او یک فرشته بود

1391/06/17

دانشجو بودم و تابستان شده بود و اومده بودیم خونه. یه خونه جدید خریده بودیم و داشتیم تعمیر و تمیزش میکردیم و من شبها رو اونجا تنها میگذروندم. یه همسایه روبروی ما بود که قصه عجیبی داشت…
یه مرد 40 ساله و راننده ماشین سنگین زنش میمیره و از این فرهنگهای نکبتی قومی … خواهر کوچکتر زن که سنش اندازه پسر خواهرش بود زن شوهر خواهرش میشه… (نمیخواستم حالتونو بگیرم اما لازم بود بگم) اون روزها 17 سالش بود و من حدود 22 سال داشتم.
بعد از چند روز و با اشاره های یواشکی تونستم خرش کنم و شماره شو داد.
چند روز تلفنی صحبت میکردیم و …
قصه زندگیش رو گفت خیلی کیری بود…
بگذریم از اینها - شوهره خیلی وقتها نبود - فک و فامیل زنه چند تا شون توی همون کوچه زندگی میکردند - من هم بد جوری براش راست کرده بودم - خونه خالی هم مهیا بود. (گل در بر و می در کف و معشوق به کام است )
از خوشکلی هیچی کم نداشت واقعا یه مانکن بود - قد بلند با پوستی سبزه و اندامی نه خیلی لاغر و چشمان و موهای سیاه که شاید اگر بدشانسی نیاورده بود میتونست هر مردی را با اون زیبای بطور کامل خوشبخت کند.
دختری زیبا که شاید خیلی از ماها هیچوقت زن زیبایی در حد اون رو در زندگی خود نبینیم.

بعد از کمی کرم ریختن و سوک زدنش بهش فهموندم که میخوام باهاش خلوت کنم و اونم فقط همین رو میخواست.
باهاش هماهنگ کردم یه روز سر ظهر اومد خونه… (خونه دوتا در داشت توی دوتا کوچه و موقعیت استراتیژیکی 100% بهینه ای داشت.)
تا اینجا همه چی همونجوری بود که هر کسی ممکنه آرزوش رو داشته باشه…

یک عدد کس زیبا با صفر آزاد - یک عدد مکان 100% اکازیون - یک پسر دانشجوی حشری و یک عالمه وقت.

