درست يا غلط؟

1393/03/02

سلام من مانلي ام
اين داستاني كه مينويسم فقط يه كمش واقعيت داره و بقيه اش از تصوراي خودمه
اشكالامو بهم بگين كه برطرف كنم واسه بعد
داشت برف ميومد و منتظر بودم تا سامان برسه
با خودم فك ميكردم اگه خانوادم دوستيم باهاشو بفهمن چي كارم ميكنن؟
خانواده مذهبي ندارم ولي رو اين يه مورد خيلي حساسن
نزديك يه سال بود كه باهاش بودم و نميتونستم ازش دل بكنم.چند بار خواسنه بودم ولي نشد.
الانم كه واسه اولين بار داش ميومد خونمون.
درستي يا غلطي كارمو هنوزم نميدونم.
تو همين حالو هوا بودم كه صداي زنگ اومد. فقط گفتم بيا طبقه دوم و درو باز كردم.
دلهره داشتمو دستام ميلرزيد
صداي آسانسور اومد و فهميدم رسيده به طبقه.
درآسانسورو كه وا كرد باورم نميشد.
خيلي عوض شده بود!! نزديك ٣ ماهي ميشد كه به خاطر درس و اينجور چيزا نديده بودمش ولي هنوزم واسم جذاب ترين آدم دنيا بود…
قدش بلند و لاغر بود با چشم ابروي مشكي برعكس من كه تپل بودمو تقريبا بور.
بهش گفتم خوش اومدي عشقم بيا تو
پالتوش كه خيس خيس بود رو از تنش دراورد.
ازش گرفتمو گذاشتم رو شوفاژ تا خشك بشه.
دستامو انداختم دور گردنش و تو چشماش نگاه ميكردم
موهامو زد كنار و گفت دلم واست يه ذره شده بود خانوم خوشگلم و لباشو گذاشت رو لبام
يه چن دقيقه اي همينجوري گذشت تا گفتم پسره شيطون ولم كن برم واست چايي بيارم
داشتم چايي ميريختم كه از پشت بغلم كرد و شروع كرد به خوردن گردنم. ميدونس با اين حركت ديووونه ميشم
چايي رو گذاشتم رو كانتر و گفتم بفرمايين عشق من
يه كم از چاييشو كه خورد دستشو گرفتم و بردمش تو اتاقم
گفتم خوابم مياد و دراز كشيدم رو تخت اونم اومد كنارم
بغلم كرد و چرخوندم. پاهامون قفل شده بود تو هم و فقط لب همو ميخورديم
اروم شرو كرد به خوردن گوش و گردنم
داشتم ديوونه ميشدم.آب كوسم راه افتاده بود
رفت پايين تر و شروع كرد به گاز گرفتن بالتي سينه هام
با اين كه قبلا بهش گفته بودم هيچ وقت قرار نيس باهم سكس كنيم اما نظرمو داشت با كاراش عوض ميكرد
اروم بلوزمو دراور و سوتينمو باز كرد
سينه هامو عين وحشيا ميخورد و گاز ميگرفت
منم انقد داشتم حال ميكردم كه فقط ناله ميكردم
پاشد روبروم وايسادو گفت نميخاي كمكم كني لباسامو دربيارم شيطون كوچولوي من؟
منم پاشدم و شرو كردم به باز كردن دكمه هاي پيرنش.پيرهنشو در اوردمو اروم يه گاز از گردنش گرفتم
بعدش اروم دستمو بردم سمت شلوارش و دكمه هاي شلوارشو باز كردمو شلوار و شرتشو باهم كشيدم پايين
باورم نميشد!!كيرش خيلي كلفتو دراز بود
اونم ساقمو شرتمو از پام دراورد
حالا ديگه لخت جلوي هم بوديم
نشستم رو تخت و شرو به خورن كوسم كرد
داشتم از لذت ديوونه ميشدم و پاهامو بهم نزديك ميكردم و يهو تنم لرزيد و ارضا شدم و همه ي آب كوسم ماليده شد به صورتش
بهم گف واسم ساك ميزني عشقم
منم از اين كار بدم نميومد و قبول كردم
شروع كردم به ساك زدن واسش و كيرشو تا اونجا كه جا ميشد ميكردم تو دهنم
صداي اي و اوي ش در اومده بود
بهم گفت بخواب رو تخت و شروع كرد كيرشو رو چوچولم بالا پايين كردن
ديگه هيچي نميفهميدم و فقط ناله ميكردم كه يهو گف مال مني ديگه مگه نه؟
منم گفتم ملومه قربون اون چشات برم
گف پس ميخوام خانوم خودم بشي. قبوله؟
ميخواستم قبول نكنم اما نميدونم چرا گفتم باشه
همينجوري داش كيرشو رو كوسم بالا پايين ميكرد كه يهو حس كردم دارم از درد ميميرم
بله. سامان پردمو زده بود و كلي خون داشت ميومد و كلي درد داشت
بهم گفت حالا ديگه زن خودمي. مال مني و شروع كرد به عقب جلو كردن كيرش
از درد گريه م گرفته بود اما به خاطر اون تحمل ميكردم
يه كم كه گذشت واسم عادي شد و حال ميكردم و يه بار ديگه ارضا شدم
اونم بعد نزديك ١٠ دقيقه تلمبه زدن گفت ابم داره مياد و ريخت رو شكمم و اومد كنارم دراز كشيد
با دسمال خودمو پاك كردمو بغلم كرد
سرمو گذاشتم رو سينش. عاشق عطر تنش بودم…
پيشونيمو بوس كرد و گفت ببخشيد اگه اذيت شدي عروسكم
منم گفتم بهترين روز عمرم بود و خوابيديم
وقتي بيدار شديم نزديكاي ٣ بود
بلند شدم لباس پوشيدمو يه غذاي سويع درست كردم بخوريم
بوسش كردم. از خواب بيدار شد و لباساشو پوشيد
ناهار خورديم و حاضر شد كه بره.
٢-٣ دقيقه ازم لب گرفت و رفت
بعد از اون روزاي خوب كنار هم خيلي داشتيم و بازم باهم سكس داشتيم
اما دو سال بعد سامان توي يه تصادف كشته شد و واسه هميشه از پيشم رفت…

