سکس اول من و نیلوفر

1392/06/24

خب میخوام از اولین سکسم با نیلوفر براتون بگم.روز شهادت امام رضا بود داشتم حاضر میشدم برم خونه مامان بزرگم تا بهش تو پخش نظری هاش کمک کنم.هنوز تو خونه بودم.یک دفعه یک شماره ناشناس بهم اس داد خداحافظ.من تعجب کردم گفتم کی هستش که شمارش تو گوشیم سیو نیس؟گفتم شاید دختر باشه.منم که دله دختر بودم زدم ببخشید شما؟بعد در جواب زد که ببخشید اشتباه شد میخواستم به دختر خالم اس بدم.منم بهش زدم آها فهمیدم.راستی دختری یا پسر؟زد دخترم ولی دیگه مزاحم نشید.گفتم چرا؟بعد مامانم و بابام صدام زدن که محمد بیا بریم.گفتم باشه بریم.

وقتی رسیدم خونه مامان بزرگم با عموم رفتیم که نظری ها رو پخش کنیم.بعد شروع کردم بهش اس بدم.زدم اسمتون چیه؟اشوه میومد که مزاحم نشید،بای.اینقدر اصرارش کردم تا بهم گفت اسمم نازنینه و باهام جور شد و منم خیلی خوش حال بودم.براش یک شازژ خریدم.بعد زدم که خونتون کجاس، اسم کوچه خودمونو برد.اصلا باورم نمیشد.بعد گفت محمد یک چیزی بگم؟گفتم بگو.گفت من نازنین نیستم اسمم نیلوفره یادت نمیاد با دوستات یک شماره تو کیفم گذاشتین؟گفتم چرا که یادم میاد ولی چرا اینقدر دیر بهم اس دادی؟دیگه بگذریم از جزئیات.خلاصه با هم دوس شدیم تا اینکه موقع امتحانات نوبت اول رسید.اون موقع داشمکه راهنمایی بود باید بعد از امتحان تا ظهر مدرسه میموند.مامانمم که معلم ابتدایی بود همچنین.بابامم که هر روز میره سر کار تا ظهر.همه چی مهیا بود تا با نیلو جونم سکس کنم.با استفاده از ضریب هوشی بالام تا یه هفته بعدو برنامه ریزی کرده بودم.بعد به نیلو قضیه رو گفتم.گفت میترسم چون مامان و خواهرم خونه هستن اگه دیر برم شک میکنن.خلاصه ناامید شده بودم.بهش اصرار میکردم تا به یک روشی بیاد.تا سه امتحان اول میگفت نمیشه.اما امتحان چهارمش که شد من امتحان نداشتم.با ناامیدی تمام بهش اس دادم حتما فردا رو همنمیتونی بیای؟بعد از نیم ساعت زد فردا مامان و خواهرم میرن مراسم تعضیه و تا ظهر هم نیستن.نمدونستم از خوشحالی چیکار کنم.کیرم شق شق شده بود.شب خوابم نمیبرد و همش به فردا فک میکردم.دیگه هر طوری بود شبو گذروندم.صب ساعت کوک کردم و هفت از خواب پریدم.خونه رو آماده آماده کردم.

