رویای سه نفره (۲)

1395/09/11

…قسمت قبل

“آريا خدا نبخشدت. خدا بگم چيکارت نکنه. زن نجیب و خونه دار منو چيكار كردي تو. اي نامرد، عاشق رويا همسر خوشگلم شدي و بالاخره تونستي اونو از راه به در کني”. مهران لخت و كيربدست گوشه تخت دو نفره اتاق خوابشون ولوو شده بود و در حالي كه آب كيرش از لاي انگشتاش به روي شكمش ميريخت از شدت شهوت تو هپروت بود و با نعره هاي شهوت آلودي داشت حرف ميزد. اصلا باورم نميشد يك و نيم ساعت تمام با وقفه هاي خيلي كوتاه تلمبه زده باشم. با خودم فكر ميكردم امشب این قدرت کوس كردن رو از کجا آوردم. نه اينكه آدم زودانزالي باشم نه. ولي يك و نيم ساعت فكر كنم تا آخر عمرم يه ركورد دست نيافتني باشه برام. هر پوزيشني كه تو ذهنم بود رو با رويا اجرا كرده بوديم حتي ناي حرف زدنم نداشتم چه برسه به لباس پوشيدن. اصلا نميدونستم لباسامو كجا پرت كرده بودم. رويا سرشو گذاشته بود رو سينم و چشاشو بسته بود. بدنامون اينقد خيس بود كه انگار همين الان از زير دوش اومديم بيرون. انگشتامو لاي موهاش ميكنم و با تمام وجود بوي يه زن كامل رو تو ريه هام ميفرستم چشام ميفته به قاب عكس عروسي رويا و مهران و تخت دو نفره اي كه الان ديگه سه نفره شده بود. احساس خوشبختي يا سبكي نميدونم ولي يه حس جديد. حسي كه با همه ارضا شدناي قبليم فرق داشت. دست راستشو ميگيرم تو دستم و حلقه اي رو كه يكي دو ساعت پيش به نشان شوهر دومش تو دستش كرده بودم رو لمس ميكنم. فيت انگشتشه. سايز انگشتاشو چقد خوب حدس زده بودم. " آريا صحنه هایی که از کوس دادن زنم برام ساختي تو هیج فیلم پورنو نديدم خدا بگم چيكارت كنه با اين قدرت كوس كردنت از زن نجیب من یه جنده واقعی درست کردي " نعره هاي شهوت آلود مهران تبديل به زمزمه هاي آروم شده بود ولي هنوز خاموش نشده بود. اين مرد چقدر از كوس دادن زنش لذت ميبره!! در تمام مدتي كه با رويا سكس ميكردم مهران كير بدست مشغول تماشا و لذت و نعره هاي شهوت آلود بود. انگار لذتي كه او تجربه ميكرد وراي لذت من و رويا بود يا جنس ديگري داشت نميدونم ولي متفاوت بود.
دو و نيم ساعت پيش وقتي تو ماشينم سر كوچشون منتظر مهران بودم خودمو تو آينه نگاه كردم كمتر پيش ميومد كه اينجوري رو تيپ و ظاهرم حساس شده باشم بالاخره مهران اومد و با يه لبخندي ازم استقبال كرد لبخندش آشنا بود شبيه لبخند بچه كنكوريهايي بود كه امتحانو خوب داده بودند و منتظر يه رتبه عالي. وارد خونشون شدم و گل رز رو به نشان شروع رابطه رسميمون به رويا دادم بعد از يه روبوسي كوچيك روي کاناپه ولو شد مثل اينكه هيجان و اضطراب زياد پاهاشو سست كرده بود تقریبا همه اندامشو میشد دید پاهاش که لخت بود کس تپلش داشت شلوارکشو جر میداد سینه های گوشتالوي متوسطش هم به زور زیر تاپ تنگش جا شده بودند و به جز نوکشون همه جاش بیرون بود. موهاي بلند كم رنگش كه از پشت بسته بود اجازه ميداد زيبايي گردنش بيشتر خودنمايي كنه. به آرومي و احتياط نشستم كنارش. نميخواستم سرعت عمل و عجلم يه لحظه آرامشش رو بهم بزنه ولي فايده اي نداشت صداي تالاب تولوپ قلبامون بالا رفته بود. حرفهاي معمولي در مورد جاده و هوا و دختر پنج سالشون يكم فضا رو آرووم كرد. كيك و آبميوه اي كه مهران برامون آورده بود چقد به سختي از گلوم پايين ميرفت. حلقه ظريفي كه گرفته بودم رو تو انگشت دست راستش انداختم و يه بوسه از لباي خوشگلش. مهران از اين صحنه ها عكس ميگرفت ميگفت دوس داره خاطره مراسم نامزدي دوباره زنش رو ثبت كنه. اين مرد فوق العاده بود يه عاشق. همش حواسش به رويا بود كه همه چيز خوب پيش بره.
