با چشمان کاملا بسته

1393/06/05

دیگه کم کم میخواستیم بخوابیم به مریم شب بخیر گفتم رفتم تو اتاق خواب، پشت سرم هم مرجان اومد تو اتاق هنوز مستی از سرم نپریده بود داشتم شلوارکم رو که زیرش شرت هم نپوشیده بودم رو در میاوردم که مرجان منو سفت بغل کرد و لبشو چسبود به لبم شروع کرد به مکیدن گفتم خیلی زدی بالا لبخندی زد که شهوت ازش می‌بارید بهش گفتم امشب بد جور میکنمت ها که از صدای جیغت خواهرت که توی حال خوابیده بیدار بشه دیدم کیرمو فشار داد گفت امشب من میخوام بکنمت یکاری بکنم که تا آخر عمرت تو ذهنت بمونه یه شب فراموش نشدنی معلوم بود از چشاش خیلی مست بود و خیلی هم حشری گفتم که بزار مریم خوابش ببره جرت میدم گفت اون که خیلی مسته الان هم داره چرت میزنه برو زیر پتو تا من بیام تا اومدم چیزی بگم لبشو گذاشت رو لبم زبونش رو هم کرد تو دهنم رفتم زیر پتو منتظر شدم که بیادش صداش از تو حال میومد که داشت با مریم حرف میزد ولی کامل واضح نبود چی میگن فقط اینو شنیدم که مریم به مرجان میگفت امشب بهتون خوش بگذره. همیشه عاشق این بودم که از نزدیکی خودم و زنم فیلم میگرفتم و فرداش یکی دو بار نگاه میکردم بعدشم پاکش میکردم فقط خدا خدا میکردم که چراغارو خاموش نکنه که فیلم خوب بشه، پاشدم که برم گوشیمو یه جای مناسب قرار بدم که زاویه دید خوبی داشته باشه کیرم هم راست شده بود تو دست و پام بود یه نگاه بهش کردم دیدم که مرجان هم حق داره میگه مثل دسته بیله اوایل که سکس داشتیم خیلی درد میکشید ولی کم کم جا باز کرده بود هم سایز شده بودن در اتاق نیمه باز بود از جلو در که رد شدم یک لحظه مریم رو دیدم که روبروی در اتاق نشسته بود که تا چشش به من خورد سرشو زود دزدید ولی منو لخت دید حتی توی یک آن کیرمو که داشت میترکید رو دید، دوست داشتم بیشتر منو ببینه ولی اگه بازم خودنمایی میکردم ضایع بود هیکل ظریفی داشت مریم یکم از زنم لاغر تر ولی سینه های درشت تر،