در رو براش باز گذاشته بودم توی گرمای وسط ظهر یک روز تابستانی اومد تو و در رو پشت سرش بست. چند ثانیه پشت در منتظر موند که از بابت کوچه خیالش راحت بشه و بعدش اومد تو. راستش قلبم داشت مثل بمب میزد بد جوری ترسیده بودم … اما وقتی کیر راست بشه آدم از جونش هم به راحتی میگذره خصوصا اگه پای یک کس زیبای تمام عیار در میان باشد اومد تو و منم بغلش کردم و بوسیدمش …
توی یک اتاق دنج براش بساط به گا رفتنش رو پهن کرده بودم. بردمش توی اتاق.
چادرش رو درآورد. یک شلوار لی آبی تیره و یک تی شرت آستین کوتاه استرج مشکی پوشیده بود از همون لحظه اول با اینکه ناشی بودم فهمیدم که سوتین نپوشیده. داشتم پس میفتادم. تیشرتش کمی بالا رفته بود و کمانی از شکمش مثل الماس میدرخشید. یک دختر بسیار بسیار زیبا که گاهی از دیدن زیبایش حالی به آدم دست میداد که کردنش رو فراموش میکردی!!!
متاسفانه امکانات یک سکس اعیانی مهیا نبود و باید روی موکت و روی زمین سفت مثل چوپونها میکردمش.
کمی پذیرایی کردم و یه کم در مورد اضطراب و شور و شوقم باهاش حرف زدم و از زیبایی غیر قابل انکارش براش گفتم.
خیلی مواظب بودم که چیزی نگم که یاد سرنوشت تلخش بیفته و اون ساعت رو کوفت هر دومون کنه.
با اینکه یک کس کاملا آماده بود اما عجله نکردم …
روبروش و خیلی خیلی نزدیکش نشستم طوری که میشه گفت بغلم بود. دقیق یادم نیست بهش چی میگفتم اما دقیق یادمه که چی فکر میکردم. با موهاش بازی میکردم و توی چشمای شیطونش نگاه میکردم چشماش رو خمار میکرد و موهاشو تکون میداد و لبخند میزد و سرش رو تکون میداد. باور کن چند بار پیش خودم گفتم چی میشد من با این ازدواج کرده بودم؟؟
یواش یواش اونم شروع کرد به دستمالی من. به خودم که اومدم دیدم توی بغل هم هستیم و دارم لبهاش رو میخورم.
آروم خوابوندمش و پاهام رو لای پاهاش جا دادم و شروع کردم به خوردن لب و گوش و گردنش. موهاش رو نوازش میکردم.
بعد از کلی لب بازی یه نگاهی به بدن و سینه هاش انداختم و آب دهنم رو قورت دادم و گفتم اجازه هست؟
با حرکت سر و چشماش چنان موافقتش رو نشون داد که امروز هم که یادش میفتم احساس گرم اون لحظات رو حس میکنم.
کمی از روی لباسش با سینه هاش بازی کردم و احساس کردم که دلش میخواد زودتر لختش کنم. کمرش رو گرفتم و بهش چسبیدم و کمی از روی لباس ادای گاییدن رو درآوردم.
بلندش کردم سر پا و تکیه داد به دیوار منم چسبیدم بهش و دستم رو بردم دور شکمش و تی شرتش رو کشیدم بالا وقتی سینه هاش از زیر تی شرت افتاد بیرون داشتم میمردم قابل توصیف نیست (اگه یه روزی زیباترین سینه های عمرتون رو از زیر یک تیشرت بیرون کشیدید یادتون باشه که سینه هایی رو که من دیدم 100 برابر زیباتر و جذابتر از اونی بوده که شما داری میبینی.) سینه هایی کوچک و گرد که نوکشون رو به بیرون بود و یک قوس شهوت انگیز زیرشون بود فقط چاک سینه نداشت.
با اینکه خیلی حشری بودم اما نمیخواستم عجله کنم و چیزی رو از دست بدم.
مدتی به سینه هاش خیره شده بودم واقعا زیبا بود. کمر باریک با قدی بلند و موهای بلند و مشکی و صورتی زیبا.
آروم سرم رو برای خوردن سینه هاش جلو بردم و شروع کردم. هنوز هم جنس سینه هاش رو زیر لب و دندونم احساس میکنم. داشتم سینه هاش رو میخوردم که دستش رو برای درآوردن لباسم جلو آورد کمکش کردم تا زودتر لباسم دربیاد و دوباره بغلش کردم. سینه هاش که به بدنم خورد داشتم از حال میرفتم. دستم رو بردم سمت شلوارش و دکمه و زیپش رو باز کردم و لبهامون توی لب هم بود. شلوارش تنگ بود و پایین نمی اومد. خودش شلوارش رو کشید پایین و درآورد.
یه شورت سفید گلدار پوشیده بود - هنوز همه چی دقیق جلوی چشمام هست کمی شورتش خیس بود و معلوم بود که آب کسش راه افتاده. منم شورت و شلوارم رو با هم درآوردم و یک کیر صفر کیلومتر تر و تازه که مثل دسته بیل سفت شده بود رو بهش نشون دادم. به محض دیدنم کیرم یه جوری هیجان زده شد که انگار مشعل المپیک رو دیده با یه کم لوس بازی و گاز گرفتن لبهاش بهم فهموند که از دیدن کیرم بسیار بسیار خوشحال شده.
بغلش کردوم و خوابوندمش روی زمین و افتادم روش. اونقدر همه چی زیبا و جذاب و شهوانی بود که کس آخرین چیزی بود که بهش فکر میکردم.
