خاطرات یک بدبخت

1392/09/16

سلام من اسمم احمد در جایی زندگی می کنم که هر روز یکی رو می کنن به زور.این شهر بندر دیلم نام.خلاصه من یه روز با دوست صمیمیم به بسکتبال رفتم ولی برای برگشت وسیله ایی نداشتم که برگردم یه دفعه یکی اومد گفت برسونمتون من نمی شناختمش و دوستم یه کم می شناختش سوار شدیم اون مارو رسوند و بعد از چند من اون با هم دوست شدیم و کم کم به هم وابسته شدیم یه روز من خود به خود باهاش قهر کردم ولی نمیدونم چرا یه هسی بهم می گفت که باهاش دوست بشم سر همین کار اون دیگه منو دوست نداشت و هی باهام قهر می کرد یه روز با هزار بدبختی باهاش دوست شدم و فردای اون روز بهم گفت باید یکی بهم گفتم نه نمی دم بعد نمی دونم چرا حس شیشمم بهم می گفت بگو باشه، گفت خونمون خالی شد بهت زنگ می زنم عصر اون روز بهم زنگ زد نرفتم اما فرداش زنگ زد رفتم وقتی خواستم برم یه دفعه پسر عموش که خیلی کثیف تر بود اومد گفت یکی می دی یا آبروتو می برم منم ناچار شدم بدم بار دوم پسره گفت یا میای یا آبروتو می برم بار سوم و بار چهارم که رفتم پسر عموی اون ما رو دید گفت یا می دی یا آبروتو می برم رفتم و از اون بار بعد نرفتم و با هزار بدبختی باهاش قهر کردم اون به چند نفر گفته بود من به کسی نگفته بودم تا ایکنه یه روز یه شماره قریب رو گوشیم اس داد نوشته بود می خوام کمکت کنم شنیدم خیلی اذیتت می کنن منم گفتم آره تا اینکه یه روز بعد اینکه باهاش دوست شدم گفت می خوم باهات قهر کنم من حرفی نزدم.یه دفه نصف شب همون روز بهم گفت می خوام تا قبل اینکه باهات حال کنم گفتم نه نمیام گفت اگه نیو مدی خواهرم کسو اگه بزارم درست زندگی زندگی آبروتو می برم من نفسم بند اومد هیچی نگفتم گفت خودتو آماده کن واسه فردا.فردا از صبح تا عصر به یکی از دوستام که تو بسیج بود گفتم نمی دونم کی رفت به داداشم گفته بود داداشم با عصبانیت بهم گفت کی باهات این کارو باتو کرده برم خواهر مادرشو بگاییم من همه ماجرا رو بهش گفتم و از موقع تا الان یه دو ماه گذشته تو این دو ماه همش دارن اون دوتا رو مجازات می کنن.باور کنین بخدا همش راس بود.پایان

نوشته: احمد


👍 0
👎 0
37139 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

406664
2013-12-07 22:06:32 +0330 +0330

میگم توحالت خوبه؟خودت اصلا فهمیدی چی نوشتی؟فقط جای این جمله آخر متن شماخیلی خالیه:
مژدگانی قابل توجه!!!
هرکس که حتی ذره ای ازاین متن بالا چیزی سردربیاره ،وکاری مشکلتریعنی اگربرفرض محال چیزی ازاین متن فهمیدآنرا
به نویسنده متن هم خرفهم کند،مژدگانی بسیارنفیس که یکماه اقامت رایگان در بیمارستان اعصاب وروان یاهمان تیمارستان سابق است اهدا میگردد.
ضمنابرنده جایزه میتواندنویسنده متن راهمانجاملاقات کندچون اواقامت دائم دارد.
درپایان دعامیکنم :خدایااین نویسنده راشفابده …امین.

0 ❤️

406665
2013-12-07 23:00:52 +0330 +0330
NA

Vay khodaye man 1khatesham nafahmidam.to ro be arvahe khake mordeo zendat nanevis halam bad shod

0 ❤️

406666
2013-12-07 23:15:57 +0330 +0330
NA

نه فعل داشت نه حتی 1 جمله ی درست :-|
اصلا نفهمیدم پسر نوشته یا دختر که آخر به اسم احمد برخوردم:-|
فقط خدا میتونه شفات بده
حتی دکترام ازت قطع امید کردن:-|

0 ❤️

406667
2013-12-08 00:08:08 +0330 +0330
NA

چلغوز اينترنت خاصيت ديگه اي هم جز شهواني اومدن و پورن ديدن داره ، مثلا مي شه ازش براي آموزش زبان فارسي و نگارش اون استفاده مفيد كرد .