یاد اوایل ازدواجم با مرجان افتادم که بی خبر رفتم خونه کلید انداختم رو در و رفتم داخل دیدم از حموم صدای آب میاد در نیمه باز بود میخواستم مرجان رو بترسونم که داشت سرشو شامپو میزد یه لحظه جام کردم مریم بود که لخت جلوم وایساده بود داشت سرشو میشست محو سینه هاش بودم که تا چشش رو باز کرد جیغ زد و زودی در حموم رو بست اون موقع ها هنوز ازدواج نکرده بود تا یک هفته تو کفش بودم کیرم اصلا نمیخوابید هنوزم که هنوزه با این که پنج سال از اون روز میگذره تا میبینمش یاد اون روز میافتم. صدای در دستشویی منو به خودم اوورد هنوز گوشیمو برا فیلم گرفتن جا ساز نکرده بودم بازم داشتن پچ پچ میکردن دوربین گوشی رو روشن کردم زاویه مناسب رکورد،رفتم زیر پتو دوست داشتم زودتر بیادش تا شروع کنیم داشت به مریم شب بخیر میگفت وقتی اومد تو اتاق یه بسته دستمال کاغذی دستش بود در گذاشت رو هم با عشوه شروع کرد به درآوردن لباساش بهش گفتم تابلو جلو خواهرت زشته دستمال گرفتی دستت اومدی تو اتاق گفت مگه چیه؟ اونم هرشب با شوهرش برنامه داره چش و گوشش هم که بازه، تو دلم گفتم جاهای دیگشم بازه نه به اندازه تو چون مهدی شوهر مریم کیرش نسبت به من خیلی کوچیکتره ،مرجان دیگه کامل لخت شده بود داشت کسشو میمالید ظهر که حموم بود موهاشو زده بود صداهای شهوت آلودی از خودش در میاوورد گفتم دیوونه صدات میره بیرون زشته همش میگفت بیخیال معلوم بود مستی و شهوت جلو چشاشو گرفته بود پتو رو یکدفعه کشید کنار کیرمو که سفت شده بود رو گرفت تو دستاش گفت امشب نمیخوام مثل شبای دیگه تکراری باشه بلند شد رفت پای کمد لباسی دولا شد کشو رو باز کنه از پشت کسش زده بود بیرون داشتم میمردم دوست داشتم تو همون حالت برم بچسبم بهش تا دسته فرو کنم دیدم از تو کمد سه تا کراوات در آوورد گفتش امشب تو در اختیار منی ،من هم تسلیم شدم و سکسی رو که اون دوست داشت انجام بده رو با کمال میل پذیرا شدم با دو تا از کراوات ها دوتا دستمو به تخت بست و با یکی دیگش چشامو بست یواش دستشو توموهام میکشید شروع کرد به نوازش پاهام ،موهای پام رو تازه زده بودم از پایین تا بالا به آرومی دست میکشید داشت دیوونم میکرد گفت هوا گرمه برم کولر رو روشن کنم و بیام، کولر روشن شد باد خنکی به بدنم میخورد کم کم داشت مستی از کلم میپرید حس تکرار نشدنی داشتم دوباره دستشو روی ساق پام حس کردم چقدر یخ کرده بود دستاش، گفتم چرا دستات اینقدر یخ شده که انگشتش رو روی لبام گذاشت خیلی آروم گفت هییییس دیگه ادامه ندادم اونم دوباره شروع کرد دستاشو آوورد بالاتر روی رونم کشید و اومد بالاتر تخمامو تو دستش حس کردم گرمی نفسش داشت به لبام نزدیک تر میشد تا بالاخره زبونش رو دور لبم کشید وای که چه حالی بودم امشب و لبشو شروع کردم به خوردن لباش هم سرد بود که در ادامه اونم گرم شد ،داشت کم کم وحشی میشد جوری لبامو میمکید و گاز می گرفت که گفتم الان هست که ازش خون بزنه بیرون دوست داشتم من هم میتونستم به بدنش چنگ بزنم و سینه هاشو تو مشت بگیرم ولی با دست بسته نمیشد ولی اینجوری هم لذت وصف ناپذیر خودشو داشت شروع کرد صورتم رو با زبونش خیس کردن زبونش رو روی گردنم کشید تا به نوک