفت فعلا کار دارم
گفتم بیا گفتم کارت دارم
گف چیه هااا
گفتم بیا کنارم بشین تا یع چیز مهمه باید بگم
اومد و ی ذره اخم و جدی گف بگو ولی معلوم بود نگام میکنه میخواد بخنده و نمیزاشت و جلو خودش رو میگرفت
که من گفتم عشقم زندگیم خیلی دوستت دارم این کادو نشانه دوس داشتنمه

دادمش بهش و بعد گف چیههه گفتم باز کن گف حال ندارم فعلا گفتم باید باز کنی .
باز کرد و چشمش به طلا افتاد گف واااااااییییییی چه قشنگهههههه
باورم نمیشه
عجب انگشتری و بغلش کردم بوسیدمش گفتم‌عشقم این کادو برا تو چیزی نیست ولی خب من الان این از دستم اومد
بعد براش اون چیزای مخصوص که خریده بودم که یخورده وسایل ورزشی و همچنین نقاشی بود دادم‌بهش اخه نقاشی هم بلده
بازم خندید و گفت وااای عاشقم بخدا اشکان باورم نمیشه ولی اگه انقد منو دوست داری اونا چی بود اون روز گفتی ناراحتم کردی .
با تعجب گفتم ؛ اگهههه دوستت دارم؟ یعنی شک داری
عزیزم من عاشقتم همیشه گفتم ولی حرفای اون روزمم با دلیل میگم حق بود
گف باز شروع کردی
گفتم ن خب بزاا بگم
بهاره : بگو خب گوش میکنم
من: ببین من قبل از ازدواج مگه نگفتی من از پشت دادم و ساک زدم و خلاصه هرچی
بهاره : خبببب
من؛ خب ازدواجم کردیم دیدم بابا دادن دیگه چیه تو اصلا گشادی 😜😂😂
بهاره : اا مسخره نشو حرفتو بزن خوب
من: عاقا جدی گفتم خب .
بهاره : بالاخره من گفتم راستشو تو خودت زن گشاد دوس داشتی یادمه گفتی از خداتم حس زحمت باز شدنم رو یکی دیگه کشیده و تو فقط لذت میبری 😊😊
من: خب افرین . حالا من مگه تا حالا چیزی گفتم یا از اون موقع تا حالا رفتی با هر تیپی بیرون حرفی زدم تازه ده بار بیرون دیدمت به کسی رو نمیدی و پا نمیدی من بهت اعتماد دارم بخدا فقط میخوام ببینم که تو لذت میبری از زندگیت همین
بهاره: عزیزم لذت بردن که فقط از کیر نیس تازه من به کیر تو هم راضی ام در ضمن من دارم لذتمو میبرم خوشبختم و نمیخوام خرابش کنم
من: بخدا دیوونم کردی اخه چرا خرابش کنی میگم اوکی هستم برو رل بزن میفهمی
بهاره: اها دیگه چی
دو روز دیگه بگو برو بده
من: عزیزم من تا اخر عمرم بخدا بجز تو به هیچکس نگاهم نمیکنم و نمیخوام هیچ کاری کنم ولی میخوام تو رل بزنی یه جریان دیگه هم هس
بهاره : اون دیگه چیه
من : من واقعا نمیتونم هر شب بکنم دارم میمیرم میخوام یکی باشه که کمک کنه بهم یعنی کار تو رو راه بندازه
بهاره : اها اقا سیر شدن از مننننن
من: وایی بهاره بخدا ننن فقط نمیتونم هر شب
بهاره : اشکان من هنوز فک میکنم داری کوسشعر میگی بابا ما تا الان فقط شوخی کردیم همینننن

من: بزار رک و راست بگم خب بهت شوخی یا جدی دیگه روی من تاثیر گذاشته دوس دارم این کارو کنی منم مطمئن بشم یکی هس کنارت وقتی من‌نتونم

