سکس با زن صاحب باغ

1396/04/25

**سلام
اسم من امیره ۲۵سالمه ترک تبریزم و باغبونی بلدم میخوام یه داستان سکس خودم و مرجانه خانم رو تعریف کنم امیدوارم خوشتون بیاد این داستان برمیگرده به سال پیش وقتی که برای کار به چابهار رفته من سریه باغ اطراف چابهار باغبون بودم اسم صاحب باغ کریم ویه زن داشت به اسم مرجانه… کریم اقا هر جمعه با خونواده اش میود باغ برای تفریح من تازه اومده بودم که کریم اقا با خونوادهاش اومدنن سرباغ از همون روز اول که چشم به مرجانه افتاد احساسی بهم گفت که باید این زن خوشگل بلوچ رو بکنم مرجانه یه زن خوشگل 34 ساله قد ۱۶۵ سینه اش ۷۵ ویه کون تپول داشت اون روز گذشت…


یه روز من باغ بودم که ناگهان صدای بوق ماشین اومد با خودم گفتم یعنی کیه کریم اقا که همیشه جمعه میومد رفتم درو باز کنم دیدم مرجانه خوشگل خودمونه با یه دختر دیگه به اسم فریبا ویه پسری به اسم ارسلان که نامزد فریبا بود اومدند داخل باغ بهم گفتن آقا بجنب که خیلی کار داریم شب مهمون دارم مهمون های مرجانه دوستای دانشگاه هایش بودن که میخواستن واسه تولد مرجانه بیان منم باهم رفتم خونه رو مرتب کردیم موقعی که من داشتم وسایل رو میاوردم چشمم به شیشه مشروب خورد باخودم فکر کردم این یه مهمونی معمولی نیست که نازنین هم اومد وسایل رو بگیره فهمید که من شیشه های مشروب رو دیدم از خواست که که شوهرش چیزی نگم منم گفتم باشه یه بوس بهم داد و رفت تا اینکه شب شد ماشین ها اومدند ۱۰ نفر بودن ۵ دختر۵ پسر منم درو باز کردم من رفتم اتاقم که بخوابم ولی خوابم نمیبرد…

کیرم راست شده بود میخواستم برم چش چرونی رفتم دیدم وای چه بزن بکوبی هموشون دارن شراب میخورن و میرقصن چندتا شون با دوست دخترهاشون رفتند تو باغ تا باهم سکس کند مرجانه هم تنها بود فریبا بانامزدش داشتند لب میگرفتن منم گفتم امیر جای تو خالیه که با مرجانه باشی ولی نه به خودم جرات نمی دادم ناگهان یه صدا ازت پشت سرم اومد مرجانه بود گفتش امیر جان میری تلمبه رو روشن کنی منم گفتم چشم خانم مرجانه رفت من رفتم سراغ تلمبه رو روشن کنم که آقایون حموم کنن با دوست دختر هاشون که بعدشم رفتم بخوابم کل شب تواین فکر بودم چی میشد یکیشون حالا اینجا منم یه دل سر میکرمش تا اینکه صبح شد من بیدار شدم رفتم دخترت ها رو اب بدم همه شون رفته بجز مرجانه وفریبا ارسلان نامزد فریبا هم با اون ها رفته بود نازنین وفریبا مونده بودند تا خونه رو مرتب کنن یه ساعت بعدش نازنین صدام زد منم رفتم درو که باز کردم چشم با نازنین وفریبا افتاد داغ کردم مرجانه وفریبا یه تاپ خوشگل پوشیده که کل هیکل سکسی شون معلوم بود ازم خواستن بشینم من رو مبل نشستم که نازنین یه شیشه مشروب اورد جلوم گفتش دیشب چرا نیومدی منم گفتم دیشب سرم درد میکرد گفتش اشکال نداره حالا سه نفری جشن تولد میگیرم…

