سکس در نهایت ترس

1391/02/19

اون روز خيلي حالم خراب بود چندتا از اون داستاناي سكسي خونده بودم بقول معروف خيلي مست شده بودم راستي نگفتم من ارش 18 ساله بچه مشهدم يك دوس دختر دارم اسمش ساراست يك سال و نيم ازم كوچيكتره دختري سبز لاغر با سايز سينه هاي 50 با كوني قلنبه بقول معرف كردنش هميشه ارزوي من بوده از پشت تلفن بيشتر اوقات در مورد سكس با هم صحبت ميكنيم تا اينك همون روز ساعت 9 صبح بود كه تلفنم به صدا در اومد ديدم اره خوده جيگرشه گوشي رو برداشتم شروع كردم به صحبت كردن تا اينكه بهم گف امروز برم خونه داداشه و همينو كه گف با خودم خيلي حال كردم اما چون راهش تا خونه ما خيلي دور بود از خودم نميديدم تنها برم و چون بار اولي بود كه ميخواستم برم يكم ميترسيدم خلاصه بهش گفتم كه بهش خبر ميدم بعد از اون زنگ زدم به ارمين دوستم بهش گفتم ميخوام برم دوست دخترم رو ببينم اون گف نمياد من هم بقول معرف يكم كون گشاد ديگه منصرف شدم تا اينك زيدم دوباره بهم زنگ زد وازم خواهش كرد كه برم پيش و باهم يكم كل كل كرد منم كه دوس نداشتم كم بيارم پاشودم و تصميم رو گرفتم حاضر شدم و به زيدم زنگ زدم كه دارم ميام