نوشته:‌ مانلی


👍 0
👎 0
55694 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

418875
2014-05-23 04:18:29 +0430 +0430
NA

سلام داستان خوب ولی اخرش دردناک بود مانلی هر کمک بتونم برات میکنم ولی کارت اشتب بود…:’(:’(:’(

0 ❤️

418876
2014-05-23 06:03:45 +0430 +0430
NA

بد نبود واقعی بود.بالاخره یه داستان که توش قد و وزن وسایز کیرو سینه نباشه خوندیم.نمیدونم بعضی ها خاطره مینویسن یا تبلیغات میکنن.بیشتر کسایی که داستان مینویسن قدشون بالای 180 و وزنشونم زیر 85 نیست همه هم که ورزشکارن.من موندم این 18و19ساله ها که ما میبینیم چرا اینطوری نیستن اکثرا زیر 60 کیلو

0 ❤️

418877
2014-05-23 08:48:16 +0430 +0430
NA

غلط بود جنده جان.ادم ب عنوان جنده بره کس بده بهتر ازینه ک ی پسر بیاد ب بهونه ی ازدواج و حرفای عاشقانه پردشو بزنه بعدهم یجوری بپیچونه بگه مثلا مردم …کیرم تو اسمت ک نفهمیدی پسری ک3ماه نمیبینتت تورو تخم چپشم حساب نمیکنه موطلایی

0 ❤️

418879
2014-05-23 09:24:48 +0430 +0430
NA

چیز جدیدی نبود…
مث کس شعرا دیگه بود :|

0 ❤️

418880
2014-05-24 02:22:04 +0430 +0430
NA

بله به باد دادی تعریفم داره

0 ❤️

418881
2014-05-24 02:56:46 +0430 +0430

kiri bod nanewis lotfan dige

0 ❤️

418882
2014-05-24 02:58:53 +0430 +0430

az ghadimia kasi nist chera?

0 ❤️

418883
2014-05-24 05:14:02 +0430 +0430
NA

من با داستان سکسی مشکل ندارم اما با داستان محارم عذاب میکشم از اینجور داستان ها بدم نمیاد.
همشو نخوندم اما خوب بود

0 ❤️

418884
2014-05-24 05:16:33 +0430 +0430
NA

کیرت ضایست 10 سانته از دستت که زیرشه فهمیدم

0 ❤️

418887
2014-05-24 12:19:26 +0430 +0430
NA

اقاي انوهه غلط از جيبت در نيار ديگه ولي داري نسر مسجع و متكلف خواجه عبدالله انصاري رو كه نميخوني(نميخواني محاوره) ميگي چن غلطِ چند درسته،ميدونس غلطِ ميدونست درست،،داستان سكسي بايد به زبان محاوره اي باشه تا كير و كسُ شق و خيس كنه، اگه پر تكلف باشه حس داستاناي قديمي و بعضي رمانارو ميده نه سكس
موفق باشي

0 ❤️

418888
2014-05-24 12:51:54 +0430 +0430
NA

هيج كس به اينكه خود نويسنده كفت بيشتر داستان تخيلى هست دقت نكرد. اقايون خانومها: داستان تا اونجايي كه ايشون تو خونه بود درست بود. بقيه اش كه خودش رو دختر معرفي كرده تخيليه;تا اخر. ايشون يكي از جقي هاي زحمت كش سايت بيشتر نيستن.

0 ❤️

418889
2014-05-24 15:38:56 +0430 +0430
NA

Aqa dastetun dard nakone. Man ba tab miyam qablan sakht bud. Site avaz shode hame chizesh ok shode

0 ❤️

418890
2014-05-24 15:39:13 +0430 +0430
NA

به زحمتی که کشیدی احترام میذارم منتهی آخرشو میتونستی بهتر تموم کنی.

0 ❤️

418891
2014-05-24 19:10:28 +0430 +0430
NA

عاغا اینجا اگه مرحوم صادق هدایت هم داستان بزاره اساتید به یجاش گیر میدن. بابا بزارید ملت کسشعر تلاوت کنن

0 ❤️

418892
2014-05-25 03:23:50 +0430 +0430
NA

کیرم تو ادمین ریده تو سایت

0 ❤️

418893
2014-05-25 12:04:53 +0430 +0430

بهتر بود میگفتی کجاش واقعی بود که میدونستم نظرم رو بگم ولی بر فرض اینکه کلش واقعی بود هیچ وقت خودت رو سرزنش نکن که چرا پرده ندارم، اگه نجابت دختر به دو سانت پرده باشه اصن نباشه بهتره

0 ❤️

418895
2014-05-25 19:10:26 +0430 +0430
NA

این دیگه از اون حرفا بودا :|
خانوادت کجا بودن ؟ چرا ننوشتی اااااااااااه رفته بودن مسافرت شهرستان رفته بودن زیارت امامزاده بیژن خودمون .
دیوص یا دیوث یا دیوس وازلین یادت رفت .
شربت آلبالو بود بهش دادی نه چایی .
dash1 DASH WALL

0 ❤️