بهاره : یعنی اشکان تو واقعا میخوای من این کارو کنم ،؟
من : حرفم رو باز تکرار کنم ؟
بهاره : اره تکرار کن دوس دارم بشنوم
من: بهاره جان عشقم [ لباشو بوسیدم و دستم رو بردم تو پاهاش فشار دادم ] گفتم اینو من میخوام بری به هرکه دوست داری بدی باز بگم بهت
بهاره : واییی اشکان تو بی غیرتی یعنی
من : نمیدونم اسمش رو چی میزاری
ولی خب حرفم رو گفتم
بهاره : ببین رو میشناسی خیلی حشری ام برا همینم جلو و عقبم قبل ازدواج یکی شده بود
من : خب اره
بهاره: خب من قبل از ازدواج داستان سکسی میخوندم ارضا کنم خودمو اینا رو هم تو داستان ها میخوندم که مرده بی غیرته و زنش رو میده بقیه بکنن و این چیزا
من : خببب افرین دقیقاااا
بهاره : حتی یه بار از این خواستم دوستش رو بیاره دوتایی بکنن منو اصلا پرده من اونجا زده شد تا ببینم چه لذتی داره
من : کلک نگفته بودی گروپ ام زدی هاا😘😘😘
بهاره : ولی واقعا راست میگن هرچی بخوای همون میاد سر راحت من واقعا اشکان اگه تو اینجوری تو رو میخواستم از اول و بغلم کرد و بوسید همش منو
من : منم راستش رو بگم عزیزم منم همونجورم ولی نمیدونستم چجور بهت بگم حالا دیگه از همدیگه خبر داریم میدونیم گرایش و فانتزیمون چیه 😘😘

بهاره خندید و گفت خدایا این همه تو این یه سال ازدواج همش از کیر دوس پسرام‌ میگفتم و تو لذت میبردی من چرا نفهمیدم تو اینجوری من چقدر خنگم😁😁

منم خندیدم گفتم تو دختری خب دختر خنگه دیگه
گف نخیرررر خنگ تویی که کوس به این توپی رو میخوای بدی یکی دیگه بکنه تو بشینی نگاه کنی😂😂
منم‌گفتم حالا من گفتم رل بزن قهر می کرد الان میخواد بیاد جلوم کوس بده بیا اینم‌از زندگی شیرین ما
بهاره: عزیزم اگه قهر نمی کردم که صاحب این هدیه ها نمیشدم 😘😁😁

خلاصه ما مثل همیشه رابطمون خوب شد و ولی همش بهم میگفت اون شب که واقعاااا گفتی اشکان یا خدایی شوخی بود
منم‌‌میگفتم عزیزم تو یه کیر بیار جلو من بهش بده ببین‌واقعی بود یا شوخیه
اون‌شب بهترین شب بود برام چرا ، چون از چند سال قبل ازدواج تو کف این بودم زنم جلوم بده و بعد ازدواج کلا باورم نمیشد این اتفاق بیفته ولی حالا داشتم‌ با چشمام زنم‌رو می دیدم که خودش از خداشه
ولی حرفی از این که چیکار کنیم برنامه چجور باشه نزدیم و رفتیم بخوابیم که گفتم بیا یه حالی کنیم اونم گف اووو میخوای کوس بکنی نخیرررر باید نگام کنی جق بزنی این رو باید نگهدارم برا صاحبش
از حرفش یه جوری خوشم اومد و داغ شدم ولی روم‌نمیشد جلوش جق بزنم گفتم ن بابا جق چیه گف باید بزنی گفتم روم نمیشه گف من میخوام جلوت زنا کنم چطوری روم بشه وقتی تو حتی جق هم نمیزنی برام
منم‌دیدم حق میگه
رفتم شلوارم رو در اوردم و شروع کردم جق زدن که دیدم رف از تو اشپزخونه یه خیار اورد دیدم خیار چرب شده نمیدونم با چی چرب کرده بود و اونم با خیار با خودشش ور میرفت

