آرمین استاد سکس من

1396/04/06

سلام من علیرضا هستم، 17 سالمه الان و می خوام براتون خاطرات سکسی خودم رو بنویسم،
من تا 15 سالگی به قول دوستان بچه نه نه بودم طوری که بدترین فوش تو دهن من کثافت بود، اما انسان ها قابل تغییر هستند و از این سال من شروع کردم به تغییر و کم کم شدم یا آدمه حشری که خیلی تشنه سکس بود، اولین سکس من تو مدرسه بود، یه دوست داشتم به نام ارمین که خیلی بچه کونی بود و این آقا من رو برد تو وادی سکس و … و اولین کسی هم بود که بهم داد.
ارمین مدت ها بود که به قولی شده بود استاد من! البته خودش اینجوری میگفت. ارمین اولین کسی بود که به من گفت ساک چیه، داگی چیه، کس چیه، کون چیه و… . حالا میرم سر اصل مطلب که فک کنم تا همین جا حسابی خسته شدید.
ارمین که بچه سفید بود با هیکل لاغر و کون خوش فرمی داشت، منم خودم یه بچه معمولی هستم و یادمه دقیق که زنگ ورزش بود، ارمین به من گفت وقتی همه رفتن پایین بمون تو کلاس، منم موندم، کلاس ما آخرین کلاس تو طبقه سوم بود، دید زیادی هم رو کلاس ما نبود، وقتی همه رفتن ارمین من رو برد به میز آخر، بعد اومد و نشست رو پای من، شروع کرد با من لب گرفتن، بعد کیر من رو تو همون حالت میمالید، خیلی خوب بود کارش و معلوم بود که کونیه خوبی هستش، من پیرهن خودم و اون رو کندم،و بعد هر دو شلوارها و شورت هامون رو پایین کشیدم ولی از پامون در نیاوردیم، کیر من یه خورده اون موقع خنده دار بود ولی الان 18 سانته.
ارمین شروع کرد برام ساک زدن و خوردن کیرم، خیلی کیف داست، انگار که تو آسمون ها بودم، در کنار این کارش بعضی وقت ها پاهام رو هم میمالید، بعد خم شد و کونش رو قمبل کرد، به من گفت انگشت هات رو یکی خیس کن و بکن توم، منم تحت نظارت خودش انجام دادم براش، معلوم بود خیلی داره حال میکنه، بعدش بازم برام ساک زد و شکل سگی نشست، منم از پشت همون طور که خودش میگفت کیرم رو کردم تو کونش، اولین تلمبه عمرم رو تو کون اون زدم، واقعا داشتم حال میکردم، واقعا، اینقدر تو کونش تلمبه زدم تا آبم اومد، اینبار فقط با یه مدل بهم داد ولی دفعه های بعدی بارها به شکل های مختلف باهاش سکس داشتم و البته با افراد دیگه ، بعدش هم آبم رو ریختم تو کونش، حدودا یه نیم ساعت تا 40 دقیقه ای طول کشیده بود، بعدش هم رفتیم پایین اما خیلی خسته بودم، اما بازم میگم که خیلی بهم چسبید.
ببخشید اگر زیاد جالب تعریف نکردم، برای دفعه های بعدی حتما بهتر تعریف میکنم،
متشکر از وقتی که گذاشتید برای خوندن داستان من.

نوشته: Alidddddddddd


👍 2
👎 9
3457 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

636519
2017-06-27 23:05:13 +0430 +0430

نه خاطره ی خوبی بود و نه نگارش خوبی داشت

0 ❤️

636522
2017-06-27 23:11:59 +0430 +0430

جدیدا,چقد داستان نوشتن ها بچه بازی شده :(
واقعا اعصاب آدم خراب میشه,اینا چیه ک نوشتی؟البته از بچه 17 ساله همچین انتظاری بیشتر هم نمیره

0 ❤️

636568
2017-06-28 05:55:45 +0430 +0430

کونی خان برو وقتی شاشت کف کرد بیا اینجا درضمن کص ننه خار کصدت با این داستان تخمیت

0 ❤️

636604
2017-06-28 08:09:20 +0430 +0430

کونی اشغال کله؟دل به کاربده.خاک بازی نکن

0 ❤️