خلاصه زياد به خودم نرسيدم همون جور خاكي پاشدم و رفتم به ديدار جيگر جون از تو راه گشنگي عجيبي بهم دست داده بود اخه از صبحش هيچي نخورده بودم خلاصه سرتون درد نيارم رفتم چندتا اتوبوس عوض كردم تارسيدم جاي خونشون خونشون جاي يك روستا بود و از لحاض امنيت بالا بهش زنگ زدم اومد بيرون باهم سلام احوال پرسي كردم بهتون بگم كه مثل سگ ميترسم چون واقعا جاي ساكتي بود توي حياد منو نگه داشت و بهم گف دوسپسر ابجيش و ابجيش خونه اند سوتي ندم منم تا اينو شنيدم شاش تو كونم السكا شد باخودم گفتم اين يك تله اس اما دوباره گفتم ريسك ميكيم الكي بهش گفتم كه دوستم محسن هم اومد بيرون واسه خودش داره چرخ ميزنه اونم باور كرد رفتم خونه اقا چشم بد نبيني يك مرد هيكلي چهار شانه قدش از من 3سانت بلند بود اما من پشتش وايمستادم گم ميشدم خلاصه ابجيشم از خودش كم نمياورد خلاصه استرس يكم قاطي شده بود رفتم بيش زيد ابجيش نشستم امسمش بهزاد بود و سارا هم اومد كنار من نشست من بهش گفتم تشنمه اونم دمش گرم رفت يك اب تگرگي برام اورد خوردم بهزاد رو به من كرد وگفت شما ميرن اون اتاق يا ما بريم من خوب حال كردم با پروي گفتم ما ميريم با اين حرف بهزاد فهميدم كه تاز اومده من و سارا رفتيم اون خونه سارا در قفل كرد و منم رفتم جولوي اينه شروع كردم خودم جمع جور كردن كه سارا اومد كنارم من با خودم گفتم حالا نكن پس كي بكون بغش كردم فشارش دادم اومدم روي صندلي نشستم بهش گفتم بياد بشينه اومد رو پاهام نشست منم از فرصت استفاده كردم بهش گفتم ميخواي يكم باهم حال كنيم اونم گفت نه اصلا حال اين كارا رو نداره اين كلا خواصيت دختراي كه اولش يكم ناز كنن منم دس بردار نبودم يكم قربون صدقش رفتم بهش گفتم عزيز ميخوام سينه هات رو ببينم اونم به راحتي پيراهن تنش رو داد بالا تا داد بالا ميخواست ابم بياد دست زدم بهشون چقدر نرم باحال بودن ازش خواستم تاشلوارش رودر بياره ميگف نميخواد منم دستش رو گرفتم بزور گذاشتم روي كيرم ديدم كمكم خانوم يخش باز شد داشت با زيپ شلوارم ور ميرفت كه من كار براش اسون كردم زيپ كشيدم پاين كير13 سانتيمو بيرون اوردم اونم اولش فقط باسرش بازي ميكرد ديدم كمكم برام داره جرق ميزنه تو اين هنگام منم بيكار نبودم داشتم سينهاش و لاله گوشش وگردنش رو ليس ميزدم صداش كم كم بلند شد از خواستم كه كيرمو ساك بزنه اونم بدون هيچي ممانعتي اين كار رو برام ميكرد فقط سرش رو كرده بود تو دهنش يكم كه پاين ميرفت حالش بهم ميخورد من از ته كيرم گرفتم و چند بار زدم تو صورتش از اين كار من خوشش ميومد منم هي تكرار ميكردم دوباره شروع كرد به ساك زدن اينبار تند تر انجام ميداد زياد وارد نبود اما به هرحال بد نبود من بهش گفتم سرش رو مك بزنه اونم اين كار رو برام كرد ديگه نوبت من بود ديگه ميخواستم كس جيگرش رو ببينم منم تا اون موقع كس رو از نزديك نديده بودم اول ازش اجازه گرفتم اونم سرشو تكونداد دستام داشت ميلرزيد گرماي كسش خوب احساس ميشد دكمه شلوارش رو باز كردم كشيدم پاين از رو نافش ليس زدم تارسيدم جاي شرتش با دندونام شرتش رو كشيدم پاين چه كس خوشگي بود قشگ تراشيده صاف شده بود منم مثل اين كس نديده ها افتادم به جونش دستم بردم لاي پاهاش چقدر ليز مرطوب بود با زبونم شروع كردم سر كسشو به ليس زدن با زبونم كم كم بردم ريسيدم به چوچولش خوب احساس ميشد صداي اه اه بلند شد منم شهوتي شدم و شروع كردم به بيشتر مالوندن با دستم از لبه كسش ميكشيدم تا پاين اونم خيلي داشت حال ميكرد پاهاشو از هم باز كردم و رفتم لاي پاهاش پاهاشو بست و سر من هم رو كسش ومشغول ليس زدن طوري كه نفس زدن برام مشكل شده بود سرم رو اوردم بيرون عرق شديدي كرده بودم كيرم هم نيمه خواب بود دوبار زدم به كسش بعد پاهاشو بستم يك تف انداخت بين پاهاش قشنگ ليز شده بود بعد كيرم اوردم جلو برام يكم ساك زد روش دراز كشيدم طوري كه اون روش به من بود و من رو اون لاپايي داشتم ميزدم كه هي به من ميگفت اروم تر بزنم من ديوانه وار بين پاهاش ميزد كيرم هم هي ميخورد به لبه كسش بهش ميگفتم كه مواظب باش نره تو اونم كم كم داشت حال ميكرد سرو صورتم پر عرق شده بود در حين تلنبه زدن هي سينه هاشو ميمالوندم و با لاله گوشش ور ميرفتم گردنش رو ليس ميزدم خيلي داشتم حال ميكردم كه سارا خوشگله صداش در اومد اه اه اه همين طور هي بلندتر ميشد ديدم سارا داره ارضا ميشه با خودم گفتم بزار طولش بدم دست از تلنبه زدن برداشتم 3 دقيقه بود كه من داشتم تلنبه ميزدم هنوز ابم نيامده بود شك كردم من هرقت جرق ميزدم ابم تو40 ثانيه ميامد چطورشده بود ايندفعه اينجوري شده بود خلاصه ديدم خود سارا هي زير من خودش رو عقب جلو ميكنه دستاشم كه توي دستاي من گره خورده بود ديدم صداش در اومد ارش خودتوبالا پاين كن ديگه من ديدم نامردي اگه بهش حال ندم دوباره شروع كردم به تلنبه زدن بعد چند ثانيه ديدم دوباره صداش در اومد اين دفعه كيرم رو جاي كه جا داشت فشار ميدادم تو سرعت اين كارم زياد كرد كه ديدم سارا يك لرز كوچيكي به خودش دادو ديگه صداش در نيامود چشماشو بست وشل شد نترسيد نمرد ارضا شد… لب هاشو به گردنم ميكشيد فهميدم ارضا شده پاشدم كيرم از بين پاهاش كشيدم بيرون ديدم كسش خيس خيسه با دستم باكسش ور رفتم ديدم زياد خوشش نمياد كنارش دراز كشيدم ديدم که خودم هنوز ارضا نشدم بعد از چند دقيقه که داشتم باهاش صحبت ميکردم که ديدم بله خانوم هنوز هم بدش نمياد سکس داشته باشه دستش رو اورده بود داش با نافم بازي ميکرد من هم بقلش دراز کشيده بودم داشتم سوال هاي در مورد سکس ازش ميپرسيدم مثلا ازشب اول قبر …نه اشتبا شد شب اول ازدواج اينا خدايش هم بارش بود همشونو جواب ميداد خيلي داشتم حال ميکردم به خنده بهش گفتم دوس داري بخوريش اولش نفهميد بعدش با اشاره منظورم رو فهميد بهم گف هيچي نگفت وبدون برو برگرد سرشو نزديک کيرم برد و شروع کرد برام به ساک زدن البته نه تا ته بخوره فقط سرشو ميخورد بعد از 1 دقيقه شروع کرد برام به جرق زدن شک کرده بودم تا حالا اينقدر ابم نشده بود دير بياد اما به هرحال اخر دليلش رو ميگم بعد از يکم خايه ماليش اجازه داد تا سر کيرم رو بکونم تو کونش البته اونم رو حساب خواهرش که اون اوتاق داشت از کون ميداد از صداش معلوم بود اقا اينو بگم خم شد به صورت خوابيده به شکم پاشو يکم داد بالا قشنگ سوراخ کونش باز شد من به پهلو بودم يکم کرم مرطوب کننده ي صحت زدم دم سوراخ کونش و کيرم شروع کردم به جا کردن مواظب بودم نره تو کسش اخه دختر بود اقا هر کار کردم بره تو نرف به صورت سگي در اومد و با کمترين فشار رفت تو هي جلو ميرفت که کيرم تا ته نکنم تو بعد من از شانه هاش عين تو فيلم سوپر گرفتم و کيرم رو تا کمر دادم تو صداش در اومد من عقب جولو ميرفتم اون اه اه اه ميکرد خلاصه ديدم کم کم داره ام مياد کيرم رو از تو کونش در اورد و جرق زدم بعد ? دقيقه ابم اود و ريخت رو سينه هاش