ساعت ۹ رفتم دنبالش.هی بغلش میکردم و میبوسیدمش.رفتیم بالا تو خونه.تو چشای هم دیگه نگا کردیم.دیگه طاقت نیاوردیمو رفتیم تو لبای هم دیگه و با دستامون هم دیگه رو لخت کردیم تا به شرت رسیدیم.شرتامونو در نیاوردیم.شروع کردم به خوردن سینه هاش و کم کم با زبونم میامدم پایین تر.رسیدم به شرتش.دست خودم نبود محکم شرتشو کشیدم پایین و شروع کردم به خوردن کسش.من عاشق کس خوردنم.حدود ۱۰ دقیقه تمام داشتم فقط چول کسشو میخوردم.دهنم مزه کس گرفته بود.یک آه های بدی میکشد.بعد پا شدم وایستادم و گفت محمدم.گفتم جانم خانومم.گفت میخوام کیرتو بخورم.منم یک آه بلند کشیدم و گفتم بخور همشو عزیزم.شرتمو در آورد و شروع کرد به ساک زدن.بد مست شدم،کیرمو در آوردم و ناخواسته کیرمو کردم تو کسش.یک آخ بدی گفت.کسش شروع به خونریزی کرده بود و رنگش مث گچ سفید شده بود.گفتم خدایا چه گهی خوردم.شروع کردم بهش دلداری میدادم میگفتم اشکال نداره من که بزرگ بشم میام خواستگاریت،اصن نگران نباش گلم.با دستمال خون های کسشو خشک کردم.باز دوباره تا دوباره کسشو دیدم کیرمو تا دسته تو کسش کردم و همینجوری عقب جلو میکردم.جفتیمون آه آه میکردیم.داشت آبم میومد.سریع کیرمو کشیدم بیرون و آبامو رو سینش ریختم.دیگه سکسمون تموم شد.لباسامونو پوشیدیم از هم یک لب گرفتیم.بعدش نیلو جونم بدو بدو رفت خونه تا مامانش نیومده.خدا رو شکر تا هنوز هیچکس از این ماجرا بویی نبرده.
ممنون از این که این داستان طولانی و مستندو خوندید.

نوشته:‌ محمد رضا


👍 0
👎 0
56329 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

398845
2013-09-15 16:17:46 +0430 +0430
NA

عزیزم چی مصرف کردی که انقد توهم داره بگو ماهم مصرف کنیم

0 ❤️

398846
2013-09-15 20:20:53 +0430 +0430
NA

اولا نذری
دوما تعزیه
سوما بچه تو رو چه به این کارا؟
این روزا هر چی بچه جلقیه راه میفته توی سایت و توهم های فانتزیش رو مینویسه و اول و اخر داستان هم به پیر و پیقمبل قسم که دارم راست میگم

رفتی دختر مردم رو اوردی توی خونتون و خودت هم نمیدونی چی شد و ناخواسته! پردشو زدی؟؟؟؟؟
بعد هم جمله ی معروف " خانم خودمی خودم میام میگیرمت " رو تلاوت کردی…
چی بگم؟
میذارمش بر حسب تخیلت
چون اگه واقعی باشه دهنت سرویسه
دختر مردم رو ترکوندی اونم بدو بدو رفته خونشون تا مامانش نیومده… عجب…
جلق چه کارا که با مغز بعضیا نمیکنه…
باشد که رستگار شوی

0 ❤️

398848
2013-09-16 00:40:30 +0430 +0430
j@k

چرت و پرت بود بابا.چقدر تو تخيلات زندگي ميكنيد.واقعا كههههههههههههههههه

0 ❤️

398849
2013-09-16 11:54:43 +0430 +0430
NA

بی سواد نذری نه نظری …
باقیشم چرت و پرت یه توهمی بود …

0 ❤️

398850
2013-09-16 11:58:50 +0430 +0430
NA

راستی مستندت هم حیات وحش بود :))))

0 ❤️

398851
2013-09-18 11:25:42 +0430 +0430

تخیلی بود، ننویس . . . . . . . . . . .
اگه کون پسربچه میذاشتم حتما از یک هفته قبل برنامه‌ریزی می‌کردم و کونت میذاشتم. برو که شانس آوردی. ولی دنبلان اسب تو کونت دیگه ننویس.

نزن جلق ای پسر با کیر یاران
بخوان درس و بخواب با نای باران
تخیل‌های جلقی کن فراموش
هنوز هستی بسان نونهالان

0 ❤️

398852
2014-06-16 03:34:00 +0430 +0430
NA

بوی کست تو حلقم نیلوفرجون … انتو بخورم عزیزم

0 ❤️