حروم زاده بازی من
سلام. اسم من مهدی هستش بچه طهرانم 16 سالمم هست این داستانم برعکس کل داستانای کسشر و خالی بندی اینجا واقعیه. رفیق من با یه دختره رفیق شده بود که اسمش سحر بود منم بعد یه مدتی به رفیق اون که اسمش پانیذ بود رفیق شدم من بعد چند هفنه با زیدم بهم زدم اما رفیقم هنوز با زیدش بود تا این که یه روز قرار شد رفیقم با سحره لب بگیره سحرم 14 سالشه ولی این جوری که خودش میگفت پسر عمو هاش پردشو تو شیش سالگی زدن خلاصه دختره به من زنگ زد گفت من میخوام با وحید لب بگیرم ولی میترسم که گاف بدم منم به شوخی بهش گفتم که میخوای اول با من امتحان کنی من غلط هاتو بگیرم دختره هم نه گذاشت نه برداشت گفت باشه ما هم که از خدا خواسته فرداش قبل از این که بره محل رفیقم اومد پیش من ما هم یکم صحبت کردیم بعد یهو رفتیم تو کار لب بازی تو اون حال دست منم هرز شده بود اول دستم گذاشتم پشت کمرش دیدم چیزی نگفت بعد روی سینه هاش ولی انگار که نه انگار دستم زدم به کسش (از رو شلوار)دیگه منتظر بودم که سرم داد بزنه ولی حسابی شهوتی شده بود دستم کردم تو شرتش تا کسش احساس کردم گفت نه بیخیال و اینا هی گفتم چرا گفت اخه کسم پشم داره واین حرفا منم گفتم مهم نیست اینا ما هم که حشری خلاصه خانوم راضی شد شلوارشو در بیاره ما هم نامردی نکردیم کردیم توش خلاصه از این ماجرا چند روز گذشت و رفیقم چیزی از این ماجرا نمیدونست که این سحره تصمیم گرفت با رفیقم بهم بزنه و برای این که وحید ازش متنفر شه صاف گذاشت کف دستش که من به مهدی دادم و رفاقت من و وحید بهم خورد و کون سوزس اون بابا این بود که چرا تو این مدت زیدش به اون نداده اومده داده به من الانم چند روزی از این ماجرا ها میگذره من با بد بختی با وحید اشتی کردم امروزم سحر با تمام پرویی زنگ زده بهم میگه منو با وحید رفیق کن منم گفتم اگه میخوای این کارو بکنم باید بیای بهم بدی و با وحیدم هماهنگ کردم ایشالا داستان بعدیم سکس دو نفره من وحید با سحر یاشه دمتون گرم که خوندید.
نوشته: مهدی
دختر 6 ساله!!
پرده!!
وا خدا رحم کن
مغز معیوبتو گاییدم
مادر جنده آخه مگه سر در این طویله ننوشته +18
واقعا دیگه آدما دارن تبدیل به حیوون میشن
جناب على ياس ١٣٧٢ من تا آنجا كه ميدونم تو طويله نيامده ام اما اگر شما خودت را تو طويله احساس ميكنى لطفاً بگو براى شام چى ميل دارى شبدر يا يونجه با كاه و سايد ديش هم ميتونم برات پوست هندوانه و كاهو و مقدارى هم هويج بريزم
ای کیرم به اون دهنت با این داستانت
الهام اتفاقا درست تو طویله بودی که انقد قشنگ غذا هاتو میشناسی زر زر نکن
درود بر بانو الهام کس طلا…
اصلا گور بابای داستان و نویسندش
حال کردم با فرمایش سرکار خانم الهام کس طلا که نکته اساسی رو گرفت
اون عزیزی که اینجا رو با طویله اشتباه گرفته قطعا تو طویله بزرگ شده که همه جا به چشمش طویله میاد
تکنولوژی چه پیشرفت کرده . دخترا در سن ۶ سالگی پردشون زده می شه. ۱۴ سالگی دوست پسر دارن. پسره ۱۶ ساله زید بازی می کنه . اخه من نمی فهمم این چه وضعی هست.
ما کجا و شماهاااااااا کجا!!!
