سلام من رضا هستم از مشهد… این خاطره که میخوام بگم براتون عینه واقعیته…مثل همیشه داشتم تو خیابون با ماشینم می رفتم که تو ایستگاه اتوبوس یه خانم تقریبا مسن دست بلند کرد…نگه داشتم جلو سوار شد …و گفت تا چهارراه گفتم در خدمتم…داشتم می رفتم که یه هو گفت اوه باید برم تو خیابان ؟ یه جفت کفش ابری بخرم گفتم بشینید میبرمتون…تشکر کرد رفتیم خریدشو کرد…اومد سوار شد …سر صحبت رو باهاش باز کردم …خیلی زبون باز و البته خوش صحبت و خوش اندام بود …گفت مسیرتون کجاست ؟ گفتم شما کجا تشریف میبرید… یه مکثی کرد گفتم اگه وقت دارید یه دوری باهم بزنیم …باز چیزی نگفت فهمیدم راضیه…چندتا خیاباون باهم گشتیم … با موبایلش ور میرفت …از من پرسید من باهاش بیشتر وارد صحبت شدم …تقریبا یه دو ساعتی تو ماشینه من بود … بخاری روشن بود بلوز بافت پوشیده بود درش آورد تا راحت باشه یه دیدی به بدنش انداختم …وای یه اندامی سفتی و خوش حالتی سینه هاش از روی اون لباس نرم راحتش معلوم بود …اسمش ثریا بود …ثریا واقعا خوب بود سفید ، خوشکل با اینکه سنش بالا بود ولی واقعن عالی بود …رسوندمش در خونش قرار گذاشتیم برا فردا…فرداش رفتم دنبالش ، قبلش یه جاییه رو هماهنگ کردم …ثریا رو بردم خونه اولش نمی اومد اسرار کردم گفت بچه جون تو حالت خوبه ، من سنم از تو خیلی بالاتره الان من باید با بابات برم نه تو…گفتم من از سن بالاها بیشتر خوشم میام…خیلی اسرار کردم قبول کرد …وقتی رفتیم خونه چسبیدم بهش …والی بچه ها ثریا تنش خیلی اندامی ، خوش حالت و عالی بود …بوسش میکردم …اونم غه غه داشت می خندید…من خیلی حشری بودم خیلی خیلی با خودش لباس آورده بود پوشید …وای وای وای سینه هاشو در آوردم ، بدنش نرم سفید خوش حالت اصلا افتاده نبود یا شل سینه هاش سفید تمیز ثریا واقعن تمیز بود واقعا…سینه هاشو خوردم …کیرم دیگه داشت از شدت سفتی میترکید…خواستم شلوارشو دربیارم نگذاشت … خواهش کردم خودش درآورد نمی گذاشت به کسش نگاه کنم منم رفتم بالا شروع کردم به خوردن دهنش و بوسش کردن …قبلش به کیرم یه کم توف زده بود کم کم کیرمو داشتم آماده میکردم…ثریا حواسش نبود که می خوام شافت کنم تو کسش…کم کم کیرم همنجوریکه بوسش میکرد کیرم تو کسش گذاشتم …یه نگاهی به من کرد یه کم ناراحت شد …بوسش کردم تا ته اروم اروم بردم تو عالی بود کسش عالی بود کوبیدم و حال کردم تمام… ما الان با هم سکس داریم و حال میکنیم.

نوشته: رضا