سلام
من سپهر هستم و 19 سالمه و اولین باره که دارم داستان میفرستم امیدوارم که خوب بشه اگه بد شد ببخشید،
این داستان من واقعیه و همین هفته پیش برام اتفاق افتاد، داستان از اونجا شروع شد که تو چت شهوانی دنبال یکی همسن خودم میگشتم که با پسری به اسم اشکان آشنا شدم،
اشکان مثل خودم بود مشخصاتش رو ک گرفتم واقعا دوست داشتم ببینمش، من خودم قدم170 و وزنم55 بود اون فقط وزنش از من بیشتر بود…خلاصه تو تلگرام قرار گذاشتیم برا حضوری، قلبم تند تند میزد اولین بارم بود و نمیدونستم قرار چی بشه، صبحش رفتم حموم و آماده شدم رفتم جایی که قرار گذاشتیم تو تلگرام بهش پیام دادم گفت پیرهن چارخونه قرمز داره و… چند دقیقه طول کشید همو پیدا کنیم، تموم این مدت قلبم تپش میکرد…بهش دست دادمو سلام کردم که دستمو با انگشت شصتش نوازش میکرد بهم گفت از عکست خوشگل تریا! گفتم ممنون اگه میشه دستمو ول کن گفت ببخشید خیلی نرمه پوستت حتما خیلی میزنی نه؟
گفتم فضولم هستی پس… یه نگاه به پایین تنم انداخت و گفت آره کجاشو دیدی هنوز قرار کلی فضولی کنم با این حرفش آتیشمو روشن کرد… رفتیم سمت ماشینش، 207 سفید داشت بهش گفتم برا خودته؟گفت اگه اجازه بدین
نشستیم تو ماشین راه افتاد بهم گفت شرمنده سپهر مکان اوکی نشد میبرمت یه جا هیچکس نباشه گفتم قرارمون این نبود من پیاده میشم هر موقع مکان داشتی بزنگ کلی التماس کرد بازم گفتم نه کسی میبینه، یهو در ماشینو قفل کرد یه شوکر از جیب کاپشنش در آورد رو هوا زد گفت هرجا بهت گفتم میکشی پایین…یه صدای وحشتناکی داشت منم از ترس هیچی نگفتم، حسابی پشیمون بودم ازینکه باهاش قرار گذاشتم
رفت یه جایی همش کوه بود یدونه آدم رد نمیشد، با خنده گفت اینجا هرچقد داد بزنی صدات به هیچجا نمیرسه از ته دل آه بکش…منم فقط بهش نگاه میکردم زبونم بند اومده بود، دست راستش که شوکر بود رو انداخت دور گردنم و اومد زیر گلومو لیس میزدو میبوسید و همینطوری کیرمو میمالید از یه طرف استرس داشتم با شوکر نزنه از یه طرف حسابی لذت میبردم…لباسمو در آوردو سینه هامو میمکیدو میبوسید دیوونه شده بودم دستشو از رو پام گرفتم گذاشتم رو کیرم سیخ سیخ بود داشت شلوارمو میکند…اشکانم برام میمالیدش، فهمیده بود رامش شدم، شلوارو شرتمو در آورد خم شد برام یکم ساک زد تو فضا بودم اون لح
ظه یکم دیگه ادامه میداد آبم اومده بود…همه لباساشو در آورد اولین بارم بود یکیو لخت لخت میدیدم فقط کیرشو نگاه میکردم خیلی بزرگ بود از تو داشبرد یه اسپری در آورد زد به کیرش (با خودم گفتم قرار خیلی طولانی بشه جرم میده)گفت چیه نگاه میکنی؟دوس داری؟گفتم نه بار اولمه میترسم گفت جوووون پس تنگه تنگی…صندلیمو تا ته خوابوند با زانو رفتم رو صندلی پشتی صندلیو بقل کردم اونم رفت پایین صندلی با دستاش کونمو باز زبونشو گذاشت رو سوراخم و بالا پایین میکرد ناخودآگاه آه لذت می کشیدمو دستمو گاز میگرفتم با تمام وجود دوست داشتم بهش بدم، آب شهوتم قطره قطره میومد دیگه به کیر
بزرگش که نگاه میکردم فقط میخواستم بشینم روش، بهش گفتم اشکان منو بکن گفت چشششم حتما اومد بین پاهام و چسبید بهم کیرشو گرفت دستش یکم تکونش داد تف کرد تو دستش کشید رو کیرشو گذاشتش رو کونم خودم گذاشتمش رو سوراخمو گفتم فشااار بده یهو یه گرمایی با درد وحشتناک تو سوراخم حس کردم با ناز آه بلند میکشیدم سر کیرش داغ داغ بود که منو بیشتر آتیشی میکرد…یواش یواش کل کیرشو داد تو چسبیده بود بهم ولم نمی کرد و گردنمو گاز میگرفت آروم کیرشو تا سرش کشید بیرون با سرعت داد تو منم بلند آه میکشیدم اونم ناله میکرد، خیلی درد داشتم ولی بی لذت نبود کم کم شروع کرد به تلنبه زدن
تو ماشین فقط صدای تلنبه زدنو آه کشیدنای بلند من بود یکم بعد دردم خیلی کم شد و فقط کیرشو تو کونم حس میکردم که عقب جلو میرفت…بهش میگفتم تندتر بکن اونم سینشو میچسبوند به پشتمو تند تند تلنبه میزد،
هوای بیرون واقعا سرد بود ولی داخل ماشین ما عرق میریختیمو خیس بودیم دیگه نفس کشیدن سخت شده بود که بخاری رو خاموش کرد، شیشه ها انقد عرق کرده بود بیرون دیده نمیشد…
دست به کیرم که میزدم احساسش نمیکردم اشکانم تو حال خودش بود فقط میکرد، منم براخودم جق میزدم که یهو با تمام وجود خالی شدم هیچوقت اونجوری با اوج لذت ارضا نشده بودم اشکانم که دید من ارضا شدم و ناله میکردم شهوتی تر شد و چسبید بهم و محکم بقلم کرد ناله میکرد، کیرش تاته تو سوراخم بود و نبض زدن کیرشو خالی شدن آبشو احساس میکردم…
کیرشو که در آورد سوراخم یه جوری بود انگشت که کشیدم اندازه کلفتی کیرش باز بود…خم شد روی کونمو بوسیدو گفت مرسی عشقم و لباساشو عوض کردو صندلیارو تمیز کرد منم لباسامو پوشیدمو نشستم رو صندلی که دیدم نمیتونم بشینم تا کونمو میذاشتم رو صندلی وحشتناک درد میگرفت وقتی دید اینجوریم گفت برو عقب بخواب بعدش رفتیم یه جا واستاد برام آبمیوه خریدو بعد منو رسوند، وقتی میخواستم پیاده شم گوشیم دستش بود گفت میخوایش؟ گفتم لابد دیگه…گفت پس رمزشو بده بهش دادم یه تک به گوشیش زدو شمارشو تو گوشیم سیو کرد گفتم خب میگفتی شمارتو بده این کارا چیه؟!
گفت هر موقع زنگ بزنی پیشتم بعد رفت…
هنوزم باهاش در ارتباطم ولی دوباره با هم رابطه نداشتیم، خوشتون اومده باشه اگه بازم بهش دادم داستانشو مینویسم…
امید وارم لذت برده باشید.

نوشته: سپهری