سلام بچه ها من نيما 17 ساله هستم می خوام اولین سكسم رو بروايت داستان بيان کنم اولين سكسم مربوط ميشه به چند ماه پيش كه با خاله ی عزيزم بود؛اسم خالم هيوا 30 ساله 7 ساله ازدواج كرده و يه دختر بچه 4 ساله هم داره درمورد خالم:يه زن كاملا سفيد اندام لاغر سايز سينه 70 و هرچي بگم کم گفتم خانه ی خالم توي يه شهر اطراف اصفهان راستی یادم رفت ما اصفهان زندگی ميكنيم خالم هميشه با من راحته جلوی من با يه تاب كوتاه و يه شلوارک تا زير زانوش ميگرده خالم هر چند ما يک بار مياد اصفهان و 1شب با دخترش مياد خونمون شوهرش بخاطر شغلش نمياد اما روز موعود خالم اومد شب شد مامانم با خالم تو اتاق خواب خوابيدن بابام هم رفت طبقه ي بالا اخه ما خونمون 2 طبقست بعد با خالم داشتیم بلوتوث بازی ميکرديم خالم طبق معمول يه تاب كوتاه صورتی و يه شورت سفيد پاش بود مامانم رفت دستشویی دخترش هم بازي ميکرد که ديدم گفت نيما جان بيا كنار من رفتم پيشش ولو شد روم طوري كی خط سينش کاملا معلوم بود خواستم گوشيشو ازش بگيرم كه گفت نميدم منم دستمو بردم زود كه بگيرمش تكون خورد و دستم رفت تو سينش هيچی نگفت خيلی داغ بود منم بيحس شدم بعد از 2 دقيقه گفت این چيه ناقلا وخنديد منم اروم دستمو دراوردم كه مامان اومد زود از هم فاصله گرفتيم شب رو تا صبح بيدار بودم و به سينه ی نرم هيوا فکر ميكردم نميدونين چه بود خلاصه صبح شد اون و دخترش تو اتاق بودن كه به مامان گفتم من برم حموم اخه ديشب دوبار جلق زدم به عشق هيوا رفتم تو اتاق كه لباس از تو كمد بیارم كه ديدم هيوا بايه كرست سفيد و همون شرت سفید خوابيده تابش هم رو پاش بود سينه سمت راستش هم کمي از كرست زده بود بيرون يه دست به نوك قهوه ايش زدم و اروم يه بوس از سینش کردم كه كيرم داشت ميتركيد سري لباس بردم رفتم حمام يه دست جلق زدم اومدم بيرون که ديدم اونم بلند شده سلام كردم گفت چقدر خوشبو شد یدفعه يه بوس از لپ راستم كرد و اونم گفت ميرم يه دوش بگيرم گذشت تا ظهر ناهار خورديم بعد مادرم با خواهرم رفتن کارنامه بگيرن که دختر هيوا جان گفت منم ميام مادرم گفت هيوا تو هم بيا گفت نه گرممه نميام بابام تا ساعت 9 مغازه بود مغازه طلا فروشی داريم اونا رفتن من و هيوا مونديم اومد گفت برم دشتشويی من گفتم برو عزيزم كه يه لبخند زد و رفت من رفتم رو تختم دراز كشيدم تا فکر كنم چطور کمي بكنمش كه اومد گفت چرا تنها دراز كشيدی منم ميام گفتم بابا تخت يه نفرست گفت ما كه وزنمون به اندازه یه ادم نيست اومد روش كاملا طرف من بود گفت فيلم چه داري توگوشیت گفتم هيچ يه دفعه گفت سوپر نداري كه هر دومون خنديديم اروم دستمو گذاشتم رو سينش يه دفعه گفت چه كار ميكنی گفتم مگه سوپر نميخوای ديدم خنديد گفت زنده هست گفتم اره اروم با سينش بازي کردم گفت لب ميخوای گفتم اره اروم لبمو گذاشتم و اروم تابش رو در اوردم گفتم وقت نداريم العا مامان اينا ميان زود لباستو در بيار انگار منتظر اين حرف بود همه رو در اورد غير از شرت گفتم اونم دربيار گفت بايد تو در بياری در اوردم با ناز گفت من بايد لباس تورو در بيارم در اورد شرتم رو در اورد که ديدم داره ساک ميزنه ديدم داره ابم مياد گفتم داره مياد هنوز از نزديك لخت نديدم زنی رو گفتم از جلو يا پشت گفت از پشت هنوز به میثم ندادم شوهرش اصرار كني ميرم مثل وحشی افتادم رو كسش تا ته کردم توش يه جيغ بلند کشيد و گفت کير تو کونت تند تند تلمبه ميزدم دیگه حال ميکرد ميگفت پارم کن بعد گفتم داره مياد گفت نريزی توش اما کار از کار گذشت و يه نوشابه خانواده ريختم توش چند تا فوش داد گفت سوختم بعد روی هم ولو شديم كه صدای زنگ اومد سری بلند شدم از تو ايفون تصويري ديدم مامان اينا اومدن هيوا سري رفت تو دستشويي با لباسش من شلوار پوشيدم هيوا اومد پول داد گفت برو زود قرص زد حاملگی بگير بيا منم رفت اوردم خرد و بخير گذشت اميدوارم خوشتون اومده باشه.