نوشته: آرش


👍 0
👎 0
18130 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

319503
2012-05-08 19:41:26 +0430 +0430
NA

بالاخره يکي1داستان قشنگ نوشت.آفرين خوب بودآرش.موفق باشي

0 ❤️

319504
2012-05-08 19:54:16 +0430 +0430
NA

khub bud baby, bravo
ama az site gomsho birun, shart mibandam zire 18 sali, boro amu har vaght 18 sale shodi bargard inja

0 ❤️

319506
2012-05-08 20:56:27 +0430 +0430
NA

1-به قول معروف مست شده بودی ؟
2- اینجا هر کی می خواد داستان بنویسه اسمش می شه آرش
3-شاش توی کون آلاسکا نمی شه مگه اینکه … آره!
4-نگفتی چرا آبت دیر اومد (دلیلشو می گم بهت چون صحنه رئالیستی بوده عین همیشه که جق می زنی نبوده)
5-مرد حسابی تو این همه سکسو لاپایی پستونو نوشتی توی یه خط کون کردی ؟

از اینا بگذریم بریم سراغ نکات +
1- معلومه زیاد کس شعر نمی گی
2- رو هوا صحبت نمی کنی
3- با دختر ها بودی مگر نه لحن نوشتنت عین این جقی ها بود
4- غلط املایی کم داشتی خوبه باز
5- تصویر سازی خوبی کردی
6- تیکه با مزه هم خوب به کار بردی
7- اندازه ی داستانت هم خوب بود

0 ❤️

319507
2012-05-08 21:03:46 +0430 +0430
NA

به نظرم سواد نداری …
به اتاق بغلی میگی خونه بغلی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیوونه

0 ❤️

319508
2012-05-09 00:44:43 +0430 +0430
NA

يعني خونه شون جنده خونه بود كه خواهرش تو اون اتاق ميداد و اون يكي تو اين اتاق،اونم توي روستا كه معمولا همه همديگرو ميشناسن؟ دو تا خواهر ٢ تا نره خرو بيارن خونه و بدون ژتون شروع كنن دادن؟
غلط املايي هاتو نديده ميگيرم(لحاض،آب تگرگي! و ٠٠٠)ولي اين داستانو يكي براي خودت بگه باور ميكني؟