کشیدن دست لای موهاش از لب گرفتن با حال تر.
لب گرفتن از خوردن سینه هاش باحالتر.
خوردن سینه هاش از لمس کردن شکم کمر و رانهاش بهتر.
و لمس کردن اندامش از گاییدنش شهوت انگیز تر بود.
داشتیم با هم ور میرفتیم که متوجه شدم داره با حرکاتش کیرم رو به کسش دعوت میکنه. کنارش دراز کشیدم و دستم رو بردم توی شورتش و کس گرم و نرم و آبدارش رو لمس کردم داشتم با کسش کمی بازی میکردم و انگشتم رو لاش میکشیدم که دیدم چشماش رو بسته و داره حال میکنه. خیلی دلم میخواست زودتر شورتش رو هم دربیارم و کسش رو هم ببینم. که خودش پاهاش رو جمع کرد و شورتش رو درآورد.
برعکس خوابیدم روش و کیرم دم دهنش بود و داشتم با لبهام لبهای کسش رو میبوسیدم که شروع کرد با کیر و بیضه هام بازی کردن دستهای نرم و کوچکش به بزرگی کیر و خایه های من میافزود. کیرم رو توی دهنش کرد اما فقط یه ذره اش رو توی دهنش راه داد و گفت نمیشه خفه میشم.
کسش کامل خیس بود و آب از سر کیر من هم راه افتاده بود و این برای من به معنای این بود که دیگه وقت کس کردن رسیده.
بلند شدم که کار آخر رو هم صورت بدم.خوابیده بود. پاهاش رو باز کردم و زانوهاشو جمع کردم و دستام رو کنار بدنش گذاشتم طوری که ساعدهام پشت زانوش بود و لبهای کسش باز و آماده و در جهت درست بود که هر کیری آرزوشو داره.
همه چی آنچنان زیبا بود که حتی اگر ایدز هم داشت میخواستم بدون کاندم تا ته بکنمش. یه دونه کس ناز و تپلی که خطش به آدم چشمک میزد دو سه روزی از اصلاحش گذشته بود و مخملی بود.
سر کیر رو آروم گذاشتم لای کسش و خوابیدم روش هنوز کیر نرفته بود توی کسش و معلوم بود که داره به کمر و پاهاش فشار میاد اما هوس خوردن کیر، درد رو براش بی معنی کرده بود. لب تو لب بودیم که با یه تکون هر دو مون متوجه شدیم که کیر تا بیخ رفته تو کسش. چند ثانیه همینجور موندیم تا هر دو مون مزه سکس رو درست بچشیم دیگه وقتش بود که مراحل گاییدن رو تکمیل کنم پس آروم شروع کردم به تلمبه زدن هر دراوردن و توش کردن رو اونقدر لفت میدادم که احساس میکرد کیرم نیم متره … یه چند دقیقه ای آروم و با احتیاط اینکه آبم نیاد تلمبه زدم و تمام لایه های کسش رو با کیرم سیاحت کردم.
حالا وقت تغییر پوزیشن بود. من زیر خوابیدم و بهش گفتم این تو و این هم یه کیر آماده ببینم چه میکنی؟
گفت مرحله اول که تو نمیدونستی!! سینه های کوچولوش رو جمع کرد و کیر و گذاشت لاشون و شروع کرد به حال دادن- احساس بی تجربگی بهم دست داد- تا وقتی که کیر با آب کس هنوز تر بود خیلی حال میداد اما وقتی خشک شد داشت پوست کیرم کنده میشد اما روم نمیشد بگم غلط کردم. آخرش از آخ و اوخم فهمید که کیرم تازه کاره و کم اورده.
بلند شد و پاهاش رو دو طرف بدن من گذاشت و نشت و با دستاش پایه کیر و بیضه ها رو گرفت طوری که کیر رو به بالا بمونه و کس رو گذاشت روش و آروم آروم کیر رو خورد وقتی دستای کوچولوش پایه کیرم رو گرفته بود چنان حس کردم کیر بزرگی دارم که با خودم گفتم الان دیگه کسش رو پاره مبکنم اما انگار نه انگار که کیر من بزرگه کسش مثل یک هشت پا کیرم رو بلعید. داشت بالا پایین میکرد که متوجه شدم دستاش چند سانتی متر از کیر من رو هدر میده و نمیذاره تا خایه ها بره تو کسش آروم دستاش رو کنار کشیدم و وقتی داشت می اومد پایین منم کمرم رو دادم بالا تا کیرم تا آخر جا رفت احساس کردم سر کیرم به ته کسش خورد و از صدایی که درآورد معلوم بود تونستم رکورد کسش رو بشکنم و سر کیر رو بفرستم جایی که تا حالا هیچ کیری نرفته…
خیلی حال میداد کیر تا دسته میرفت توی کس نازش و هر دو مون حال میکردیم.
بعد از چند دقیقه گفتم فقط همین ؟؟؟ دیگه چی بلدی؟
گفت این آخرشه و راست میگفت.
پشتش رو به من کرد و زانو زد و سرش رو گذاشت رو زمین باسنش رو هوا کرد از زیر سوراخ تنگ کونش یه تیکه گوشت تپلی که وسطش یه چاک بود خودنمایی میکرد درسته اون دقیقا کسش بود و یه نمای جدید و زیبا از یک کس محشر داشت به کیرم چشمک میزد.
باسنش رو به معنی اینکه “بکن دیگه” تکون داد و منم رفتم جلو زانو زدم و سر کیر رو گذاشتم لای همون چاکی که وسط یه تیکه گوشت تپلی به کیرم چشمک میزد و آروم فرستادمش داخل … وای اینطوری هم که تا بیخ میرفت!!!