سینه هام بازم پایین تر اومد تا به بالای کیرم رسید نفسش به کیرم داشت میخورد ولی زبونش رو از کنارش رد کرد و به رونم رسید داشت با این کارش منو دیوونه تر میکرد تا به کف پام رسید همه جاشو لیس میزد اونو ول کرد و از کف پای دیگم شروع کرد تا به زیر تخمام رسید اولین بار بود که مرجان رو به این حشری میدیدم ناله های من هم بلند شده بود اصلا دیگه برام مهم نبود که صدامو مریم بشنوه که یک دفعه کیرم داغ شد کل کلاهش رو تو دهن کرده بود داشت تخمامو همزمان میمالید سرشو از دهنش بیرون آوورد یه تف انداخت روش کامل خیس شده بود زبون میزد دورشو چند بار مسیر سوراخ کیرمو تا تخمامو میلیسید تا اینکه با ولع خاصی شروع کرد به مکیدن اونو تا نصفه میکرد تو دهن بیرون میاوورد بیشتر از نصفشو نمیتونست تو دهنش بکنه یکی دو بار هم اق زد تا اینکه بالاخره رضایت داد و از روم بلند شد فکر میکنم اومده بود بالای سرم نوک سینشو رو صورتم میکشید منم زبونمو روشمیکشیدم و هی جای سینه هاشو عوض میکرد تا اینکه یکی از سینه هاشو گذاشت تودهنم من هم با ولع شروع کردم به مکیدن سینش بیشتر از همیشه بزرگ شده بود نوکش هم خیلی سفت، نداشت زیاد ادامه بدم بلند شد کسش رو روی دهنم تنظیم کرد تا من بتونم بخورمش چه بوی خوبی میداد مثل اینکه خودشو حسابی آماده کرده بود بوی عطری که به کسش مالیده بود رو دوست داشتم وسطش رو زبون کشیدم یه اه خفیفی کشید کسش رو به همه جای صورتم میکشید کل صورتم خیس شده بود فشارشو رو دهنم بیشتر کرد لبه های کسش رو با لبم میکشیدم یک بار هم اونو با دندونام گرفتم ولی زود ولش کردم هر چی بیشتر میمکیدم بیشتر رو دهنم فشار میوورد دهنم پر آب کس شده بود به خودم گفتم چی میشد مریم هم از تو حال میومد تو اتاق مینشست رو کیرم تو این فکرا بودم که مرجان از رو دهنم بلند شد یه نفسی گرفتم چند ثانیه بیشتر طول نکشید که کیرمو با دست گرفت دوتا پاش رو دوطرف رونم حس کردم کیرم داشت با یه جای داغ و لیز برخورد میکرد دیگه فهمیدم که داره تنظیمش میکنه که بشینه روش ولی داشت باهاش بازی میکرد کیرمو لای خط کسش میکشید داغ داغ بود حس کردم کیرم داره داخل میشه منم کمی کمرم رو بالا میاووردم که زودتری داخل بره تحملم تموم شده بود دیگه تا نصفه هاش داخل بود که با یه فشار کامل نشست روش یه اه ضعیفی هم کشید وای که چه تنگ شده بود درسته که یک هفته بیشتر نبود که سکس داشتیم ولی حس کردم خیلی تنگ شده مثل بار اولش شده بود خیلی داشت بهم حال میداد حدود یک دقیقه بیحرکت بود تا یواش یواش شروع کرد بالا و پایین شدن انگاری کل لذت دنیا رو بهم داده بودن سرعتش داشت بیشتر میشد منم کمکش میکردم، روم کامل دراز کشید لبامو محکم میمکید لحظه به لحظه سرعتش بیشتر میشد ناخوناش رو روی گردنم فرو میکرد صداهای عجیب ولی یواشی داشت از خودش در میاوورد فکر کنم داشت ارضاء میشد من هم توی اوج بودم بی توجه به بودن مریم تو خونه داشتم بلند ناله میکردم دیگه سرعتش از حد گذشته بود که آبم با فشار ریخت داخل کسش انگار کل جونم از سر کیرم اومده بود بیرون تو این چند سال زندگمون هیچ وقت یاد نداشتم اینقدر لذت برده باشم ایده خوبی رو روم اجرا کرده بود مرجان صداش بریده بریده شد که محکم منو به خودش فشار داد بی حرکت حدود چند دقیقه روم افتاده بود که از روم بلند شد دوتا ضربه هم به کیرم زد که هنوز راست مونده بود شاید این سکوتی که تو سکس امشبمون بود باعث این لذت بی نظیر شده بود، دیدم صداش نمیاد یواش صدا زدم مرجان کجایی؟ که لبشو گذاشت رو لبم و بعدش ازم پرسید چطور بود من هم جوابم که معلوم بود گفتم تا حالا اینجور حال نکرده بودم چشامو بعدش دستامو باز کرد تو بغل گرفتمش و ازش تشکر کردم بلد شدم شلوارکمو کردم پام مرجان رفت زیر پتو چراغ رو که خاموش کردم دوربین گوشیمو چک کردم چهل دقیقه رکورد شده بود استپش کردم . ساعت نه صبح بود که چشامو باز کردم سرم کمی سنگینی میکرد از رو تخت بلند شدم رفتم سمت دستشویی که دیدم صبحانه روی میز آمادس صدای شرشر آب هم از حموم میومد نه مرجان تو اتاق بود نه مریم تو رختخوابش بود دم در حموم که رفتم صدای دوتاشون از اونجا میومد تا حالا ندیده بودم که با هم برن حموم ،گفتم یکم شیطونی کنم رفتم صندلی رو آووردم گذاشتم زیر پام از شیشه بالای حموم داخل رو با کمی ترس نگاه کردم صحنه ای دیدم که تو یک چشم به هم زدن کیرم بلند شد هردوشون لخت تو بغل هم بودن داشتن با هم ور میرفتن مرجان داشت کس مریمو میمالید وای که دوست داشتم همون لحظه میرفتم داخل ولی این بیشتر در حد یک آرزو بود بیخیال ادامه دیدن شدم بعد از اینکه از دستشویی اومدم بیرون رفتم سر میز که صبحانه بخورم یاد فیلم دیشبی افتادم گوشیمو برداشتم رفتم توی فایل دوربین پلی کردم چون وقت کمی بود تکه تکه نگاه میکردم پنج دقیقه از فیلم گذشت همون جایی بود که مرجان چشامو و دستامو بست و رفت کولر رو روشن کرد وقتی که اومد تو چیزی رو دیدم که باورش برام محال بود مرجان اومد تو اتاق پشت سرش هم مریم که هیچ لباسی تنش نبود اومد تو اتاق یه لب از هم گرفتن مریم یه نفس عمیقی کشید و اومد رو تخت مرجان هم رو صندلی میز آرایش نشست و به ما نگاه میکرد اصلا برام قابل هضم نبود اونی که دیشب داشت کیرمو اینجوری میخورد و من سینه و کسش رو میخوردم مریم بود نه مرجان یاد سردی دستش بزرگتر به نظر رسیدن سینه و تنگی کسش که افتادم تمام سوالاتی که تو ذهنم اومد برام روشن شد نمیدونستم چه حسی دارم سرشار از شهوت، تعجب،سر درگمی شده بودم باورم نمیشد اینها اتفاق افتاده باشه صدای در حموم من رو به خودم آوورد سریع گوشی رو قایم کردم و خودمو با صبحانه مشغول کردم بعد از چند دقیقه مرجان اومد سر میز تا دیدمش با یه لبخند ازش استقبال کردم کنارم نشست لباشو روی لبام گذاشت با صدای سرفه مریم ازم جدا شد سلام کرد و باهام دست داد که من دوباره تمام قضیه دیشب تو ذهنم دوباره مثل یه تصویر از جلوم رد شد کیرم شق شده بود، روبروی من نشست در حین خوردن صبحانه هیچ حرفی رد و بدل نشد من هم تو افکار خودم غرق بودم لحظه ای صحنه هایی که داشت رو کیرم بالا و پایین میشد رو نمیتونستم فراموش کنم مثل یه رویا بود یه نگاه بهش کردم یه حالت دیگه شده بود انگار داشت ازم خجالت میکشید با این که نمیدونست من از قضیه خبر دارم مرجان سکوت رو شکست گفت مریم مهدی کی از ماموریت بر میگرده مریم آب دهنش رو قورت