سلام من علی هستم میخوام یکی از خاطرات سکسی هم را در دوران ۱۶ سالگی ام بنویسم یک روز تولد دختر داییم بود ما هم همیشه تولد کسی بودنی میریم و تمام فامیل جمع میشن تولد خیلی شلوغ بود و داییم این تولد رو تو باغ لواسانش گرفته بود و این اولین باری بود که ما برای تولد به اون باغ میرفتیم باغ بزرگی هم داره و یک ویلا داره که تقریبا با استخرش ۲۰۰ متر فاصله داره همه دور استخر جمع بودیم من اون موقع رقاص خوبی بودم و همیشه تو عروسی ها و تولد ها مجلسو گرم میکردم دو تا از دختر دایی هام به من بد جوری عشق میورزیدن من هیکل ورزشکاری داشتمو یه کوچولو هم شکم زنداییم به من گفت برو کیک رو از تو ویلا بیار منم رفتم تو ویلا که دیدم دو تا دختر داییم که منو دوست دارن اومدن تو البته از دوتا دایی مختلف هستن ها خواهر نیستن من کیکو برداشتم رفتم گذاشتم رو میز لب استخر که دیدم دختر دایی هام پشت سر من دارن میان و دارن چاقو میارن ما اصلا خانواده اسلامی نیستیم و حتی باهم تو استخر زنو مرد قاطی هم میریم
داشتن چاقو رو میرقصوندن که دست منم گرفتنو منم قاطی رقصشون شده بودم دیگه کلی لاو میترکوندیم کیک بریدنو کیک خوردیم تا شام آماده شده یکی دوساعت طول میکشید من رفتم تو یکی از اتاق های ویلا دراز کشیدم داشت خوابم می برد که دیدم یکی اومد تو اونقد خسته بودم که نفهمیدم کی اومد تو اصلا دیدم یکی اومد خوابید کنارم رو تخت دو نفره دیدم میترا دختر دایمم که یک سال از من کوچک تر بود ولی از لحاظ بدنی یک دختر کاملا سکسی لاغر ولیکون بزرگ و پستون مناسب اومده بود داشت نازم میکرد من که دیدم میترا شیطنتم گرفت دو سه تا تیکه عشقی بهش پروندم و گفتم دوست دارم و خوابیدم اونم موقعی که من خواب بودم منو بوس کرده رفته
خلاصه یک ساعت خوابیدمو از خواب بیدار شدم برای شام رفتم صورتمو آب بزنم دیدم جای رژ لب میترا مونده من فهمیدم اوضاع از چه قراره رفتیم سر میز نهار خوری تو باغ که دیدم میترا اومد نشست سمت چپم رو صندلی و شیدا که اون یکی دختر دایمه تقریبا هم قد منه و دوسال از من کوچیک تره ولی هیکلش و قیافش از میترا خیلی بهتره نشست سمت راستم من غذامو خوردم تموم شد دیدم شیدا هنوز داره میخوره (غذا جوجه کباب بود) جاتون خالی به هرکس هم دوتا بال یا دوتا کتف مرغ رسیده بود دیدم واس شیدا دوتا بال افتاده البته من واس خودمو خورده بودما چون میدونستم از بال زیاد خوشش میاد یکیشو ورداشتمو در رفتم سمت درخت های میوه ی باغ( باغ به شکلی هست که کمی سرازیری داره چند درخت گردو داره که تو باغ اصلا از سمت استخر و ویلا دیده نمیشه) دویدم تو باغ دیدم شیدا هم داره میدوه دنبالم رسیدم وسط باغ که سگو بستن اونجا کل فامیل از کار من قش کرده بودن رسیدم جلو سگ شیدا هم رسید به من گفتم بندازم جلو سگ بخوره گفت تو رو خدا نکن منم که شیطنتم گل کرده بود گفتم بیا بگیرش اومد جلو فکر نمیکرد بدم بهش گفت بده گفتم بفرماید بانو یهو اونقد خوشحال شد اومد از رو لپم یه بوس کردو برگشت که بدو سر میز بهش گفتم شیدا(البته تنم به لزره افتاده بود از خجالت ولی گفتم دیگه) من موندم امود گفت چی؟؟ گفتم من بوست نکردم گفت بیا بوس کن منم یه ماااااچ کردم جای بوس که یکم صورتش تفی شد گفت خیلی بد جنسی دنبالش کردم تا جلو میز نهار خوری تازه ساعت هشت شب بود رفتم پمپ آب گرم استخرو زدم که بریم تو آب البته از ظهر که اومده بودیم پمپ آب سرد کار میکرد بعد تمام شدن شام زندایی هام گفتن بریم استخر دایی هام نیومدن بابام نیومد من بودم داداشم زن دایی هام دختر دایی هام کلا دو نفر پسر بودیم ده نفر دختر و زن من داشتم شنا میکردم که زن دایم به من گفت به شیدا هم شنا یاد میدی بعدش میترا گفت علی به جفتمونم یاد میده منم که نمیتونستم چیزی بگم گفتم باشه تو دل خودم گفتم مگه آموزش به این راحتی هاست خاک تو سرت چرا قبول کردی دوباره گفتم بزار یه حالی باهاشون میکنیم دیگه زن دایی هام رفتن بیرون از آب البته من آموزشمو شروع کرده بودما دادشم مونده بود و من دو تا دختر دایم داداشم گفت من میرم دست شویی شاید هم دیگه نیام گفتم باشه من موندما دختر دایی هام میخواستم رو آب وایسا دنو بهشون یاد بدم کیرمم کامل شق شده بود و چون شفاف بود همچی معلوم میشد به میترا گفتم بیا اومد گفتم میخوام رو آب وایسادنو بهت یاد بدم گفتم بچسب به من تا آروم حرکات دستو و پا رو بهت بگم میترا از کمر چسبید به من منم کیرم بالی باسنش بود گفت این چیه داره فرو میره تو کمرم گفتم هیچی کارتو بکن گفت باشه البته فهمیده بودا چی بود گفتم من پاهاتو میگیرم تو سیخ خودتو رو آب نگه دار برای سه ثانیه پاهاشو میگرفتم نمیتونست وایسه گفتم نفستو هبس کن سعی کن رو آب بخوابی خوابید رو آب داشت میرفت زیر اب که باست چپم از رو ناف گرفتمش با دست راستم پستوناشو گرفتمو آوردمش رو آب نگهش داشتم بلند شد گفتم تو وایسا کنار به شیدا یاد بدم شیدا اومد ولی ایندفعه کیرم چسبیده بود به کون شیدا (چون کانال های سکسی زیاد نگاه میکرد از همه چی خبر داشت) شیدا هیچی نگفت گفتم میتونی رو آب بخوابی گفت به سمت پشت میتونم ولی جلو نه نمیتونم من گفتم به پشت بخواب ببینم خوابید و خدا وکیلی قشنگ بلد بود بعدش گفتم حالا به صورت کرال سینه بخواب دیدم داره مثل میترا میره زیر آب دوباره ست راستمو گرفتم به سینش ولی ایندفه نا خواسته دستم رفت رو کس شیدا رو همون حالت یه لبخندی بهم زد و فهمیدم چه خبر گفتم من میگیرم تو پا بزن پا میزد و دست من لای پاش احساس گرما میکرد خودمم داشتم از درد شق میمردم نزدیک بود مایو م پاره شه گفتم شیدا تو خوبی بلند شد رفت کنار به میترا گفتم بخواب رو دستم به صورت کرال سینه خوابید مثل شیدا گرفتمش یه نگاه کرد گفت چیکار میکنی شیدا سریع جواب داد اینطوری راحت تری میترا میترا هم گفت باشه قبول کرد گفتم پا بزن پازد ولی خوب شنا بلد نبود منم داشتم ماست مالی میکردم گفتم بسه دیگه من خسته شدم دارم میرم شیدا گفت یه سوالی دارم در مورد شنا میترا هم گفت من میرم شما زود بیاید میترا که رفت بیرون شیدا اومد کنارم دستشو زد به کیرم گفت کارت عالی بود پسر عمه جووون یه لب ازم گرفتو دوباره گفتم من موندم که گفت بیا رفتم چسبیدم بهش کیرم خورد به کوسش از رو مایو قبل این که لبامون به هم برسه یه آههه آروم کشیدو بعد لب گرفتیم رفتیم بالا لب استخر نشستیم کنار هم پاهاش خیلی خوش فرمه و ناخنون هاش خیلی خوشگله و لاکش هم رنگ صورتی میزنه یه چیز عشقی میشه پاهامو مالیدم به پاهاش دوباره یه لب ازش گرفتمو گفتم تو برو گفت تو نمیایی؟؟؟ گفتم برو من این کیرمو آروم کنم بیام خندیدو رفت بعد یه ربع که دراز کشیده بودم لب استخر دیدم مامانم اومده میگه بریم یخوابیم منم رفتم تو ویلا مامانم گفت شما اینجا میخوابید (شما: من شیدا میترا) من که رخت خوابم چسبیده بود به رخت خواب میترا یهو شیدا که سمت چب میترا بود گفت علی جاتو با میترا عوض کن اذت سوال دارم منم فهمیدم این سوال نداره میخواد باهم عشق بازی کنیم جامو عوض کردم میترا برگشت گفت میخواییم بازی کنیم گفتو دیگه الان وقت خوابه وقت بازی نیست که برگشت داستان بازی رو برای من تعریف کرد اینم از داستان بازی( منو شیدا دوست دخترای تو هستیم و تو قراره امشب با ما بخوابی تو یه تخت مثلا) منم گفتم باشه یهو جفتشون منو از دو طرف بوس کردن منم برگشتم سمت شیدا یه لب از گوشه ی لباش گرفتم طوری که میترا نفهمه ولی فهمید گفت پس من چی گفتم تو هم بوس میکنم گفت نه لب منم شکه شدم که فهمیدم میترا فهمیده یه لب پنج ثانیه ای هم با میترا گرفتم من به صورت معمولی خوابیده بودم که دیدم جفتشون رون پاهاشونو گذاشتن رو شکمم و شیدا با کف پاهااش داره با پاهای من بازی میکنه منم کیرم شق شده بود و هوا اونقد گرم بود با ست تاپ و شورتم خوابیده بود که دیدم شیدا دستشو آورد رو کیرم میترا داش سینمو مالش میداد و چشماشو بسته بود ولی شیدا از اون پدر سوخته ها بود منم دستمو از تو دامن شیدا کردم و کسشو داشتم میمالیدم از رو شرتش ولی داشتم رون میترا رو هم میمالیدم که دیدم شیدا پتو رو از رو خودش برداشت و پستون هاشو از تیشرتش انداخت بیرون کاملا چسبیده بودیم به هم دیدم شیدا داره پستونشو میماله شیدا درگوشم گفت اهلش هستی گفتم اهل چی گفت مثلا ما اونقد هم دیگرو دوست داریم از اون کارا میکنیم تا اینو گفت سر کج شدم با بدن سمت شیدا شروع کردم خوردن لباشو دیدم اونم دستشو کرد تو شرتمو کیرمو در آرودو و شرتمو کامل از پام در اورد و شیدا چپید زیر پتوی من میترا کپ کرده بود ما همچنان داشتیم لب همدیگرو میخوردیم و شیدا هم داش کیرمو میمالوند آروم. آروم میگفت آه هههه منم گه جو گرفته بود میگفتم ای جانم عزیزم عاشقتم لبمو کشیدم کنار و شروع کردم به خوردن پستوناش . پستوناش سفت بودن خیلی برام جذاب بود و بوی عرق هر جفتمون در اومده بود یهو میترا که از هیچی خبر نداشت دستشو انداخت رو کمرم کشید سمت رون پام که تازه فهمید چه خبر بود گفت شرتت کو گفتم در آوردم دیگه هیچی نگفت و حرف نزد کیرمو آرمو از رو شرت زدم به کس شیدا میدونستم پرده داره به خاطر همین فقط چند بار از رو شرت کردم تو سوراخش که کامل نمیرفت چون شورت پاش بود بعد شورتشو کشیدم پاینن چند بار با دستم مالوندمش و دیگه طاقت نداشتم رفتم زیر پتو شرو کردم به خوردن کسش تا حالا کس به این کوچولی ندیده بودم و یه حالی بهم داست داده بود شیدا گفت 69 بخوابیم من نمیدونستم اون موقع چی هست تو ضیح داد و به اون صورت خوابیدیم رو هم اونم داشت برای من ساک میزد البته میترسید خفه بشه کامل نمیکرد تو دهنش من بعد از خوردن