این کس عجب چیزیه.!!! و این کیر چه میکنه!!! عجب صفایی داره سکس کردن …
شروع کردم به تلمبه زدن و تقریبا داشتم کسش رو میگاییدم کاملا معلوم بود که کسش در مقابل کیرم کم اورده.
هر دوی ما احساس میکردیم که کیر من کمی برای کس اون بزرگ هست. اما همین بهترین مزه سکسه…
دو سه تا تلمبه محکم زدم که فکر کردم الان شاکی بشه اما دیدم برعکس خوشش اومد و گفت همونطوری محکم بکن و من هم شروع کردم … محکم و محکم و محکمتر میکردمش … احساس کردم داره آبم میاد وایسادم … پرسید چی شد گفتم انگار میخواد آب بیاد … شاکی شد فهمیدم داشته حال میکرده و من ریدم به حالش …
یه پارچ آب یخ اونجا بود و ظاهرا تنها چیزی بود که میتونست کمی کمکمون کنه … ریختمش رو کیرم و انگار آرومتر شد و آبش رو قورت داد. و دوباره شروع کردم اولش آروم و بعدش یواش یواش تندتر و محکمتر … خیلی خودم رو کنترل میکردم تقریبا کس کردن کوفتم شده بود اما میخواستم دوباره شاکی نشه … بالاخره موفق شدم که به معنای واقعی کسش رو بگام. و خودش کیر رو رها کرد و دراز کشید منم بغلش کردم و فهمیدم که سربلند هستم. مثل یک مرد توانا خوابیدم روش و با کیر کسش رو فشار میدادم. یه کم لرزید و بدنش رو کش و قوس داد تا آروم شد… یکی دو دقیقه طول کشید تا به حال اومد و با اینکه نمیدونستم اما حدس زدم که تا آخر خط حال کردن بردمش و از این موضوع بسیار بسیار خوشحال بودم.
اما حالا نوبت من بود. باید از شرمندگی 22 ساله در مقابل کیرم در میومدم و یه حال اساسی بهش میدادم. پاهاش رو باز کردم و اندامش رو طوری مچاله کردم که کسش قلپی زد بیرون. کیر رو فرستادم توی کسش … تنگ و خشک بود و وقت خشونت من بود به زور فشار دادم توش طوری که جیغ کوچیکی زد و ناراحتیش رو نشونم داد اما من کار رو برای اون تموم کرده بودم و اون هم میخواست از خجالت من و کیرم دربیاد آروم چند تا تلمبه زدم تا کسش دوباره نمدار شد و یواش یواش محکمترش کردم بعد از دو سه دقیقا که با سرعت نور میگذشت با تمام قدرتم آب کمرم رو خالی کردم توی کسش و همونطور که کیرم توی کسش بود خوابیدم روش…
بهم گفت بازم بکن انگار داشت دوباره حال میکرد اما وجدانا من دیگه نا نداشتم اما باز هم با تمام درد و قلقلکی که کیرم داشت و داشت شل میشد واسه اینکه کم نیارم تلمبه زدم خیلی آروم و آروم بعد از چند دقیقه دوباره احساس کردم کیرم داره سفت میشه و میتونم ادامه بدم.
همونطور که لای پاهاش بودم و آب کیرم از چاک کسش بیرون میزد تلمبه میزدم کیر و کس و بیضه و رانهامون آب کیری شده بود اما همه چی از اول شروع شده بود.
به بغل خوابوندمش و یه پاش رو بالا آوردم و لای پاهاش نشستم طوری که وقتی کیر میرفت توی کسش بیضه هام به رونش مالیده میشد و کس کاملا باز بود و میتونست کیر رو تا دسته بخوره …
شروع کردم به تلمبه زدن و محکم محکم میگاییدمش این روش از همه روشهای قبلی خشن تر بود و معلوم بود که کس داره جر میخوره اه و ناله اون بلند شده بود و من هم کاملا راضی بودم و همین حالت رو تا اومدن دوباره آبم ادامه دادم اما ایندفعه بعد از زمانی بسیار طولانی شاید نیم ساعت یا بیشتر آبم اومد و نمیدونم در این مدت با اون قدرتی که من تلمبه میزدم اون رو چند بار به اوج لذتش رسوندم. خوابیدم روش و شروع کردیم به لب گرفتن و خوردن همدیگه که دیدم داره گریه میکنه…
از زندگی و سرنوشت تلخش شکایت کرد.
از اینکه میدونه به همسرش خیانت کرده اما اون هم برای خودش آرزوهایی داره و میخواد با کسی زندگی کنه که به هم بیان نه کسی که پسرش اندازه اونه…
خیلی خوب و هنرمندانه گاییده بودمش مطمئنا تجربه ای به این خوبی تا اون روز نداشته بود اما شکایتش از زندگی و از خانواده اش یه کم حالم رو میگرفت از طرفی چون تونسته بودم اونو به یکی از آرزوهاش (یه سکس واقعی که واقعا لیاقتش رو داشت) برسونم احساس خوبی داشتم.
با یه حمام گرم اون ساعات رو به پایان رسوندیم و شورتش رو محض غنیمت نگه داشتم.
فردای همون روز دوباره اومد و …
اون تابستون من حدود بیست بار دیگه یا بیشتر کردمش و قصه اونا هم تقریبا همین جوری بود …