داد و گفت فکر میکنم سه شنبه دیگه برگرده یه برقی تو چشام روشن شد که حد اقل تا چهار روز دیگه خونه ما هست بلند شدم به سمت اتاق برم که کیرم تابلو بلند شده بود که نگاه سنگین مریم رو رو خودم دیدم سریع خودم رو به اتاق رسوندم حولمو برداشتم رفتم حموم یه دوش آب سرد گرفتم حوله رو تنم کردم رفتم تو اتاق ،صداشون نمیومد خودمو خشک کردم و حوله رو انداختم روی تخت یه نگاه به کیرم که از وقتی که بیدار شده بودم همین جور راست مونده بود کردم خندم گرفت صدایی از بیرون نمیومد دیگه مطمئن بودم که بیرون رفتن دیگه لازم ندونستم که لباس بپوشم سشوار رو روشن کردم داشتم موهامو خشک میکردم که مریم بی هوا اومد تو اتاق که چیزی رو بر داره تا منو این جوری دید گفت وای خاک تو سرم برگشت من هم شلوارکم رو بدون شرت پوشیدم صداش زدم گفتم اگه میخوای بیا داخل بیا، با چهره خجالت زده اومد داخل گفت ببخشید بدون در زدن اومدم داخل گفتم اشکالی نداره من عذر میخوام نمیدونستم خونه باشی فکر کردم رفتین بیرون که گفت مرجان تنها رفت من سرم یکمی درد میکرد نرفتم ،گفتم مال دیشبه زیاده روی کردی خندید و گفت من که چند تا پیک بیشتر نخوردم تو دیشب ترکوندی گفتم من که عادت دارم تو زیاد نمیخوری یه لحظه چشاش به پایین تنم که افتاد که از صبح تا اون موقه راست بود خندش گرفت که منم از خنده اون خندم گرفت گفتم خوش به حال شما که مثل ما مردا تو دست وپاتون نیست حداقل ضایع نمیشین گفت خاک تو سرت، دیشب که خواهرم کلی بهت رسید تو هم مثل مهدی سیر بشو نیستی یه خنده موزیانه کردم گفتم نه که شما زنا دوست ندارین این چیزا رو گفت نه اصلا هم دوست نداریم رفتم سمتش پشت موهاشو گرفتم کشیدم گفتم جون عمت که یه آیییی کشید و گفت درد گرفت دیوونه ول کن گفتم میخوام ببوسمت لپشو آوورد جلو گفت چون خیلی التماس میکنی بهت اجازه میدم، صورتشو به سمت خودم چرخوندم دیگه دیر شده بود نتونست چیزی بگه لبام و رو لبش گذاشتم اومدم بمکمش هلم داد گفت خجالت بکش داری از رفتار خوب من سو استفاده میکنی و با ناراحتی برگشت که از اتاق بره بیرون دستشو کشیدم گفتم این تویی که از من سو استفاده کردی نه من. هاهاها به تمسخر خندید گفت من بو تو خیلی اعتماد داشتم همشوداری خراب میکنی ، گوشیمو از روی میز آرایشی بر داشتم تا اومدم قفلشو باز کنم صدای در خونه اومد مرجان بود چه بد موقع رسید دستشو ول کردم از اتاق رفت بیرون منم خودمو مشغول کردم صدای مرجان اومد که میگفت اذیت خواهرم که نکردی منم گفتم خواهرت اذیت عالم و آدم میکنه مگه کسی حریفش میشه به مرجان گفتم چه زود برگشتی که گفت آره کارت عابرم رو جا گذاشتم اومد تو اتاق از تو کشو میز عابر رو برداشت موقع که میخواست از اتاق بره بیرون لبم و بوسید گفت دیشب بهت خوش گذشت گفتم آره خیلی عالی بود فانتزی خوبی بود لبخندی زد روبا عجله رفت صدای درسالن و شنیدم که بسته شد رفتم تو سالن مریم رو مبل لم داده بود پوزش رو هم کرده بود تو هم ،پیشش نشستم گفتم ببین حرفمو قطع کرد گفت عذر خواهی لازم نیست، گفتم دختر تو دیگه کی هستی تو خیلی رو داری رفتم گوشیمو آووردم فیلم رو پلی کردم دادم دستش رفتم یه نخ سیگار آتیش زدم رفتم کنار