با حرفای کاربران بدبخت شدم

1403/03/11

با سلام خدمت دوستان عزیز شهوانی نمیدونم از کجا شروع کنم. ولی طرف صحبت بنده با کار بران و مخاطبین محترم شهوانی که مدتهای طولانی هم خواننده و داستان سرایان این سایت هستن،میباشد.
یه خواهشی از تمام کاربران عزیز دارم و اون اینکه خیلی به نظرات بعضی از کاربران که فقط اومدن تو این سایت داستان بخونن بعد داستان هر چی باشه فقط فحش بدن،اهمیت ندین.
به دو علت:اول اینکه کاربران فحاش محترم شخصیت خانوادگی خودشون رو نشون می‌دهند برای اینکه،تا مرد سخن نگفته باشد
عیب هنرش نهفته باشد
دوم اینکه فحش دادن اینا موجب میشود آدم از اومدن تو این سایت و نوشتن و خوندن داستان تو این سایت منصرف بشود.چرا که فکر کنم خیلی کار شاقّی نیست که آدم بخواد یه غلطی که نکرده دروغ هم ببافه. چون اینجا نه به کسی درجه میدن و نه از کسی درجه میگیرن.
همه یه عده آدمایی هستیم که تو این سایت جمع شدیم بخاطر لذت جنسی یه عده دیگر خاطرات سکسی حرام خود را در قالب یک داستان تعریف کنیم تا باشد مثلا با خاطره سکسی و غیر اخلاقی خود موجب جلق زدن یه عده از کاربران دست به کیر باشیم،که خود یک عمل غیر اخلاقی میباشد چه دینی و چه علمی حالا کاری ندارم. چون خودم هم یکی از این کاربران میباشم.
توجه داشته باشید که اینجا سایت شهوانی هستش کلاس آموزش تفسیر قرآن و احکام دینی نیست. هرکسی تو این سایت اومده کلا فکر نمیکنم بیاد سکس با شریک زندگی حلال خودش برای دیگران تعریف کنه.
کلا موارد سکس و طرف مقابل غیر اخلاقی و حرام میباشد حالا بعضیا با محارم و عمل ممنوعه از قبیل خواهر مادر دختر خاله و عمه یا مادر زن که دیگر عمل این عزیزان نهایت بی حرمتی به بنیان خانواده می باشد،کاری ندارم.
یه عده مثل من با نوامیس مردم و خانم های شوهردار اونم نتیجه اعتماد دوستانه یا فامیلی می باشد که باز عمل ممنوعه و نابخشودنیست.
یه عده هم که حس تنوع طلبی دارن کلا دوست دارن هر روز با کسی باشن حالا تو این مسیر هر چی بطور شون خورد،زن شوهردار،بیوه،مطلقه،پسر و یا هر چی و هرکسی بتونن فقط خودشون رو خالی بکنن و خوش باشن.
ولی کلا بنده توصیه ام بکل کاربران عزیز شهوانی اینه که ابداً به نظرات کارشناسانه بعضی صاحب نظران متخصص این سایت توجه نکنید که بنده رو همین صاحب نظران بدبخت و خانه ویران کردن.
لطفا هر کاری که تو این مسیر خودتون بهتر میدونید انجام بدین.
خلاصه بگذریم یه دل نوشته ای بود که مقدمتا ً به عرض خوانندگان و عاملان سایت شهوانی رسوندم که در طول داستان خودتون علتش را خواهید فهمید.
بنده جمشید هستم از متولدین دهه ۴۰ که چند تا داستان با عناوین مختلف به سایت شهوانی فرستادم.
آخرین داستانم تحت عنوان "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد"با خواهر زن شوهردارم بود. که تنها یکبار نبود حدود ۳،۴ ماهی سکسهای متعددی باهاش داشتیم تا حدی که دیگه تو باور خودمون همدیگرو زن و شوهر هم خطاب می کردیم خواهر زنه دیگه قید شوهر خود را زده بود منم قید زنم رو و این عمل رو یه کار عاشقانه و اخلاقی میدونستیم و احساس هیچ گناهی نمی کردیم و تو این عمل خودمون رو متمایز از دیگران میدانستیم. حتی چند باری این خواهر زنم که قبلا اسمشو گفتم،لاله خانم مدام به من میگفت جمشید تو رو خدا فکر نکنی من زن خرابی هستم ها بجز تو تا حالا کسی جرأت نکرده به من چپ نگاه کنه و اگر با تو هستم این مال عشق چندین ساله هستش که هر دوتامون در سینه داشتیم. ما عاشق و معشوق همدیگر هستیم و هیچ کار نامشروعی هم انجام نمیدیم. منم چون واقعا خیلی سال بود که آرزوی سکس باهاش رو داشتم و خیلی راحت به خواسته شوم و شیطانی خود رسیده بودم،بهش میگفتم نه بابا اصلا این حرف به زبان نیار تو زن خرابی نیستی ما عاشق همدیگریم الان هم شدیم زن و شوهر و به کسی هم مربوط نیست. بالاخره با این توجیه دوطرفه حدود ۴ ماه به عمل غیر اخلاقی خود ادامه دادیم از هر فرصتی که پیش می اومد استفاده می کردیم که فقط سکس کنیم که شاید تو این ۴ ماه بالغ بر ۲۰ بار سکسای مختلف داشتیم عقب جلو دهانی با تمام پوزیشنهای مختلف که فقط بنده خاطره اولین سکس مقعدی خود را با ایشان اینجا خواهم گفت ولی قبل از آن میخوام در مورد توصیه ای که در مقدمه عرض کردم دو سه خط بنویسم.
در داستان قبلی بنده گفتم که من به یه خانمی پیام دادم نگو که خط خانم به خط پسرش دایورت شده پسرش فهمید بهم بدوبیراه گفت.
یه عده از کاربران متخصص نوشته بودن که پیام دایورت نمیشه منم گفتم شاید من اشتباه میکنم اون پسره از تو گوشی مادرش دیده الکی گفته که خط مادرش دایورت بوده. بر حسب نظریه کارشناسان متخصص شهوانی دیگه هر روز و هر شب با لاله خانم خواهرزنم علاوه بر سکسهای متعدد،کارمون شده بود فقط سکس چت. فقط به همدیگر می گفتیم که هر چی بهم پیام میدیم آخر کار همه رو از گوشی حذف کنیم حتی از سطل زباله هم حذف میکردیم که یه موقع پیامی دست کسی نیفته. حتی خواهر زنم به من میگفت یکی از خطام به گوشی پسرم دایورت شده تو واتساپ اینا بهم پیام مثبت ۱۸ نده یا عکس نفرست که میره به گوشی پسرم. من بهش میگفتم خیالت راحت فقط وقتی یکی بهت زنگ بزنه دوسه بار گوشیت زنگ بخوره خودت جواب ندی پسرت گوشی برمیداره والا پیام نمیره.