بچه كه بوديم برامون “ليس زدن” معادل كلمه “لواشك” بود اينقد ليس ميزديم كه لواشك نازك و نازكتر ميشد تا اينكه به پلاستيك ميرسد. ولي الان دارم ميفهمم كه همه اونا تمريني بوده برا اين روزا. ليس زدن زن شوهردار جلوي شوهرش لذتي برام داره كه با لذت همه لواشكهاي دوران بچگي قابل معامله نيست تموم نميشه به پلاستيك نميرسه ولي رفته رفته خوشمزه تر ميشه.
دستمو انداختم زیر رونش و کشیدم بالا، و در حالي كه پشتشو به كاناپه تكيه داده بود پاهاشو حلقه كرد دور کمرم. سرمو بردم زیر گردنشو مکیدم و آروم گاز گرفتم دوباره اومدم سراغ لباش دستمو بردم پشتش و تاپشو در آوردم ازش خواستم روی كاناپه دراز بکشه و شلواركش رو از پاش بیرون کشیدم، دستام رو به آرامي روي ساق و رانهاي سفيدش كشيدم و با نوك انگشتام شرت توريش رو كمي كنار زدم و لبهاي حريصمو مهمون بهشت صورتي نازش كردم. با درآوردن شورتش، رویا با اندام بلورينش، لخت و خمار منتظر نوازش و سيراب شدن با دستان مردانه ام بود. حضور در كنار چنين زن خوشگلی كه کنار شوهرش برام کاملا لخت شده بود و خودشو در اختیارم گذاشته بود توام با نگاههاي شهوت آلود مهران، لذتي غیر قابل وصف در من ایجاد کرده بود. به سمت بهشتش رفتم مرواريدي كه سري قبل اجازه دست درازي بهش رو پيدا نكرده بودم و مثل گرگ حريص شروع به لیسیدن و خوردنش کردم ، چشمه زلال بهشتش جاری شده بود و دستش روی سر من بود و به كوسش فشار ميداد. دوباره بالاتر اومدم و لبامون به همدیگه گره خورد، تمام تنش تو بغلم بود. دکمه های پیراهنمو یکی یکی باز میکرد. به محض اینکه پیراهنمو در آورد ، شروع کرد به بوسیدن سینه و نوازش موهای روی قفسه سینم، منم موهای بلند موجدارشو نوازش ميكردم. دستش رفت سمت کمربند و زیپ شلوارم. شلوار و شرتمو باهم کشید پایین. کیرم راست راست بود. دستاي قشنگشو برد زیر تخمهام و کف دستش گرفتشون، با چشمهای نیمه خمارش نگاهی به مهران کرد و سر كيرم رو به لبهای قشنگش سپرد، با تمام احساسی که داشت، میلیسید و من از لمس سینه ها و بدن لطیفش سرمست.
مهران كه تا اين لحظه فقط تماشاگر عشقبازي زنش با من بود جلوتر اومد دراز كشيد و شروع به ليسيدن و آماده كردن كوس زنش براي استقبال از كيري جديد كرد. چشماي رويا خمار خمار شده بود با اشاره به اتاق خواب گفت كه كير ميخواد دستمو انداختم دور کمرش و بغلش کردم همینجوری که لبای همو میبوسیدیم بردمش سمت اتاق خواب…

نوشته: ahmadi.aria78


👍 4
👎 3
20921 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

567038
2016-12-02 06:41:51 +0330 +0330

قشنگ بود ولی کاش توضیح میدادی قبل شروع سکس چی تنش بوده رویا و اینکه چطور به استقبالت اومده بوده .از کون نکردیش؟ ;)

0 ❤️

567047
2016-12-02 08:55:46 +0330 +0330

قشنگ بود، ادامه اش رو بنویس

0 ❤️

567082
2016-12-02 18:13:23 +0330 +0330

نظر شما چیه؟vay barwoooo…wow manam dishab vase 1 bar goftm be laydim ke bf dus daram dashte bashe bada az modatha tars o larz ali bud

1 ❤️