نوشته: H


👍 0
👎 0
63510 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

333778
2012-09-07 05:26:32 +0430 +0430
NA

الان میام حالا کار دارم تا رستم نیومده برم و بیام

0 ❤️

333779
2012-09-07 05:46:06 +0430 +0430
NA

اقا شیره مسابقس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

333780
2012-09-07 05:51:58 +0430 +0430
NA

فرهنگ های نکبتی قومی؟
نکبت تو هستی که فرهنگ لاشخوری دارى

مطمیین هستی اینی که گفتی ۱۷ سالش بود???

0 ❤️

333781
2012-09-07 05:57:22 +0430 +0430
NA

من خوشم اومد
نشان لیاقت از ناپلئون دریافت میکنی

0 ❤️

333782
2012-09-07 06:01:38 +0430 +0430
NA

خيلي خودت تحويل گرفتي كله كيري كيرم توفرهنگت كونكش براباراول پستون ديدي فكركردي بالاتراز اين ممهاوجودنداره اماهست يكيش آبجيت بقيش بچه ها بهت ميگن.

0 ❤️

333783
2012-09-07 06:17:52 +0430 +0430
NA

با اجازه دوستان

===========
“امکانات یک سکس اعیانی مهیا نبود و باید روی موکت و روی زمین سفت مثل چوپونها میکردمش”
جدیدا چوپانها روی موکت سکس میکنن ؟ :)
“باور کن چند بار پیش خودم گفتم چی میشد من با این ازدواج کرده بودم؟؟”
باور میکنم :)
“دستهای نرم و کوچکش به بزرگی کیر و خایه های من میافزود”
خواهر گجت نبوده احیانا ؟ :)
“کسش مثل یک هشت پا کیرم رو بلعید”
وصف جالبی بود
“از صدایی که درآورد معلوم بود تونستم رکورد کسش رو بشکنم”
آخرین رکورد کس رو عبدالخلیل زاپاتا زده بود که فکر کنم شما الان باید طلای کیرایلیمپیک بگیری :)
“از زیر سوراخ تنگ کونش یه تیکه گوشت تپلی که وسطش یه چاک بود خودنمایی میکرد درسته اون دقیقا کسش بود”
جدی می گی ؟! یه لحظه فکر کردم آرنجش بود اگه نمیگفتی با همین جهل از دنیا میرفتم:)
“باز هم با تمام درد و قلقلکی که کیرم داشت و داشت شل میشد واسه اینکه کم نیارم تلمبه زدم خیلی آروم و آروم بعد از چند دقیقه دوباره احساس کردم کیرم داره سفت میشه و میتونم ادامه بدم”
این مامله شما هم قد و قامت داره هم استقامت داره ماشالله :)

دوست عزیز داستانت خوب بود و روندش خوب پیش میرفت فقط در مورد مامله اعظم زیادی حرف زده بودی ! همون اول فهمیدیم بزرگه ! نیاز به اینهمه تکرار نبود !
به هر حال من دوست داشتم داستانت رو .
موفق باشی

0 ❤️

333784
2012-09-07 07:06:23 +0430 +0430
NA

خواب دیدی خوش باش… از اولش معلومه تخیلیه عزیزم…مجلس خبرگان تو کونت…ننویس

0 ❤️

333785
2012-09-07 07:15:38 +0430 +0430
NA

اولا که خیلی نامردی مردک خرش کردی ؟ریدم تو ادبیاتت
زن مردمو از راه بدر کردی اونوقت میگی خرش کردی بی لیاقت
قصه اش عجیب بود؟؟؟ آخه کس مغز
روزی هزارتا ازین قصه ها میشنویم پیش پا افتادس
قلبت مثل بمب میزد ؟ ریدم به این تشبیهت
کیرت که راست کرد از جونت میگذری؟
یعنی تو انقدر مردی؟فکر نکنم .شاید از کونت بگذری ولی از جونت دروغ گفتی
از قدیم گفتن :کیر سرخ سر سبز میدهد بر باد واسه تو گفتن
نوک سینه هاش رو به بیرون بود ؟یعنی بقیه مردم نوک سینهاشون روبه داخله ! عجب
کیرت صفر کیلومتره ؟
کونت چطور ؟حتما دیگه باید بازیافت بشه
کسش مثل یه هشتپا کیرتو بلعید ؟
مردک اصلن تو میدونی هشپا چنتا پا داره
در هر حال ریدی فراوون یابو
در ضمن بدون که زن خودتو هم یه جوونی خرش میکنه وسوارش میشه هنرمندانه
نوشتنت بد نبود عنتر ولی تشبیهات احمقانه بود ریدم دهنت

0 ❤️

333786
2012-09-07 07:42:27 +0430 +0430
NA

فقط خوب نوشته بودي

0 ❤️

333787
2012-09-07 07:51:16 +0430 +0430

ببین یکم ب سمت تخیلی شدن رفتی و چرت و پرت زیاد گفتی. ازکجا فمیدی دو روز از اصلاحش گذشته؟ خودش گفت؟
بعد یه جوری خودتو نشون دادی که انگار هرکول کمر اهنین هستی. در کل بد نبود با اندکی توهمات جقی.

0 ❤️

333788
2012-09-07 08:36:07 +0430 +0430
NA

از بس گفتی دختره خوشکله باقيش رو نخوندم…
ولی خوب تو نظرات يکی از بچه ها ديدم نوشته بود استقامتش زياده…
نميدونم چه جوريه اخه…
بچه ها يه سوال…
اگه يکی زود ارضا باشه و بعد از 1 بار ارضا دوباره التش بلند نشه چه بايد کرد?اينکه ميگم بلند نشه بعد از گذشت مثلا 10 تا 15 مين هستا…
راه درمان داره…درمان گياهی?

0 ❤️

333789
2012-09-07 08:42:05 +0430 +0430
NA

بد نبود.ولی باید بیشتر تلاش کنی تا داستانت از این بهتر بشه.موفق باشی

0 ❤️

333790
2012-09-07 08:42:16 +0430 +0430

كسل كشنده بود
“قصه زندگیش رو گفت خیلی کیری بود…”
پس با كون بپر روش

0 ❤️

333791
2012-09-07 08:56:34 +0430 +0430

جز ده تا کسشعر برتر سال بود
چه تشبیهات کیری استفاده کردی میخواستی بگی منم مهندسم؟
نه تو یه مجلوقی بیش نیستی!
زندگی تو از اون صدبرابر کیری تره چون هرروز جلق میزنی.
خودت میگی ماشالله کمر ولی من میگم ماشالله دست!
از بس فعاله دستت هی جلق میزنی و هی تایپ میکنی.