با این اطمینان عرض کردم حدود ۴ ماه هم سکس میکردیم و هم سکس چت. اینم بگم که منم دوتا خط موبایل دارم که خواهر زنم گفته بود که فقط با خط ایرانسلم بهش پیام بدم که نه شوهرش و نه بچه‌هاش اون شمارمو نداشتن. میگفت اون شمارتو بنام شماره دوم‌ یکی از دوستان خانمم ذخیره کردم.
که بالاخره بعد ۴ ماه که دیگه رسما همدیگرو زن و شوهر رسمی میدونستیم من تمام نیازهای مالی اونو برطرف میکردم اونم دیگه صددرصد خودشو در اختیار من قرار داده بود هر طوری دلم میخواست بهم سرویس میداد.
ناگفته نماند من شهرستانم خواهرزنم تهران ولی موقعیت کاری من طوری هستش که من اکثر اوقات تهرانم.
حدودا یه ماه پیش که میخواستم بیام تهران تو یکی از چتامون شب برا چند روزی که قرار بود من تهران هستم،برنامه می ریختیم که چکار کنیم کجا بریم چطور سکس کنیم کی من برم خونشون کی اون بیاد خونه پسر من تو چت صحبت کردیم. به همدیگه حال میدادیم مثل دوتا جوان نامزد واقعا تو حال خود نبودیم بالاخره شب خوابیدیم فردا صبح دوباره یکی دوساعت چت کردیم تا اینکه بعد از ظهر میخواستن برن ختم شوهرش اومد فقط با چند تا استیکر بوس و بغل خداحافظی کردیم که اونا رفتن منم تو شهر خودمون رفتم ختم یکی از دوستان. تو مجلس ختم که نشسته بودم گوشیم زنگ خورد یه شماره ناشناس بود جواب دادم دیدم یه خانمی که من تا حالا باهاش حرف نزدم،اسم منو گفت که این گوشی مال فلانیه گفتم آره.
گفت آقای فلانی وقت داری چند دقیقه ای حرف بزنیم منم گفتم تو مجلس ختمم بعد تمام شدن ختم خودم بهت زنگ میزنم. گفتم فقط منتظرم حتما زنگ بزنید خداحافظی کردیم هی با خودم فکر می‌کردم که این خانم کی بوده با من چکار داره ولی از صداش مشخص بود که خانم جوانیه. تا اینکه بعد ختم اومدم بیرون رفتم تو ماشین بهش زنگ زدم،آقا چشمتون روز بد نبینه تا زنگ زدم دیدم اون خانم دختر با جناقمه شروع کرد،بی شرف و بی ناموس با مادر جنده من بهم ریختین از اعتماد بابام سوء استفاده کردین دارین به بابای من خیانت میکنین خجالت نمیکشین.
گفتم حسنا خانم از چی حرف میزنی خیانت چیه بهم ریختن چیه من با مامانت هيچ رابطه ای نداریم. برگشت گفت خفه شو بی شرف فکر می من بچه ام تمام چتاتونو با مامانم الان چند وقته باهام بهم ریختین هر چی به هم پیام دادین عکس دادین در مورد رابطه ها و سکساتون هر چی بهم گفتم همه رو برادرم نگه داشته امروز آورده به من نشون داده،آبروتو میبرم. من فقط یه جمله گفتم که حسنا خانم آبروی من آبروی مامانته آبروی خودته اولا هیچ اتفاقی بین منو مامانت نیفتاده اگر هم تو فکر میکنی افتاده،برملا بشه تو خودت هم نمیتونی پیش شوهرت و خانوادش سرتو بالا بگیری مادرت هم دیگه یا خودکشی میکنه یا هر کار دیگه لطفا دیگه این حرفارو جمع کنید. اونم دیگه هر چی از دهانش در میومد بهم میگفت از اون طرف هم صدای دو تا برادر دوقلویش میومد که داشتن به من فحش میدادن. بالاخره یه جورایی حسنا خانمو اجالتاً منصرف کردم که به کسی چیزی نگه اونم فقط گفت که دیگه تورو خونه بابام نبینمت نبینمت به مامان زنگ بزنی یا پیام بدی.
قطع کرد استرس و اضطراب افتاد تو جون من دیگه واقعا به مرض سکته رسیدم یه وقت دیدم پسرم به من زنگ زد تا جواب دادم شروع کرد به گریه و داد بیداد که بابا این چه کاریه با خاله کردین آبرومونو بردین بالاخره داستانو طولانی نکنم به پسرم هم گفتم بعدا توضیح میدم هیچ اتفاقی بین منو خالت نیفتاده فقط زود برو با دختر خاله و پسر خاله هات صحبت کن که الکی آبروریزی نکنن. بعد نیم ساعت دیدم لاله خانم خودش زنگ زد با گریه و زاری گفت جمشید دیدی چقدر بدبخت شدیم هر چی به هم پیام دادیم حرف زدیم یا هر کاری کردیم تو گوشی پسرم هست. بچه‌ها میگن به بابا نشون میدیم یا خدا منو میگی یک لحظه برا هر کاری که خودمو نیست کنم تصمیم میگرفتم که برم خودمو دار بزنم یا قرص بخورم بالاخره یکی دو ساعت تو دنیا نبودم و مدام با لاله در ارتباط بودیم. که تو یکی از تماسا لاله بهم گفت جمشید من دیگه میخوام خودمو راحت کنم رفتم قرص برنج خریدم. گفتم لاله تو حق نداری این کار رو بکنی ولی بچه‌ها رو تهدید کن بگو اگر به باباتون بگید خودمو میکشم.
لاله گفت اتفاقا به بچه‌ها همچین چیزی گفتم اونا میگن بهتر تو خودتو بکشی ما راحت آبروی آقا جمشید و میبریم. منم قسمش دادم که لاله جان پس بخاطر آبروی منو بچه‌هات این کارو نکن. اونم بهم قول داد که اون قرصا رو دور بندازه. فقط گفتم برو رو مخ دخترت کار کن که به باباشون چیزی نگن بالاخره داستانو بیش از این طولانی نکنم با هزار مکافات پسر منو بچه‌های لاله رو راضی کردیم که این راز رو فاش نکنن. ولی لاله باز با یه خط دیگه که بچه‌هاش از اون اطلاعی ندارن و یک گوشی ساده قدیمی که تو خونشون جامونده وقتی شوهرش و بچه‌هاش نیستن با من در ارتباطه. و فقط میگه آسمون به زمین بیاد من مال تو هستم تو هم مال من هرچی میگم لاله جمع کن میگه نمیتونم بالاخره فعلا دورادور هفته ای یکی دوبار تلفنی باهم حرف می زنیم. و الان هم که این داستانو مینویسم تهران هستم دیروز تو مراسم ختم یکی از بستگان نزدیک با شوهرش اومده بود همدیگرو دیدیم و حال و احوال کردیم چون خدا را شکر شوهرش چیزی نمیدونه.