بعد چند دقیقه دیدم خیار رو کرد تو کوسش و باهاش بازی کرد خیار زیاد بزرگ‌نبود
بعد در اورد اروم اروم کرد تو کونش من داشتم شاخ در میاوردم اخه نمیزاشت من‌از پشت بکنم گفتم بهاره تو کونت میکنی
گفت تو جقتو بزن باید خودمو آماده کنم برا کسی که میخواد منو بکنه یا ن و همش اوف اوف میکرد و من‌ابم‌اومد اونم چند دقیقه بعد ارضا شد و رفتم بغلش کردم خوابیدیم

در گوشم گف اشکان حال کردی جلوت الان یه کیر رف تو کوص سفید و خوشگل زنت
من: اوفف اره خیلییییی اون خیار نقش یه کیر رو داشت ولی کاش واقعی بود
بهاره: تو واقعیش کن فردا
من : من‌چطوری اخه
بهاره : من نمیدونم خودت هرکاری میکنی بکن
من: عزیزم تو که تو خیابون این‌همه میخوانت من ولی برم‌از کجا کیر بیارم بگم‌چی بیاین زنمو بکنین
بهاره : دیگه من تو خیابون ندیده و نشناخته طرف میاد رل بزنه بگم‌بیا بکن‌الان
من : خببب بزار فردا یه نقشه می کشیم دیگه
بهاره : باشه شب بخیر
من‌: شب بخیر عزیزم

نوشته: RealBi

ادامه...


👍 74
👎 8
91801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

983613
2024-05-14 00:04:06 +0330 +0330

زنتو بیار من جوری بکنمش که با دیدنش ابت میاد

2 ❤️

983637
2024-05-14 01:05:18 +0330 +0330

فهمید اصلا چی نوشتی

2 ❤️

983650
2024-05-14 01:33:37 +0330 +0330

مشنگیا

0 ❤️

983657
2024-05-14 02:04:06 +0330 +0330

پارسا چیشد یهو اشکان شدی
از اشکان کاگان وضعیت کاکولدیت بدتره.

2 ❤️

983661
2024-05-14 02:51:32 +0330 +0330

آفرین خیلی قشنگ و زیبا نوشتی . معلومه که در این زمینه بی تجربه نیستی . به همسرت سلام منو برسون . اگه تمایل داشتین یه قرار برای دیدار و آشنایی بزاریم .

2 ❤️

983662
2024-05-14 02:54:03 +0330 +0330

جالب بود پارسا شد اشکان ب درک. اولش گفت کار ب جلو نرسیده و ساک و کون تهش گفت گروپ زدم همونجا پرده ام رفت 😂😂😂😂😂

3 ❤️

983663
2024-05-14 02:56:04 +0330 +0330

بیشتر داستانای فیک و دروغین از عوض شدن اسامی وسط داستان لو میره

0 ❤️

983664
2024-05-14 03:27:37 +0330 +0330

زن جنده اگهی بزن تو دیوار بهت زنگ بزنم😂

1 ❤️

983691
2024-05-14 07:32:35 +0330 +0330

به به
کاش من ببینی و ببری پیش خانومت و …

0 ❤️

983698
2024-05-14 09:16:31 +0330 +0330

خوب بود. لطفا ادامه بده🙏

0 ❤️

983703
2024-05-14 09:32:36 +0330 +0330

عالی بود

1 ❤️

983717
2024-05-14 11:19:46 +0330 +0330

منم با خانمم دقیقا همین کارا و حرفا رو داریم.فلشینگ تو مسافرت و تو مرکز خرید و … برا نفر سوم‌هم که قبلا خیار و بادمجون و دسته بروس بود که الان شده دیلدو و ماساژور .قشنگ تری سام رو پیاده می کنیم ولی برا واقعی اکی نمیده بهم

4 ❤️

983720
2024-05-14 11:41:47 +0330 +0330

من زنمو بردم خونه دوستم جلو خودم زنمو قشنگ دستمالی کرد و آخرش هم کصشو جر داد

3 ❤️

983742
2024-05-14 16:55:18 +0330 +0330

تو که دوست داری داستان کاکولدی بنویسی و ایده‌آل گرا هم هستی و زن داستان از آنجلینا جولی هم بالاتر می‌بری چرا اینقدر چرت و پرت نوشتی؟!
اول زنت پرده داشت بعد شد کص گشاد ، بعد فقط تو کار کون دادن بود و به تو نمی‌داد و باز اونکه کلا گشاد تشریف داشت چرا خودش با خیار آماده می‌کرد و !!!؟؟؟ چرا داستان اینقدر بی سر و ته بود ، انگار وسط داستان آلزایمر گرفتی ، یکمی هم زیادی بچگونه و سریع جلو رفتی ، کلا داستانت تخمی تخیلی بود عزیزم .