0 ❤️

319509
2012-05-09 01:57:06 +0430 +0430

تخمی تخیلی بود ننویس. . . . . . . .
خودت که میگی بچه هستی پس چرا اومدی اینجا که کفر ما رو در بیاری؟ دلت فحش میخواد بچه کونی؟ خونه شون تو روستا بود و امنیتش بالا؟ این یعنی چی اونوقت؟ دقیقا مثل جنده خونه توصیف کردی معلومه که کسی برات تعریف کرده و تو جلق زدی و اومدی واسه ما هم نوشتی. سواد که نداری. کیرم تو سوادت. سینه هاش که 50 بود بگو سینه نداشت دیگه. کوسش چه شکلی بود؟ گفتی تا حالا کوس ندیده بودی الان هم در حسرت دیدن کوس هستی. اون دوست آبجیش ولی واقعی بود احتمالا کونت گذاشته بود. راستی اتوبوس های مشهد تا روستا هم خط دارن و مسافر میبرن؟ بچه جلقو دیگه اینجا نیا و دیگه ننویس. آفرین دیگه ننویس

0 ❤️

319511
2012-05-09 03:59:31 +0430 +0430
NA

من نمیدونم چه اصراریه همه بگن دوست دختراشون جندن،اما با ناز میدن؟
یارو اول بارشه سکس میکنه فرت میاد واسه تو ساک میزنه؟
بابا یکم بیشتر رو فانتزی هاتون کار کنید

0 ❤️

319512
2012-05-09 07:22:50 +0430 +0430
NA

تو که این چنین میزنی صبح و شب///پای سایت شهوانی با دست جرق
بباید کمر شل شود چون طناب///بیاید آبت موقع کس کنی مثل برق
چگونه چنین طاقت آوردی و///تلمبه زدی لای پاش درق و درق؟
رود داخل کون تو، کیر خر///شوی داخل آب کیرش تو غرق
غلط های املا که ازچپ وراست///غلط های لفظی هم از غرب و شرق

دوستان ببخشید شعرم از کس و شعر هم بی مزه تره،ولی اینجوری تاثیرش بیشتره،از داستانش خوشم اومد که براش اینو نوشتم.

0 ❤️

319514
2012-05-09 12:21:17 +0430 +0430
NA

خوب بود اما یه کم رو نگارشت بیشتر تمرکز کن تا داستان بهتر باشه.12می گیری.

0 ❤️

319515
2012-05-09 14:32:39 +0430 +0430

khob bod edame bede

0 ❤️

319516
2012-05-09 15:23:50 +0430 +0430

در کل با چیزایی که تکاورجون نوشته موافقم. داستانش چفت و بست درست و حسابی نداشت خونه توی روستا و دوست پسر خواهر دوستش که انگار خونه شون جنده خونه بوده. راستی اون گرسنگی اول داستان چی بود و تا اخرش چطور باهاش کنار اومدی که دیگه چیزی ازش نگفتی…
چرت بود ننویس…

0 ❤️

319518
2012-05-09 19:32:17 +0430 +0430
NA

قشنگ بود , به واقعیت نزدیک بود , منم یه همچین چیزی رو تجربه کردم اما ترسی در کار نبود آخه کسی غیر خودمون نبود
ولی صحنه هایی که گفتی منو یاد پارسال انداختی
دمت گرم

0 ❤️

319519
2012-05-09 20:10:41 +0430 +0430
NA

نميدونم جرا هركي مياد داستان بگه " فكرميكنه بقيه هالو هستند و هرجي بگه بقيه بايد قبول كنند .بچه هاي اينجا همه دست شرلوك هلمز را از پشت بستن بعد تو ميخواي مارو سيا كني …من عادت به نظر دادن نيستم اما به همه شما قولميدم كه اينا تاحالا يكبار هم سكس نداشتند …بيخيال …خسته شديم از بس داستانهاي مسخره خونديم .

0 ❤️

319520
2012-05-10 00:46:42 +0430 +0430
NA

آرش جاااان تلوزیون دم دستته؟بکن تو کونت.مامان کاباره ای ننویس ریدی

0 ❤️

319521
2012-05-10 18:39:10 +0430 +0430
NA

خوب بـــــــــــــــــــود
گرچه ترسی وجود نداشت

0 ❤️

319522
2012-05-10 19:40:14 +0430 +0430
NA

یعنی کس ننت مادر جنه هی برو اکانت بساز بیا اینجا کامنت بزار ** آرش جان عالی بود … **
برو مادری ما خودمون این کاره ایم . خر خودتی و اون بابا جاکشت

0 ❤️