و اما داستان اولین سکسمان از عقب لاله خانم که قول داده بودم براتون تعریف کنم مقدمه رو گفتم که حواسمون باشه نمیدونم دایورته یا هر گوی دیگه تمام پیامای مارو پسرش داره.
بله همون اول که من رو مخ لاله بودم بیشتر حرف سکس با عقب و پیش میکشیدم اونم شدیدا با این امر مخالفت خود رو نشون میداد تا حدی که میگفت جمشید خواهش میکنم دیگه اصلا در مورد سکس از عقب با من حرف نزن چون من خیلی بدم میاد. گفتم مگر تا حالا به شوهرت ندادی طوری حاشا کرد که گفت اصلا شوهرم جرأت نمیکنه در موردش حرف بزنه. تو فکرش از سرت بیرون کن. حتی گفت اگر دوباره در این مورد حرف بزنی من بکلی باهات کات میکنم. ولی من با استیکر خنده بهش پیام دادم که لاله من بالاخره میکنم او کونتو،دیدم با چند تا استیکر تأسف و قهر قطع کرد و نوشت دیگه بهم پیام نده. منم چیزی نگفتم و قطع کردیم. همون روز بعد از ظهرش من پیام دادم سلام. و رمزمون هم این بود که من فقط پیام سلام بدم و حال مادرشو بپرسم. اگر میتونست حرف بزنه پیام میداد قربونت برم خوبه ولی اگر نمیتونست حرف مثلا بچه‌هاش یا شوهرش بود میگفت ننه هم هست دیگه پیر و تنها،من دیگه پیام نمیدادم.
بالاخره پیام دادم دیدم نوشت قربونت برم خوبه فهمیدم میتونه حرف بزنه گفتم یه کاری کن فردا بیا خونه پسرم به بهانه تمیز کردن خونه. گفت اولا اون قضیه سکس از عقب رو بی خیال شو،بعدش هم پاشو بیا خونه ما شب با شوهرم اینا صحبت کن هماهنگ کنیم صبح بعد اینکه بچه‌ها رفتن مدرسه شوهرم بچه‌ها رو میبره میزاره بربری میخره میاره صبحونه میخوره میره سرکار ما هم با هماهنگی شوهرم میریم اونجا. منم از خدا خواسته به بهانه اینکه ماشینم بیرون میمونه اونا پارکینگ دارن رفتم خونشون شب صحبت انداختم که فردا خواهرام زن داداشم میان خونه رو تمیز کنن لاله خانم گفت که منم میام. گفتم نه بابا تو خودت کار داری دست تنهایی خیلی کار نداره اونا انجام میدن!بالاخره لاله جون گفت نه من فردا جاروبرقی خودم هم میبرم میام کمکشون. بنده خدا شوهرش هم بی خبر از نقشه شوم و شیطانی ما با کمال میل گفت فردا با آقا جمشید برو. بالاخره شب خوابیدیم منو شوهرش تو پذیرایی پسراش تو اتاق خواب خودشون اونم رفت تو اتاق خواب خودش ولی تا چند ساعت بعد نصف شب داشتیم باهم چت میکردیم تو چت قرار گذاشتیم که به محض اینکه فردا شوهرش بچه‌ها رو برد لاله بیاد پیش من تا شوهرش بیاد یک سکسی بکنیم،با این قرار تقریبا ساعت ۲ بعد نصف شب با استیکر های بوس و بغل خوابیدیم صبح حدود ساعت ۶ونیم دیدم داره بچه‌ها رو بیدار میکنه منم خودمو زدم به خواب .خیلی یواشکی بچه‌ها رو بیدار کردن تو آشپزخونه صبحونه بچه‌ها رو دادن فقط پچ پچ داشتن حرف میزدن که مثلا منو بیدار نکنن. دیدم شوهرش بهش میگه بابا شب من چند بار بیدار شدم دیدم جمشید با گوشی مشغوله دیر وقت خوابیده سر و صدا نکنید بذارین بخوابه. شنیدم لاله هم بهش میگه حتما جمشید هم عاشق شده یا با اون یکی خانمش چت میکرده،مثلا با شوخی هر چهار تاشون خندیدن. شوهرش گفت ول کن بابا جمشید اونجور آدمی نیست. لاله هم برگشت گفت تو فکر میکنی این‌طوریه جاش بیفته این از همه بدتره. در حقیقت لاله راستشو میگفت ولی شوهرش به شوخی میگرفت. بالاخره اونا پا شدن رفتن منم که واقعا از استرس داشتم عین بید تو رختخواب میلرزیدم هر چند اولین بارم نبود ولی واقعا داشتم میلرزیدم. تا اونا با ماشین از پارکینگ رفتن بیرون دیدم لاله جون شلوارو با شورت کشید پایین یه تیشرت آستین کوتاه هم تنش بود فوری اونم در آورد فقط با یه سوتین اومد زیر لحاف من همدیگرو بغل کردیم در حد دو سه دقیقه لبهای همدیگرو خوردیم ممه هاشو مالیدم گفت فقط زود باش خیلی وقت نداریم نهایت تا نیم ساعت شوهرم میاد تا بره بربری بخره حدود ۴۰ دقیقه وقت داشتیم. که منم سریع شلوارمو با شورتم با هم درآوردم یه بالش گذاشتم زیر باسنش تا کوسش بیاد بالا سرمو بردم لای پاش بخورم کوسشو گفت جمشيد فعلا وقت برا این کارا نیست زود کارتو بکن تا شوهرم نیومده. من گفتم فقط دو دقیقه بخورم گفت بابا میخواییم بریم خونه پسرت اونجا هر چقدر دوست داشتی میخوری بالاخره سالار رو وارد کوسش کردم به ۵ دقیقه نکشید که من داشت آبم میومد گفت تموم نکنی ها منم میخوام بیام منم کشیدم بیرون یکی دو دقیقه با دوتا انگشتم تو کوسشو تلمبه زدم دیدم داره میاد کیرمو وارد کردم حدود دو دقیقه دیگه تلمبه زدم تو کوسش هردو همزمان با آه و ناله و بغل کردن همدیگر ارضا شدیم تا قطره آخر ابمو خالی کردم تو کوسش. چند تا دستمال کاغذی برداشت داد به من چند تا هم خودش برداشت گذاشت دهانه کوسش که آب من نریزه پاشد رفت دستشویی بعد اونم من رفتم دستشویی خودمونو تمیز کردیم من اومدم تو رختخواب خودم شلوارو شورتمو پوشیدم اونم رفت اتاق خواب لباس پوشید خوابیدیم من تا شوهرش بیاد واقعا خوابم برد. یه وقت دیدم لاله خانم داره منو صدا میکنه که پاشو صبحونه بخور که بریم دیر وقته الان آبجیت اینا میان تو نباشی لنگ میمونن.