کسش گفتم میخوام بکنم تو کونت گفت نه من تو فیلما دیدم که خیلی درد داره گفتم من آروم میکنم دو تا تف زدم رو کیرم اومدم بکنم توش دیدم اصلا توش نمیره و خسته شدم خیلی دلم میخواست بکنم تو کسش ولی ترسیدم یکم لب همدیگرو خوردیم دیدم میترا همینطوری دراز کشیده داره مارو نگاه میکنه پیچیدم سمت میترا بغلش کردم خوابوندمش رو خودم دو بار ازش لب گرفتم انداختمش سمت شیدا لختش کرد گفتم باید برام جق بزنی گفت چطوری شیدا بهش یاد داد گفت شروع کرد به جق زدن اصلا خوب نمیزد گفتم رو بزن کیرمو بکنم تو کونت ترسید گفت نه گفتم برگرد من آخه چون شیداو بیشتر از میترا دوست داشتم نمیخواستم با زور خیلی زیاد کونشو بکنم گفتم میترا از بشت خوابید روم شیدا کیرمو تنظیمم کرد رو کون میترا شیدا هم سوراخ کون میترا رو تفی کرد هم کیرمنو یه بار کرد تو دهنش تا خیس شه و لیز شه دیدم کون میترا هم تنگه از رو خودم بلندش کردم چهار دست و پاش کردم گفتم اینطوری راحت تره با دست پنج شیش بار دست کردم تو سوراخ کونش بعد کیرمو با دست چبوندم تو کونش شیدا رفت باهاش لب بگیره تا آه آهش بقدیم از خواب بیدار نکنه کیر که رفت تو کون میترا چنان آهی کشید که انگار بشکه کردن توکونش منم داشتم تو کونش تلمبه میکردم که دیدم آبم داره میاد چون سنم کم بود آب زود میومد یک ربع نشد کون کردن میترا گفتم شیدا آبم داره میاد بیا اینجا میترا بیچاره نمیدونست چی هست آب داشت میریخت که خودمو سریع انداختم رو شیدا خالی کردم رو سینشو و تو دهنشم چند قطره ریخت اومد برام ساک بزنه قشنگ آبم خالی شده خیلی حال داد شیش سال بعدم تو سن ۲۲ سالگی با شیدا ازدواج کردم و خودم پردشو زدم الان زندگی خوبیم دارم خیلی هم سکسی تر شده نسبت به قدیم لطفا نظراتتونو بگید
نوشته: علی
چ جالب
لابد الان میترا میاد خونتون 3 تایی عشق و حال
اوج تخیل یه جقی
متنتو خوندم دیدم یه بار هم دست رو درست ننشوتی جقی چرا اینقد دروغ میدی؟کیر خر آمازونی تو کونت بشاشه ننویس دیوووووووووووووث
ای کیر تمام اعضا و کارکنان فدراسیون شنا شیرجه و واترپلو و نجات غریق ماداگاسکار تو کون اون دایی فرغون دزدت بره
آخه توله سگ ! تو جقی جزام گرفته، تو سن شونزده سالگی با اون دختر داییهای کفتار عن چهره ی چهارده و دوازده ساله با هم 69 رفتین ؟؟؟؟؟!!!
ای کیر عمو پورنگ و تمام کارکنان و عوامل و دست اندرکاران زحمتکش تولید برنامه کودک و نوجوانان تو مغز کپک زده از جقت بره
پس همه چی اماده شده بود برای سکس شما همه رفتن اونارم ول کردن پیش تو…دم دوستان گرم که نظرات کارشناسانه خودشونو ارائه دادن گفتنی ها گفته شد فقط یه فحش بدم جون تو نمیشه فحش ندم اصلا راه نداره کیر هممون تا ته تو کون تو با دختر داییتات…ممنون که این موقعیتو برای ارائه نظرم بهم دادید خوشحال شدم biggrin
ی جورایی رسوندی که این داستان مال چند ساله پیشه که اون موقع 16 سالت بود
اما بعید میدونم همین الان هم 16 باشی.
چرا که غلط املایی خیلی داشتی
اما عمق فاجعه رو اینجا فهمیدم
نمیتونست وایسه گفتم نفستو هبس کن
کس کش داستان سکسی نوشتی یا مقاله اموزش شنا؟؟؟حالمو بهم زدی لاشـــــــی
گردن زرافه تو کون تو و اون دختر دایی هات.