در پارکینگ از گوشه تو کونت…

0 ❤️

333792
2012-09-07 08:58:17 +0430 +0430
NA

مازیار خوب گفتی :)
ده کسشعر برتر سال=))))

0 ❤️

333794
2012-09-07 11:27:00 +0430 +0430
NA

موضوعش جالب نبود، چون خیانت و حماقت محض بود!
اما داستانی که نوشته بودی خوب بود فقط دیگه خیلـــــــــــــــی زیاده از حد از بدن و ظاهرش تعریف و تمجید کرده بودی! یه بارم میگفتی میفهمیدیم که اونی که زیرت خوابیده بود خوشگل بود…
دختر 17 ساله گیریم شوهرشم بیخود ترین آدم دنیا خوش چه اَنی هست که تو این سن شهوتشو نمیتونه کنترل کنه؟!!! حسرت ازدواج با یه جنده به دلت مونده که بره به یکی دیگه بده!؟

0 ❤️

333795
2012-09-07 11:45:47 +0430 +0430
NA

نگارشت بد نبود…اما میشه بگی بچه کدوم روستا هستی که کس خراشون خشکه؟!!!حتما کونشم چرخگوشت بوده از زوره خشکی؟
فانتزی بکار رفته تو داستان قابل تمجید و ستایش :-) :-) :-)

0 ❤️

333796
2012-09-07 12:32:46 +0430 +0430
NA

مهندس جان
حالا یه بار ما کامنت اولی شدیم
اگه میدونستم ناراحت میشی اول نمیشدم
.
مازیار جان
خوب کامنتی گذاشتی نکته های جدید داشت

0 ❤️

333797
2012-09-07 12:43:59 +0430 +0430

داداشيره ناراحت چرا؟؟؟
واسم جالب بود كه تو كامنت گذاشتن سرعت نور دارين!
ايول آقا ايول!
دمتون مذاب!

0 ❤️

333798
2012-09-07 12:53:09 +0430 +0430
NA

مهندس جان عزیز دل
کامنت که چیزی نیست
شما جون بخواه
من فدات میکنم جونمو
.
من بفدای اون قد و بالات شم
داداش گلم

0 ❤️

333799
2012-09-07 12:54:03 +0430 +0430

نویسندکی-سینه ی خوشکل دیدکی
آقا با چه سرعتی کامنت اولو میذارین؟؟؟
هنوز داستان آپ نشده 5تا کامنت زیرشه!
دمتون گرم!
ادمین نکنه داستانو با 5تا کامنت اول آپ میکنی؟ :WINK:
من میخواستم یه مدت بیخیال کامنت شمو یه استراحتی کنم ولی اینو که دیدم نتونستم ننقدمش!
"یه مرد 40 ساله و راننده ماشین سنگین زنش میمیره و از این فرهنگهای نکبتی قومی … خواهر کوچکتر زن که سنش اندازه پسر خواهرش بود زن شوهر خواهرش میشه… "
این چیه نوشتی؟؟؟چه خبره؟؟؟
یاد یه آف افتادم:
((از يه ديوونه میپرسن چرا ديوونه شدي؟ميگه :من يه زني گرفتم كه يه دختر 18 ساله
داشت…دختر زنم با بابام ازدواج كرد …!در نتيجه زنه من مادر زن پدرم شد از طرفي دختر زن من كه زن بابام بود
پسري زاييد كه ميشد برادر من و نوه زنم پس نوه منم ميشد در نتيجه من پدر بزرگ برادر ناتني خودم بودم
…چند روز بعد زن من پسري زاييد كه زن پدرم خواهر ناتني پسرم و مادربزرگ او شد …!در نتيجه پسرم برادر
مادربزرگ خودش شد از طرفي چون مادر فعلي من يعني دختر زنم خواهر پسرم بود درنتيجه من خواهر زاده
پسرم بودم!))
“یک عدد کس زیبا با صفر آزاد”
مگه میخواستی با کسش تلفن کنی؟
ولی جالب نوشتی :)
“راستش قلبم داشت مثل بمب میزد”
چی میزد؟گوز؟جلق؟…
مگه بمب گوز یا جقم میزنه؟
“اما وقتی کیر راست بشه آدم از جونش هم به راحتی میگذره”
مگه اختیارت دست خودت نیست؟مگه مغزت دستور نمیده؟
احتمالا مغزت کیرت باشه یا کیرت مغزت باشه یا… :QUEST:
“امکانات یک سکس اعیانی مهیا نبود و باید روی موکت و روی زمین سفت مثل چوپونها میکردمش.”
الاغ الان میدونی گوشت گوسفند کیلو چنده؟
چرا احساس کردی که چوپونا تو دشت و رو زمین زنشونو میگان؟
در حال حاضر چوپونی یکی از شغلای پر درامده که اولش سرمایه ی میلیاردی میخواد
در نتیجه جملتو باید اینطوری مینوشتی:
“امکانات یک سکس اعیانی مانند چوپون ها مهیا نبود و باید روی موکت و روی زمین سفت مثل فقیر فقرا میکردمش”
“کمی از روی لباس ادای گاییدن رو درآوردم.”
ادای گاییدن چیه دیگه؟
تخم ادا!
“اگه یه روزی زیباترین سینه های عمرتون رو از زیر یک تیشرت بیرون کشیدید یادتون باشه که سینه هایی رو که من دیدم 100 برابر زیباتر و جذابتر از اونی بوده که شما داری میبینی”
“اگه یه روزی زیباترین سینه های عمرتون رو از زیر یک تیشرت بیرون کشیدید”
من که سینه ندارم،والا فک نکنم بقیه ی مردا هم سینه داشته باشن!
یه سینه دیدی کون خودتو پاره کردیا!خوش بحالت :)
“منم شورت و شلوارم رو با هم درآوردم و یک کیر صفر کیلومتر تر و تازه”
مگه بقیه با کیرشون راه میرن که شماره بندازه؟
“یک کیر صفر کیلومتر تر و تازه که مثل دسته بیل سفت شده بود…دستهای نرم و کوچکش به بزرگی کیر و خایه های من میافزود”
مگه نگفتی مثه دسته بیل شده بود؟دیگه این بزرگ شدن کیرو خایت چیه؟
راستی:تو خایتم سایز عوض میکنه؟؟؟
“یه دونه کس ناز و تپلی که خطش به آدم چشمک میزد دو سه روزی از اصلاحش گذشته بود و مخملی بود.”
کسش مخملی بود؟
مگه کس خر میکردی؟
“کسش مثل یک هشت پا کیرم رو بلعید”
مگه هشت پا کیر خواره؟؟؟
"باسنش رو به معنی اینکه “بکن دیگه” تکون داد "
حرکتشو چطور ترجمه کردی؟
“ایندفعه بعد از زمانی بسیار طولانی شاید نیم ساعت یا بیشتر آبم اومد”
کون نارنگی درسته گفتی دفعه ی دومته ولی نیم ساعت؟
کون خامه ای میدونی تلنبه زدن چقد انرژی میخواد؟
کون توت فرنگی کمر اسب رستمو داشتی؟