پاشدم رفتم دستشویی یه ابی به سرو صورتم زدم اومدم صبحونه خوردیم زود پاشدیم آماده شدیم یه جارو برقی هم برداشتیم باهم اومدیم خونه پسرم شوهرش هم رفت سر کار. تا رسیدیم خونه پسرم هم صبح ساعت ۸ میره سرکار بعضی وقتا تا ساعت ۱۰ شب سرکاره .بالاخره رفتیم خونه پسرم که قبلا واقعیتش خواهرم اینا همه چیز رو ردیف کرده بودن کل وسایل چیده بودن فرش فرش و رختخواب و تختخواب همه چیز مرتب بود فقط آماده یه سکس توپ با لاله جون بود. تا از در وارد شدیم همون جلوی در از پشت لاله رو بغل کردم ممه هاشو هردوتاشو گرفتم تو دستام سرمو بردم کنار گوشش و گردنش با قربون صدقه و حرفای سکسی بردم همینطور به روی شکمش انداختم رو تخت خواب افتادم روش خودمو به حالت سکس روش بالا پایین میکردم ممه هاشو میمالیدم گردنشو از بغل میخوردم لاله گوششو لیس میزدم،لاله جون هم دیگه کاملا خودشو وا داده بود فقط با صدای شهوانی می گفت چه خبرته بابا همش مال خودته آروم باش کشتی منو نمیخوان که از دستت بگیرن.
من فقط رو باسنش خوابیده بودم خودمو تکون میدادم قربون صدقش میرفتم دستمو از رو شلوارش میبردم کوس و کونشو میمالیدم. یواش یواش پاشدم یکی یکی لباساشو از تنش درآوردم خودم هم کاملا لخت شدم دو تا رفتیم رو تخت یه نفره رو تختی رو کشیدیم رومون پشتشو کرد به من منم از پشت بغلش کردم کاملا خودشو تو بغلم جا داد منم باز یه دستمو از زیر بغلش رد کردم اون یکی رو رو از رو ممه هاشو گرفتم تو دستم چون فهمیده بودم یکی با ممه هاش و یکی هم با کشاله رونش خیلی حال میکنه.
ممه هاشو میمالیدم گاهی یه دستمو میبردم وسط باهاش کشاله رونشو میمالیدم کوسشو میمالیدم دیگه فقط آه و ناله میکرد. گاهی هم دستمو میبردم کونشو میمالیدم. ولی تا دست بکونش میزدم میگفت اگر به اونجا کار داشته باشی پا میشم میرم ها منم فقط میگفتم بابا نترس هیچی نمیشه. ولی انقدر کونشو مالیدم دیگه خیلی حساسیت نشون نمیداد فقط هر دم میگفت جمشید جون من اینجا رو بی خيال باش من بدم میاد. ولی من دست بردار نبودم چون واقعا من عاشق سکس از عقب هستم مخصوصا کون لاله که به جرأت میتونم بگم که یکی از بی نظیرترین باسنا بود که من دیده بودم یا کرده بودم.
کیرمو از عقب یواش یواش میمالیدم به باسنش همینطوری کم کم کیرمو بردم لای کونش که پیشاب کیرم همینطور داشت میریخت. با وجود اینکه حدود ۴ ساعت قبل باهاش سکس کرده بودم و آبمو ریخته بودم ولی پیشاب کیرم همینطور داشت میریخت. طوری که همینطوری داشتم لای کونش جلو عقب میکردم کلا لای کونش روی سوراخش کیرم کلا با پیشاب من لیز شده بود فقط کافی بود اوکی بده بدون هیچ روان کننده ای تا ته میرفت توش. کیرمو عقب جلو میکردم تا به سوراخ کونش میخورد خودشو جمع میکرد میخواست از بغلم در بره ولی مگر من میذاشتم. همش میگفت بابا چکار با او سوراخ کثیف داری آخه کوس به این خوشگلی و تنگی تا شب بکن. ولی من اصلا گوشم بدهکار این حرفا نبود فقط به کلم زده بود که امروز حتما باید این کونو فتحش کنم. یکی دوبار حین جلو عقب کردن یذره کلاهک کیرم میرفت تو،از بس با پیشاب من لیز شده بود. فوری خودشو جمع میکرد نمیذاشت منم فقط قربون صدقش میرفتم هیچی نمیگفتم فقط عملا کار انجام میدادم که اینم یه شگرد موفقیت آمیز من بود که بتونم فتحش کنم چو اگر هی التماس میکردم که تورو خدا بذار بکنم تو کونت مطمئنا نمیذاشت ولی بیصدا کار خودم میکردم. خوبیش هم اینجا بود که از پشت که بغلش کرده بودم روشو بر نمیگردوند قشنگ خودشو تو بغل من جا داده بود فقط تا کیرم میخواست بره داخل خودشو جمع میکرد و مانع دخول میشد. منم بدون حرف کوسشو میمالیدم دوباره خودشو وا میداد. که بعدا هم خودش تعجب میکرد میگفت چطور شد من تا آخر همینطور کونم بغلت بود برنگشتم.
بالاخره تو یکی از جلو عقب کردنا تقریبا کله کیرم کامل رفت تو کونش پرید جلو دیگه شاکی شد که ولم کن. چکار میکنی هیچی هم نمیگی آروم آروم میکنی تو کونم بذار بپاشم برم.
منم چون صبح یکبار آبم اومده بود دیگه حالا حالاها آبم نمیومد ولی همون دقایق اول فوران میکرد.
گفتم لاله جون مرگ من بذار کارمو بکنم من بیش از ۲۰ ساله در حسرت این کونم. یهویی یه چیزی گفت که لاله جون کونو به باد داد.
برگشت گفت آخه مگر کون آکبند مفته تا حالا انگشت شوهرم هم بهش نخورده حالا تو مفت کیر به این کلفتی رو بکنی توش جرم بدی با دستش کیر منو گرفته بود میگفت ببین اندازه مچ دست منه من چطوری زیر این طاقت بیارم آخه. من اینجا دیگه فهمیدم اگر مفت نباشه راهش هست اول گفتم چرا مفت ۵۰۰ میدم. گفت نه ۵۰۰ کمه با خنده. گفتم باشه ۷۰۰ گفت بازم کمه یکم دیگه بزار روش دیگه با خود گفتم لاله خانم کونو باختی،گفتم باشه اینم یه میلیون بر گرد بدون هیچ حرفی. گفت از دست تو بر گشت خودش یه بالش کشید زیر شکمش افتاد رو بالش از تو کیفش یه ژل‌ برداشت که قبلا از تو داشبورد ماشین من با چند تا کاندوم برداشته بود و گفته بود که دیگه حق نداری بعد این اینا رو مصرف کنی یا پیش کسی بری.
ژل رو از کیفش برداشت داد دست من به شکم افتاد رو بالش فقط همش میگفت تو رو خدا یواش بکن توش. منم کاملا کونشو ژل مال کردم کیر خودم هم با وجود آب کیر ژل مالی کردم اول با یه انگشتم کونشو کاملا مالیدم انگشتمو کردم توش گفت نمیخواد انگشتتو دربیار کیرتو بکن توش.