یدفعه مرجانه بلند شد بغلم نشست معلوم بود که چندتا پیک قبلش زده که مست کرده بود گفتم مرجانه حالت خوش نیست گفتش برعکس دستش رو برد رو کیرم یه دفعه شروع کرد فریاد زدن اخ جون همونی که فکر میکردم من کیر بزرگی دارم فریبا هم بلند شد اومد جلوم وشروع کرد ازم بوس گرفتن که مرجانه دکمه های پیراهنمو باز میکرد فریبا هم زیپ شلوارم رو کشید پایین وشروع کرد ساک زدن وای چه کیفی میکردم اصلا فکرش رو نمیکردم که دوتا کوس جلومه نازنین شروع کرد لب گرفتن ازم بعند چند دقیقه مرجانه رفت س اغ کیرم وفریبا هم بدن منو لیس میزد بعدش منم رفتم سراغ کوس فریبا فریبا هم کوس نازی رو میخورد نازی هم واسم ساک میزد بعدش نازی بلند شد اومد تو بغلم فریبا هم داشت تخم مامو میخورد منم رفتم سراغ سینه های خوشگل نازی (خودش بهم گفت که بهم بگه نازی با نازی راحت تره)بعد چند دقیقه نازی رفت سراغ کیرم که بکنه تو کوسش منم داشتم از فریبا لب میگرفتم نازی هم داشت کیر سواری می‌کرد و به بلوچی یه چیزایی میگفت که نمیفهمیدم ولی معلوم بوداز حشر و حال داره میمیره… منم مرجانه رو بلند کردم بردمش رو رختخواب خوابوندم …

یکسره شروع کردم به تلمبه زدن نازی چه اخ اوخی میکرد داشت لذت میبرد که فریبا به مرجانه گفت هانی جون نمیذاری ماهم فیضی ببریم که مرجانه بلند شد وفریبا نشست کوس فریبا از مرجانه بهتر بود چون فریبا فقط به ارسلان نامزدش میداد اما نازی یه زن حشری بود وچندتا دوس پسر داشت خب من کیرم رو گذاشتم ووکوسش فریبا هم کونشو هل داد تا کیرم تا ته رفت یه ناله مظلومانه کشی
یهو ولو شد من یکبند تلمبه زدم مرجانه پستون های فریبا رو میخورد بعد چند دقیقه فریبا بهم گفت میخوای از کون بکنی منم گفتم اره ولی دردت نمیاد منم گفتم واسه ارسلان اوپنه واسه من اکبنده یه خنده زد گفت بکنش مال خودت منم یه تف زدم تو سوراخ کونش واروم اروم تا نصف کردم داخلش اونم جیغ میزد امیر دارم میسوزم بکن توش تا اخر بکن توش من سریع تلمبه میزدم اونم جیغ میزد ناله میکرد گفتش امیر خیلی حال میده بهد چن دقیق کیرم دارآوردم کردمش تو کون نازی وباسرعت تلمبه میزدم فریبا هم میگفت امیر تند تر بکنش مرجانه هم ناله میکرد تا اینکه ابم اومد کیرم وو در اوردم ابم خالی کردم تو صورت نازی وفریبا ابم رو خوردن بعد چند ساعت باز هم کردمشون او عقب وجلو اونها هم بهم ق ل دادن که هفته ای یه بار بیان که اومدند با دوست های تازه تر وخوشگل و حشری …

مرجانه واسه اونها تعریف میکرد یه پسر ترک سفید و کیر کلفت هست هست تو باغ شون که خوب میکنه . خلاصه حسابی‌ از کیرم پذیرایی می‌کردن. واقعا کوس بلوچ یه چیز دیگس دستتون رسید حتماً بکنین. اونها هم می اومدنن تا فیضی ببرن… تا اینکه کریم اقا مشکوک شد منو اخراج کرد چندباری به درخواست نازی میرفتم تا کوس شونو پاره بکنم با پول اونها تو بهترین هتل ها مثلا هتل فردوس… حالا هم من ازدواج کردم دیگه نمیرم چندباری ازم خواستن من نرفتم شماره شون رو هنوز هم دارم

نوشته: امیر


👍 2
👎 27
91830 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

640137
2017-07-16 20:50:49 +0430 +0430

این داستان اینجا اپلود شده بود چند وقت پیش اینم لینکش

https://shahvani.com/dastan/سکس-با-دختر-صاحب-کار-و-دوستش

0 ❤️

640143
2017-07-16 20:58:24 +0430 +0430

به قول مهران مدیری : بینااااااااااااموووووووووووووووووس

0 ❤️

640154
2017-07-16 21:24:24 +0430 +0430

مرجانه کیه نازنین کیه میشه روشنمان بنمایی:|

1 ❤️

640163
2017-07-16 21:53:57 +0430 +0430

کس مشنگ کپی میکنی دقت کن خخخخخخخخخخخخخ

0 ❤️

640164
2017-07-16 21:55:42 +0430 +0430

مرجانه کی بود .فریبا کی بود…نازنین کی بود . نازی کی بود…من کیم …شما کدومید…فقط میدونم کونیه امیر بود…دِ اخه کون گلابی میخوای داستان تکراری بذاری دیگه اینقد غلط غلوط ننویس…لاشی موقع جق هر اسمی میاد به ذهنش زودی تایپ میکنه…کیر اسب رستم تو کونت

3 ❤️

640165
2017-07-16 21:56:18 +0430 +0430

داستان كپي كرده
اومده اسم هارو عوض كنه
يكي درميون يادش رفته
شاسكول

1 ❤️

640167
2017-07-16 22:02:23 +0430 +0430
NA

مرتیکه جوجه جغی.