نهايته مادر قهبگي نويسنده رو احساس کنيد.به نظرم در داستان قبل مراجعه کنيد.loool
ye kalam ziad jagh mizani ba sabone gogerd jagh bezan vasat khobe
بچه های ببخشیدش زیاد بهش فوش ندید یه گوهی خورده؟ بچه ست
az vilaaye lawizaaneto banze 500det daftere kaareto monshit ham ghabl az sene khodeto khaalat ke taa hamin 2 khateshe awalesho khoondam migofti bishtar kaf mikardim! faghat migam kheili maskhareyi, nemigam az in mawaared too in keshware golo bolbole eslaami nist ziyaade wali to ham charti
بابا تو ديگه چه كمري داري.شب دوبار جلق زدي صبح هم زدي بعد اندازه ي يه نوشابه خانواده ريختي توش؟؟؟
چرا داستان مامانت با راننده ي تاكسي رو ننوشتي؟جالب ميشد :D :D
من فقط یه ارزو دارم
اونم اینکه ساینا سارا و بقیه جنده های این سایت رو بکنم
بله این شد که تو ایران تمام اهل خانواده جنده در اومدن
آخه جقو بروجقتو بزن
کدوم خری انقدر راحت با نیموجب بچه کنار میاد
عزیزم خالت جندست
آخه چرا همه داستانای امرو ماله این بچه جقی های 17 18 سالست
inja chera hame top miposhan
lebase digeii vojod nadaree???
بابا چه مغز کیری دارین یکم خلاقیت داشته باش همش از هم تقلید میکنین
دوما مگه 17 سالت نیست پس گمشو بیرون
اصلا کی گفته تو بیایی داستان بنویسی بچه میمون ؟ کل فامیلتونم که … دیگه ننویسی ها حقت همه اون فحشای بالاییه جز یکی که همه فحشا مال اونم هست :D
اخه کسکشه هزار پدر این چیه شرتم رو در اورد که ديدم داره ساک ميزنه ديدم داره ابم مياد گفتم داره مياد هنوز از نزديك لخت نديدم زنی رو
کونی ولد زنا
پا گودزیلا تو کس اون خاله جندت
تنه درخت پارک محلتون تو کون ننت با این داستانت کیر خوار
کیرم تو داستانت!
کیفیت داستانا اومده پایینا!
ملت زیادی دارن جلق میزنند!
?dastanet kiri bod ke hich vali ghabol dari goh ziyadi khordi koskesh jaghi
ریدی عزیزم.ملت ایتقدر جلق میزنند مخشون پوک شده کس شعر مینویسند.اخه کیری مگه مجبوری یه کاری کنی که بهت فحش بدن جاکش خاله ی جندت رو باید از پهنا گایییییییییییید
کیرییییییییییییییییییییی
شبش با مامانت حال کرده؟
خالت توبغل مامانت بوده با تو بلوتوث بازی کرده؟
اینا کجان بهت فحش بدن؟