منم کیرمو میزون کردم با سوراخ کونش افتادم روش‌ کاملا مسلط بر صحنه کیرمو فشار دادم از بس کونشو لیز و نرم کرده بودم بدون هیچ مشکلی خیلی راحت میلیمتری کردم توش فقط دستشو گذاشته بود جلوی شکم من که مثلا نذاره همش بره تو کیر منم که قبل گفتم حدود ۱۶-۱۷ سانته کلفتیش هم اندازه یه لوله یک اینچ خیلی آرام دادم تو وقتی تا نصف رفت تو تقريبا لاله خانم کونشو از در یوری کرده بود التماس میکرد که تورو خدا درآر. منم اصلا گوشم این حرفارو نمیشنید فقط بفکر دخول کامل کیرم بودم که خایه هام بچسبه به کونش. وقتی کیرم تا نصف رفت تو گفتم بابا یوری میشی دردش بیشتر میشه برگرد صاف بخواب دیگه نمیکنم تو. بنده خدا تا برگشت صاف بشه کیرمو تا ته چپوندم تو کونش که واقعا داشت عذاب و درد میکشید و دیگه رسما داشت گریه میکرد. خواست از زیرم در بره چون جلوش تاج تخت بود اینور اونور هم من نذاشتم در بره حدود ۵ دقیقه همانطور نگه داشتم ممه هاشو مالیدم گردنشو خوردم کشاله رانشو مالیدم دیگه لاله خانم باز خودشو شل کرد منم آروم آروم شروع کردم به تلمبه زدم. خیلی آروم در میآوردم دوباره میکردم توش. نمیدونم از خاصیت ژل بود یا چی باور کنید انگار کونش داشت کیرمو میمکید. گفت توروخدا درار یذره هم ژل بزن منم در آوردم دیدم باور کنید کیرم دو برابر حالت طبیعیش کلفت شده کلش اندازه تخم مرغ شده بود دوبار کاملا هم خودمو هم کون لاله رو ژل مالی کردم بر گشت تا کیرمو دید گفت آخه ببین اینو بکنن تو کون خودت طاقت میاری بابا اندازه مچ دست منه. منم گفتم که تقصیر کیر من نیست کلفته تقصیر مچ دست خودته که نازکه.
بالاخره یا هزار قربون صدقه رفتن خوابیدم روش بغلش کردم کیرم هم دیگه جای خودشو یاد گرفته بود میزون کردم خیلی راحت کردم تو چون دیگه کونش باز شده بود خیلی مثل اول درد نداشت،هر چند فقط التماس میکرد تورو خدا زود آبتو بیار قلبم داره از جاش در میاد ولی خودم هم میدیدم که واقعا خیلی درد میکشه. اما وقتی کیرت سیخ شده آدم اون چیزا رو نمیفهمه که طرف مقابل داره زیر کیرت جون میده.
بغلش کردم شروع کردم به جلو عقب کردن دیگه شاید بگم لذیذترین سکس عمرم بود اون لحظه ولی خوشبختانه با اون انرژی و لذتی که ازش می بردم آبم زود نیومد چون صبح ریخته بودم حدود ۱۵ دقیقه یک ضرب داشتم تو کونش تلمبه میزدم لاله هم دیگه واقعا گریش دراومده بود. گفت بذار زانوهامو بزنم رو تخت به حالت سجده از روش بلند شدم به حالت سجده بلند شد منم روی دوبا وایستادم تقریبا حالت سرمایی کردم تو کونش قشنگ ورود و خروج کیرمو تو کونش میدیدم اونم دیگه واقعا جون میداد التماس میکرد جمشید یه میلیونت هم نخواستیم تموم کن ولی منم دیگه داشتم میومدم یه لحظه احساس کردم تمام جونم اومد تو کمرم از اونجا رفت تو کیرم و از اونجا تمام جونم ریخت تو کون لاله جون با نعره خودمو انداختم رو لاله اونم نتونست رو زانوهاش بایسته دراز کشیدم منم افتادم روش تا خایه چپوندم توش فقط اون موقع شانس آوردیم که همسایه طبقه بالایی خونه نبود والا غیر ممکن بود صدامونو نشنون. بالاخره هر چی تو کمرم آب داشتم خالی کردم تو کون عشقم لاله یه ۵ دقیقه هم همونطوری خوابیدم روش بنده خدا همش میگفت پاشو دیگه از این کون واسه من کون نمیشه. کیرم یواش یواش تو کونش خوابید پاشدیم با چندتا دستمال کاغذی خودمونو تمیز کردیم نگاه کردم دیدم واقعا کونش سرخ شده همون حالت جر خوردن من پاشدم رفتم حموم اونم رفت دستشویی خودشو تمیز کرد منم یه دوش فوری گرفتم اومدم سرمو با سشوار خشک کردم اومد رو مبل نشست بغلم دستاشو انداخت دور گردنم صورتمو لبامو بوسید بحالت لوس شدن گوشیمو گرفت گفت زود باش کرایه کون منو بزن به حساب منم یه بوس از لباش یه بوس از لپش کردم یکم دیگه ممه هاشو مالیدم گوشی رو برداشتم با گوشی یه میلیون زدم به حسابش دوباره همدیگرو بغل کردیم لبهای همدیگرو خوردیم دیدم دوباره کیرم داره سیخ میشه با شورت بودم بهش نشون دادم گفت نه دیگه برا امروز بسه چون دوبار کردی آبت نمیاد منو میکشی کونم هم افتتاح کردی یک بار هم بکنی دیگه نمیتونم رو باسنم بشینم. منم گفتم باشه یکم فقط لب خوری و سینه مالی پا شدیم رفتیم بیرون رفتیم تو یک کباب سرا یه کباب جانانه خوردیم نگو اتفاقی وقتی ما داشتیم کباب میخوردیم من که داشتم تو دهنش لقمه میذاشتم یکی از زن داداشای لاله که اصلا اونطوری که ما بودیم گذرش نمی‌افتاد!اتفاقی از اونجا رد می شده مارو دیده و به پسرم گفته(پسر بزرگم) که پسرم وقتی گند کار دراومد گفت بابا خودتو جمع کن وقتی تو کبابی داشتی تو دهان خاله لقمه میذاشتی زنداییم دیده بود آبرو ریزی نکنید با این خاله جنده من.
بالاخره رابطه خوبی داشتیم و از هیشکی به اندازه لاله من لذت نمیبردم ولی فعلا خراب شده اما لاله باز دست بردار نیست میگه حتی شده طلاق بگیرم یا هر طور شده شوهر اصلی من توئی منم بهش گفتم فعلا دور و بر من نیا تا وقتی که بچه‌ها یه کم لجشون بخوابه.
ببخشید که با مقدمه ای که نوشتم طولانی شد اما لازم دیدم که شما هم اگر تونستین به من بگین اگر اون مال دایورت نبود و لاله تمام پیام هارو پاک میکرد اون بچه‌ها پیامارو از کجا آوردن
تشکر از اینکه وقت گذاشتین داستانمو خوندین اگر خوب استقبال بشه یکی دیگر از سکساهای خوبمون رو که تو شهرستان اتفاق افتاده براتون مینویسم
خیلی جذاب و قابل شنیدنه

