با سلام
من ویزیتور یه شرکتیم که دائم پیش مغازه ها میرم واسه خرید اجناس
یه بار با یه زن مغازه داری آشنا شدم که ۲۷سالش بود و شوهرش دکان رو به روش خودش دکان داشت میرفتم پیشش هی میخندید و رو خوش نشان میداد تا موقعی که شوهرش نبود ولی شوهرش میومد خیلی جدی بود منم فهمیده بودم که واقعا حتما از من خوشش میاد و گرنه اینجوری نمیکنه
خلاصه بعد از یه مدت بگو بخندها زیاد تر شد تا موقعی که شماره تلفن ازم خاست
یه شب دیدم یه اس واسهم اومد که عاشقانه بود در جواب نوشتم شما و دیدمخودشه خلاصه سر صحبت باز شد یه چن روزی گذشت که گفت من به بهانه بیدار کردن بچه هام میام خونه و توم بیا داخل خونه که ببینمت
منم پشت سرش رفتم ۲تا بچه داشت که خاب بودن
ساعت ۹صبح بود که رفتم خونهشون گفتم بیا اینجا پیشم دراز بکش
کمی لباشو خوردم دیدم بدجور کف کرده یه دست آوردم رو کسش بدجور داغ کرد منم گفتم لخت شو تا بکنمت هی میگفت نه و نمیزارم و اینا میگفت برا هوس نمیخامت
منم شلوارشو بزور کشیدم پایین و کیرمو گذاشتم دهنش عاااااالی ساک میزد
کمی ساک زد واسم گفتم بزار بکنم تو کوست هی نمیزاشت
اخرش کردمش داخلش باور کنید مثل کوس دختر ۱۲سال میموند تنگ تنگ بود
۵دقیقه نشد فورا آبم اومد اونم سریع جمع کرد و از خونه زدم بیرون
از اون موقع که ۵/۹/۹۶میشه تا الان ۳بار تو مغازه واسم ساک زده و ۴ بار تو خونه گاییدمش
راسی برا اولین بار سوراخ کونشم باز کردم و حدود یه ربع از کون کردمش
انقد ناله میکرد که گفتم الان همسایه ها میان
ولی وجدانن هم کسش هم کونش خیلی تنگ و باحاله
با تشکر از اعضای شهوانی عزیز
نوشته: ایمان
میشه اینقد کص شر از کصدونت تراوش نکنی تو این سایت؟
شلوارشو دادی پایین و کردی دهنش؟؟؟؟ کس مخ مگه دهنش تو شلوارش بود ???
شلوارشو كشيد پايين و گذاشتي تو دهنش به سبك رونالدينيو زدي ك چپو نگاه ميكرد پاس ميداد راست، يه جور خواستي غافل گيرش كني اما يك دفعه به خودت اومدي ديدي ريدي تو اين به اصطلاح داستاني ك نوشتي
كير أعضاء شهواني توي كون مدير فروش شركتتون كه ويزيتور لاشي مثل توي جقي دروغگو ء زود انزالي داره.
خاك تو سرت كسش مثل كس دختر ١٢ ساله بود ؟
بدبخت جقي كدوم ديوثي با دختر ١٢ ساله ميخوابه كه تو اين زن تخيلات خودت رو با بچه ء ١٢ ساله مقايسه كردي ؟
این الان داستان بود؟ مثلا از جیه این بهره ببریم؟ خیلی سکسی بود که باهاش جق بزنیم یا خیلی زیبا بود که تحت تاثیر قرار بگیریم؟
والا ثواب داره،خدا خیرت بده ایمان جان.به دادش رسیدی کونشو باز کردی،طفلکی ۲۷ سال نریده،۲۷سااال.براش بازش نکرده بودی حتما میترکید،مطمئناً ترکش گه تا شرکت شما هم میرسید.
داستانت مثه خودت بی خاصیت بود تو بدرد لای جرز دیوارم نمیخوری
دیگه ننویس
افتضاح بود راستشو بخوای