به درك كه راست بود . مگه هر راستي جالبه كه بنويسيم . اين همه آدم تو اين مملكت دارن صبح تا شب كون ميدن . كوني از قبرس نميارن كه ، همين مردم اين مملكت رو مي كنن كون كن ها ديگه . حالا همه بايد چون راسته بيان بنويسن شرحشو؟

0 ❤️

406668
2013-12-08 04:24:49 +0330 +0330

اين کسشعرا قبل از آپ شدن ويرايش نميشه؟هرکس مسئولشه کيرم تو چشماش.آخه اين چيه که آپ کردی؟

0 ❤️

406669
2013-12-08 04:28:19 +0330 +0330

لاشی کون واجد دادن "دور"هست.يکی ميدى دوتاميدى رو از کونت درنيار.يک دور ميدى صحيح است

0 ❤️

406670
2013-12-08 05:32:23 +0330 +0330
NA

راستش چون اصلا نفهمیدم نمیتونم حسابی فحشت بدم … فقط اینو بگم که این تنها داستانی بود که 2 بار خوندم ولی باز هم نفهمیدم . البته احتمال میدم چون از دادن هات خوشت اومده موقع جق زدن اینو با دست چپ تایپ کردی اینجوری شده . وقتی یکی میدی دوتا میدی باید فکر اینجاش رو هم میکردی … :)

0 ❤️

406671
2013-12-08 06:09:49 +0330 +0330

آخه وجدانی حیف فحش نیست که آدم واسه تو حروم کنه،،،،نه خودت بگو…

0 ❤️

406672
2013-12-08 06:15:44 +0330 +0330
NA

“این شهر بندر دیلم نام” =)) =))

0 ❤️

406673
2013-12-08 06:44:31 +0330 +0330
NA

غلط کردی پدر سگ :) جنوب از این خبرا نیست " هر روز یکی رو میکنن " تو خودت خیلی میخاری دیوث
هیچی از داستانت نفهمیدم
برو اکابر ثبت نام کن
سگ تو روح و روانت

0 ❤️

406674
2013-12-08 08:18:33 +0330 +0330
NA

خاطرات یک مستجلق =))

0 ❤️

406675
2013-12-08 08:36:49 +0330 +0330
NA

بچه هاي شهواني خيلي باحالين =))
اينقد به نظراتتون خنديدم لپام درد گرفت =))
اينجا شده محل خنديدن و تفريح براي من ميام كلي ميخندم بعد ميرم ميشينم پا درس

0 ❤️

406676
2013-12-08 10:02:29 +0330 +0330

نفهمیدم که دیلم بود یا گناوه
که کون احمدو مثل یه گاوه
زدن تا ته به کونش دسته بیلا
تو را تبعید باید کرد به ساوه

0 ❤️

406677
2013-12-08 10:21:17 +0330 +0330
NA

كيرتو كون خودتو رفيق بسيجيت و داداشت

0 ❤️

406678
2013-12-08 14:29:40 +0330 +0330
NA

بيچاره را چنان كيرى كردن تو كونش كه تا مخش رسيده
واسه همين قسمت جمله سازى مغزش كاملا از بين رفته

0 ❤️

406679
2013-12-08 15:07:26 +0330 +0330
NA

خوشتيپ داعاش! ايشون پس خر بودنداااا دخمل نبودن !
بچه ها من فهميدم اين چي نوشته هركي ميخاد بكه ترجمه شو بنويسم :)

0 ❤️

406680
2013-12-08 16:17:35 +0330 +0330

كار نيكان را قياس از خود مگير !!! خودت كوني هستي چكار به بچه هاي جنوب داري ؟
ظاهرا كير طرف انقدر دراز بوده كه آب مني رو تو جمجمه ي مملو از گهت ريخته !
فلذا :
مخلوط آب مني و گه ؛ موجب چنين تراوشات كونيانه اي شده !
عزيزكم ؛ به بسيج هم رفتي ؟؟؟ اونجا كه كونده خونه است كه ! مطمئن باش كيرهاي جديدي در كار خواهد بود .

0 ❤️

406681
2013-12-08 16:58:54 +0330 +0330
NA

:O
:/
عی چی بود الان؟
نگارشت تو کلیه چپم
:O
خواهر منم عمیتوری انشا مینویسه
8 سالشه
والا بوخودا
:O

0 ❤️

406682
2013-12-08 18:01:45 +0330 +0330
NA

نه خدایی من موندم این داستان کیری بدون ویرایش توی سایت منتشر شده بعد هنوز
داستان من که بیشتر از یک ماهه نوشتم هنوز منتشر نشده؟؟
بیماری کس مغزی به ادمینها هم سرایت کرده!

0 ❤️

406683
2013-12-08 22:46:58 +0330 +0330
NA

اقا چیه نخدید دیگه بابا نخدید گناه داره میگم نخدید ترکیدم از خنده نجاتم بدین

0 ❤️

406684
2013-12-08 23:01:58 +0330 +0330

عجب کس و شعره عجیبی بود ! !

0 ❤️

691066
2018-05-31 10:46:54 +0430 +0430

بابا سواد ندارین چیزی تایپ نکنین

0 ❤️