نوشته: جمشید از یکی از استانهای شمال غربی


👍 7
👎 28
28401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

985911
2024-05-31 23:56:45 +0330 +0330

متولد چهلی یعنی شست سالته بعد با حرفای بچه های اینجا تازه از راه به در شدی؟؟ عمو جون اون بچه مچه هان که با حرف خرشون میکنن میبرن خرگوش سخنگو نشونشون میدن نه شمایی که با عصا میری اینور اونور!! کون خواهر زنت گذاشتی حالشو خودت بردی بعد تقصیرش گردن ماست؟؟؟؟ قضیه این جاکشاست که واسه مفتخوری ریختن تو خیابون بعد حرف انقلاب میشه میگن ما که نبودیم!!!


985913
2024-05-31 23:58:37 +0330 +0330

امشب یه جق یونیورسال میزنم
از خاطرات جمشید خان دهه چهلی ها تا دهه نودی که عمه اش رو مالوندن
جق میان نسلی
با اقتدار پرچم جق ایران دست دهه شصتیاست

6 ❤️

985916
2024-06-01 00:04:26 +0330 +0330

نصفشو که سکسی نبود خوندم،میگی واقعیه که حالا کاری به دروغ و واقعیتش ندارم.اما مخالفم با سکسهای محارم و خیانت،الآن و طبق این داستان نه تنها شما و اون خانم خیانت کردین،که چند خانواده رو هم به نابودی کشوندین…اصلا ارزششو داشت؟
آقاجون خانم جون سکس محارم و خیانت ننویسین،نخونین،این دو ورژن مزخرف از سکسو تحریم کنیم،ناسلامتی ایرانی هستیم!