به نظر من باید به اون زنه فحش داد که به شوهرش خیانت کرده و به یه جوون کفی کیر مغزو،پا داده!
وجدانا موقع نوشتن این داستان کتاب پوزیشن های سکسی جلوی دستت نبود؟

0 ❤️

333800
2012-09-07 13:15:48 +0430 +0430

تو اين دوره و زمونه كه همه ي شيرا ادعاي جاهلي و گردن كلفتيشون ميشه يه همچين داداشيره خاكي و افتاده اي خيلي كميابه!
داداي گلم قدر خودتو بدون
فناي افتادگيتم با معرفت…

0 ❤️

333801
2012-09-07 13:44:58 +0430 +0430
NA

كوني همين داستانا بدون خيانت مينوشتي. فك كنم آبتو خيلي وقته خالي نكردي لجنش ته مغزت نشسته.
دمت گرم مهندس گل پسر جاي هيچ حرفي نذاشتي

0 ❤️

333802
2012-09-07 13:56:44 +0430 +0430

zimzex جان مخلصم
اون شکلک همیشگی رو نذاشتی!

آقا شیره درد و بلات بخوره تو سر نویسنده

خطاب به رستم:
بیا نقد کن. حتما باید نظرت اول باشه؟
از مهندس یاد بگیر!

0 ❤️

333803
2012-09-07 13:59:30 +0430 +0430
NA

داستان معمولی بود اما کیر تو کون تو و اون سنت های قومی کیری
مطمئنی انجلینا جولی نبود
ی توصیه:زن شوهردار که هیچی ننتم بکنی به تا وقتی اینجا ننوشتی به هیچکس مربوط نیست
ستاد ترویج ازادی کیر

0 ❤️

333804
2012-09-07 14:11:58 +0430 +0430
NA

مازیار جان
ممنونم

0 ❤️

333805
2012-09-07 15:23:39 +0430 +0430
NA

ای بابا باز هم

0 ❤️

333806
2012-09-07 15:30:03 +0430 +0430

شباب گل مخلصم داداش
مازيار دادا تو كه تو كامنت گذاري يلي هستي واسه خودت!مختصر و مفيد و مبتكرانه!
اين داش كيان ما افتخار نميده پاي هر داستاني كامنت بذاره :wink:

0 ❤️

333808
2012-09-07 16:29:16 +0430 +0430
NA

دست نوشته های یک جقی فضایی با سرعت 1000 مچ در ثانیه

0 ❤️

333809
2012-09-07 17:03:08 +0430 +0430
NA

SALAM DADA AFTEKHAR ASHNAYI MEDID

0 ❤️

333810
2012-09-07 17:38:41 +0430 +0430
NA

سلام باید بگم بیماری نیست و مشکل خواصی هم نیست نیاز به درمانم نداره.1فاصله 30دقیقه ای برای آقایون تاسکس بعدی بهتره باشه.