پنجره یه کام گرفتم که گفت این چی هست داری از اتاقتون فیلم میگیری گفتم بزن جلو صداشو نمیشنیدم داشتم دود سیگار رو بیرون میدادم که صدایی ازش نشنیدم برگشتم دیدم داره گریه میکنه گوشی هم کنارشه رفتم رو مبل کنارش نشستم دستی روی موهاش کشیدم گفت گم شو برو ازت بدم میاد از تو از خودم از همه ،همش اشتباه بود خر شدم مرجان هم نباید میزاشت این اتفاق بیفته اونم رام من شد از کنارش بلند شدم یه نخ سیگار دیگه روشن کردم بهش گفتم خودتو اذیت نکن فیلمو پاکش کن من هم همه چی رو فراموش میکنم فکر میکنم این خواب بوده گفت من چی میتونم فراموش کنم سیگارم که تموم شد اونم دیگه آروم شده بود رفتم کنارش اشکاشو پاک کردم گفتم اشکالی نداره قول میدم فراموشش کنم سرشو آوورد بالا تو چشام نگاه کرد دلم براش سوخت گفت کار اشتباهی کردم گفتم اشکالی نداره برو صورتتو بشور متجاوز . سرشو انداخت پایین صورتشو آووردم بالا گفتم ولی با این که بهم تجاوز کردی خیلی لذت بردم خنده تلخی کرد و بلند شد آبی به صورتش بزنه من هم همون جا رو مبل دراز کشیدم اومد کنارم نشست دستشو میکرد تو موهام صورتشو به صورتم نزدیک کرد من چشامو بستم که راحت باشه داشت شهوتی که تا چند دقیقه خاموش شده بود دوباره روشن میشد نفسش رو حس میکردم لبام انگار آتیش گرفت شروع کرد خیلی یواش مکیدن چشامو که باز کردم اون از خجالت چشاشو بست با یه حرکت اونو رو خودم کشوندم تو آغوشش داشتم نهایت لذت رو میبردم لباشو جدا کرد در گوشم گفت از مرجان شنیده بودم بزرگه ولی فکرشو نمیکردم اینجوری باشه دیشب دردی رو که کشیدم شب اول با مهدی هم نکشیدم ولی نمیتونستم داد بزنم این بار من لبامو روی لباش گذاشتم دور تا دور لبش رو زبون کشیدم چشاشو بسته بود زبونمو تو دهنش میچرخوندم دستمواز پشت زیر تاپش بردم داشتم کمرشو نوازش میدادم مریم هم داشت خودشوبیشتر بهم فشار میداد دستموبه قفل سوتینش رسوندم اونوبازش کردم دستم رو یواش یواش به پایین کمرش رسوندم آروم میمالیدم گفتمش تو بغل گرفتنت برام یه رویا بوده چشاشو باز کرد لبخندی زد بایه حرکت اونو از رو خودم بلندش کردم روی مبل نشوندمش جلوی پاش نشستم گفتم اجازه هست سرشو پایین انداخت گفت من که دیشب ازت اجازه نگرفتم پاشدم یه بوس از پیشونیش کردم تاپشو از پایین گرفتم و با کمک خودش درش آووردم که به همراش سوتینش هم در اومد سینه هاشو که دیدم داشتم از خود بیخود میشدم دو تاشو تو دستام گرفتم گفتم حق مرجانو خوردیا خندش گرفت دوطرف شلوارش رو گرفتم که پایین بکشم کمرش رو کمی بالا آوورد تا راحت بتونم درش بیارم شلوارو پرتش کردم رو زمین از روی شرتش انگشت وسطیه رو روی شیار کسش میکشیدم کمی خیس شده بود سرمو نزدیک کردم زبونمو کنار خط شرتش میچرخوندم سرشو به پشتیه مبل چسبوند و یه نفس عمیقی از روی شهوت کشید یه گاز کوچیک از لبه کسش گرفتم که سرمو محکم با دستش به طرف خودش فشار داد شرتش رو خواستم درش بیارم که نگاهی بهم انداخت گفتم چیه خجالت میکشی سرشو به نشونه تایید تکون داد گفتم ها دیشب که خوب کیرمو میخوردی روش بالا و پایین میشدی سرش رو پایین انداخت بلندش کردم پشت بهم وایساد موقعی که داشتم درش میووردم محو باسنش شدم