0 ❤️

983749
2024-05-14 17:40:16 +0330 +0330

داستانت خوبه ولی انصافا نگارشت افتضاح

0 ❤️

983782
2024-05-15 00:25:09 +0330 +0330

بی غیرت

1 ❤️

983814
2024-05-15 02:22:28 +0330 +0330

سفارشات پذيرفته ميشود😉

1 ❤️

983855
2024-05-15 13:37:24 +0330 +0330

ادامه بده داستان رو

1 ❤️

983930
2024-05-16 02:11:48 +0330 +0330

واقعا عالی بود دمت گرم ،خودمو جات تصور کردم حال داد بهم

1 ❤️

983963
2024-05-16 09:56:05 +0330 +0330

عالی بود
لطفا ادامش بده
من خودمم از خدامه وقتی متاهل شدم،همچین شرایطی برام ایجاد بشه😍

1 ❤️

984038
2024-05-17 01:53:06 +0330 +0330

بد نبود ادامه بده

1 ❤️

984104
2024-05-17 11:34:11 +0330 +0330

جووووووووون

1 ❤️

984109
2024-05-17 15:05:36 +0330 +0330

دوستانی که گفتن پارسا شد اشکان برا اینه که من‌ تمام اسامی رو غیر واقعی نوشتم بلاخره ممکنه اشنا بیاد بخونه . نگارش هم واقعا ضعیف هست از لحاظ دستور زبانی اونم سعی میکنم دیگه تکرار نشه .سوما اونایی که گفتن زنت اول گفته از جلو ندادم درست نخوندن داستان‌رو که خانومم گفت این آخری اینجور نبود ولی قبلی ها به کون راضی نبودن و از جلو گاییدن منو …

1 ❤️

984178
2024-05-18 02:54:35 +0330 +0330

داستان خوبی بود ولی نمیدونم چرا بالای ۹۰ درصد داستانای این تگ (بیغیرتی) نیمه کاره ول میشن و داستان تا اخر روایت نمیشه
امیدوارم اینم یکی از اونا نباشه

1 ❤️

984483
2024-05-20 12:52:45 +0330 +0330

عالی بود. ادامه بده. چه عجب داستان بدون غلط املایی خوندیم تو سایت

1 ❤️

984770
2024-05-23 00:30:55 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

1 ❤️

984809
2024-05-23 03:57:55 +0330 +0330

از شیراز هستم و علاقه به تریسام با زوج دارم‌

1 ❤️

985008
2024-05-24 23:47:23 +0330 +0330

عالی عالی… تقریباً با ضریب 90 درصد مشابه اتفاقیه ک برای ما افتاد

1 ❤️

985289
2024-05-27 00:44:05 +0330 +0330

خیلی زیبا بود. ایشالا همیشه خوش باشید

0 ❤️

985741
2024-05-30 13:01:49 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

985861
2024-05-31 11:39:36 +0330 +0330

دوستان قسمت دوم هم نوشته شده منتظر انتشار توسط ادمین شهوانی هستم

0 ❤️

986529
2024-06-05 21:59:42 +0330 +0330

الان‌‌دو هفتس که قسمت‌دوم‌ رو آپلود کردم چرا ادمین انتشار نمیده

0 ❤️

987203
2024-06-10 21:37:06 +0330 +0330

دوستان پن خیلی وقته ادامه رو اشتراک گذاشتم ولی نمیدونم چرا مدیر هنوز اوکی نکرده

0 ❤️