shok
من این شونزده ساله هاروخوب میشناسم
توازهمونایی میگی میکنم
میکنم
اخرشم یه دهه شصتی میادجرررت میده
ومیره
این دخترم فقط ذاغشوزدی همین
حتی متلکم نپروندی
بعدش راستی کشیدی پایین زدی توش؟؟؟؟
چولت اوووف نشد؟؟؟؟اگه کرده بودی توش ازذوق همچیشومینوشتی یعنی ثانیه به ثانیشووو
فیلم سوپرم ندیدی حداقل
یه فیلم سوپریومینوشتی مثل همه این لاشیااا
پس ریدی ننویسسس ک.و.س.ن.ن.ت
وای وای چه دورانی شده من الان 34 سالمه تا سن 20 سالگی زید نداشتم چه برسه که بدونم کس چه رنگیه اونوقت این بچه کونیهای الان 6 سالگی پردشون پاره میشه 16 سالگی زید پیدا میکنن ، کس میکنن واقعا که کیرم تو کون اون زیدت
نسل سوخته یعنی بچه های دهه ۶۰
ببینید این جوجه چقد قشنگ خالی میبنده…
اتفاقا من فکر میکنم اساس این داستان حقیقت داره… حالا شاید این داستان شخصیت هاش و داستانش یه کم پس و پیش نوشته باشه ولی دختر پسرای ۱۵ - ۱۶ ساله ما تقریبا همینن که میگه… همه کونی… همه جنده… همه معتاد… همه پردهها تو ۶ سالگی پریده و خلاصه این نسل همینجوری تو همدیگه میلولن… دختراش رو میشه با یه آبنبات چوبی و یه دور دور تو خیابون تو ماشین یا حتی با موتور برد و کرد. من دختر ۱۳-۱۴ ساله دیدم که مثل جنده ها ساک مبزد و کون داد اونم از یه خونواده فرهنگی مثلا… پسراشون هم همه از دم همین شکلین… نسلهای خیلی خوبی پرورش داد این خمینی جاکش، یکی از یکی بهتر
صداقتت رو تحسين ميكنم كه اولش به حروم زاده بودنت اعتراف كردي
بابا لاشیا خواهشا اگه کسشرم مینویسیین یه جور بنویسین آدم گوه گیجه نگیره
انقده رفیق رفیق کردی دهن خودتو گاییدی خب بمیر اسم طرفو ببر دیگه اولش میگه رفیقم آخر داستان میگه وحید
داستانتم خیلی تخمی و کسشر گونه بود
ادامشم لازم نکرده بنویسی وگرنه به فاک میری
لاشیه لشو لووووووووووووووووووووووووووووووووووش
کار قشن
گی نکردی یکی مثل تو بهترین دوستمو با دروغ و نامردی ازم جدا کرد خودشم بهش نرسید
می بینم که این اسکول مشنگ خوب همه دوستان رو سرکار گذاشته
منم بعد یه مدتی “به” رفیق اون که اسمش پانیذ بود رفیق شدم
پسر “عمو هاش” پردشو تو شیش سالگی زدن؟؟؟ یعنی تجاوز گروهی به دختر 6ساله؟؟؟
یه روز قرار شد رفیقم با سحره لب بگیره !!!
شما کوچولوها واسه یه لب گرفتن این همه برنامه ریزی میکنید؟ ای جان
تو که از 16 سالگی پاتوقت اینجاست، معلومه چند سال دیگه کجایی!
حالا چارتا جنده سن پایین تو فامیلتون هست نباید همرو به یه چشم دید کونی و جنده و معتاد فک‌و فامیلتن عن آقا
نظرات جدید داستان‌ها
- تا حالا قسمت نشده هتل بری ؟ پس از اونکه رفته بپرس ...
- نمیخوام ناراحت بشی اما سعی کن بهتر بنویسی...
- میشه توضیح بدی چطوری سر ازیک اتاق دراوردید؟!!!...
- میشه ضیح بدهی چطوری توی یک اتاق بودید...
- هتل ک مدارک نمیخاد، روغن کون هم تو هتل پیدا میشه، خیلی باحال...
- چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که ...
- چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که ...
- چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده ...
- چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده ...
- درود شما رفتی آخر مجلس صدا کردی واومد شماره دادی بهش اسمش ون...
- اووف منم عاشق خوابیدن زیر سن پایینم 😍...
- جون
- خوبه دیگه برو بخواب خوابت گرفته داری جفنگ مینویسی...
- دقیقا همین ادمایی که ادام زرنگا رو درمیان اسکل ترین ادمان که...
- داستان باحالی بود و من فانتزی رو دوست داشتم. منم به سن بالاه...
- خوب بود 🔥
داستان‌های تازه
- کس دادنم به اون قد بلند
- به عشقمون سوگند (۲ و پایانی)
- با عمه نفیسه (۱)
- محمدعلی و داداشش
- پسرخاله تیزهوشانی و خواهرش (۲)
- رام کردن مارال وحشی
- من و شوهر خواهر شوهرم
- اولین تجربه با دوست صمیمی
- دستهای زن داداش
- امید پسر همسایه (۵ و پایانی)
- شروع یک ضربدری (۴)
- لز و FMF با دوست همسرم
- حجله من با دایی جونم
- پدرشوهر و نازگل (۱)
- دو کونی با یه بکن سن پایین
- سکس تینا با دایی (۱)
- سکس تینا با دایی (۱)
- سکس بعد گُل کشیدن
- هات وایف ساناز (۱)
- شهوت دخترونه
- ساره، یک شیطان
بچه جون هنوز نميدونى كه اين سايت ١٨+ هست ؟ از ادمين محترم انتظار هست كه از انتشار داستان افراد زير ١٨ خود دارى فرمايند