دیگه کامل لخت شدم بود من هم که فقط یه شلوارک پام بود اونم درش آووردم اونو دمر خوابوندمش رو زمین یکی از کوسن های مبل رو گذاشتم زیر شکمش از کف پاش شروع کردم به زبون کشیدن به قمبلش که رسیدم میخندید میگفن نکن قلقلکم میشه من هم بیشتر اینکارو انجام میدادم میخواستم بیشتر تحریک بشه لای کسش رو باز کردم بهشتی بود واسه خودش کلی زبون مالیش کردم و همزمان انگشت توش میکردم کمرشو بالاتر آوورد زبونمو در سوراخ کونش که خیلی تمیز بود کشیدم با ولع خاصی کسش رو میخوردم دیگه خودش رو خیس خیس کرده بود صورتم پر بود از ترشحاتش،داشتم از مزش لذت میبردم که بلند شد و دستم و گرفت از زمین بلند کرد روی مبل نشستم اونم جلوی پام زانو زد با دستش شروع کرد با کیرم بازی کردن اونو بالا نگهش داشت و از زیرش شروع کرد به خوردن تخمامو جوری میمکید که داشت درد میگرفت زبونشو از پایین تا سر کیرم کشید و لباشو دورش حلقه کرد تا نصفه بیشتر نمیتونست فرو ببره یه بار هم که بیشتر سعی کرد اق زد دیگه نمیخواستم ادامه بده خیلی شهوتم زیاد شده بود میترسیدم که لذت اصلی رو از دست بدم بلندش کردم کمرشو گرفتم به سمت خودم کشیدمش اومد رو پاهام نشست جوری که سینش به سینم چسبیده بود یکم باسنش رو بلند کرد و کسش رو روی کریم تنظیم کرد گفتش خیلی بزرگه ولی دوسش دارم گفتمش بار اولت نیست که مریم هم با سر تایید کرد حرفمو، یواش نشست روش خیلی لیز شده بود تا آخر رفت تو که چشاشو بست و یه آخ بلند گفت گفتم درد داره گفتش که اشکال نداره، همین تعریفشو شنیدم که مخ مرجانو زدم اون هم اولش قبول نمیکرد ولی دیشب که سه تامون مست بودیم در کمال تعجب قبول کرد تنگیشو به وضوح حس میکردم انگار که سایزش با سایز مهدی جور بود ولی الان دیگه مال من تو رفته بود و داشت کمی جا باز میکرد شروع کرد بالا و پایین شدن نمیتونستم زیاد خودمو کنترل کنم لذت وصف ناپذیری بود زیر پاهاشو گرفتم گفتمش منو محکم بگیر همینجوری که کیرم داخلش بود بلند شدم که یه آیییییییی بلندی گفت فهمیدم دردش گرفت کیرم رو در آووردم روی دست بلندش کردم بردمش روی میز نهار خوری دراز کشید پاهاشو رو کمرم حلقه کرد اینبار خودم تنظیمش کردم رو کسش یواش دادم تو یکم براش عادی شده بود کمتر دردش اومد سینه هاشو به دهن گرفتم و همینجور تلمبه میزدم ناله هاش منو بیشتر تحریک میکرد منم دیگه نزدیک اومدنم بود با این که کولر روشن بود ولی خیس عرق بودیم جوری که رو هم لیز میخوردیم دیگه حرکتای دو تامون سریع و سریعتر شده بود فشار ناخونش روی پوست بازوم زیاد شد فهمیدم دیگه آخراشه پاهاشو که دور کمرم بود بیشتر قفل شد من هم که به ارضای روحی رسیده بودم داشتم ارضای جنسی میشدم سرمو بردم جلو که لباشو ببوسم چشاشو دیدم که بیشتر سفیدیش معلوم بود ضربه های آخر و زدم و لبامون توهم گره خورد به اوج لذت که رسیدم انگار که حجم زیادی آب داشت ازم خارج میشد مریم هم دیگه کم کم بیهوش بود روش ولو شدم کل تنم داشت مثل نبض میزد کیرم هم هنوز اون داخل بود و سرعت نبضش بالاتربود، چشاشو باز کرد نشانه رضایت رو از روی لبخندی که به لب داشت رو دیدم یه بوس کوچیک از لبش گرفتم چشاش رو دیدم که پر اشک شده بود …