1 ❤️

640177
2017-07-16 22:38:42 +0430 +0430
NA

اینقد نازیو مرجانو فریبا کردی.من قاطی کردم.
کیرخر تو کون همه تون

0 ❤️

640185
2017-07-16 23:47:13 +0430 +0430

دروغگوی جقی. از بس جقیدی مخت گوووووزیده. بلوچ به این سادگی و سرعت با تو صمیمی شد و بوس بهت داد. لاشی هستی

0 ❤️

640192
2017-07-17 01:23:32 +0430 +0430

وژدانن بجای این همه کیر گفتن اگه آخرش راستشو میگفتی که رفته بودم واسه کار تو باغ و بلوچ ها ریختن سرم موهامو آلمانی چپه زدن منم برای تسلی مقعد رنج دیده تصمیم به انتقام گرفتم و اینگونه کروکی رو تغییر دادم نه تنها همه لایک میکردن بلکه اکثر دوستان هم جهت عیادت از مقعد محترم با کمپوت و کاندوم خدمت میرسیدن !
ملت همیشه در صحنه برای کمک به هم وطنان لَه لَه میزنن

0 ❤️

640202
2017-07-17 03:52:52 +0430 +0430
NA

اینا عوارضِ جلقِ…
کمتر بزن عزیزم.

1 ❤️

640229
2017-07-17 06:07:30 +0430 +0430

وجدانا بیل و بیچه و همه ابزار آلات باغبونی تو کونت (dash)

2 ❤️

640249
2017-07-17 09:14:19 +0430 +0430

آخه این داستان دیگه چه گهی بود که تو رفتی دزدیدیش
آخه کسخل مگه فیلم سوپره
تو ایران ملت از شدت عدم دسترسی به کس و کون روانی شدن
درختهای باغهای معلق در مقعدت گلابی

0 ❤️

640250
2017-07-17 09:22:44 +0430 +0430

akhe koskesh belakhareh marjaneh bod ya nazanin ,kiram to maghzeh jaghit

0 ❤️

640257
2017-07-17 10:06:29 +0430 +0430
NA

نازی از کجا دراومده بود؟ نمیخوام فحش بدم. رفقا نثارت میکنن

0 ❤️

640273
2017-07-17 12:26:47 +0430 +0430

حاجي با دو نفر سكس كردي چهارتا اسم گفتي فريبا مرجانه نازنين نازي! لااقل يه دروغي بنويس كه شبيه دروغ باشه نه دروغي كه دروغشم دروغه???اوسكلمون كردي???

0 ❤️

640313
2017-07-17 19:45:28 +0430 +0430
NA

هنوز باغبونی برات زوده فعلا برو خر بچرون کیر خرها رو هم بخور کیرتم بزرگتر میشه

0 ❤️

640470
2017-07-18 07:52:27 +0430 +0430

نتیجه گیری:

  1. نویسنده جقیه
  2. بلوچها مث عربها چن اسمی هستن
  3. نویسنده جقیه
  4. نویسنده یه بار رفته شرق کشور بلوچا به حسابش رسیدن
  5. نویسنده جقیه
  6. بعید میدونم نویسنده کیر داشته باشه که ایقد به کیرش مینازه
  7. نویسنده جقیه
  8. کپی داستان مردم اصن چیز خوبی نیس
  9. نویسنده جقیه
0 ❤️

641054
2017-07-21 10:42:44 +0430 +0430

نازی و فریبا و مرجانه به کنار خو کسکش هانی رو دیه از کجا اوردی

0 ❤️

735320
2018-12-13 07:20:03 +0330 +0330

اگه میشه شمارشو به ما بده

0 ❤️

922831
2023-04-11 14:25:33 +0330 +0330

چرا کوس شعر میگی آتشی

0 ❤️

924079
2023-04-19 02:13:06 +0330 +0330

گوه خوردی برو دانشجوهای دختر تونا از زیر این اون بکشید بیرون تو دانشگاه زهدان خیلی دانشجو ترک دخترهست من خودم یک دوست دختر ترک دانشجو داشتم از زنجان اومده بود دانشگاه زاهدان

0 ❤️