4 ❤️

985926
2024-06-01 00:47:01 +0330 +0330

پدر جان رو فاز چی هستی؟! اولش اومدی نصیحت کردی بعدش اومدی از بگا رفتنت گفتی آخرشم داستان کون طرف گذاشتن رو با آب و تاب فرستادی وات د فاز؟
حتی بر فرض که تمام این داستان هات واقعی هم باشه باید بدونی هرچی یه رابطه خارج از عرف رو ادامه بدی بیشتر عنش در میاد
کاری به سن و سالت ندارم ولی اگر واقعا هنوز راست میکنی به فامیل و نزدیکانت راست نکن که مجبور نشی تهش واسه خاطره آبرو ریزیش قرص و دار و این چیزارو استفاده کنی 😁

6 ❤️

985934
2024-06-01 01:11:59 +0330 +0330

سکس باید استاندارد باشه همه جوره
بدون استرس . عاشقانه .

0 ❤️

985936
2024-06-01 01:18:47 +0330 +0330

سکس با محارم، مادر زن ، خواهر زن ، زن داداش ، زن شوهردار به شدت و بشدت کثیف و غیر انسانی. حیف اکسیژن برای این جور ادما.
مرد و زن هم نداره.
لعنت و نکبت کائنات تا ابد بر شما باد

4 ❤️

985938
2024-06-01 01:22:32 +0330 +0330

منِ کسصخول چرا تا تهشُ خوندم…؟…


985940
2024-06-01 01:32:56 +0330 +0330

داداش اونجوری ک تو اولش گفتی بگا رفتین و الانم ب قید ضمانت ازاد شدین من تخمام چسبید ب گلوم اونوقت تو. تواین وضعیت تخمتم نیس نشستی خاطره سکس با لاله عه ببخشید جنده خانمو برا نوشتی؟؟؟داداش من ک دنیا ب تخممه ولی بیشتراز من دنیا ب تخمته نمیخواد بنویسی ریدی ابم قطه کیرم پس کلت سر پیری معرکه گیری


985951
2024-06-01 02:31:38 +0330 +0330

اول داستانت رو که خوندم خایه‌فنگ شدم . ولی سکس خواهرزن جندت رو عالی توصیف کردی . کیرم راست شد

1 ❤️

985955
2024-06-01 02:44:02 +0330 +0330

از شما بعید بود حاجی جان .

2 ❤️

985958
2024-06-01 03:01:17 +0330 +0330

واقعا درکت نمیکنم حاجی ،نه به پشیمونیت و نصیحت کردند که خودش اندازه یک داستان بود نه به خاطره نوشتن بعدش بخدا اگه من جای تو بودم همان اول کار خودمو خلاص میکردم بهتر از این بود آبرو خودم و دوتا خانواده رو ببرم بلاخره وقتی بچه هاش میدیدن طرف خودشو کشته دیگه همه چی تمام میشد همه هم میگفتند بیچاره بخاطر فشار مشکلات خودکشی کرد یا اصلا چرا خودکشی اونجوری با ماشین خودت را میکردی زیر تریلی ،بلاخره این جریانت لو میره چون چیزی که مشخصه نه تو ونه اون جنده خانوم از کارتون پشیمان انحوری نیستید بدون شک دوباره بعداز مدتی شروع میکنید که مطمئن باش بچه هاش در تعقیبتان میان روی کار میگیرنتون ،

3 ❤️

985963
2024-06-01 03:59:41 +0330 +0330

جناب جمشید خان.
اومدی نصیحت کردی درباره کامنت های که فوحش میدن.
بعضیا تنشون واسه فوش خوردن میخارع . وگرنه اینهمه چزت پرت نمینوشتن.
وقتی ببینم یه جغله داره با اب و تاب از سکسی که نکرده داستان سرای میکنه . وقتی طرف تا حالا کس از نزدیک ندیده. وقتی طرف ارضا شدن زن رو نمیدونه چجوره به شعور هر خواننده ای توهین میشه . بارها به نویسندگان کس ندیده گفتم بجای محک زدن خودتون در داستان نویسی بشینید داستان بخونید . برید تجربه کسب کنید . بعد فاز نویسندگی بگیرید .

3 ❤️

985965
2024-06-01 04:16:08 +0330 +0330

شاهنامه نوشته 😂

3 ❤️

985967
2024-06-01 04:30:08 +0330 +0330

یکی این بابا رو از پریز بکشه فکرکنم اتصالی کرده بنده خدا!!! 😨

6 ❤️

985972
2024-06-01 05:48:28 +0330 +0330

مردک پوف یوس تو که شصت سالته بزور قرص سیلد و…یکم راست کنی گوه میخوری میای چرت و پرت مینویسی و اخرشم دنبال این هستی که پیامها چطور دایورت شده
ضمنا گوشی کامپی.تر نیست سطل زبالشو خالی کنی کس کش کونی
در حین کون دادن این داستان به ذهنت رسیده انگار

4 ❤️

985973
2024-06-01 05:49:30 +0330 +0330

کس کش چهار برابر شاهنامه فردوسی فقط کس نوشته

3 ❤️

985979
2024-06-01 06:18:48 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

3 ❤️

985987
2024-06-01 07:17:09 +0330 +0330

بدبخت شدی؟ نوش جونت، حقت بوده

2 ❤️

985989
2024-06-01 07:52:38 +0330 +0330

پیام دایورت نمیشه
ولی واتس اپ رو تو گوشی دیگه نصب میکنن و تمام چتاتون براش میره
تو هنوز اینارو نمیدونی لعنتی چطور مخ میزنی

3 ❤️

985992
2024-06-01 09:57:21 +0330 +0330

سکس با فامیل و آشنا مث سگ خطر داره اصلا نباید بهش حتی فک کرد

3 ❤️

985993
2024-06-01 10:00:30 +0330 +0330

من که نفهمیدم این پیره مرده جی میگه
هرکاری دلت خاسته کردی طرفو گاییدی تو ۴ ماه ۲۰ بار کردیش
از کون ب شوهرش نمیداد ولی به توی پیر از کون داده
بعد بگا رفتنون بازم رابطه دارید
بعد مقصر یکی دیگس؟؟؟؟ تو دیگه واقعا مشکل داری
یچی هم بگم بدجور گیر کرده توم
ببین عمویی من خودم زیر بیشتر داستانا نظرمو میگم
داستانی که ی بچه ۹ ساله دست به کیر نشسته نوشته میاد اینجا یچیزایی و میخاد ترویج بده باید رید بهش فحش نامووسی هم بهش داد تا کصشراتشو ببنده توهم که آخر عمری اومدی اینجا مارو نصیحت کنی یا کصشراتو تو ذهنمون پرورش بدی؟ خودت میگی توهین نکنید بعد خودت توهین میکنی