کیر حافظ تو کونت با این ادبیاتت
ریدی فیلم زیاد میبینی
می خوام برا اولین بار فحش ندم :))
.
.
.
کُس گفتم . این از من بر نمیاد
.
کیریییییی ریدم پس کلت با این داستانت
نكنه تو برد پيت هستي كه دخترداييات بهت ميدن؟
به شما توصيه ميكنم واسه كارشناسي ارشد برو تكنولوژي جق درماني رو بخون
خیلی خوبه اول باماشین یه دور زدی ببینی سالمه ؟ رنگی داره یانه؟ بعد خریدیش. خوبه تاباشه از این کس شعرا.
عزیزم اینجور آرزوها که عیب نیست!
تلاش کنی شاید توخوابت بیان…
توهم
داشاخ باش
کوس کش اومدی مال و اموال دایی کس کش تر از خودتو به رخ ما بکشی دیووووووووووووووووووووث
ادبیات صفر
املا صفر
ویکیم بی خیال کل این داستان چرا اینا روی میز نهار خوری شام میخورن من نمیفهمم یکی توضیح بده
کاملا با نظر اکبر بروسلی موافقم
جقی دیوووووووث دیگه ننویس
چه نگارشی بود آخه!!!
همون اولشو خوندم دیگه خوندنم نیومد.همینقدر متوجه شدم که از این پسرایی هستی که اینقدر کون دادن حس دخترونه دارن تو مهمونیا قر و عشوه میان.
یه قسمتی هم گفتی داشتن چاقو رو می رقصوندن؟!! این یعنی چی؟ چاقو رو انداخته بودن وسط کف و سوت میزدن شاید فرجی بشه اونم مثه تو تکون بده!!!
الاغ اون رقص چاقوِ که خیلی هم کار خز و ضایعهِ :|
ریدم وسط کله ی داییت با باع لواسونش و عقده های نهفته ی تو…
همه داستان ها شده کسشعر . اینم به خاطر اینکه چند تا بچه دبستانی میان انشاء مینویسن واسه خودشون :|
ریدم به این داستانت که از هر کلمش معلوم بود کسشعره diablo
توکه رقاص ماهری هستی چرا نمیری پیش محمد خردادیان شاید اونهم بتونه تورو بکنه دمدبچه ها گرم که فحش مالیت کردن مغزت پریود شده همه رو داده بیرون
توکه رقاص ماهری هستی چرا نمیری پیش محمد خردادیان شاید اونهم بتونه تورو بکنه دم بچه ها گرم که فحش مالیت کردن مغزت پریود شده همه رو داده بیرون
کس مغز فک نکنم تو بشکه هم شنا کرده باشی چه برسه به استخر
اون دایی کونی تو خوب میزاره با دخترش بخوابی
اونوقت بابای کس مغزت چیزی نمیگه؟
تو بغل دخترخاله هات خوابیدی داداشت کجا خوابیده
حالا خوبه یه روز بری خونه ببینی پسرعمت داره خواهرودخترعموتو جرمیده
منم دخترداییمو بوسیدم اما متاسفانه فرصت نشده اگه دوس داشته باشه…
خیلی خشکله رفتم خواستگاریش اما ندادن داستانشو نمیدونم چطور بنویسم
واقعا چرا توقع داری ما داستانتو باور کنیم dash1
یه سوال میمونه چه طور شما 3 تا رو تو سه اتاق گزاشتن درم روتون بستن جاهاتونم چسبیده بهم یکم تخیلی بود…
ای کیر اسب آفریقایی تو کونت یعنی اون داییهای کص مغز تو گذاشتن دختراشون با تو بیان استخر اونم تنهایی بعد مادراشون جای اون دوتا رو گذاشتن جفت تو اونم تنهایی
واقعا این جفنگیات رو از کجات در میاری بگو ما هم بدونیم
اما میرسیم به قسمت فحش
کیر تمام اعضای برازرز با تمام وسایل و … همه تو کونت جقیت کنن
تاثیر فیلمهای پورنه که مغزشو مختل کرده تو که راست میکی اما کیر تو اولو اخره ناموست اگه دروغ گفته باشی
خوب بود ولی توی واقعی بودنش شک دارم.