0 ❤️

333811
2012-09-07 18:14:59 +0430 +0430
NA

آقای سامی
ما هم ارادتمندیم

0 ❤️

333812
2012-09-07 18:25:18 +0430 +0430

Khob neveshti

0 ❤️

333814
2012-09-07 21:24:35 +0430 +0430
NA

آقا من از نوشته ی شما خوشم اومد. تازه اومدم و نمیدونم لحن دوستان از سر شوخیه و یا…? اما لحن و ادبیات کلامی شما!. بسیار زیبا و محاوره ی طنزآلود خودتون رو که به خوبی چاشنی کارتون کردین، باعث شد به دل من (حقیر ) بنشینه. خوب توصیفاتتون عالی بود. بحث تحریکاتش به هیچ وجه غیر قابل باور نبود. باور پذیریش راحت بود. تنها اتفاقاتی که در آن لحظه به ذهنتون خطور میکرد و به زبان آوردید و نوشتید(مثلا اینکه یه سینه هاش نگاه کردید و فکر کردید که …) بازگویی اتفاقات ذهنیتون باعث شد یه سیاه و سفید یا کنتراست قشنگ تو روایتتون ایجاد کنه که باز به قول دوستتون نشان ناپلئون برازنده ی شماست

0 ❤️

333815
2012-09-07 22:01:18 +0430 +0430
NA

از این فرهنگهای نکبتی قومی …

فرهنگ زن مردم رو کردن اون وقت جزو اصول متعالی انسانیته ؟؟

وقتی فهمیدم موضوع خیانته داستانتو ادامه ندادم . از داستانهایی که توش بوی کثیف خیانت میاد خوشم نمیاد .

بنابر این نقدی هم ندارم .
ضمنا در خصوص داستان دوستم سیلور :
نقد من نقد شده بود جواب مفصل نوشتم که البته اسپم بودم و احتمالا درج نشد . الانم دیگه گذشته و حسش نیست
انشاله تو داستانهای بعدی سیلور جبران میکنم !!

0 ❤️

333816
2012-09-08 01:51:37 +0430 +0430
NA

بـــــــو شـــــــــــــاش میاد:bigsmile:با ناموسن کی گفته بیای کس شر بنویسی
آخه کون تعمیری اگه دانشجو بودی ((بغلش کردوم و خوابوندمش روی )) فرق کردمو کوردومو میدونستی:beer:
دفه بعد سکس با استاد دانشگاتونو بزار

0 ❤️

333817
2012-09-08 02:10:31 +0430 +0430
NA

ارزو بر جوانان عیب نیس بجق

0 ❤️

333819
2012-09-08 03:05:49 +0430 +0430
NA
Ajagh.jpg
0 ❤️

333820
2012-09-08 03:16:00 +0430 +0430

آقا سامی ما هم ارادت داریم خدمت شما.راجع به کمر هم کاملا درست میفرمایی!

مهندس کشته مرده فروتنیتم

0 ❤️

333821
2012-09-08 03:19:08 +0430 +0430

آقا رستم پاسختون کاملا قانع کننده بود!!!

0 ❤️

333823
2012-09-08 05:01:42 +0430 +0430

ای خاک بر سرت ادمین…تر زدی به سایت…الان ده تا هرزنامه رو تابلو سایته…شامل:زناکاری…حروم زادگی…گی نامه…سکس با محارم…حتی یه داستان معمولی هم دیده نمیشه که حداقل نگارش قابل قبولی داشته باشه…اگه کسی اینجا باشه که حال تهوع نداشته باشه جای تعجبه…بقول ظریفی:حیف ازوقت…حیف از کامنت…حیف از اینترنت…

0 ❤️

333824
2012-09-08 05:57:07 +0430 +0430

تو آخر منو میکشی با این فروتنیت مهندس
مویرگتم حواسم به قلبت هست

0 ❤️

333825
2012-09-08 06:23:25 +0430 +0430

هیپوفیزتم داداش!خجالتمون نده ديگه :)

0 ❤️

333826
2012-09-08 06:40:15 +0430 +0430
NA

ba nazara bishtar hal kardam ta ba khode dastan :D:))

0 ❤️

333827
2012-09-08 07:24:42 +0430 +0430

نه دیگه تو داری خجالتم میدی داداش
گلبول سفیدتم هواتو دارم بیمار نشی

0 ❤️

333828
2012-09-08 18:01:05 +0430 +0430

:lol:

0 ❤️

333829
2012-09-09 09:46:22 +0430 +0430
NA

کیر هرچی فرشتس تو کونت کونی کیر منم تو کون هر چی فرشته لاشی که ما او مدیم تو دنیا بجای بهشت بعدن کون همشونو خودم پاره میکنم هه هه هه… >)

0 ❤️

333830
2012-09-10 18:03:14 +0430 +0430
NA

آی کس تبریه جلاق!
جلاق بر وزن فعال از صفات مبالغه بوده و به شخصی اتلاق میشود که روزی هشت مرتبه و هر مرتبه هفت بار جلق میزند!

0 ❤️