3 ❤️

985994
2024-06-01 10:02:12 +0330 +0330

خیلی ناراحت شدم واقعا ریسک بزرگی مخصوصا با خانم متاهل اما ادمیزاد همش وسوسه میشه و بازم ادامه میده
گاهی فکر میکنم بیمار هستم فکر بی آبرویی غیر قابل تحمل هست منم با یه خانمی دوست شدم که خیلی هم جوونه پلی میگه تو سوهر منی یکمی هم کمک مالی میکنم بهش
تا الان جلوی خودمو گرفتم و یه سالی هست میشناسمش سکس نکردم باهاش چند بارم خواستم بهم بزنم ول کن نیست
واقعا اوضاع پیچیده میشه ادم نمیدونه چکار کنه

1 ❤️

985996
2024-06-01 10:08:33 +0330 +0330

هی میخام از این داستان بگذرم نمیشه
اخه پیره مرد تو ۶۰ سالته فرق دایورت و هک شدن و نمیدونی بعد میایی اینجا کص میگی
خط اگه دایورت باشه فقط میاد که کدوم شماره زنگ زده عکس و سکس چت و از کص ننش میاره اخه؟
یارو با خط مادره جندش وارد واتساپ و تلگرام شده همزمان که شما سکس چت میکردید و نود میفرستاتید واسه هم اونم جق میزده اون مادره جندشم بلد نبوده به نشست ها پایان بده بعد جق زدنه پسره هم عصبی میشه و شما رو لو میده
بگو بره‌تلگرام نشست دو مرحله ایی بده دیگه هیچ کس نتونه وارد بشه
راحت نود بفرستید واسه هم

2 ❤️

985997
2024-06-01 10:10:22 +0330 +0330

تو از‌ همون جاکشا یی که ریختن تو خیابونا انقلاب کردین بعد گفتین ما نبودیم .آخه دیوصه ننه کیرقاپ تو ۶۰ سالته بعد میگی از راه بدرم کردن؟صدای کلنگ قبرت داره تا اینحا میاد

4 ❤️

985998
2024-06-01 10:11:11 +0330 +0330

هی میخام بی خیال بشم بازم بهم فشار میاد
اخه پدر بزرگ‌ هرکسی هرچی بهت گفت باید گوش کنی
اصلا حق با تو باشه اوکی خودت عقل نداری بری از ۴ نفر دیگه هم بپرسی ؟؟؟
ففط منتظر بودی بچه های اینجا کمکت کنن؟؟؟ نمیتونستی سرچ کنی جواب سوالتو بگیری؟
یا فقط فگر سوراخ کون خواهر زنت بودی؟

1 ❤️

986011
2024-06-01 13:48:51 +0330 +0330

سلام جمشید، داستانت خوب و واقعی بود لذت بردم و بنوعی همزاد پنداری دارم باهات منم در عشق خواهر زنم میسوزم با مچ گیری اینترنتی یکی دوبار نیمه نصفه کردمش اما باهام کات کرد و داغ کونشو رو دلم گذاشت خیلی تو کف کونشم اگر مایلی باهم تبادل نظر کنیم خصوصی پیام بده، مرسی

1 ❤️

986018
2024-06-01 16:07:22 +0330 +0330

جمشید یه دوقلو لاله لادنی‌بگیر یکم از خجالت دولت در بیای

0 ❤️

986035
2024-06-01 21:21:35 +0330 +0330

*۲۱شماره موبایل طرف # راحت دایورت میشه رو خطش

1 ❤️

986063
2024-06-02 01:31:47 +0330 +0330

تلگرامش رو گوشیش نصب کرده احتمالا

1 ❤️

986073
2024-06-02 02:39:43 +0330 +0330

مغزون ارمیچرین سیکیم

2 ❤️

986103
2024-06-02 13:08:50 +0330 +0330

کیر تو ذهنت

1 ❤️

986114
2024-06-02 15:22:56 +0330 +0330

سلام
کاری به داستان این بنده خدا ندارم ،
ولی خداییش من آدمهایی به این با شعوری، با فرهنگ ،با ادب و اخلاق توی هیچ کانال و گروهی ندیدم.
بچه های سایت واقعا دمشون گرم هستش،
با وجود اینکه سربسر هم میزارن ولی خیلی خیلی با معرفت هستن،
البته خوب و بد همه جا هست ولی باز هم دمتون گرم.

1 ❤️

986121
2024-06-02 16:25:33 +0330 +0330

کاکولدم کسی هست نفر سوم بشه

1 ❤️

986124
2024-06-02 17:11:43 +0330 +0330

تا انتهای جمله، توی یه ختم با شوهر لاله بودی و احوالپرسی کردی، خوندم، واقعا که دیگه دیدی که از سر گذشت چه یک وجب چه غرق شدی، همه شون میدون فقط آخر عمری نمی خوان آبروی چندتا خانواده وابسته بره، اما نقشه برات دارن، امیدورام بعد روزی که بلای به سرت اوردند، بتونی داستانش رو بنویسی👍😠😡

1 ❤️

986130
2024-06-02 18:45:34 +0330 +0330

این که بهت بگم آدم نامردی هستی خب هستی این توهین نمیشه بهت یعنی واقعا جنبه اینو دارشتی اگه زنت هم زیر دیگران میخوابید و نمیدونستی بچه ها مال خودت هستن یا نه…؟؟ هرچند الانم من شک دارم بچه تو مال خودت باشه امیدوارم این بلا سر پسرت بیاد و زنش جنده بشه که میشه 😁 😁

0 ❤️