به هیچ عنوان این داستان واقعی نیست فقط بر گرفته از تخیلات میباشد

نوشته:‌ ؟


👍 0
👎 0
68459 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

433116
2014-08-27 13:22:14 +0430 +0430
NA

اول… dance4

0 ❤️

433117
2014-08-27 13:55:20 +0430 +0430

من جسته گریخته خوندم
قلمت خوبه بدک نی ولی سعی کن یکم کیفیت نوشتاریتو بالاتر ببری و از همه مهمتر کوتاهتر بنویسی که خسته کننده نباشه

0 ❤️

433118
2014-08-27 14:02:31 +0430 +0430
NA

khob bod .damet garm .vali kotahtar benevis.

0 ❤️

433119
2014-08-27 14:12:47 +0430 +0430

چقدر آشنا…!
بازم دو تا دختر و یه مرد…
تو فانتزیت فقط همینه؟عوض نمیشه؟!!! قبلا دوتا دوست بودن حالا شدن خواهر! سه ساله همین فانتریته :-D
آره خودت با خودتم خوب فهمیدی :-D
امتیاز هم نمیذارم چون اسمتو پاش ننوشتی :-D

0 ❤️

433121
2014-08-27 14:16:29 +0430 +0430
NA

متاسفانه امشب خودم مستم حال خوندن خزعبلات ندارم…!

0 ❤️

433122
2014-08-27 17:41:48 +0430 +0430
NA

برا فانتزی خوبه قشنگ نوشتی ولی در عمل اصلا جالب نیست بعدش پشیمونی داره.

0 ❤️

433123
2014-08-27 20:54:27 +0430 +0430
NA

تکراری بود قبلاً تو لوطی یا شهوتناک ( یادم نیست کدومشون) خونده بودم.

0 ❤️

433124
2014-08-27 23:00:56 +0430 +0430
NA

[QUOTE]به هیچ عنوان این داستان واقعی نیست فقط بر گرفته از تخیلات میباشد[/QUOTE]باز دم تو گرم که نگفتی واقعیه

0 ❤️

433125
2014-08-28 00:23:39 +0430 +0430
NA

سلام من يه داستان نوشتم مي خواستم ببينم اونايي كه زياد داستان مي نويسن مي تونن كمك كنن بفهمم كي داستان مياد رو سايت

0 ❤️

433127
2014-08-28 01:51:39 +0430 +0430
NA

خوشم نيومد …

0 ❤️

433130
2014-08-28 04:51:38 +0430 +0430
NA

توانایی نوشتن داری
اما موضوع خوب نبود
من خوشم نیومد

0 ❤️

433131
2014-08-28 13:10:39 +0430 +0430
NA

چونکه گفته بودی فانتزیه (با اینکه من از این داستانهای محارم و خواهر زن و غیره دوست ندارم ) ولی داستانش بی غلط املایی و با کمترین غلطهای نگارشی بود و تقریبن ایراد خاصی نداشت مگه یه مورد ظریف :
نویسنده ی محترم ، لهجه مال حرف زدنه نه نوشتن ! اینجوری که شما نوشتین همه فهمیدن که شیرازی یا بالاخره مال شهرهای نیمه مرکزی به سمت جنوب ایران هستید. با لهجه ننویس بقیه مسائلت در حد قابل قبوله .
مثال : “…مرجان اومد که میگفت اذیت خواهرم که نکردی منم گفتم خواهرت اذیت عالم و آدم میکنه…”
که در اصل باید می نوشتید : مرجان اومد که می گفت خواهرمو که اذیت نکردی ، منم گفتم خواهرت عالم و آدمو اذیت می کنه .
مثالهای دیگه هم هست که خودتون می تونید متنو دوباره خوانی کنید و موارد لهجه دار و اصلاح کنید .

0 ❤️

433132
2014-08-28 13:57:41 +0430 +0430
NA

به هیچ عنوان این داستان واقعی نیست فقط بر گرفته از تخیلات میباشد

می مردی اینو اول داستانت میگفتی.بیست دقیقه داستانتو خوندم.ریدم پس کلت .کس کش اول میگفتی وقت خوندن نمیذاشتن

0 ❤️

433133
2014-08-28 14:00:38 +0430 +0430
NA

کیرم تو ملاجت کسمغز…اینکه کپی بود

0 ❤️

433134
2014-08-30 04:50:01 +0430 +0430
NA

کیرم تو کسه مامانت با این اغازت سه خطه اولشو فقط خوندم خار کس

0 ❤️

433135
2014-08-31 16:58:51 +0430 +0430
NA

Dawsh shoma az kos kardan sohbat nakon plz :D
mesl oskola gozashti cheshmato bebande ? vala badet naiad oskoli :D

0 ❤️